اعتقاد عميق
نويسنده: محمد مهدي رحيمي
جايگاه ولايت فقيه در جنبش حزب الله، قبل و بعد از جنگ 33 روزه
اگر سابقه تشکيل حزب الله و هسته مرکزي موسس آن مورد بررسي قرار گيرد با طيفي از افراد مواجه خواهيم شد که هر يک از گروهي جدا شده و البته بعضي هم سابقه جدي فعاليت گروهي و حزبي ندارند اما همه آنها در يک ويژگي مشترک هستند و آن اسلام خواهي و دين مداري است. به بيان روشن تر يکي از وجوه مميز حزب الله نسبت به گروه هاي کوچک و بزرگ ديگري که پيش از آن در لبنان شکل گرفته و فعاليت مي کردند، تاکيد ويژه بر اسلام گرايي و سرلوحه قرار دادن فرامين ديني در تصميم سازي و اجراي امور بود تا آنجا که بخش قابل توجهي از اعضاي اوليه آن را کساني تشکيل مي دادند که پيش از آن در گروه هاي ديگري اعم از امل يا بعضي جريانات مارکسيستي عضويت داشتند اما به دليل توجه نکردن جدي مسوولان آن گروه ها به تعاليم و فرامين اسلامي از آن جدا شده و به مرور حزب الله لبنان را شکل دادند. حتي بعضي از آنها همچون حسين موسوي، معروف به ابوهشام پس از جدايي حزب شيعي امل ابتدا حزبي ديگر به نام امل اسلامي را به راه انداختند که به زعم خود توجه ويژه و جدي تري به دستورات ديني داشت و سپس در شوراي موسسين حزب الله جاي گرفتند.
از سوي ديگر بخش قابل ملاحظه اي از کادر اوليه حزب الله را طلاب جواني تشکيل مي دادند که در لبنان يا عراق به تحصيل علوم ديني پرداخته بودند و پس از بازگشت به وطن هم ارتباط خود را با علما و مراجع حفظ کرده بودند.
در اين ميان نقش مرحوم علامه سيد محمد حسين فضل الله بسيار بارز و روشن است. ايشان که از نزديکان و همدرسان شهيد محمد باقر صدر بود پس از سال ها تحصيل و تدريس در نجف سرانجام در سال 1966 به وطن اصلي خود بازگشت و زمينه تاسيس حزب الدعوه لبنان که شاخه اي از حزب الدعوه اصلي شکل گرفته توسط شهيد صدر در عرلق بود را فراهم کرد.
پس از حضور علامه فضا الله در لبنان مسجد و حوزه علميه ايشان و تا حدي حزب الدعوه، مأمن و ملجاء خيل جوانان شيعه لبنان شد که پيش از آن فقدان اين گونه اماکن و افراد تأثير گذار رنج مي بردند و همين جوانان بودند که بعدها در رده هاي مختلف حزب الله نقش آفريني کردند و حماسه ها آفريدند. از همين روست که بسياري علامه فضل الله را پدر معنوي جنبش مقاومت اسلامي لبنان مي دانند.
نکته مهم در اين ميان اين است که شهيد صدر در تئوري خود براي حکومت داري به بحث «حکومت مرجع تقليد» مي پردازد و آن را مدل برتر و پيشنهادي خود براي اداره جامعه اسلامي معرفي مي کند. اين مدل شباهت بسياري با «حکومت ولي فقيه» که در همان ايام از سوي حضرت امام خميني (ره) و اتفاقا در همان نجف مطرح مي شود، دارد و به واسطه ارتباط نزديک علامه فضا الله با شهيد صدر، اطرافيان و مرتبطين علامه در لبنان هم با اين نظريه آشنا مي شوند.
مصادف با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران شيعيان لبنان که تا آن هنگام با سخت ترين شرايط اجتماعي و اقتصادي در کشورشان رو به رو بودند، جاني دوباره گرفته و روح اميد در کالبدشان دميده شد و از همان زمان به اشکال مختلف ارتباطاتي را با مسوولان و نهادهاي انقلابي ايران برقرار کردند.
همزمان با حمله رژيم صهيونيستي به لبنان و اشغال بخش اعظمي از خاک اين کشور، اين ارتباط شکل جدي تري به خود گرفت و سرانجام سنگ بناي مقاومت اسلامي لبنان گذاشته شد و حزب الله متولد شد.
از همان ابتداي کار همه مجموعه هاي کوچکي که اکنون در کنار حزب الله را شکل داده بودند مرام نامه اي را به نگارش در آوردند که در آن تبعيت از دستورات قرآن کريم و معصومين (ع) و عمل به فتواي مراجع تقليد را سر لوحه فعاليت هاي خود معرفي کرده بودند.
مدتي پس از تشکيل شوراي رهبري مقاومت لبنان، اعضاي آن به ايران امده و امام خميني (ره) را در جماران ملاقات کردند. در آن ديدار که سيد حسن نصرالله هم حضور داشت، سيد عباس موسوي که بعدها دبير کل حزب الله را برعهده گرفت، گزارشي از اوضاع لبنان و کارهاي انجام شده توسط مقاومت اسلامي را خدمت امام (ره) ارائه کرد. امام در آن ديدار سخنان مهمي را بيان فرمودند که در آينده نقشه راه حزب الله قرار گرفت. از جمله فرمودند: «بر شماست که از صفر شروع کنيد شرايط تان از شرايط ما دشوارتر نيست... مهم عمل است، شما در مرحله اي کربلايي قرار داريد، توقع نداشته باشيد که ثمره عمل تان را در دوران حيات خود بچشيد.»
پس از آن ديدار امام (ره) نماينده ويژه اي را براي ارتبا با حزب الله انتخاب نمودند و بدين ترتيب ارتباط با ولي فقيه و تبعيت از نظرات او در دستور کار مقاومت اسلامي لبنان قرار گرفت تا آنجا که بعد از اعلام موجوديت رسمي حزب الله در سال 1985 آنان اعتقاد و التزام عملي به ولايت فقيه را در اساسنامه شان گنجانده و منتشر کردند.
در تمامي سال هايي که از تشکيل حزب الله مي گذرد ارتباط تشکيلاتي و هدفمند با ولي فقيه در انديشه رهبران و مسوولان آن وجود داشته و در عمل آنها هم به عينه مشاهده شده است.
شيخ نعيم قاسم، جانشين دبير کل حزب الله مي نويسد: «درباره چگونگي ارتباط با ولي فقيه، حزب الله به پايبندي به ولايت فقيه و فعاليت در دايره اسلام و اجراي احکام آن و رفتاري که چهار چوب ديدگاه و قواعدي که ولي فقيه آن را ترسيم مي کند، معتقد است. بديهي است که مديريت، پيگيري، همگامي با جزئيات و امور تفصيلي، اتخاذ تدابير مناسب، فعاليت سياسي روزمره، حرکت فرهنگي و اجتماعي و حتي جهاد عليه اشغالگران صهيونيستي و جوانب گوناگون آن بخشي از مسووليت رهبري منتخب از سوي کادرهاي حزب است. همچنين براساس آيين نامه هاي داخلي مصوب است که در شوراي مرکزي حزب و در رأس آن دبير کل تجلي يافته است که مشروعيت خود را از ولي فقيه کسب مي کند و داراي اختيارات وسيعي است که به آن تفويض شده است تا در انجام دادن مأموريت ها، اين شورا را ياري کند. اين اختيارات متضمن استقلال وسيعي در اقدامات اجرايي است، به گونه اي که نيازي به پيگيري مستمر و روزمره ولي فقيه نباشد.»
اگر چه به واسطه نوع فعاليت حزب الله و حساسيت هايي که وجود دارد بيان تمامي ارتباطات و تاثيرذيري هاي آن از ولي فقيه چه در زمان امام روح الله (ره) و چه در زمان حضرت آيت الله خامنه اي امکان پذير نيست اما به فراخور ايام و شرايط، گاهي گوشه اي از آن هويدا شده و بيان گرديده است.
آخرين مورد از اين دست سخنان حکيمانه و استثنائي دبير کل بي بديل حزب الله، سيد حسن نصرالله، در تيرماه سال 1390 و در همايش بين المللي اجتهاد و نوآوري در ديدگاه آيت الله خامنه اي در بيروت (برگزاري چنين همايش ويژه و بي نظيري از سوي موسسات علمي وابسته به حزب الله خود دليلي بر اهميت جايگاه ولي فقيه در نزد انان است) بود که حاوي نکات بديع و نغز فراواني است.
وي در ابتداي سخنانش به سابقه ديرينه آشنايي و ارتباط نزديکش با حضرت آيت الله خامنه اي اشاره کرد و گفت آنچه را که از من مي شنويد، سخنان يک کارشناس است که حاصل سال ها ارتباط و تعامل با شخصيتي استثنايي را به شما ارائه مي دهد و حرف هاي احساسي نيست. سپس چندين شاهد مثال را بيان کرد که هر يک نمونه اي از نظرات و پيش بيني هاي دقيق و حساب شده مقام معظم رهبري در خصوص مسائل و تحولات بين المللي خصوصا درباره موضوع مقاومت اسلامي را نشان مي داد.
جالب اينکه بعضي از نکات مطروحه «سيد» براي اوليت بار بيان مي شد و پيش از آن طبقه بندي محرمانه يا سري داشت مانند آنچه درباره نامه مفصل مقام معظم رهبري در ابتداي جنگ 33 روزه گفت. اگر چه سخنان نصرالله کنايه اي ظريف هم به ايراني ها داشت؛ «حقيقت آن است که ما در برابر شخصيتي عشيم و استثنائي هستيم. ولي مي بينيم بسياري در اين امت از ايشان چيز زيادي نمي دانند و احساس مي کنيم که اين امام و اين رهبر چقدر در امت خويش و حتي، با پوزش از برادران ايراني، در ايران مظلوم و تنهاست؛ حتي در جنبه آشکار و روشن شخصيتش يعني جنبه رهبري و سياسي که در قالب رهبري بيست و دو ساله امت تجلي يافته. شما در حقيقت در برابر شخصيتي قرار داريد که به معناي واقعي کلمه، دشمنان وي را محاصره کرده اند و دوستان حقش را ادا نمي کنند. دشمنان محاصره اش کرده اند و مانع رسيدن حقيقت و نور وي به جهان و امت مي شوند، دوستان هم که حقش را ادا نمي کنند.»
سخناني از اين دست که تاکنون از نصرالله و ديگر مقامات حزب الله در مجامع رسمي يا خصوصي گفته شده يا به نگارش در آمده خود دليلي روشن و مبرهن بر تأثير پذيري اين جريان از ولي امر مسلمين استو نياز به گفتن نيست که اين رابطه دوسويه بوده و مقامات ايران و شخص حضرت آيت الله خامنه اي در مواقع مختلف و لحظات حساس به حمايت از اين جريان پرداخته اند.
جنگ 33 روزه و پرونده ترور رفيق حريري و حاشيه سازي هاي بين المللي که غربي ها عليه حزب الله به راه انداختند از آخرين نمونه هايي است که مقام معظم رهبري و ساير مجموعه هاي تحت امر به دفاع تمام قد از مقاومت اسلامي اقدام کردند. اگر چه همان طور که گفته شد رهبران و کادر حزب الله هم در قول و فعل قدردان اين حمايت ها بوده اند. تا آنجا که پس از آزادسازي لبنان توسط حزب الله و انتخاب سيد حسن نصرالله به عنوان مرد سال و محبوب ترين چهره جهان عرب، وي در اولين حضور رسمي اش در تهران و در کنفرانس حمايت از فلسطين در مقابل چشم شرکت کنندگان و صدها شبکه رسانه اي بر دستان ولي فقيه و رهبرش بوسه زد و بعدها در پاسخ به چرايي چنين اقدامي، علت را اين گونه عنوان کرد: «من دستان ولي امر مسلمين حضرت آيت الله خامنه اي را مي بوسم و به اين بوسه افتخار مي کنم و خود را سرباز کوچک براي ايشان مي دانم... من اين کار را عمدا و البته با کمال اخلاص انجام دادم. من مي خواهم اين پيام را به همه بدهم که رهبر ما ايشان است... اين کار را انجام دادم تا به همه کساني که مرا مي شناسند بگويم: من سرباز رهبر انقلاب هستم.»
منبع: ماهنامه فرهنگي همشهري آيه- شماره 4