بعد سياسى و احياى عاشورا از منظر فقه(4)
ج. احكام عزادارى سيدالشهدا(ع)
بزرگداشتن ياد و خاطره امامان، بهويژه حضرت سيدالشهدا(ع) مورد سفارش اكيدائمه(ع) بوده است. آنان خود نيز در برپايى مجالس عزا نهايت اهتمام را داشتهاند امامرضا(ع)مىفرمايد:
«كان ابى اذا دخل شهر المحرم لا يرى ضاحكاً و كانت الكأبة تغلب عليه حتى يمضى منه عشرةايام فاذا كان يوم العاشر كان ذالك اليوم يوم مصيبته و حزنه و بكائه».
[54]
يعنى هنگامى كه ماه محرم فرا مىرسيد، كسى پدرم را خندان نمىديد و غم و اندوه بر او چيرهمىشد تا روز عاشورا و روز عاشورا روز مصيبت، اندوه و گريه او بود.
عاشورا و زنده نگه داشتن خاطرات آن، امروز در متن زندگى شيعه رسوخ و در عمقباورهاى او جريان يافته است. تشكيل مجالس عزادارى و سوگوارى، فرهنگى است
برخوردار از همه ارزشهاى الهى و انسانى. شركت در مجالس ماتم و عزا، اعتراض وجبههگيرى عليه همه زشتىها و پليدىها و حمايت از مظلومان تاريخ است. مجالسعزادارى، در طول تاريخ شيعه، آثار و بركات بىشمارى داشته است؛ از جمله، تداوم و احياىنهضت عاشورا. امام خمينى(ره) در اين باره مىفرمايد:
«الان هزار و چهار صد سال است كه با اين منبرها، با اين روضهها و با اين مصيبتها با اينسينهزنىها ما را حفظ كردهاند...هر مكتبى تا پايش سينه زن نباشد، تا پايش گريه كن نباشد،تا پايش سر و سينهزن نباشد، حفظ نمىشود».
[55]
تاريخ عزادارى براى سيدالشهدا(ع) به درازاى تاريخ تولد بشر (حضرت آدم) است.براى سيدالشهدا(ع) نه تنها آدم و انبيا
[56] و رسول الله
[57] و على و فاطمه
[58] مجلس عزادارىبهپا كردهاند بلكه فرشتگان الهى در سوگ آن حضرت، اقامه ماتم كردهاند.
[59]
امروز بسيارى از متفكران اديان الهى، براى امام حسين(ع) و مراسم او احترام قائلند. يككشيش مسيحى مىنويسد:
«اگر حسين از آن ما بود، در هر سرزمينى براى او بيرقى برمىافراشتيم و در هر روستايى براىاو منبرى برپا مىكرديم و مردم را با نام حسين به مسيحيت فرا مىخوانديم».
[60]
ژوزف فرانسوى درباره اهميت و آثار و بركات عزادارى، مطالب بسيارى دارد؛ از جمله:
«خود شيعه هم به اين فايدهاى كه در كارهايشان وجود دارد، متوجه نيستند و گمانمىكنند كه تنها ثواب اخروى كسب مىكنند؛ ولى هر عملى كه در اين جهان انجام مىشود، بىشك در اجتماع اثر مىگذارد...ما اگر مىبينيم كه در هند شيعيان بسيارى وجود دارند، در اثراقامه ماتم و عزادارى حسين است».
[61]
ماربين آلمانى دراين باره مىنويسد:
«بى اطلاعى بعضى از تاريخنويسان ما موجب شده است كه عزادارى شيعه را به جنون وديوانگى نسبت دهند؛ ولى اينان گزافه گفته و به شيعه تهمت زدهاند. ما در ميان ملل و اقوام،مردمى مانند شيعه، پرشور و زنده نديدهايم؛ زيرا شيعيان بهواسطه بهپا كردن عزادارىحسين، سياستهاى عاقلانهاى را انجام داده و نهضتهاى مذهبى ثمربخش را بهوجودآوردهاند...ما اگر پيروان و مبلغان خود را با آن همه مخارج هنگفت و صرف نيرو و دلار با شيعهو مبلغين آن قياس كنيم، خواهيم ديد كه مسيحيت به اندازه يك دهم شيعه پيشرفت نكردهاست...من معتقدم كه رمز بقا و پيشرفت اسلام و تكامل مسلمانان، شهيد شدن حسين و آنرويدادهاى غمانگيز است».
[62]
در هر صورت، عزادارى براى سيدالشهدا(ع) از نگاه فقها موضوع احكامى است كه هر
يك از آنها در تداوم و استمرار نهضت حسينى نقش بهسزائى داشته است. در اين بخش،برخى از آن احكام بررسى مىشود.
1. تسليتگويى
از كارهاى مستحب در روز عاشورا تسليتگويى شيعيان به يكديگر است. در روايات ازائمه اطهار(ع) نقل شده است كه اصل تسليتگويى به صاحب عزا امرى پسنديده استوطبق قاعده تسامح در ادله سنن مستحب است؛ از جمله، در روايتى از رسول خدا(ص)نقلشده است:
«من عزّى مصاباً فله مثل اجره».
[63]
يعنى هر كس مصيبتديدهاى را تسليت گويد، پاداشى همانند او دارد.
در خصوص روز عاشورا روايت شده است كه شيعيان به يكديگر بگويند:«اعظم اللهاجورنا بمصابنا بالحسين عليهالسلام و جعلنا و اياكم من الطالبين بثاره مع وليه الامام المهدىمن آل محمد عليهم السلام».
[64]
2. سلام كردن بر حسين(ع) در هر روز
محدث عالىمقام، شيخ عباس قمى در مفاتيح الجنان بابى را با عنوان «استحباب التسليمعلى الحسين(ع) و الصلاة عليه من بعيد و قريب، كل يوم» گشوده و در آن، رواياتى را نقلكرده است؛ از جمله:
«قال: حسين بن ثوير كنت انا و يونس بن ظبيان عند ابىعبدالله و كان اكبرنا سناً فقال له:انى كثيراً ما اذكر الحسين(ع) فاى شيىٍ اقول؟ قال: قل: صلى الله عليك يا ابا عبدالله تعيد ذلكثلاثاً فان السلام يصل اليه من قريب و بعيد».
[65]
حسين، پسر ثوير مىگويد: من و يونس پسر ظبيان در محضر امام صادق(ع) بوديمويونس سنش از ما بيشتر بود يونس به حضرت عرض كرد: من بسيارى از اوقات بهيادحسين(ع) هستم، پس چه جملهاى را بگويم؟ حضرت فرمود: بگو: «صلى الله عليك يااباعبدالله». اين درود را سه بار تكرار كن. پس همانا سلام به آن حضرت مىرسد، از دورباشديا نزديك.
3 و 4. استحباب سرودن شعر و نوحه سرايى
از موضوعات فقهى درباره واقعه عاشورا و امام حسين(ع) سرودن شعر است كه همشامل سرودن شعر و هم شعرخوانى (نوحه سرايى) مىشود. رواياتى نيز در اين باره نقل شدهاست؛ از جمله:
«عن ابىعمارة المنشد عن ابى عبدالله(ع) قال: قال لى: يا ابا عمارة! انشدنى فى الحسين بنعلى. قال: فانشدته فبكى ثم نشدته فبكى. قال: فوالله مازلت انشده و يبكى حتى سمعت البكاءمن الدار. قال: فقال يا اباعماره: من انشد فى الحسين بن على شعراً فابكى خمسين فله الجنة ومن انشد فى الحسين شعراً فابكى ثلاثين فله الجنة و من انشد فى الحسين شعراً فابكى عشرينفله الجنة و من انشد فى الحسين شعراً فابكى عشرة فله الجنة و من انشد فى الحسين شعراًفابكى واحداً فله الجنة و من انشد فى الحسين شعراً فبكى فله الجنة و من انشد فى الحسينشعراً فتباكى فله الجنة».
[66]
يعنى ابىعماره منشد از امام صادق(ع) نقل مىكند كه آن حضرت به او فرمود: اىاباعماره! درباره حسين برايم شعر بخوان. من شعر خواندم. پس گريه كرد سپس شعر خواندمدوباره گريه كرد ابا عماره مىگويد: سوگند بهخدا همواره شعر مىخواندم و آن حضرت گريهمىكرد تا اينكه صدايش از بيرون خانه شنيده مىشد. آن حضرت فرمود: اى اباعماره! هركس درباره حسين شعرى بخواند و پنجاه نفر را بگرياند، بهشت براى او است و هر كسشعرى بخواند و سى نفر را بگرياند، بهشت براى او است و هر كس شعرى بخواند و بيستنفر را بگرياند، بهشت براى او است و هر كس شعرى بخواند و ده نفر را بگرياند، بهشت براىاو است و هر كس شعرى بخواند و يك نفر را بگرياند، بهشت براى او است و هر كس شعرىبخواند و گريه كند، بهشت براى او است و هر كس شعرى بخواند و خودش را به گريه بزند،بهشت براى او است.
5. آرزوى بودن با امام حسين
آرزوى شهادت و رستگار شدن در ركاب سيدالشهدا(ع) براى عاشقان آن حضرت،ازبهترين آرزوهاست بهويژه براى كسانى كه شهادت را فوز عظيم و اوج قربوكمالمىدانند.
در بسيارى از زيارات آن حضرت، به اين مطلب اشاره شده است؛ از جمله، زيارت اول
سيدالشهدا(ع):
«فليت انى معكم فافوز فوزاً عظيماً».
[67]
نيز در زيارت ششم آمده است:
«يا ليتنى كنت معكم فافوز فوزاً عظيماً».
[68]
پر واضح است كه چنين آرزويى مىتواند در تداوم و استمرار حركت عاشورا بسىنقشآفرين باشد، بهويژه با توجه به اينكه به فرموده امام صادق(ع) هر روز عاشورا و هرزمين كربلا است.
[69] اين مطلب، در ايران اسلامى، در زمان جنگ تحميلى، به گونه احسنتجلى كرد و بسيارى از آرزومندان ركاب آن حضرت، سرزمين ايران را كربلا دانسته و از نظامجمهورى اسلامى كه ثمره خون شهداى كربلا بود، دفاع كردند.
در روايات نيز بر آرزوى بودن در ركاب آن حضرت تأكيد شده است؛ از جمله، در روايتريان آمده است:
«عن الرضا(ع) فى حديث...يابن شبيب ان سرّك ان يكون لك من الثواب مثل ما لمن استشهدمع الحسين(ع) فقل متى ذكرتهم: يا ليتنى كنت معهم فافوز فوزاً عظيماً».
[70]
يعنى ريان، پسر شبيب در حديثى طولانى از امام رضا(ع) نقل مىكند...اى پسر شبيب! اگر تورا ثواب و اجر مثل كسى كه با حسين شهيد شده، خوشحال مىكند، پس هرگاه به ياد آنانافتادى، بگو: اى كاش با آنان بودم، پس به فوز بزرگ دست مىيافتم.
با توجه به اينكه در اين روايت آمده است كه ثواب آرزوى بودن با سيدالشهدا(ع) مانندثواب كسانى است كه در ركاب آن حضرت شهيد شدهاند، براساس احاديث «من بلغ» مىتوانگفت كه چنين آرزويى مستحب است و فلسفه آن، آمادگى كامل براى استمرار بخشيدن بهحركت عاشورا و ارزشهايى است كه شهيدان كربلا براى آنها به شهادت رسيدند.
6. گريه بر سيدالشهدا(ع)
گريه كردن و گرياندن، سلاح برندهاى است كه پيامش اعتراض به ستمگران و جبارانتاريخ است، مبنى بر اينكه آنان با آه و ناله جانسوز مظلومان، به ذلت و خارى كشاندهخواهند شد. هر قطره اشك، گلولهاى است بر قلب ستمگران بى رحم تاريخ. گريه كردن برسيدالشهدا(ع) ثمره محبتى است برخاسته از عشق و علاقه به حسين بن على(ع) و ياران باوفايش و همين گريه، موجب پيدايش رابطهاى وثيق و ناگسستنى ميان ما و سالار شهيدان، درطول تاريخ است.
گريه كردن بر امام حسين(ع) نه تنها مايه شرافت و افتخار انسانهاى دلباخته است، بلكهسبب مباهات زمين و آسمان، نباتات و حيوانات، صحراها و درياها نيز هست نهضتعاشورا با همين گريهها حفظ و استمرار يافته است. امام خمينى در اينباره مىفرمايد:
«گريه كردن بر عزاى امام حيسن، زنده نگهداشتن نهضت و زنده نگهداشتن همين معنا استكه يك جمعيت كمى در مقابل يك امپراتور بزرگ ايستاد... آنها از همين گريهها مىترسندبراى اينكه گريهاى است كه گريه بر مظلوم است».
[71]
در جاى ديگر مىفرمايد:
«گريه كردن بر شهيد، زنده نگهداشتن نهضت است».
[72]
از اينجا فلسفه دستورهاى مؤكد ائمه اطهار(ع) به علاقهمندان و شيعيان، براى گريستنو گرياندن روشن مىشود. امام رضا(ع) به ريان بن شبيب مىفرمايد:
«اگر بر چيزى گريه مىكنى، بر حسين بن على گريه كن كه او را همچون گوسفندسربريدند».
[73]
گفتنى است كه گريه اقسامى دارد: 1. گريه عجز؛ 2. تزوير؛ 3. پشيمانى؛ 4. شوق؛ 5. رحم؛ 6. غم و اندوه؛ 7. فراق و دورى.
بى شك گريه قسم اول و دوم و سوم، نه تنها ممدوح نيست، بلكه مذموم نيز هست؛ ولىگريههاى ديگر، هر كدام به جاى خود، پسنديده و داراى اجر و ثواب است.
در هر صورت، گريه در استمرار و احياى صحنههاى عاشورا نقش اساسى داشته وخواهد داشت. از اين رو، موضوع احكام فقهى قرار گرفته است كه به بعضى از آنهااشارهمىشود.
از جمله مستحباتى كه روايات بسيارى در باره آن نقل شده است، گريه بر مصيبتهاىوارده بر سيدالشهدا(ع) و خاندان او است. محدث عالىمقام شيخ حرّ عاملى بابى را با نام«باب استحباب البكاء لقتل الحسين و ما اصاب...» گشوده و در حدود بيست روايت را در آننقل كرده است.
[74] علامه مجلسى نيز بابى را با نام «باب ثواب البكاء على مصيبته و مصائبسائر الائمه...»
[75] گشوده و در آن، 38 روايت را نقل كرده است. در جامع احاديث الشيعه نيزبابى با عنوان «باب انه يستحب البكاء لما اصاب اهل بيت النبى(ص) خصوصاً الحسين»
[76]وجود دارد كه در آن، بيش از 27 روايت نقل شده است؛ از جمله:
«عن فضيل بن يسار عن ابى عبدالله(ع) قال: من ذكرنا عنده ففاضت عيناه و لو مثل جناح الذباب غفرالله ذنوبه و لو كانت مثل زبد البحر».
[77]
يعنى فضيل، پسر يسار از امام صادق(ع) نقل مىكند كه هر كس نام ما پيش او برده شود وچشمانش اشكآلود گردد هر چند به اندازه بال مگس، خداوند گناهانش را خواهد بخشيد،گرچه در حد كف دريا (كنايه از فراوانى) باشد.
8. تباكى
از مستحبات در باره حادثه عاشورا تباكى، يعنى خود را در مصيبت سيدالشهدا(ع) گرياننشان دادن و يا حالت گريه به خود گرفتن است. در اين باره احاديث فراوانى نقل شده است؛از جمله، در حديث قدسى آمده است:
«يا موسى! ما عبد من عبيدى فى ذلك الزمان بكى او تباكى و تعزّى على ولد المصطفى الا وكانت له الجنة ثابتاً فيها».
[78]
يعنى اى موسى! هيچ بندهاى از بندگان، درعصر آخرالزمان نيست كه در عزاى فرزندمصطفى(حسين) گريه كند و يا خود را گريان نشان دهد، مگر اينكه بهشت براى اوست و درآن، ثابت و برقرار است.
و يا در روايت ديگر آمده است:
«من انشد فى الحسين شعراً فتباكى فله الجنه».
[79]
يعنى هر كس در باره حسين(ع) شعرى بگويد و تباكى كند، بهشت براى او است.
بنابراين، بر اساس قاعده تسامح در ادله سنن، ممكن است گفته شود كه تباكى در عزاىسيدالشهدا(ع) مستحب است.
پينوشتها:
[54]. امام صادق(ع) به فضيل مىفرمايد:«ان تلك المجالس احبّها فاحيوا امرنا رحم الله من احيا امرنا. يافضيل! من ذكرنا عنده فخرج من عينه مثل جناح الذباب غفر الله له ذنوبه» قربالاسناد، ص18؛ وسائلالشيعه، ج10، ص392).
[55]. صحيفه نور، ج8، ص69.
[56]. شيخ صدوق، اكمال الدين، ص35.
[57]. علامه امينى، سيرتنا و سنتنا، ص40.
[58]. همان، ص32.
[59]. همان، ص120.
[60]. انطون بارا، الحسين فى الفكر المسيحى، ص72.
[61]. سيد عبدالحسين شرف الدين، فلسفه شهادت و عزادارى حسين بن على، ص92.
[62]. همان، ص102.
[63]. محمد قمى، سفينة البحار.
[64]. مفاتيح الجنان، آداب روز عاشورا، ص524 و 830.
[65]. همان، باب 63؛ نيز ر.ك: كافى، ج4، ص575، ح2؛ تهذيب، ج6، ص54، ح131، 103، 180؛ كاملالزيارات ص197.
[66]. بحارالانوار، ج44، باب 34، ح15، ص282.
[67]. زيارت اول امام حسين(ع).
[68]. زيارت ششم امام حسين(ع).
[69]. كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا.
[70]. بحارالانوار، باب 37؛ از ابواب المزار و ما يناسبه، ح18، ص417. نيز ر.ك: شيخ صدوق، امالى، ص112،ح5؛ عيون اخبار الرضا، ح1، ص299، ح5؛ وسائل الشيعه، ج14، باب 66، ح5.
[71]. صحيفه نور، ج10، ص31.
[72]. همان، ج10، ص31.
[73]. «يابن شبيب! ان كنت باكياً لشىء فابك للحسين بن على بن ابىطالب فانه ذبح كما يذبح الكبش»(بحارالانوار، ج44، ص286).
[74]. وسائل الشيعه، كتاب الحج، ابواب المزار و يناسبه.
[75]. بحارالانوار، ج44، باب 34، ص278.
[76]. جامع احاديث الشيعه، ج15، ص429.
[77]. وسائل الشيعه، ج14، باب 66، ح1، ص500.
[78]. شاهرودى، مستدرك سفينة البحار، ج7، ص235.
[79]. بحارالانوار، ج44، ص282.
/ج