مهندسي فرهنگي به سوي کشور فرهنگ محور

مهندسي، نگرش سيستمي نسبت به پديده ها، حتي پديده هاي انساني است. با اين نگرش در مهندسي فرهنگي، انسان پديده هاي فرهنگي را در قالب يک طرح و نقشه جامع بر اساس اصول و اهداف مفروض و با ايجاد نسبت منطقي ميان عوامل و عناصر چنين مجموعه اي مورد هدايت و ساماندهي و تجزيه و تحليل قرار مي دهد. در هندسي فرهنگي به معناي ارائه هندسه و شکل و طرح کلي يک حرکت کلان فرهنگي است تا به واسطه اين طرح و نقشه حرکت و چشم انداز و دورنماي روشني از زمينه ها و بسترهاي حرکت و ظرفيت و توان زير ساخت ها و ساختارهاي فرهنگي حاصل شود.
يکشنبه، 14 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مهندسي فرهنگي به سوي کشور فرهنگ محور

مهندسي فرهنگي به سوي کشور فرهنگ محور
مهندسي فرهنگي به سوي کشور فرهنگ محور


 

نويسنده: حجت الاسلام علي خديوي




 
مهندسي، نگرش سيستمي نسبت به پديده ها، حتي پديده هاي انساني است. با اين نگرش در مهندسي فرهنگي، انسان پديده هاي فرهنگي را در قالب يک طرح و نقشه جامع بر اساس اصول و اهداف مفروض و با ايجاد نسبت منطقي ميان عوامل و عناصر چنين مجموعه اي مورد هدايت و ساماندهي و تجزيه و تحليل قرار مي دهد. در هندسي فرهنگي به معناي ارائه هندسه و شکل و طرح کلي يک حرکت کلان فرهنگي است تا به واسطه اين طرح و نقشه حرکت و چشم انداز و دورنماي روشني از زمينه ها و بسترهاي حرکت و ظرفيت و توان زير ساخت ها و ساختارهاي فرهنگي حاصل شود.
مهندسي فرهنگي رويکردي به برنامه ريزي و مديريت توسعه فرهنگي است که با توجه به طبيعت متغير فرهنگ، به طراحي راهبردهاي عملي براي حل مسائل و مشکلات ناشي از تعامل و توسعه مي پردازد. مهندسي فرهنگي به بيان ديگر به نظام ها، فرآيند، جايگزين ها و فرمول بندي هاي مرتبط با پاسخ هاي خلاقانه به چالش هاي توسعه نهادهاي فرهنگي و تشويق مردم به مشارکت در حيات فرهنگي جامعه مي پردازد.
مهندسي فرهنگي به دو بخش خرد و کلان تقسيم مي شود که در مهندسي فرهنگي کلان مراحل زير طي مي شود:
1- مهندسي در مرحله تدوين و طراحي يک فونداسيون و ساختار اجتماعي
2- مهندسي در مرحله ترميم و اصلاحات و تغييرات اجتماعي
3- مهندسي در مرحله تکامل و توسعه و پيشرفت و تعالي يک ساختار و نظام اجتماعي
در مهندسي خرد بخشي از آن مراحل سه گانه مورد نظر است.
با اين توضيح مي توان مهندسي فرهنگي را چنين تعريف کرد که مهندسي فرهنگي ارائه يک نقشه و طرح کلي و جامع از نظام فرهنگي جامعه است با ايجاد نسبت و ربط منطقي ميان متغيرهاي فرهنگي جهت:
الف) ايجاد و تأسيس نهادها و ساختارهاي فرهنگي
ب) ترميم و اصلاح و تغيير نظام فرهنگي
ج) تکامل و توسعه نظام فرهنگي براي تحقق و رسيدن به فرهنگ تکاملي تمدن مورد نظر.
بعضي از صاحب نظران حوزه فرهنگ در تعريف مهندسي فرهنگي معتقدند که مهندسي فرهنگي حاصل دو تفکر و نگرش است، تفکر سيستمي و تفکر فرهنگي. يکي از نويسندگان معاصر وطني گفته تفکر مهندسي را تا حدودي (با کمي اغماض) مي توان همان تفکر و بينش سيستمي دانست که در تعريف مهندسي سيستم آورده شده است و تفکر فرهنگي يعني فرهنگ را بسته و زمينه ساز کليه اجزا و رفتارهاي فردي، گروهي و اجتماعي تلقي کنيم. يعني فرهنگ را به مثابه آب اقيانوسي در نظر بگيريم که به همه اجزاي جامعه رنگ مي دهد و هويت مي بخشد. يعني فرهنگ را علامت و نشانه هويت در نظر بگيرد.
به بيان ديگر فرهنگ را در يه سطح باورها، مفروضات اساسي، ارزش ها و نگرش ها و نمادها و دست ساخت ها و مظاهر عملکردي (ساختاري و رفتاري) مورد تجزيه و تحليل قرار دهيم. يعني هر رفتار سياسي، اجتماعي، اقتصادي و حتي آموزشي، فرهنگي، از ارزش ها، باورها، اعتقادات و مفروضات خاصي بر مي خيزد.
و به عبارتي کوتاه «همه چيز» را تحليل فرهنگي کنيم. يعني هر اقدامي نشانه اي از ارزش و مفروضات اساسي را منعکس مي سازد. بنابراين: تفکر فرهنگي+ تفکر مهندسي= تفکر مهندسي فرهنگي
به نظر مي رسد تعريف اخير در مورد مهندسي فرهنگي قابليت خوبي براي تبيين مهندسي فرهنگي دارد.

