من لباس مي خواهم

بي شک هر کدام از ما در زندگي به واسطه ي اعتقاداتي که داريم از فرامين الهي که در قالب کلام وحي نازل شده است استفاده مي کنيم. اين ميزان بهره مندي در افراد مختلف متناسب با ديدگاه هاي گوناگون شان، متفاوت است. عده اي قرآن را حقيقتاً کتاب زندگي برمي شمارند و کمر همت به عمل آن مي بندند. گروهي نيز با علم به حقانيت دستورات ذات اقدس الهي، در مواقعي با مصلحت سنجي هاي بي مورد و توجيه وسيله توسط هدف، قسمت هايي از اين فرمايشات را ناديده مي گيرند. مثال بارزي که وسيله ي محک خوبي در اين مورد به شمار مي رود، موضوع ازدواج و معيار قراردادن ايمان براي گزينش همسر مي باشد.
چهارشنبه، 16 فروردين 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
من لباس مي خواهم

من لباس مي خواهم
من لباس مي خواهم


 

نويسنده: علي رضا دوستاني




 
بي شک هر کدام از ما در زندگي به واسطه ي اعتقاداتي که داريم از فرامين الهي که در قالب کلام وحي نازل شده است استفاده مي کنيم. اين ميزان بهره مندي در افراد مختلف متناسب با ديدگاه هاي گوناگون شان، متفاوت است. عده اي قرآن را حقيقتاً کتاب زندگي برمي شمارند و کمر همت به عمل آن مي بندند. گروهي نيز با علم به حقانيت دستورات ذات اقدس الهي، در مواقعي با مصلحت سنجي هاي بي مورد و توجيه وسيله توسط هدف، قسمت هايي از اين فرمايشات را ناديده مي گيرند. مثال بارزي که وسيله ي محک خوبي در اين مورد به شمار مي رود، موضوع ازدواج و معيار قراردادن ايمان براي گزينش همسر مي باشد. اين موضوع (شرايط همسر و کفويت در قرآن) آن چنان وسيع است که مجال پرداختن به آن در اين مقدمه کوتاه نيست. ولي به طور خلاصه بايد گفت، افرادي که داعيه عمل به دستورات الهي را دارند، چگونه به خود اجازه مي دهند در اين مقطع حساس زندگي اين گونه کلام صريح قرآن را ناديده گرفته و معيارهاي ديگر را به ملاک ايمان ارجحيت دهند. اما موضوعي که در اين جا قصد پرداخت به آن را داريم بيان قسمت کوچکي از ظرافت هاي يکي از عبارات يکي از آيات يکي از سوره هاي قرآن درباره موضوع ازدواج است. مثال بسيار زيبايي که در سوره بقره و در آيه (187)آمده است: «... هن لکم و انتم لباس لهن»
آنها (زنان) لباس شما (مردان) هستند و شما (مردان) لباس آنها (زنان) هستيد. اين مثال بسيار زيبا آنقدر داراي نکات ظريف و جالب توجه مي باشد که به گفته ي انديشمندان چه بسا خداوند آدمي را بدون پر، مو و آري از پوشش آفريده تا محتاج لباس باشد خداوند اين مثال را براي او بزند. در اين جا به بيان (10)نکته از ظرافت هاي بسيار زياد اين مثال مي پردازيم. واضح است که اين نکات در حد ذهن نگارنده بوده و نکات بي شماري مغفول مانده اند.

1-يک رابطه ي دو طرفه
 

رابطه ي بدن و لباس دوطرفه است، يعني انسان هيچ گاه جايگاهش با لباس عوض نمي شود ولي در اين مثال، اين جايگاه تغيير مي کند. يعني هم زن لباس مرد است و هم مرد لباس زن. پس هر نکته اي که از اين پس بيان مي شود متقابل است يعني در هر نکته بايد دو مرتبه مکث کرد. يک بار احساس مي کنيم زن لباس مرد است و بار ديگر، مرد را لباس زن متصور شويم. در اين آيه مي توانست تنها به «... هن لباس لکم...» بسنده کند. اگر اين قسمت هم بيان شده بود، حرفهاي زيادي براي گفتن داشت اما تنها (50)درصد موضوع را مطرح کرده بود.

2-نياز فطري و غريزي
 

بشر ذاتاً هم از لحاظ فطري و هم از لحاظ غريزي محتاج به لباس است. از لحاظ فطري چون فطرتاً زيبايي دوست و حياخواه است نياز به لباس دارد.لازم به ذکر است در حال حاضر حتي عريان گراها و افرادي که مسائل سکس را ترويج مي کنند، مدل هاي مختلفي براي طراحي لباس دارند که بتوانند عرياني خود را بهتر به نمايش بگذارند و اين مويد اين نياز است. از لحاظ غريزي نيز بشر براي حفظ بعد حيواني خود (امان ماندن از گزند گرما، سرما و...) نيازمند به لباس است. در مورد ازدواج نيز اين احساس نياز از لحاظ غريزي و فطري به ازدواج احساس نياز مي شود.

3-جايگاه تکميلي
 

يکي از ويژگي هاي مهم انسان اختيار و انتخاب است. بشر در هر فيزيک بدني که خلق شده باشد، به وسيله لباس مي تواند تغييراتي در اين فيزيک ايجاد کند. به عنوان مثال قد کوتاه را به وسيله ي کفش بلند، بدن لاغر را به وسيله لباس هايي که ظاهر را چاق مي نماياند و مواردي از اين قبيل در حقيقت خداوند بشر را طوري آفريده که مي تواند قسمتي از وجودش خودش را، خودش بسازد. در مورد ازدواج نيز اينگونه است، يعني انسان مي تواند به وسيله ي همسر، قسمتي از شخصيت وجودي خويش را تکميل کند.

4-خصوصيات دائم
 

لباس معرف حالات دائم افراد است. خصوصيات دائم فيزيکي و غيرفيزيکي از قبيل قد و ... در لباس جلوه مي کند. همسر نيز نشان دهنده ي خصوصيات دائمي افراد مي باشد.

5-خصوصيات متغير
 

لباس علاوه بر معرفي حالات دائم افراد، نشانگر حالات متغير از جمله شادي، عزا، سردي، گرمي و ... نيز مي باشد. دقيقاً انتظار ما از ازدواج به همين گونه است. يعني حالات متغيري که ما در زندگي پيدا مي کنيم بايد در همسرمان نموادار شود.

6-تعلّق
 

با اينکه لباس از انسان جداست ولي وظايفي که انسان در قبال اعضاي بدن خود دارد، در مقابل لباس نيز همان وظايف را داراست. به عنوان مثال اگر لباس کثيف شد، ما حاضريم دستمان را کثيف کنيم تا لباس، تميز شود. در حقيقت آلودگي فرد، آلودگي لباس وي نيز به شمار مي رود. در مورد ازدواج نيز اينگونه است. آلودگي يک شخص، آلودگي همسرش نيز به شمار مي رود. اين موضوع بيان کننده ي يکي از اصول بسيار مهم در زندگي مشترک مي باشد. انتقادهايي که توسط زن و شوهر نسبت به يکديگر به ديگران منتقل مي شود، بيانگر جدايي شخصيت اين دو است و اين مورد تناقض با مثال لباس است.

7-وظيفه ي متقابل
 

اولين وظيفه را در مورد لباس، صاحب لباس دارد. يعني هنگامي که همسر فرد اشتباهي را مرتکب مي شود، بايد افراد، خود را موظف بدانند که اين اشتباه رفع شود.

8-محافظ
 

لباس انسان را از گزند مسائل پيرامون (سرما، گرما و...) حفظ مي کند.
اين حالت را در مسائل زناشويي بايد جستجو کرد. به عنوان مثال اگر فردي عصباني شود، همسر او هم همزمان عصباني شود مشکل دو چندان مي شود.

9-تغييرات
 

تغييرات در لباس، نتيجه ي تغييرات در افراد است. گاهي ديده مي شود که زن و شوهر از تغييرات در طرف مقابل احساس نارضايتي مي کنند. در صورتي که بايد ريشه ي اين تغييرات را در خود جستجو کنند.

10-تفاوت لباس مردانه و زنانه
 

در موردموضوع لباس نبايد انتظارات يکساني از لباس مردانه و زنانه داشت بلکه اين لباسها از لحاظ ساختار تفاوتهاي زيادي با يکديگر دارند. زن و مرد نبايد انتظارات يکساني نسبت به يکديگر داشته باشند و بايد تفاوت اين انتظارات را درک کنند.
منبع:عطر سيب شماره اول



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط