کودکان و تفسير حرف در بزرگ تر ها
تهيه و تنظيم : محمدرضا مقدادي
پدر و مادر، معلم ، پرستار کودک يا هر فرد ديگري که با کودکان در تماس است، خوب مي داند که ارتباط برقرار کردن با کودکان کار دشواري است.
دنياي کودکان و برداشت هايي که از صحبت هاي ما بزرگ تر ها دارند، بسيار متفاوت با آن چيزي است که ما در ذهن داريم کودکان نمي توانند مفهوم جملات ما بزرگ تر ها را خوب درک کنند وبه همين خاطر گاهي از ما فاصله مي گيرند. بهتر است از به کاربردن عبارات دوپهلو و نامفهوم در برخورد با کودک تان اجتناب کني. براي مکالمه با او کلمات آساني را انتخاب کنيد و با کلمات سخت، باعث سردرگمي او نشويد. اين مطلب نگاهي مي اندازد به هفت عبارت رايجي که والدين در ارتباط با کودکان خود از آنها استفاده مي کنند و تعبيري که کودکان از اين هفت عبارت دارند والبته طرز درست تر بيان کردن هر کدام از اين عبارات را نيز ذکر مي کند.
1ـ وقتي به کودک مي گوييد: «تو بهتريني»؛ او اين طور مي شنود: «هميشه همين طور باش تا من از تو راضي باشم!»
پس بهتر است بگوييد: «تو بايد به خودت افتخار کني که اين قدر سخت براي رسيدن به هدفت تلاش مي کني.»
سال هاست که اعتقاد بيشتر ما براين پايه استوار است که افزايش حس اعتماد به نفس در کودک نقش مهمي در پيشرفت و موفقيت او دارد. اما امروزه نظر بيشتر متخصصان و روانپزشکان کودک اين است که تعريف و تمجيد بيش از اندازه نتيجه ي عکس دارد و اگر شما بيش از اندازه از استعدادها و کارهاي خوب فرزندتان تعريف کنيد، او به مرور زمان تبديل به فردي بي عرضه و خودخواه مي شود و اعتبار خود را در بين گروه همسالانش از دست مي دهد.
2ـ وقتي به کودک مي گوييد: «اين چه طرز حرف زدن است؟» او اين طور مي شنود: «اصلاً نمي خواهم حرف هاي تو را بشنوم
پس بهتر است بگوييد: «من خوشحال مي شوم وقتي تو براي حرف زدن پيش من مي آيي، اما اين کلماتي که تو براي صحبت کردن از آنها استفاده مي کني نامناسب و اهانت آميز هستند؛ لطفا ديگر از آنها استفاده نکن.»لازمه ي اينکه فرزندان از کلمات معقول و مناسب در خانه يا محيط هاي ديگر استفاده کنند، اين است که والدين شان از به کاربردن جملات و کلمات رکيک نسبت به آنها يا ديگران خودداري کنند. شما نمي توانيد توقع داشته باشيد در حالي که خودتان به زمين و زمان بد و بيراه مي گوييد فرزندتان کاملا مؤدب و متين باشد. بنابراين اولين قدم در راستاي اصلاح گفتاري فرزندان، والدين هستند.
3ـ وقتي به کودک مي گوييد: «من نمي توانم اين را براي تو بخرم»؛ او اين طور مي شنود: «پول چاره ي همه ي مشکلات است
بهتر است بگوييد: «فروشگاه ها پر از اسباب بازي هاي مختلف و بزرگ و کوچک هستند که ما خيلي از آنها را در خانه مان داريم و ديگر جايي براي نگهداري چيزهاي جديد براي مان باقي نمانده. اينکه ما تصميم بگيريم هر چيز قشنگي را که ديديم بخريم و با خودمان به خانه ببريم درست نيست. آن وقت ديگر جايي براي خودمان در خانه باقي نمي ماند.» آيا فرزند شما واقعا به يک بازي کامپيوتري يا عروسک بيشتر نياز دارد؟ البته که نه. اما با تکرار اينکه پول کافي براي خريد کالاي مورد علاقه ي فرزندتان را نداريد. کم کم به او القا مي کنيد که پول منبع رسيدن به تمام چيزهاي خوب و دوست داشتني در زندگي است. هيچ گاه هم اين نکته ي مهم را فراموش نکنيد که مسايل مادي نبايد تنها پل ارتباطي بين فرزندان با شما باشد.
4ـ وقتي به کودک مي گوييد: «نگران نباش، درست مي شود»؛ او اين طور مي شنود:«قيافه ات داد مي زند که نگراني!»
بهتر است بگوييد: «من که بالاخره مي فهمم چه اتفاقي افتاده است. پس بهتر است بيايي تا در موردش با هم حرف بزنيم. شايد بتوانيم به نتيجه يي برسيم که تو را آرام کند.» وقتي که کودکي ناراحت و غمگين از شکست در يک مسابقه ي محلي يا درگير شدن با يکي از دوستانش به خانه برمي گردد. وظيفه ي والدين دلداري دادن و ابراز همدردي با اوست. هر چند که شما بدانيد مشکلي که براي فرزندتان به وجود آمده بي اهميت و کوچک است و او خيلي آن را مهم شمرده. باز هم نبايد مشکلش را بي ارزش به حساب آوريد، بلکه بايد شرايطي فراهم آوريد تا فرزندتان بتواند احساسات خودش را براي شما شرح دهد و بتواند از طريق صحبت کردن و درد دل با شما کمي بار غم و غصه را از روي دوش خودش بردارد.
5ـ وقتي به کودک مي گوييد: «با غريبه ها حرف نزن»؛ او اين طور مي شنود «همه ي غريبه ها قصدشان صدمه زدن به تو است
بهتر است بگوييد: «با کساني که احساس راحتي با آنها نمي کني و ضرورتي براي همکلام شدن با آنها وجود ندارد. حرف نزن.» امروزه کودکان براي پيشبرد امور خود نياز دارند که با افراد غريبه ي زيادي مانند مغازه دار، صندوق دار فروشگاه، راننده ي اتوبوس يا تاکسي يا حتي دکتر يا دندانپزشک شان صحبت کنند. بنابراين گفتن اين جمله که با غريبه ها حرف نزن. کاملا بيهوده و غير عملي است، چون شما نمي توانيد ليست خاصي از افراد تهيه کنيد و به فرزندتان بگوييد که مثلاً با اين گروه از افراد مي تواني صحبت کني و با اين گروه نه. بنابراين به جاي منع کردن فرزندتان از حرف زدن با افراد نا آشنا بهتر است به او آموزش دهيد که با افرادي که با آنها احساس راحتي نمي کند و ضرورتي براي همکلامي با آنها ندارد . صحبت نکند.
6ـ وقتي به کودک مي گوييد: «اسباب بازي هايت را با پسرعمويت تقسيم کن»؛ او اين طور مي شنود: «تو بايد حق خودت را به ديگران ببخشي!»
بهتر است بگوييد: «پسرعموي تو دوست دارد چند دقيقه با ماشين مسابقه يي تو بازي کند.، اما وچون تو صاحبش هستي. حتماً آن را به تو پس خواهد داد.» اگر کمي واقع بين باشيد مي بينيد که شما به هيچ عنوان سوييچ ماشين خود را به بيروت پرتاب نمي کنيد يا روي آن جا مي گذاريد تا هر کسي که دوست داشت بتواند از آن استفاده کند. پس چطور توقع داريد که فرزندتان به راحتي از کنار قطار، هواپيما، خرس يا عروسک مورد علاقه اش بگذرد وآن را به ديگران ببخشد؟ اگر تقاضاي مکرر شما براي تقسيم کردن وسايل کودک تان با ديگران زياد باشد. فرزندتان به نوعي دچار حس گريز از جمع شده و از بچه ها ي ديگر منتفر مي شود . او خود را با بچه هاي ديگر وفق نمي دهد تا مجبور نباشد وسايلش را با آنها تقسيم کند و اين يک امر طبيعي براي بچه هاي تا سن هشت سال و حتي بيشتر است. شما بايد فرزندتان را مطمئن کنيد که دوستش بعد از کمي بازي وسيله اش را به او باز خواهد گرداند.
7ـ وقتي به کودک مي گوييد: «اين چه کارهايي است که مي کني؟»؛ او اين طورمي شنود: «باز هم اشتباه کردي!» بهتر است بگوييد: «من فکر مي کنم دير آمدن تو به خانه به خاطر اين باشد که به تو خيلي در ميهماني خوش گذشته و بنابراين زمان را فراموش کرده اي، اما عزيزم، اين کار درستي نيست. ما خيلي نگران شديم.» برخي از والدين با سؤالات زياد و گوناگون، فرزندان خود را در مقابل اشتباه شان بطور مستقيم مورد سرزنش قرا ر مي دهند و اين کار مي تواند از والدين پدر يا مادري ديکتاتور در ذهن کودک بسازد. بهتر است اشتباه فرزندتان را با آرامش به او گوشزد کنيد تا او نسبت به انجام آن کار پشيمان و شرمنده باشد، نه گستاخ. مطمئن باشيد که با جملات صحيح و برخورد مناسب فرزند عصباني شما شرمگين مي شود و براي عذرخواهي اقدام خواهد کرد، اما هميشه هم فرزندتان را در همه ي امور مقصر ندانيد تا از کينه يي يا سرخورده شدن او جلوگيري به عمل آوريد.
منبع: مجله 7 روز زندگي شماره 101
دنياي کودکان و برداشت هايي که از صحبت هاي ما بزرگ تر ها دارند، بسيار متفاوت با آن چيزي است که ما در ذهن داريم کودکان نمي توانند مفهوم جملات ما بزرگ تر ها را خوب درک کنند وبه همين خاطر گاهي از ما فاصله مي گيرند. بهتر است از به کاربردن عبارات دوپهلو و نامفهوم در برخورد با کودک تان اجتناب کني. براي مکالمه با او کلمات آساني را انتخاب کنيد و با کلمات سخت، باعث سردرگمي او نشويد. اين مطلب نگاهي مي اندازد به هفت عبارت رايجي که والدين در ارتباط با کودکان خود از آنها استفاده مي کنند و تعبيري که کودکان از اين هفت عبارت دارند والبته طرز درست تر بيان کردن هر کدام از اين عبارات را نيز ذکر مي کند.
1ـ وقتي به کودک مي گوييد: «تو بهتريني»؛ او اين طور مي شنود: «هميشه همين طور باش تا من از تو راضي باشم!»
پس بهتر است بگوييد: «تو بايد به خودت افتخار کني که اين قدر سخت براي رسيدن به هدفت تلاش مي کني.»
سال هاست که اعتقاد بيشتر ما براين پايه استوار است که افزايش حس اعتماد به نفس در کودک نقش مهمي در پيشرفت و موفقيت او دارد. اما امروزه نظر بيشتر متخصصان و روانپزشکان کودک اين است که تعريف و تمجيد بيش از اندازه نتيجه ي عکس دارد و اگر شما بيش از اندازه از استعدادها و کارهاي خوب فرزندتان تعريف کنيد، او به مرور زمان تبديل به فردي بي عرضه و خودخواه مي شود و اعتبار خود را در بين گروه همسالانش از دست مي دهد.
2ـ وقتي به کودک مي گوييد: «اين چه طرز حرف زدن است؟» او اين طور مي شنود: «اصلاً نمي خواهم حرف هاي تو را بشنوم
پس بهتر است بگوييد: «من خوشحال مي شوم وقتي تو براي حرف زدن پيش من مي آيي، اما اين کلماتي که تو براي صحبت کردن از آنها استفاده مي کني نامناسب و اهانت آميز هستند؛ لطفا ديگر از آنها استفاده نکن.»لازمه ي اينکه فرزندان از کلمات معقول و مناسب در خانه يا محيط هاي ديگر استفاده کنند، اين است که والدين شان از به کاربردن جملات و کلمات رکيک نسبت به آنها يا ديگران خودداري کنند. شما نمي توانيد توقع داشته باشيد در حالي که خودتان به زمين و زمان بد و بيراه مي گوييد فرزندتان کاملا مؤدب و متين باشد. بنابراين اولين قدم در راستاي اصلاح گفتاري فرزندان، والدين هستند.
3ـ وقتي به کودک مي گوييد: «من نمي توانم اين را براي تو بخرم»؛ او اين طور مي شنود: «پول چاره ي همه ي مشکلات است
بهتر است بگوييد: «فروشگاه ها پر از اسباب بازي هاي مختلف و بزرگ و کوچک هستند که ما خيلي از آنها را در خانه مان داريم و ديگر جايي براي نگهداري چيزهاي جديد براي مان باقي نمانده. اينکه ما تصميم بگيريم هر چيز قشنگي را که ديديم بخريم و با خودمان به خانه ببريم درست نيست. آن وقت ديگر جايي براي خودمان در خانه باقي نمي ماند.» آيا فرزند شما واقعا به يک بازي کامپيوتري يا عروسک بيشتر نياز دارد؟ البته که نه. اما با تکرار اينکه پول کافي براي خريد کالاي مورد علاقه ي فرزندتان را نداريد. کم کم به او القا مي کنيد که پول منبع رسيدن به تمام چيزهاي خوب و دوست داشتني در زندگي است. هيچ گاه هم اين نکته ي مهم را فراموش نکنيد که مسايل مادي نبايد تنها پل ارتباطي بين فرزندان با شما باشد.
4ـ وقتي به کودک مي گوييد: «نگران نباش، درست مي شود»؛ او اين طور مي شنود:«قيافه ات داد مي زند که نگراني!»
بهتر است بگوييد: «من که بالاخره مي فهمم چه اتفاقي افتاده است. پس بهتر است بيايي تا در موردش با هم حرف بزنيم. شايد بتوانيم به نتيجه يي برسيم که تو را آرام کند.» وقتي که کودکي ناراحت و غمگين از شکست در يک مسابقه ي محلي يا درگير شدن با يکي از دوستانش به خانه برمي گردد. وظيفه ي والدين دلداري دادن و ابراز همدردي با اوست. هر چند که شما بدانيد مشکلي که براي فرزندتان به وجود آمده بي اهميت و کوچک است و او خيلي آن را مهم شمرده. باز هم نبايد مشکلش را بي ارزش به حساب آوريد، بلکه بايد شرايطي فراهم آوريد تا فرزندتان بتواند احساسات خودش را براي شما شرح دهد و بتواند از طريق صحبت کردن و درد دل با شما کمي بار غم و غصه را از روي دوش خودش بردارد.
5ـ وقتي به کودک مي گوييد: «با غريبه ها حرف نزن»؛ او اين طور مي شنود «همه ي غريبه ها قصدشان صدمه زدن به تو است
بهتر است بگوييد: «با کساني که احساس راحتي با آنها نمي کني و ضرورتي براي همکلام شدن با آنها وجود ندارد. حرف نزن.» امروزه کودکان براي پيشبرد امور خود نياز دارند که با افراد غريبه ي زيادي مانند مغازه دار، صندوق دار فروشگاه، راننده ي اتوبوس يا تاکسي يا حتي دکتر يا دندانپزشک شان صحبت کنند. بنابراين گفتن اين جمله که با غريبه ها حرف نزن. کاملا بيهوده و غير عملي است، چون شما نمي توانيد ليست خاصي از افراد تهيه کنيد و به فرزندتان بگوييد که مثلاً با اين گروه از افراد مي تواني صحبت کني و با اين گروه نه. بنابراين به جاي منع کردن فرزندتان از حرف زدن با افراد نا آشنا بهتر است به او آموزش دهيد که با افرادي که با آنها احساس راحتي نمي کند و ضرورتي براي همکلامي با آنها ندارد . صحبت نکند.
6ـ وقتي به کودک مي گوييد: «اسباب بازي هايت را با پسرعمويت تقسيم کن»؛ او اين طور مي شنود: «تو بايد حق خودت را به ديگران ببخشي!»
بهتر است بگوييد: «پسرعموي تو دوست دارد چند دقيقه با ماشين مسابقه يي تو بازي کند.، اما وچون تو صاحبش هستي. حتماً آن را به تو پس خواهد داد.» اگر کمي واقع بين باشيد مي بينيد که شما به هيچ عنوان سوييچ ماشين خود را به بيروت پرتاب نمي کنيد يا روي آن جا مي گذاريد تا هر کسي که دوست داشت بتواند از آن استفاده کند. پس چطور توقع داريد که فرزندتان به راحتي از کنار قطار، هواپيما، خرس يا عروسک مورد علاقه اش بگذرد وآن را به ديگران ببخشد؟ اگر تقاضاي مکرر شما براي تقسيم کردن وسايل کودک تان با ديگران زياد باشد. فرزندتان به نوعي دچار حس گريز از جمع شده و از بچه ها ي ديگر منتفر مي شود . او خود را با بچه هاي ديگر وفق نمي دهد تا مجبور نباشد وسايلش را با آنها تقسيم کند و اين يک امر طبيعي براي بچه هاي تا سن هشت سال و حتي بيشتر است. شما بايد فرزندتان را مطمئن کنيد که دوستش بعد از کمي بازي وسيله اش را به او باز خواهد گرداند.
7ـ وقتي به کودک مي گوييد: «اين چه کارهايي است که مي کني؟»؛ او اين طورمي شنود: «باز هم اشتباه کردي!» بهتر است بگوييد: «من فکر مي کنم دير آمدن تو به خانه به خاطر اين باشد که به تو خيلي در ميهماني خوش گذشته و بنابراين زمان را فراموش کرده اي، اما عزيزم، اين کار درستي نيست. ما خيلي نگران شديم.» برخي از والدين با سؤالات زياد و گوناگون، فرزندان خود را در مقابل اشتباه شان بطور مستقيم مورد سرزنش قرا ر مي دهند و اين کار مي تواند از والدين پدر يا مادري ديکتاتور در ذهن کودک بسازد. بهتر است اشتباه فرزندتان را با آرامش به او گوشزد کنيد تا او نسبت به انجام آن کار پشيمان و شرمنده باشد، نه گستاخ. مطمئن باشيد که با جملات صحيح و برخورد مناسب فرزند عصباني شما شرمگين مي شود و براي عذرخواهي اقدام خواهد کرد، اما هميشه هم فرزندتان را در همه ي امور مقصر ندانيد تا از کينه يي يا سرخورده شدن او جلوگيري به عمل آوريد.
منبع: مجله 7 روز زندگي شماره 101