تفاوت مهندسي فرهنگ با مهندسي فرهنگي
 

چه بسا عده اي مهندسي فرهنگي را با مهندسي فرهنگ خلط کنند؛ با اين توضيح که ميان مهندسي فرهنگي و مهندسي فرهنگ رابطه عموم و خصوص مطلق حاکم است و مهندسي فرهنگي عام از مهندسي فرهنگ است.
واژه مهندسي فرهنگي اساسا با توجه به حوزه و گستره شمول از مهندسي فرهنگي متفاوت مي گردد زيرا اساسا مهندسي فرهنگ موضوعا به خود فرهنگ به عنوان بعدي از چهار بعد سياست، فرهنگ، اقتصاد و اجتماع مي پردازد. مهندسي آن نيز به عوامل عناصر و متغير دروني و بيروني خود فرهنگ معطوف است. در مهندسي فرهنگ، کلمه مهندسي به فرهنگ اضافه شده است و منظور اين است که خود مقوله فرهنگ بايد هندسه پذير باشد و اندازه مطلوب ما را بگيرد. بنابراين مهندسي فرهنگ مبتني بر يک سلسله مباني نظري در مقوله فرهنگ يک کار فکري و تدبير وسيعي را مي طلبد.
مقام معظم رهبري مفهوم مهندسي فرهنگ را چنين توضيح مي دهند: «از مهم ترين تکاليف ما در درجه اول مهندسي فرهنگ کشور است. يعني مشخص کنيم که فرهنگ ملي، فرهنگ عمومي و حرکت عظيم درون زا و صيرورت بخش و کيفيت بخشي که فرهنگ ناميده مي شود و درون انسان ها و جامعه به وجود مي آيد، چگونه بايد باشد، اشکالات و نواقصش چيست و کندي ها و معارضاتش کجاست.»
بنابراين در مهندسي فرهنگ، کانون توجه فرهنگ جامعه است و هدف از آن شناخت عميق اجزا و عناصر و روابط بين آنها و طراحي و ساخت دهي مجدد براساس اهداف و کارکردهاي مورد انتظار از آن با توجه به مجموعه مقتضيات قابل مديريت و شرايط نسبتا ثابت است.

نمونه هايي از مهندسي فرهنگي و ساير کشورهاي جهان
 

هيچ کشور پيشرفته و توسعه يافته اي در دنيا بدون مهندسي و برنامه ريزي و تعيين اولويت هاو سياست هاي خويش به اهدافش نرسيده است. پروفسور حميد مولانا مي گويد حداقل 200 سال است که اين موضوع (مهندسي فرهنگي) يکي از چند موضوع اصلي و حياتي بسياري از جوامع به ويژه جوامع غربي بوده است. مهندسي فرهنگي مقدم و دريچه اي بر انقلاب و توسعه صنعتي استعمار، سلطه گرايي و قدرت و صيانت قدرت هاي بزرگ بوده و هست و علت اينکه آمريکايي ها از آغاز جمهوريتشان تا به امروز وزارتخانه اي به نام فرهنگ ندارند. در اين است که آنها فکر مي کنند فرهنگ خيلي بزرگ تر از آن است که يک وزارتخانه بتواند کار آن را انجام دهد [بلکه] فرهنگ به تمام وزارتخانه ها تعلق دارد و همه بخش هاي خصوصي به ويژه سرمايه داري آمريکا بايد مهندسي اين کار را به دست بگيرد.
تا حدودي در انگلستان هم وضع همين طور است. در فرانسه رسما مهندسي فرهنگي در اواخر قرن هجدهم شروع شد و در کشورهاي شرقي به طور مثال «مهندسي فرهنگي در شوروي سابق و منهدسي فرهنگي چين کمونيست اينها دو مهندسي بزرگ و دو کار بزرگ داشتند. يکي اينکه به نحوي مهندسي کنند که ايدئولوژي سياسي که همان سوسياليسم و کمونيسم باشد، جايگزين دين شود (و البته شکست خوردند) و ديگر اينکه مهندسي و زير ساخت فرهنگي سوسياليستي را به وجود بياورند و اين 65 سال طول کشيد.»

ايران و مهندسي فرهنگي
 

در جمهوري اسلامي ايران شروع مهندسي فرهنگي را مي توان از سال 1359 به حساب آورد که با حکم رهبر فقيد و کبير جمهوري اسلامي ايران امام خميني (ره) ستاد انقلاب فرهنگي تشکيل شد و در سال 1363 عنوان اين ستاد تبديل به شوراي عالي انقلاب فرهنگي گرديد. هر چند پيام ايشان با عنوان مهندسي فرهنگي نبود ولي اهداف انقلاب فرهنگي که منجر به تعطيلي موقت دانشگاه ها شد و ساير برنامه ريزي هاي فرهنگي اين را مي رساند که امام (ره) به دنبال مهندسي فرهنگي دانشگاه ها و مراکز آموزش عالي بودند.
در دوران رهبري آيت الله خامنه اي و در سال 1375 با ورود جمعي از صاحب نظرات و خبرگان فرهنگي با حکم مقام معظم رهبري به شوراي عالي انقلاب فرهنگي، تمرکز و توجه اعضاي شورا به مساله تهاجم فرهنگي دشمن و ضرورت مقابله با آن با دستور رهبر معظم انقلاب معطوف شد.
در دوره چهارم شورا که از سال 1381 شروع مي شود، مأموريت اصي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، مهندسي فرهنگ و مهندسي فرهنگي کشور از جانب مقام معظم رهبري تعيين شد. از مطالبات اصلي مقام معظم رهبري از شوراي عالي تهيه نقشه مهندسي فرهنگي کشور است و ايشان قرارگاه اصلي و قرارگاه مقدم فرماندهي را شوراي عالي مي داند و مي فرمايند: در هر نقشه مشخص مي شود که:
الف) چه کارهايي بايد انجام شود. (کارکردها)
ب) چه کساني، سازمان هايي و يگان هايي بايد اين کارها را انجام دهند. (ساختارها)
ج) چگونه اين کارها را بايد انجام دهند. (سياست ها و استراتژي ها و راهکارها)
از آن تاريخ تا امروز شوراي عالي انقلاب فرهنگي با تشکيل همايش ها، کميته هاي تخصصي و مشاوره با صاحب نظران فرهنگي، چاپ و نشر کتاب هاي مختلف و تشکيل جلسات متعدد، در صدد اجرايي کردن اين خواسته مهموو زير بنايي مقام معظم رهبري هستند.

دين ما، فرهنگ ما
 

مهندسي فرهنگ و رسيدن به يک فرهنگ هدف (مطلوب) مقدم بر مهندسي ديگر نظام هاست يعني ابتدا بايد فرهنگ مهندسي شود، سپس ديگر نظام هاي اقتصادي و سياسي و... مهندسي شوند. مهندسي فرهنگي مورد نظر مقام معظم رهبري، مهندسي فرهنگي و حياتي (ديني) است که با مهندسي فرهنگي سکولار (غير ديني) تفاوت عمده دارد؛ چرا که پايدارترين و سالم ترين و کارآمدترين نظام حکومتي، نظامي است که با فرهنگ وحياني مهندسي شده باشد.
براي همين عمده مشکل نظام هاي حکومتي کشورهاي ليبراليستي، سوسياليستي و سياسي و نظامي اولويت دادن به غير فرهنگ است که باعث انحطاط اخلاقي دين گرايي و از بين رفتن کرامت انساني شده است.
مهندسي فرهنگي کشور در پايداري نظام و انسجام و وحدت ملي و حفظ دستاوردهاي نظام و حفظ عزت اسلامي و پيشرفت و تعالي نظام نيز نقش مؤثري دارد. علاوه بر مهندسي فرهنگي کشور تحقيق در موضوع هاي مهندسي فرهنگي اقتصاد و سياست و اجتماع و فرهنگ ضرورت دارد.
با مقايسه مهندسي فرهنگي نظام جمهوري اسلامي با ديگر مهندسي ها، بهترين الگو براي مهندسي نظام مهندسي فرهنگي وحياني برخاسته از متون اسلامي است.

نظام مهندسي فرهنگي
 

اصول کلي مهندسي فرهنگي اقتصاد عبارتند از مالکيت اعتباري انسان، اخلاق محوري و عدالت اقتصادي.
- اصول کلي مهندسي سياسي، اخلاق سياسي، حفظ عزت جامعه اسلامي و رعايت رأفت اسلامي و مشورت و مشارکت عمومي، قانون گرايي و اخلاق اجتماعي، تعليم و تربيت است.
- اصول کلي مهندسي فرهنگ شامل عقلانيت، ولايتمداري، رشد فکري و اعتقادي است.
- اصول کلي مهندسي اجتماع، جامعه پذيري، ولايت پذيري، عدالت پذيري، برادري، تقويت نهاد خانواده و رعايت حقوق اجتماعي است.
منبع: ماهنامه فرهنگي همشهري آيه- شماره 4



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط