طنزخواني و طنزنويسي

همه مي دانيم که از ويژگي هاي قوم ايراني، شوخ طبعي و طنزپردازي است و خنديدن و خنداندن جزء زندگي آن ها شده است. نگاهي به کثرت مثال و حکم طنزآميز که در کتاب مختلف جمع آوري شده، اين مدعا را کاملا به اثبات مي رساند. مثل اين نمونه ها: * از آن نترس که هاي و هو دارد ، از آن بترس که سر به تو دارد.* آمدم ثواب کنم، کباب شدم!
پنجشنبه، 3 فروردين 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
طنزخواني و طنزنويسي

 طنزخواني و طنزنويسي
طنزخواني و طنزنويسي


 

نويسنده: سيد مهدي حسيني




 

اين طنز پارسي
 

طنز (satire)
همه مي دانيم که از ويژگي هاي قوم ايراني، شوخ طبعي و طنزپردازي است و خنديدن و خنداندن جزء زندگي آن ها شده است. نگاهي به کثرت مثال و حکم طنزآميز که در کتاب مختلف جمع آوري شده، اين مدعا را کاملا به اثبات مي رساند. مثل اين نمونه ها:
* از آن نترس که هاي و هو دارد ، از آن بترس که سر به تو دارد.
* آمدم ثواب کنم، کباب شدم!
* استر را گفتند: پدرت کيست؟ گفت: خاله ام ماديان است!
* ماما که دو تا شد، سر بچه کج بيرون مي آيد!
اما آن چه بايد باز هم بر آن تأکيد داشت تشخيص شوخي هاي واقعي و طنزهاي هدفمند و تاثيرگذار است. در ابتداي اين نوشته، هدف مان از پرداختن به موضوع طنز را يادآور شديم و تاکيد کرديم مرزي دقيق ميان انواع خنده در بين عموم مردم تعريف نشده است و همه آنچه ما را مي خنداند، حقيقتا طنز نيست.
حال در اين بخش از زوايه هاي متفاوت به موضوع طنز پردازيم و تقسيم بندي هايي نيز ارائه کنيم.
طنز در لغت، افسوس کردن، مسخره کردن، طعنه زدن، سرزنش و ناز معني شده است. در متون قديم نيز طنز به همان معاني مذکور آمده است:

طنزکنان روبهي آمدن ز دور
گفت: صبوري مکن اي ناصبور

(مخزن الاسرار نظامي)
معني اصطلاحي طنز، از معني لغوي آن دور نيست و با مروري بر فرهنگ ها و کتب مرجع مي توان معاني اصطلاحي طنز را بدين گونه برشمرد:
آن نوع ادبي که در السنه غربي Satire ناميده مي شود و در فارسي «طنز» اصطلاح شده، عبارتست از روش ويژه اي در نويسندگي است که ضمن دادن تصويري هجوآميز از جهات زشتي و منفي و ناجور زندگي، معايب و مفاسد جامعه و حقايق تلخ اجتماعي را به صورتي اغراق آميز - يعني زشت تر و بدترکيب تر از آن چه هست - نمايش مي دهد تا صفات و مشخصات آن ها روشن تر و نمايان جلوه کند و تضاد عميق موجود با انديشه يک زندگي عالي آشکار گردد.
بدين ترتيب قلم طنزنويس با هر چه که زندگي را از ترقي و پيشرفت باز مي دارد، بي گذشت و اغماض مبارزه مي کند. مبناي طنز بر شوخي و خنده است اما اين، خنده شوخي و شادماني نيست؛ خنده اي است تلخ، جدي و خطرناک، همراه با سرزنش و سرکوفت و کمابيش زننده و نيش دار که با ايجاد ترس و بيم، خطاکاران را به خطاي خود متوجه مي سازد و معايب و نواقصي را که در حيات اجتماعي پديد آمده است، برطرف مي کند.
طنز در حقيقت اثري است هنري و ادبي، که با استفاده از «بذله»، «وارونه سازي» «نقضيه» و ... ضعف ها و تعليمات اجتماعي بشري را به نقد مي کشد؛ تفکر برانگيز است و ماهيتي پيچيده و چند لايه دارد و اگر از خنده استفاده مي کند، استفاده اي ابزاري است براي رسيدن به هدف برتر و آگاه ساختن انسان به عمق رذالت ها.
طنز اگر چه مي خنداند، اما در پس اين خنده، واقعيتي تلخ و وحشتناک وجود دارد که در عمق وجود، خنده را مي خشکاند و او را به تفکر وا مي دارد؛ به همين خاطر درباره آن گفته اند:

طنز يعني گريه کردن قاه قاه
طنز يعني خنده کردن آه آه!

ذات طنز با اعتراض عجين شده است و به عبارتي مي توان گفت: طنز، زاده غريزه اعتراض است و خشم، که نهايتا به «هنر» تبديل مي شود.
يکي از بهترين تعريف ها درباره طنز را «جانان سوئيفت» ارائه کرده است:
طنز «آينه اي» است که بينندگان آن عموما چهره کسي جز خودشان را در آن کشف مي کنند و همين، علت استقبالي است که نسبت به طنز در دنيا وجود دارد و باز به همين خاطر است که کمتر کسي از آن مي رنجد. از نتايج مهم طنز، ايجاد ترديد و آشوب در وجود آدمي است. طنز در ذات خود، انسان را بر مي آشوبد و بر ترديدهايش مي افزايد و با آشکار ساختن جهان همچون پديده اي دوگانه، چندگانه يا متناقض، انسان را از يقين ها محروم مي کند. به همين دليل است که «لئوناردوشاشا» مي گويد:
«درک هيچ چيزي دشوارتر از درک طنز نيست و هيچ چيزي کشف ناکردني تر از طنز نيست!»
اگر بخواهيم آن چه را که نقل کرديم در چند سطر خلاصه کنيم، مي توان درباره طنز به اين نکات کليدي دست يافت:
* دستمايه طنز، تحکم، استهزا و گزندگي است.
* هدف طنز، نشان دادن عيوب، ناراستي ها، مبارزه با آن و اصلاح آن هاست.
* روش طنز، بزرگ نمايي، با زبان دلنشين خنده، ترساندن و هشدار است.
* نتايج طنز، بيدارگري، خنداندن، ناراحت کردن، ايجاد ترديد، واداشتن به تامل و فکر، دور ساختن از غفلت و نشان دادن «تناقض ها» است.
مي توان باز هم به طور خلاصه تر و گزيده تر گفت:
طنز، نشان مي دهد، اغراق مي کند، مي خنداند، هشدار مي دهد، ناراحت مي کند، به تفکر وا مي دارد و نهايتا جامعه و فرد را از خود ممنون مي سازد!
منبع: ماهنامه ديدار آشنا شماره 131



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط