شکوه عبادت

سيره عبادي معصومين(عليهم السلام) مهم ترين بخش از سيره آن بزرگواران است که آثار تربيتي زيادي به همراه دارد و توجه به آن بر همه ي مسلمانان لازم است. از سيره پيامبر(صلي الله عليه و آله) و اهل بيت(عليهم السلام) به اين نتيجه مي رسيم که عبادت به عنوان نياز اساسي روح انسان، همواره مورد توجه قرار داشته و سرلوحه برنامه آنان
چهارشنبه، 9 فروردين 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شکوه عبادت

شکوه عبادت
شکوه عبادت


 





 
سيره عبادي معصومين(عليهم السلام)
چکيده
سيره عبادي معصومين(عليهم السلام) مهم ترين بخش از سيره آن بزرگواران است که آثار تربيتي زيادي به همراه دارد و توجه به آن بر همه ي مسلمانان لازم است. از سيره پيامبر(صلي الله عليه و آله) و اهل بيت(عليهم السلام) به اين نتيجه مي رسيم که عبادت به عنوان نياز اساسي روح انسان، همواره مورد توجه قرار داشته و سرلوحه برنامه آنان بوده است. مهم ترين آموزه هاي تربيتي سيره عبادي معصومين(عليهم السلام)عبارتند از: اهتمام به عبادت، اخلاص در عبادت، عبادت به انگيزه شکرگزاري، درک عظمت خداوند در عبادت، اخلاص در عبادت، جد و جهد در عبادت، گريه در عبادت از خوف خدا، عبادت با تهديدات دشمن، دعا و مناجات در عبادت.
مقدمه:
کلمه «عبادت» از ريشه «عَبَد» به معناي پرسش، تعظيم، اظهار بندگي، احترام گذاردن و پرستيدن آمده است.(1) راغب اصفهاني در مفردات الفاظ قرآن مي گويد: «عبوديت به معناي اظهار تذلل در برابر معبود و عبادت غايت تذلل و خضوع در مقابل اوست که فقط خداوند شايسته آن است».(2)
اين واژه در ميان علما و فقهاي مسلمان به معناي پرستش خداي متعال است که از اوصاف مؤمنان و متدينان به شمار مي رود. عبادت از منظر اسلام و قرآن در متن زندگي قرار دارد و با انجام به موقع و درست آن مي توان پاره اي از امور لازم مانند نظم، برنامه ريزي، احترام به حقوق ديگران را آموخت؛ زيرا عباداتي نظير حج، روزه و نماز داراي برنامه ريزي دقيق، زمان مشخص و اجزا و شرايط معين هستند که اگر اين موارد رعايت نشوند، آن عبادت صحيح و قابل قبول نخواهد بود.(3)

عبادت نياز روح انسان
 

همان گونه که جسم انسان نيازهاي زيادي دارد که همه براي تأمين آن نيازها تلاش مي کنند، روح نيز داراي نيازهاي گوناگون است که مي بايست به آنها توجه کرد و آنها را برآورده ساخت. تفاوتي که ميان دو نوع، نياز وجود دارد اين است که نيازهاي جسمي مادي هستند و خيلي زود مورد توجه انسان قرار مي گيرند و انسان در صدد تأمين آنها برمي آيد، ولي نيازهاي روحي و معنوي به علت غير محسوس بودن، چندان احساس و ادراک نمي شوند. يکي از نيازهاي ثابت بشر در طول تاريخ، نياز به پرستش و عبادت بوده است که از آغاز آفرينش انسان وجود داشته و امروزه نيز از نيازهاي جدي او به شمار مي آيد؛ چرا که عبادت وسيله ارتباط با آفريدگار و ابزار تقرب به خداست. در واقع سير از مخلوق به خالق است که در ايجاد تعادل روحي و رواني انسان نقش بسزا دارد.(4) از اين رو خداوند مي فرمايد: (الذين آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلول)؛(5) آنها کساني هستند که ايمان آورده اند و دل هايشان به خدا مطمئن و آرام است. آگاه باشيد که با ياد خدا دل ها آرامش مي يابد.
ذکر الله مناسب ترين، کوتاه ترين، آسان ترين، کم ضرر و کم هزينه ترين راه براي تحصيل اطمينان خاطر و آرامش روحي و روان است.(6)
معصومين(عليهم السلام) به اين نياز روحي، توجه کامل داشته و درباره ي عبادت و مناجات با پروردگار نهايت جدّ و جهد را از خود نشان داده اند. اگر به سيره آن بزرگواران نگاه کنيم، عبادت و پرستش را سرلوحه برنامه زندگي ايشان مي بينيم. قرآن کريم درباره ي عبادت پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) مي فرمايد: (ان ربک يعلم انک تقوم ادني من ثلثي الليل و نصفه و ثلثه و طائفه من الذين معک)؛(7) در حقيقت پروردگارت مي داند که تو و گروهي که با تو هستند، نزديک به دو سوم از شب يا نصف آن يا يک سوم آن را [به نماز] بر مي خيزيد.
طاووس يماني مي گويد: علي بن الحسين(عليه السلام) را ديدم از وقت عشا تا سحر به دور کعبه طواف مي کرد، چون خلوت شد، به آسمان نگريست و عرض کرد: خدايا! ستارگان در افق ناپديد شدند و چشمان مردم به خواب رفتند و درهاي تو به روي درخواست کنندگان گشوده شده است. حضرت دعا مي کرد و اشک مي ريخت و به زمين مي افتاد و سجده مي کرد. نزديک رفتم، سرش را به زانو نهادم و گريستم. اشکم سرازير شد و بر چهره اش چکيد؛ برخاست و نشست و فرمود: کيست که مرا از ياد پروردگارم بازداشت؟
عرض کردم: يابن رسول الله(عليه السلام)، من طاووس يماني هستم. اين زاري و بي تابي براي چيست؟ ما بايد چنين گريه و زاري کنيم که گناه کار و جفاپيشه هستيم، نه شما که پدرت حسين بن علي(عليه السلام) و مادرت فاطمه زهرا (عليهاالسلام) و جدت رسول خدا(صلي الله عليه و آله)هستند. فرمود: «هيهات هيهات يا طاووس! دع عني حديث أبي و أمي و جدي خلق الله الجنه لمن إطاعه و أحسن ولو کان عبداً حبشياً و خلق النار لمن عصاه ولو کان ولداً قرشياً؛(8) نه نه اي طاووس! سخن درباره ي آبا و اجداد را کنار بگذار، خدا بهشت را براي کسي آفريده است که مطيع خدا و نيکوکار باشد، هرچند غلام سياه حبشي باشد و آتش را آفريده است براي کسي که نافرماني او کند، گرچه آقازاده اي از قريش باشد».

اهتمام به عبادت
 

يکي از مواردي که در سيره معصومين(عليهم السلام) به چشم مي خورد و همه ي معصومين(عليهم السلام) بر آن تأکيد داشتند، توجه به عبادت بوده است. پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) و اهل بيت(عليهم السلام) در هر زمان و مکان و در هر شرايطي به عبادت توجه ويژه اي داشتند و هنگام فرا رسيدن وقت عبادت، بي درنگ براي انجام آن آماده مي شدند. در سيره عبادي رسول خدا(صلي الله عليه و آله) آمده است که هرگاه وقت نماز مي رسيد، گويا کسي را نمي شناخت و حال معنوي خاصي پيدا مي کرد. صداي اذان جاذبه خاصي براي او داشت و هنگام اذان به بلال مي فرمود: «أرحنا يا بلال؛ بلال ما را از غم و اندوه آزاد کن» و مي فرمود: «هر کس صداي اذان را بشنود و بي تفاوت بماند، جفا کرده است».(9)
رسول خدا(صلي الله عليه و آله) در پاسخ به پرسشي درباره ي محبوب ترين عمل نزد خدا، فرمود: «الصلاه لوقتها؛(10) محبوب ترين عمل نزد خدا، نماز اول وقت است». حتي آن حضرت نسبت به کساني که نماز را به تأخير مي اندازند، فرمود: «لا ينال شفاعتي من أخر الصلاه بعد وقتها؛(11) شفاعتم به کساني که نماز را از وقتش به تأخير اندازند، نمي رسد».
هم چنين در سيره عبادي امام علي(عليه السلام) نقل شده است که آن حضرت هنگام فرا رسيدن وقت نماز، رنگش تغيير مي کرد و لرزه بر اندامش مي افتاد. وقتي علت را جويا مي شدند، مي فرمود:«جاء وقت أمانه عرضها الله تعالي علي السماوات و الارض و الجبال فأبين أن يحملنها و حملها الانسان في ضعفه، فلا أدري أحسن اذا ما حملت ام لا؛(12) وقت اداي امانت خدا فرا رسيد؛ امانتي که خداوند آن را بر آسمان و زمين و کوه ها عرضه داشت، ولي آنها زيربار نرفتند و بر انسان عرضه داشت، با وجود ضعفش پذيرا شد. نمي دانم آن امانت الهي را به نيکي ادا خواهم کرد؛ يا نه»؟
افزون بر آن که خود معصومين(عليهم السلام) به عبادت توجه داشتند، مردم را نيز به آن تشويق مي کردند تا از فيض انجام عبادت محروم نمانند. رسول خدا(صلي الله عليه وآله) فرمود: «من مشي الي مسجد من مساجد الله فله بکل خطوه خطاها حتي يرجع الي منزله عشر حسنات و يمحي عنه عشر سيئات و رفع له عشر درجات؛(13) هر کس به سوي مسجدي از مساجد خدا گام بردارد، خداوند تا بازگشت وي به خانه، براي هر گامي ده حسنه مي نويسد و ده گناه از نامه عملش محو مي کند و ده درجه بر درجات او مي افزايد».
امام صادق(عليه السلام)فرمود: «من أسبغ وضوئه في بيته و تطيب، ثم مشي من بيته غير مستعجل و عليه السکينه و الوقار الي مصلاه رغبه في جماعه المسلمين، لم يرفع قدماً و لم يضع أخري الا کتبت له حسنه و محبت عنه سيئه و رفعت له درجه؛(14) کسي که در خانه وضو بسازد و خود را خوش بو کند، آن گاه در حال آرامش و وقار براي شرکت در نماز جماعت به مسجد رود، براي هر گامي يک حسنه در نامه عملش ثبت و يک گناه از او زدوده مي شود و يک درجه بر درجاتش افزوده مي گردد».

درک عظمت خداي متعال در عبادت
 

عبادت براي خداست. بايد عظمت خدا را در حال عبادت درک کرد و مانند فرد ذليل و خاضع در برابر او ايستاد و کرنش نمود؛ چنان که معصومين(عليهم السلام)در حال عبادت و نماز چنين حالتي براي شان پيش مي آمد و با تمام وجود مجذوب پروردگار مي شدند. درباره ي امام سجاد(عليه السلام) آمده است: «أنه کان يتوضاء لصلاه يصفر لونه فيقول له أهله: ما هذا الذي يعتادک عند الوضوء؟ فيقول: أتدرون بين يدي من اريد أن أقوم؟؛(15) آن حضرت هرگاه براي نماز وضو مي گرفت، رنگ مبارکش تغيير مي کرد و به زردي مي گراييد. خانواده اش مي پرسيدند: اين چه حالتي است که در هنگام وضو داريد؟ در پاسخ مي فرمود: هيچ مي دانيد مي خواهم در برابر چه کسي قيام کنم؟» عظمت و کبرياي حق تعالي چنان بر امام سجاد(عليه السلام) تأثير مي گذاشت که خود را محو در جمال او مي ديد.
هم چنين درباره ي آن حضرت نقل شده است: «اذا قام إلي الصلاه أخذته الرعده فيقول لمن يسأله: اريد أن أقوم بين يدي ربي و اناجيه فلهذا تأخذني الرعده؛(16) هرگاه امام سجاد(عليه السلام) براي اقامه نماز حرکت مي کرد، لرزه بر اندامش مي افتاد و چون کسي از او مي پرسيد، مي فرمود: چون مي خواهم به طاعت پروردگارم قيام کنم و با وي راز گويم، لرزه بر اعضايم مي افتد».

اخلاص در عبادت
 

منظور از اخلاص در عبادت اين است که انسان فقط براي انجام فرمان خدا و کسب رضايت او پرستش کند؛ زيرا عبادت و پرستش چيزي است که با خلوص نيت و انگيزه الهي ارتباط عميق دارد و با شرک و ريا و خودنمايي ناسازگار است. به عبارت ديگر، در عبادات کيفيت مهم است نه کميت. در نگاه اسلام و قرآن، ارزش عبادت وابسته به انگيزه باطني انسان است و اگر نيت خالص نباشد، عبادت از نظر کمي هر قدر زياد باشد، اثر ندارد. خداوند در قرآن مي فرمايد: (و ما امروا الا ليعبدوا الله مخلصين له الذين)؛ و فرمان نيافته بودند، جز اين که خدا را بپرستند و در حالي که به توحيد گرويده اند، دين خود را براي او خالص گردانند».(17)
امام علي(عليه السلام) درباره ي انگيزه عبادي خويش مي فرمايد: «الهي ما عبدتک خوفاً من نارک و لا طمعاً في جنتک بل و جدتک أهلاً للعباده فعبدتک؛ خدايا تو را پرستش نکردم. به طمع بهشتت و نه از ترس جهنمت، بلکه تو را چون شايسته عبادت يافتم، پرستش کردم.
عبادت، بدون چشم داشت به بهشت و ترس از جهنم، فقط از معصومين(عليهم السلام) ساخته است. آن بزرگواران چون خداوند را شايسته پرستش يافته اند، او را مي پرستند اما عبادت غيرمعصوم يا به دليل راه يافتن به بهشت و يا ترس از دوزخ است.(18)
درباره امام سجاد(عليه السلام) آمده است: آن حضرت در حال نماز، سر به سجده نهاده بود که آتش در خانه اش افتاد. گفتند: يا بن رسول الله! آتش آتش، سر از سجده بردار، سر برنداشت تا آتش فرو نشست، آن گاه پرسيدند: چه چيز باعث شد که سرمبارک از سجده برنداشتي؟ فرمود: «نار الآخره؛(18) آتش آخرت». اگر خلوص و خضوع در عبادت نباشد، با اندک چيزي انسان سر از سجده بر مي دارد و به اطراف توجه مي کند. اخلاص است که پيوند عميق با معبود را برقرار مي سازد و نمازگزار را از توجه به غير او باز مي دارد.

عبادت به انگيزه شکرگزاري
 

خداوند نعمت هاي زيادي در اختيار انسان گزارده است؛ نعمت هاي مادي و معنوي فراواني که هيچ کس قادر به شمارش آنها نبوده و نخواهد بود. بهره گيري از داده هاي بي پايان خداوند، لزوم تشکر و قدرداني از منعم را به دنبال دارد که اين کار بر اساس ادراک فطري و حکم عقل لازم است.(19) خداوند، هم بارها به شکرگزاري دستور داده و مي فرمايد:«أن أشکرلله؛(20) خدا را سپاس بگزار» و نيز فرموده است: «أن أشکر لي و لوالديک؛(21) براي من و براي پدر و مادرت شکر به جاي آر»، عبادت خدا، مناسب ترين راه قدرداني از نعمت هاي الهي است. از اين رو، پيامبر(صلي الله عليه و آله) و اهل بيت(عليهم السلام) براي شکرگزاري، خدا را عبادت مي کردند.
درباره پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) نقل شده است: آن قدر عبادت و گريه مي کرد تا بي هوش مي شد؛ به ايشان مي گفتند: مگر خداوند گناهان گذشته و آينده شما را نبخشيده است، چرا اين قدر خود را به زحمت مي اندازيد؟ در پاسخ مي فرمود: «أفلا أکون عبداً شکوراً؟! آيا بنده شاکر خدا نباشم!» «وکذلک کان غشيات علي بن ابي طالب(عليهم السلام) وصيه في مقاماته؛(22) حالت بي هوشي هاي اميرالمومنين علي(عليه السلام)، وصي آن حضرت نيز اين گونه بوده است». آن حضرت همانند رسول خدا(صلي الله عليه و آله) براي شکر و سپاس گزاري از خدا، عبادت مي کرد و گاه از هوش مي رفت.

جِدّ و جَهد در عبادت
 

انسان مؤمن بايد براي انجام عبادت تلاش کند و همواره در انجام آن کوشا باشد و تا آن جا که ممکن است به راز و نياز با خدا بپردازد. تکامل روحي و معنوي آدمي تنها از طريق عبادت و پرستش خداي متعال ميسر است. قرآن کريم، آفرينش بشر را براي عبادت دانسته و مي فرمايد: (و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون)؛(23) ما جن و بشر را نيافرديم، مگر براي عبادت. عبادت معصومين(عليهم السلام) از نظر کيفيت و کميت در سطح بالايي قرار داشت و در حقيقت کامل ترين عبادات را به جا مي آوردند.
در سيره بسياري از معصومين(عليهم السلام) آمده است که در اثر عبادت و پرستش خدا پاهاي شان ورم کرده بود. امام سجاد(عليه السلام) در توصيف عبادت رسول خدا(صلي الله عليه و آله) مي فرمايد: «کان رسول الله(صلي الله عليه و آله) يقف في الصلاه حتي ترم قدماه و يظما في الصيام حتي يعصب فوه؛(24) پيامبر(صلي الله عليه و آله) آن قدر در نماز مي ايستاد که پاهايش ورم مي کرد و در روزه به قدري تشنه مي شد که دهان مبارک در اثر تشنگي مي خشکيد». هم چنين مغيره درباره ي رسول خدا(صلي الله عليه و آله) مي گويد: «کان رسول الله يصلي حتي تورم قدماه؛(25) رسول خدا(صلي الله عليه و آله) آن قدر عبادت مي کرد و نماز مي خواند که پاهاي مبارکش ورم کرده بود».
درباره فاطمه زهرا (عليهاالسلام) نقل شده است که در اثر عبادت، پاهايش ورم کرده بود. امام حسين(عليه السلام) از برادرش امام حسن مجتبي(عليه السلام) روايت کرده است: «رأيت أمي فاطمه (عليهاالسلام) قامت في محرابها ليله جمعتها فلم تزل راکعه ساجده حتي اتضح عمود الصبح، تدعو للمؤمنين و المؤمنات و تسميهم و تکثر ادعاء لهم؛(26) مادرم فاطمه زهرا (عليهاالسلام) را در شب جمعه ديدم، در محراب عبادت ايستاده و تا صبح در حال رکوع و سجود بود و براي مردان و زنان مؤمن به نام هايشان زياد دعا مي کرد». حسن بصري گويد: «ما کان في هذه الدنيا أعبد من فاطمه، کانت تقوم حتي تورم قدماها؛(27) در اين دنيا عابدتر از فاطمه زهرا (عليهاالسلام) کسي را سراغ ندارم. او آن قدر براي عبادت قيام کرد تا اين که پاهايش ورم نمود».
امام حسين(عليه السلام) همان گونه که مشهور به شجاعت، ايثار و فداکاري در راه خداست، در زمره عابدان و شب زنده داراني قرار دارد که عمر شريفش را در عبادت و پرستش خداي متعال به سر آورده است. درباره ي سيره عبادي آن حضرت آمده است: «لقد کان قواما باليل صواما بالنهار؛(28) امام حسين(عليه السلام) قائم الليل و صائم النهار بود»؛ يعني شب ها نماز به جا مي آورد و روزها روزه بود. هم چنين در توصيف عبادت آن حضرت گفته اند: «کان الحسين(عليه السلام) فاضلاً ديناً کثير الصلاه و الصوم و الحج؛(29) حسين(عليه السلام) با فضيلت و متمسک به دين بود و نماز و روزه و حج بسيار انجام مي داد. هزار رکعت نماز در شب هم در مورد امام حسين(عليه السلام) نقل شده که بعضي از شب ها انجام مي داد.(30)
عبدالله بن حازم گويد: از پدرم شنيدم که مي گفت: هيچ هاشمي برتر از علي بن الحسين(عليه السلام) نديدم. او در شبانه روز هزار رکعت نماز مي خواند.(31) هزار رکعت نماز در شبانه روز براي امام علي(عليه السلام) (32) و امام رضا(عليه السلام)(33) نيز نقل شده است که نشان دهنده جد و جهد آنان در عبادت مي باشد.

گريه در عبادت از خوف خدا
 

عبادت هاي شبانه چيزي است که در سيره همه ي معصومين(عليهم السلام) وجود داشته است و تمامي آن بزرگواران بر آن اهتمام ورزيده اند. از رسول خدا(صلي الله عليه وآله) تا امام دوازدهم (عج) بر نماز شب اهتمام داشتند و بر انجام آن تأکيد فراوان کرده اند. در سيره رسول خدا(صلي الله عليه و آله) روايت شده است که آن حضرت آن قدر بعد از نماز مي گريست که جانمازش در اثر اشک چشم، تر مي شد. امام حسين(عليه السلام) در بيان سيره عبادي رسول خدا(صلي الله عليه و آله) فرموده اند: «وکان يبکي حتي يبتل مصلاه خشيه من الله عزوجل من غيرجرم؛(34) ايشان آن قدر از ترس خداوند عزوجل مي گريست که جانمازش، خيس مي شد در حالي که هيچ گناهي نداشت».
درباره امام علي(عليه السلام) نقل شده است که معاويه به ضرار - يکي از شيعيان علي بن ابي طالب(عليهم السلام)- گفت: سيره علي(عليه السلام) را برايم توصيف کن. عرض کرد: مرا از اين کار معاف بدار. معاويه گفت: چاره اي نداري؛ بايد رفتار او را توصيف کني. ضرار وقتي خود را ناگزير ديد، بخشي از ويژگي ها و سيره عبادي آن حضرت را براي معاويه بيان کرد. و گفت: به خدا سوگند، من گواهي مي دهم که او را در برخي زمان ها ديدم، هنگامي که شب پرده هاي تاريکي را گسترده و ستارگان غروب کرده بودند، محاسنش را به دست گرفته، مانند شخصي مارگزيده به خود مي پيچيد و همچون مصيبت زدگان گريه مي کرد(35) و مي فرمود: «آه من قله الزاد للسفر و وحشه الطريق؛(36) آه از کمي توشه براي سفر آخرت و ترس و وحشت اين راه دور و دراز».(37)
ابودرداء مي گويد: علي(عليه السلام) را ديدم که از مردم کناره گرفت و از ديده ها پنهان شد. او خود را در نخلستان پنهان کرد و من وي را گم کردم و گمان بردم که به خانه رفته است. در اين هنگام ناله حزيني به گوشم رسيد که مي گفت: «الهي ان طال في عصيانک عمري و عظم في الصحف ذنبي، فما انا مومل غيرغفرانک و لا انا براج غير رضوانک؛(38) خدايا! عمرم در معصيت تو به سر آمد و پرونده اعمالم سنگين گشت، جز غفرانت اميدي برايم نيست و فقط به رضايت تو دل بسته ام». اين نغمه محزون توجه مرا جلب کرد و به دنبال آن به جست و جو پرداختم تا دريافتم اين صدا از علي(عليه السلام)است. علي(عليه السلام) در دل شب نماز گزارد و سپس به دعا و گريه پرداخت. مي گفت: «الهي افکر في عفوک فتهون علي خطئتي ثم اذکر العظيم من اخذک فتعظم علي بليتي؛(39) در عفو و گذشتت مي انديشم، خطاها بر من آسان مي گردد و آنگاه شدت و سختي حسابرسي ات را به ياد مي آورم، اندوه و مصيبتم افزون مي شود». سپس به گريه ادامه داد تا ديگر حس و حرکتي از او نديدم. با خود گفتم: خواب بر علي(عليه السلام) غلبه کرده است، بروم و او را براي نماز صبح بيدار کنم. همين که نزديک شدم، ناگاه ديدم چون چوب خشکيده بر زمين افتاده است. او را جنباندم، حرکت نکرد. بدنش را جمع کردم جمع شد. با خود گفتم: «انا لله و انا اليه راجعون». به خدا سوگند علي بن ابي طالب(عليهم السلام) از دنيا رفته بود. با شتاب به خانه علي(عليه السلام) رفتم تا خبر مرگش را برسانم. ماجرا را با فاطمه (عليهاالسلام) در ميان گذاشتم. فاطمه (عليهاالسلام) فرمود: «هي والله الغشيه التي تأخذه من خشيه الله تعالي؛(40) به خدا سوگند، اين حالتي است که از خوف خدا به علي(عليه السلام) دست داده است».
درباره امام حسن عسکري(عليه السلام) نيز نقل شده است: روزي شخصي بر آن حضرت گذر کرد و ديد که او در کنار کودکان در حال گريه است. آن مرد گمان کرد به خاطر نداشتن اسباب بازي گريه مي کند، گفت: برايت اسباب بازي تهيه مي کنم. حضرت فرمود: نه، ما را براي بازي نيافريده؛ عرض کرد براي چه آفريده است؟ فرمود: براي دانش و پرستش. گفت: از کجا اين را مي گويي؟ فرمود: زيرا خداوند مي فرمايد: (افحسبتم انما خلقناکم عبثا)؛(41) آيا پنداشتيد شما را بيهوده آفريديم!
گفت: آخر تو را گناهي نيست در حالي که کودک هستي فرمود: از من دور شو، مادرم را ديدم که با چوب هاي بزرگ و کوچک آتش مي افروخت، ولي موفق نمي شد تا آن که از چوب هاي کوچک استفاده کرد و من مي ترسم از چوب هاي کوچک جهنم باشم.(42)

عبادت با تهديدهاي دشمن
 

«عفيف کندي» از افرادي است که صحنه هاي نماز پيامبر(صلي الله عليه وآله) را در مسجدالحرام شاهد بوده است. وي از نماز نخستين روزهاي بعثت نبي اکرم(صلي الله عليه و آله) خبر داده است و آن را چنين توصيف مي کند: در روزگار جاهليت وارد مکه شدم و همراه عباس بن عبدالمطلب به مسجدالحرام رفتيم. ناگهان ديدم که مردي آمد و در برابر کعبه ايستاد. آن گاه پسري را ديدم که آمد و در طرف راست او ايستاد؛ چيزي نگذشت زني را ديدم که آمد و پشت سر آنها قرار گرفت و من مشاهده مي کردم که اين دو نفر به پيروي از آن مرد، رکوع و سجود مي نمودند. اين منظره بي سابقه، حس کنج کاوي مرا تحريک کرد و جريان را از عباس پرسيدم. عباس آنها را به من معرفي کرد.(43)
رسول خدا(صلي الله عليه و آله) در آغاز بعثت، مورد ظلم و ستم کفار قريش قرار مي گرفت و پس از فوت عمويش ابوطالب و همسرش خديجه کسي نبود که از او حمايت کند و مشرکان بارها به او اذيت و آزار مي رساندند. روزي پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) در مسجد الحرام مشغول نماز بود و سردمداران قريش در آن جا جلسه اي تشکيل داده بودند. «عقبه بن ابي معيط» شکمبه شتر آلوده به کثافات را آورد و در حالي که رسول خدا(صلي الله عليه و آله) در سجده بود، آن را بر پشت حضرت انداخت و جمعيت حاضر خنديدند! حضرت به همان حال در سجده بود تا دختر کوچکش فاطمه (عليهاالسلام) آمد و کثافات را از پشت پدر برداشت. سپس رو به جماعت کرد و آنها را مورد ملامت و سرزنش قرار داد.(44) اين رفتار فاطمه (عليهاالسلام) سرمشق خوبي براي فرزندان مسلمان است تا هنگامي که پدر و مادرش در معرض خطر و تهديد قرار گرفتند، از آنها دفاع نمايند.
امام حسين(عليه السلام) در ظهر عاشورا با وجود رگبار مداوم دشمن، نماز را برگزار کرد و آخرين عبادت را زير رگبار تيرها با کمال آرامش قلب به جاي آورد. دو رکعت نماز خوف خواندند، در حالي که دو تن از اصحاب آن حضرت به نام «ظهير بن قين» و «سعيد بن عبدالله حنفي» با سپر قرار دادن خود، تيرها را از امام(عليه السلام) دفع مي کردند. وقتي نماز به آخر رسيد، سعيد که سيزده تير در بدنش نشسته بود، به زمين افتاد. امام(عليه السلام) به او فرمود: أنت امامي في الجنه؛(45) تو در بهشت در جلو رويم قرار داري».

دعا و مناجات در عبادت
 

واژه «دعا» به معناهاي گوناگوني چون صدا زدن، ندا دادن، درخواست کردن، دعوت کردن و امثال آن آمده است.(46) راغب در مفردات مي گويد: دعا مانند ندا است، جز آن که دعا همواره با اسم(47) مي آيد که به آن خوانده شده مي گويند.
علامه طباطبايي در تبيين معناي دعا مي گويد: معناي دعا عبارت است از مجسم ساختن توجه قلبي و درخواست باطني به صورت درخواست ظاهري که افراد بشر در بين خود دارند؛ يعني در برابر پروردگار خويش، آن حالتي را بگيرند که يک انسان فقير در برابر فرد توانگري، خود را پست احساس مي کند و يک حالت تذلل به خود مي گيرد؛ يعني دست خود را به سوي او دراز مي کند، گردن را کج نموده و با حالت ذلت و تضرع حاجت خود را سؤال مي نمايد.(48)
دعا در قرآن و حديث به معناي خواندن و طلب کردن حاجت از خداي تبارک و تعالي است. درخواست از خدواند نسبت به افراد، متفاوت است. بعضي افراد توجهي به حاجت و خواستن چيزي از خدا ندارند و چون خدا را شايسته چنين امري يافته اند، او را مي خوانند. برخي ديگر نيازهاي مادي و معنوي خود را در نظر دارند و براي تأمين آن نيازها از خدا طلب حاجت مي کنند.(49) هر کس با زبان خودش دعا مي کند و همان گونه که انسان ها مختلف هستند و خواسته هاي گوناگون دارند. زبان دعا نيز متفاوت است. دعا و مناجات در واقع بخشي از دستورات اسلامي است که در آيات و روايات تأکيد خاصي بر آن شده است و شايد به علت آثار روحي و رفتاري فراواني که در دعاها وجود دارند، اين اندازه مورد تأکيد قرار گرفته اند.
خداوند در قرآن کريم درباره ي دعا، دستورات زيادي دارد که انسان ها را به بيان خواسته هاي دروني شان براي آفريدگار فرا مي خواند و به آنان وعده استجابت مي دهد. خداوند مي فرمايد:(وقال ربکم ادعوني استجب لکم)؛(50) پروردگار شما گفته است که مرا بخوانيد تا (دعاي) شما را بپذيرم.
دعا در سيره پيامبر(صلي الله عليه و آله) و اهل بيت(عليهم السلام) نيز فراوان مورد تأکيد قرار گرفته است و برخي را به شاگردان و پيروانشان تعليم داده اند که در اوقات خاصي خوانده مي شوند؛ مانند خواندن دعاي کميل در شب جمعه، دعاي ندبه در صبح جمعه، دعاي توسل در شب چهارشنبه و هم چنين مناجات هاي مختلفي که در کتاب هاي دعا ذکر شده اند و هر کدام تأثير ويژه اي بر جسم و روح انسان مي گذارند. از اين رو، وظيفه مردم به ويژه نسل جوان است که در اين دعاها شرکت کنند و به نياز روحي خويش که احتياج مبرم به تقويت و پرورش دارد، پاسخ دهند. البته بايد دعاها را با ويژگي ها و شرايط خاص خودشان خواند تا اثربخش باشند.
در سيره رسول خدا(صلي الله عليه و آله) آمده است: «ان رسول الله(صلي الله عليه و آله) کان يرفع يديه اذا ابتهل و دعا کما يستطعم المسکين؛(51) هرگاه پيامبر(صلي الله عليه و آله) دعا و ابتهال مي کرد، مانند مسکيني که طعام طلب مي کند دست هايش را بالا مي برد». دعاهاي پيامبر(صلي الله عليه و آله) فراوان بوده است؛ به گونه اي که در موارد گوناگون و اوقات مختلف، دعاهايي داشته اند که در کتاب هاي دعا و سير و سنن به تفصيل آورده شده اند.(52)
فاطمه زهرا (عليهاالسلام) در اوقات مختلف و به انگيزه هاي گوناگون، دست به مناجات برمي داشت و از خداوند طلب حاجت مي کرد. اين دعاها در مسند فاطمه (عليهاالسلام) آمده است. دعا براي برآورده شدن حاجت، دعا براي دفع خواب شب، دعا براي نجات از زندان، دعا در روزها و اوقات مخصوص، برخي از اين دعاها هستند.(53)
دعا در اوقات مخصوص، به ويژه در ماه رمضان، تأثير خاصي بر انسان دارد و در سيره معصومين(عليهم السلام) بسيار نقل شده است. در مورد امام سجاد(عليه السلام) آمده است که آن حضرت در ماه رمضان با زبان دعا سخن مي گفت. از امام صادق(عليه السلام) نقل شده که آن حضرت فرمود: «کان علي بن الحسين(عليه السلام) اذا کان شهر رمضان لم يتکلم الا بالدعاء و التسبيح و الاستغفار و التکبير؛(54) علي بن الحسين(عليه السلام)در ماه رمضان فقط با زبان دعا، تسبيح، استغفار و تکبير سخن مي گفت».

پي نوشت ها :
 

1. فرهنگ معاصر، ص 417.
2. مفردات قرآن، واژه «عبد»، ص542.
3. طهارت روح، ص 45.
4. همان، ص46.
5. رعد، آيه ي 28.
6. تفسير نمونه، ج10، ص210
7. مزمل، آيه ي 20.
8. بحارالانوار، ج46، ص81و82.
9. طهارت روح، ص53.
10. وسايل الشيعه، ج2، ص82.
11. همان، ص83.
12. مناقب آل ابي طالب، ج2، ص124.
13. ثواب الاعمال و عقابها، ص23.
14. همان، ص79.
15. کشف الغمه في معرفه الائمه، ج2، ص261.
16. همان.
17. بيته، آيه ي 5.
18. کشف الغمه، ج2، ص261.
19. باب حادي عشر، ص216.
20. لقمان، آيه ي 12.
21. همان، آيه ي 13.
22. سنن النبي، ص86.
23. ذاريات، آيه ي 56.
24. بحارالانوار، ج46، ص57.
25. السيره النبويه، ج4، ص96-94.
26. بحارالانوار، ج43، ص81.
27. همان، ص84.
28. پرتوي از عظمت حسين(عليه السلام)، ص 165.
29. همان.
30. همان.
31. عن عبدالله بن ابي حازم قال: سمعت ابا حازم يقول: ما رأيت هاشمياً افضل من علي بن الحسين(عليه السلام) و کان يصلي في اليوم و الليله الف رکعه؛ (بحارالانوار، ج46، ص67).
32. امام باقر(عليه السلام) درباره عبادت امام علي(عليه السلام) فرمود: «وانه کان بيصلي في اليوم و الليله الف و رکعه؛ علي(عليه السلام) در شبانه روز هزار رکعت نماز مي خواند». (وسايل الشيعه، ج1، ص66).
33. اباصلت هروي در روايتي گفته است: «ان الرضا کان يصلي في يومه و ليلته الف رکعه؛ امام رضا(عليه السلام) در شب و روز هزار رکعت نماز به جا مي آورد». (وسايل الشيعه، ج1، ص67).
34. سنن النبي، ص86.
35. «والله فأشهد لقد رأيته في بعض مواقفه و قد أرخي الليل سدوله و غارت نجومه، قابضا علي لحيته يتململ تململ السليم و يبکي بکاء الحزين».
36. محجه البيضاء، ج4، ص187.
37. راه روشن (ترجمه محجه البيضاء)، ج4، ص223.
38. مناقب آل ابي طالب، ج2، ص124؛ دانشنامه علوي، ج4، ص278.
39. مناقب آل ابي طالب، ج2، ص124؛ دانشنامه علوي، ج4، ص278.
40. همان.
41. مؤمنون، آيه ي 115.
42. زندگاني امام حسن عسکري(عليه السلام)، ص19.
43. فروغ ايديت، ج1، ص243.
44. السيره النبويه، ص296.
45. مقتل الحسين(عليه السلام)، ص 265و266.
46. مفردات الفاظ القرآن، واژه «دعا» ص 315؛ فرهنگ معاصر، ص197.
47. همان.
48. تفسير الميزان، ج2، ص52.
49. وسيله النجاه، (شرح دعاي سمات)، ص11.
50. غافر، آيه ي 60.
51. سنن النبي، ص376.
52. همان، ص378-468.
53. مسند فاطمه الزهراء (عيهاالسلام)، ص213-253.
54. بحارالانوار، ج46، ص65.

منبع: سيره اخلاقي و تربيتي معصومين (عليهم السلام)



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.