مايا
ترجمه:آرمين منتظري
اسرار آميزترين تمدن آمريكاي لاتين
ايتزامنا، الهه آسمان ماياها، يارمان بود كه «گيلرمو لوزانو»خلبان هلي كوپترمان شده صبح، يك روز يكشنبه در شمال گواتمالا در اواخر ماه اكتبر سفرمان را آغاز كرديم.در كنار لوزانو، «ريچارد هانسن»، مدير پروژه تحقيقاتي «ماريدور»نشسته بود.بعد از نيم ساعت پرواز به سمت شمال وارد محدوده دو هزار و 475 مايل مربعي ماريدور مي شويم.محوطه اي گسترده پوشيده از درخت در شمال گوآتمالا و كامپچ در مكزيك كه پر است از ويرانه هايي كه هانسن و ديگران از آنها با عنوان «مهد تمدن ماياها»ياد مي كنند.
اين خرابه ها در پارك ملي تيكال واقع شده اند كه به وسيله يك جاده به شهر فلورس وصل مي شود و همه ساله بين 150 تا 350 هزار توريست در اين پارك ملي از اهرام ماياها ديدن مي كنند.از جنگل كه بگذريد و حدود 600 متر ارتفاع بگيريد به ناحيه جنوبي منطقه ماريدور مي رسيد.اين منطقه شكلي شبيه قلب دارد.منطقه اي است كه اكوسيستمي منحصر به فرد دارد و از تپه هاي زيادي تشكيل شده است.پنج نوع جنگل باراني مي توان در اين منطقه ديد.پارك ملي تيكال، دو نوع از اين جنگل ها را در خود جاي داده است.
البته در نقاطي از اين جنگل ها انسان ها درخت ها را قطع كرده اند و خانه ساخته اند.اما از اين خانه ها كه گذر كنيد ديگر خبري از انسان و آثارش نيست.
شهرهاي گمشده اي نظير«تين تال»و «نكبه»كه يكي از قديمي ترين سكونتگاه هاي ماياها بودند در اين مكان واقع شده اند.سكونتگاه هايي كه قدمتشان به 400 تا 1000 سال قبل از ميلاد مسيح مي رسد.
قديمي ترين آزاد راه جهان نيز در همين منطقه ساخته شد و هنوز آثارش ديده مي شود.اين آزادراه ماريدور را به نكبه وصل مي كرد.
خلباناني كه براي نخستين بار بر فراز هرم هاي ساخته شده توسط ماياها پرواز كرده بودند، فكر مي كردند اين هرم ها آتشفشان هايي هستند كه از ميان درختان سربر آورده اند.اما به زودي مشخص شد كه اين آتشفشان ها در واقع هرم هاي باشكوهي هستند كه هزاران سال قبل بنا شده اند.هرم هايي كه در كنار هم شهر تاريخي و باستاني ميرادور را تشكيل داده اند.گفته مي شود كه اين شهر 200 هزار نفر سكنه داشته است.بعضي نيز گفته اند كه اين شهر در واقع پايتخت يك امپراطوري بوده است كه احتمالاً ميليون ها نفر جمعيت داشته است.هانسن مي گويد اين شهر بزرگ بيش از 2000 سال پيش خالي از سكنه شد.هانسن معتقد است كه ماياها زماني مجبور ترك اين شهر شدند كه بيش از اندازه پوشش جنگلي اطراف محل زندگي خود را تخريب كرده بودند و اكوسيستم منطقه را دچار آسيب كرده بودند و بيش از آن نمي توانستند در اين مكان زندگي مي كنند.البته حدس و گمان هايي متفاوتي در خصوص ترك اين شهر از سوي ماياها مطرح شده است.سكونتگاه هاي اصلي مايا شامل نواحي جنوب مكزيك، گواتمالا و قسمت هايي از كاستاريكا و هندوراس بوده است.بيشتر مردم مايا از طريق كشاوري و بازرگاني امرار معاش مي كردند.سيب زميني، آوواكادو و نوعي سيب زميني شيرين محصولات عمده كشاوري آنها را تشكيل مي داد، ولي غذاي اصلي آنها ذرت وحشي بود كه به آن ذرت مقدس هم مي گفتند.
ماياها حدود سال هاي نخستين پيدايش مسيحيت در اروپا، شروع به ساختن شهري بزرگ با ساختمان ها و معبدهاي عظيم كردند و زندگي خود را با جشن ها و مراسم باشكوه رونق بخشيدند.آنها در اين جشن ها، ماسك حيوانات به چهره مي زدند و با خواندن سرود و زدن طبل، به پايكوبي مي پرداختند تا الهه هاي كوچك و بزرگ خود را ستايش كنند.
به درستي معلوم نيست چه شد و چه پيش آمد كه ماياها دل از آن همه نعمت، رفاه و زندگي آسوده بركندند و دست به يك مهاجرت گروهي و ناگهاني به سوي جنگل هاي شمال زدند.دليل اين مهاجرت مرموز، شايد شيوع نوعي بيماري مرگبار مثلا طاعون يا وقوع تغييرات ناگهاني آب و هوا و شايد هم بروز قحطي و خشكسالي بوده است.به هر روي، دليل واقعي اين مهاجرت مرموز و ناگهاني هنوز معلوم نيست و شايد هم هرگز روشن نشود.ماياها با اين مهاجرت، سال ها در جنگل ها، كوه ها و دره ها سرگردان بودند.هر گروه به سويي و هر دسته در جهتي پيش مي رفت.بر اساس مدارك و شواهد تاريخي، بزرگ ترين گروه مهاجر از قوم مايا، در محلي كه امروز يوكاتان ناميده مي شود، سكونت گزيدند و شهر شگفت انگيز چي چن ايتزا را به وجود آوردند.زيبايي و شوكت اين شهر به قدري خيره كننده بود كه حسادت و كينه ديگر قبايل را برانگيخت.سرانجام در سال 1200 ميلادي، اين شهر درگير جنگ خونين با اقوام وحشي شد و چون اهالي آن از عهده دفاع از خود برنيامدند، يك بار ديگر همچون اجداد خود خانه و زندگي خود را بر جاي گذاشته و رفتند.بدين سان، چي چن ايتزا به غارت رفت و خانه ها و معبدها، ستون ها و مجسمه هاي آن شهر خالي از سكنه، در اعماق جنگل از نظرها ناپديد شد.
ماياها، خورشيد را به خدايي برگزيده بودند و آن را پرستش مي كردند، به همين جهت خود را فرزندان خورشيد مي ناميدند.آنان خدايان ديگري نيز داشتند، از جمله خداي باران، خداي جنگل و ...در تمدن مايا اعتقادات عامل متحد كننده جامعه بود.اگر چه بازرگاني وسايلي براي ماياها فراهمآورد تا تمدن خود را پايه ريزي كنند، اما تمام طبقات اجتماع از شاه و طبقات نخبه گرفته تا روستاييان همه اعتقادات مشتركي داشتند.
در جامعه ماياها برده برداري رواج داشت و تجارت برده نيز از اموربازرگاني شمرده مي شد.يك شخص در جامعه ماياها از سه طريق ممكن بود، برده شود؛ يكي از اينكه ممكن بود سرپرست يك خانواده فقير براي امرار معاش بهتر دستيابي به مال براي بهبود شرايط زندگي يكي از اعضاي خانواده اش را به عنوان برده بفروشند.دوم اينكه ممكن بود كسي جرم يا جنايتي مرتكب شود و در اين صورت با تشخيص مقامات قضايي به عنوان جريمه به بردگي محكوم شود و سوم هم اشخاصي كه به عنوان اسير جنگي در نبرد با اقوام ديگر گرفته مي شدند خود به خود برده محسوب شده و از سوي جنگاوران فروخته مي شدند.البته اگر اسير از طبقات بالا و نجيب زاده جوامع دشمن بود به جاي برنده شدن طي مراسمي با احترامي ويژه كشته مي شد؛ كشتن آنها نوعي مراسم قرباني براي خدايان به حساب مي آمده، كه البته با قرباني كردن انسان در فرهنگ آزتك ها متفاوت بوده است.
ماياها را از آن جهت پيشرفته ترين قوم در آمريكاي باستان مي دانند كه بهتر از ديگران توانستند زبان خود را مكتوب كرده و خط را به كار برند.ماياها به زباني مايايي تكلم مي كردند كه از شاخه زبان هاي بومي آمريكا محسوب مي شود.زبان مايايي قديم بعدها به چندين گويش متعدد تقسيم شد كه آنها امروز گروه زبان هاي مايايي را تشكيل مي دهد كه در آمريكاي مركزي هنوز هم كساني به اين زبان سخن مي گويند.در گذشته تفاوت هاي لهجه اي اقوام مايايي تبار به حدي بود كه گاه سخن يكديگر را درك نمي كردند.اين تفاوت ها تا به امروز نيز پابجا مانده اند.اين امكان وجود دارد كه ماياها ايده نوشتن زبان را از اولمك ها فرا گرفته باشند اما خط آنها هيچ شباهتي به سيستم نوشتاري او لمك نداشت.خط مايايي نوع خط هيروگليفي بود كه آغاز به كارگيري و ابداع آن به سده ششم پيش از ميلاد باز مي گردد.ماياها خط خود را براي امور مذهبي و سرشماري درآمد و ماليات هاي عمومي، مراسم و مناسك مذهبي تحرير و تاليف كتاب هايي كه دانش و علوم را حفظ كرد، بكار مي بردند.آموزش خط نوشتاري هم ميان طبقه نخبگان رايج بود.رمزگشايي علائم نوشتاري ماياها تا حد زيادي سخت و دشوار است و هنوز هم تمامي متون نوشته شده ماياها به خوبي خوانده و درك نشده است.يكي از اين مشكلات تغيير زبان و لهجه ماياها و واژه پردازي بيشمار از زبان اسپانيايي است.ماياها ساخت كاغذهاي اليافي را دنبال مي كردند و بيش از هزار جلد كتاب آكاردئوني شكل تاليف كرده بودند كه موضوعاتي مانند تاريخ قوم مايا، نظام اعتقادي، ستاره شناسي و پيشگويي، رياضيات، طب و گاهشماري را در بر مي گرفت.اين كتاب ها تقريبا همگي به دست كشيش هاي اسپانيايي سوزانده شدند.
تاريخ اين قوم فاقد گسستگي اساسي است كه در بيشتر اقوام مكزيك كهن، عصر پيش از كلاسيك و كلاسيك را از يكديگر متمايز مي كند.اينان بيشتر در ميان خويش زيسته و همچون اقوام ناوا تمايل به مهاجرت و جنگ نداشته اند؛ فقط گفته شده است كه تولتك ها مدت زماني اندك قدرت را در يوكاتان به دست گرفته بودند و صرفا بر منطقه كوچكي حكمراني كرده و به زودي وابسته فرهنگ مايا شده و عاقبت مجذوب آنان گشته است.زماني كه تولتيك وارد يوكاتان شدند بي هيچ محرك و دليل شناخته شده اي چرخشي ژرف در فرهنگ مايا پديد آمد؛ يعني گذر از عهد كهن مايا به عهد جديد.اين گذر با جنبشي عظيمي در ميان اين قوم آغاز شد و در مدتي كوتاه به پايان رسيد.گهواره اين تمدن عظيم در وسط جنگل ها و دشت هاي بي دار و درخت بود كه از درياي كارائيب و رودخانه موتاگوا «Rio Motague» در هندوراس گرفته تا پتن در شمال گواتمالا و رودخانه اوسوماسينتا«Riousumasinta»در جنوب شرقي مکزيک وسعت داشت و از شمال به يوكاتان، كامپچه و تاباسكو محدود مي شد.درباره منشا پيدايش تمدن مايا نظريه هاي مختلفي ارائه شده است، اما از همه جالب تر نظريه محققي به نام «اريك تامپسون» «E.Thampson» است.وي بنابر تحقيقات و استنباطات شخصي، نظري درباره منشا تمدن ماياها ابراز كرد كه بسيار شگفت انگيز بوده و موجب حيرت همگان شد.او ضمن مقاله اي تحت عنوان «آتلانتيس افسانه نيست» تمدن مايا را شاخه اي از تمدن بزرگ آتلانتيس برشمرد و بر آن بود كه قاره گمشده آتلانتيس در موضعي قرار داشته كه در حال حاضر آب هاي اقيانوس اطلس روي آن در جريان است و پلاتون «platon» (افلاطون)بر اثر زلزله يا آتشفشان يا هر دو مدت در مدت يك شبانه روز منهدم شده و به زير آب فرو رفته است.البته اين راه همه افسانه اي بيش نمي پنداشتند اما تامپسون با شواهد و مداركي ثابت كرد كه افسانه نبوده بلكه حقيقت است و ماياها بازماندگان مردم متمدن قاره گمشده آتلانتيس هستند.40 سال بعد، كه تامپسون كاملا مستغرق در مطالعات تمدن مايايي و اكتشافاتي در آن قلمرو بودند، بر اثر حادثه اي ناگهان متوجه مقاله اي شد كه در جواني نگاشته بود.در آن حال هرچند تا اندازه اي به تندروي خود معتقد بود، ليكن مدارك و نشانه هايي دال بر نتايج مأخوذه يافت كه با وجود آن ماياها با مردم آتلانتيس داراي روابطي (شايد روابط بازرگاني) بوده اند و تكيه او بر مبناي وجود سنگ يشم (كه يكي از گرانبهاترين سنگ ها و جواهرات به شمار مي رفت) در گواتمالا قرار داشت؛ زيرا از اين نوع سنگ در تمام آمريكا و نواحي نسبتا دوردست اين قاره پيدا نمي شود بلكه اين سنگ تنهادر كلمبياي انگليس و آلاسكا يافت مي شد كه هزاران مايل از يوكاتان و گواتمالا فاصله داشت.
تقويم ماياها، يكي از پديده هاي عجيب اين قوم است
2012 را چگونه پيش بيني كردند؟
1 زولكين:تقويم مذهبي اي كه براي مراسم مذهبي و پيشگويي هاي آسماني استفاده مي شد.
2 ها آب:تقويم خورشدي كه براي امور روزمره زندگي استفاده مي شد.
تقويم ماياها آن قدر قوي بود كه مي توانستند با آن پديده هاي مانند خسوف، كسوف، اعتدالين بهار و پاييز را پيشگويي كنند اما به قدرت تقويم اقوام ساكن خاورميانه نمي رسيد.ماياها براي نگه داشتن زمان، از چرخ دنده هاي سنگي درهم يا تركيبي استفاده مي كردند و با استفاده از اينها حركات ماه و خورزشيد و ديگر ستارگان را ثبت مي كردند.
غير از اين سيستم ها، ماياها چرخه اي داشتند به نام «چرخ ناهيد» كه بر اساس موقعيت سياره ناهيد در آسمان شب بود و همچنين آنها تقويم هاي مشابهي براي سيارات ديگر هم داشتند.
زولكين
ها آب
سال شماري مايا
نابودي جهان در سال 2012
ماياها چه مي گويند
سنگ تقويم
منبع:همشهري دانستنيها32