از سير تا پياز استاندارد!
نويسنده: کامران خداپرستي
استاندارد به مشخصات فني و مدارک قابل دسترسي گفته مي شود که بر نتايج پذيرفته شده علم، فن و تجربه مبتني بوده و با هدف ارتقاي بهره وري جامعه، با همکاري و توافق ضمني همه دست اندرکاران تهيه و توسط نهادي معتبر به تصويب رسيده باشد. اين ملاک هاي مشخص به عنوان معيار و مبنا براي مقايسه و ارزيابي کيفيت و کميت محصول و خدمات استفاده مي شوند. با توجه به رو به رشد بودن صنايع کشور و نيز در راستاي افزايش کيفيت توليدات صنعتي، امروزه شناخت استانداردهاي مختلف به يک نياز عمومي تبديل شده است.
در مقاله اي که پيش رويتان قرار دارد تلاش بر اين بوده تا ضمن بررسي تاريخچه استاندارد و سير تحول آن، به برخي مفاهيم پاي هاي در اين مورد پرداخته شود.
استاندارد کردن و استاندارد از پايه هاي علم و فناوري است که در پيشرفت صنعت و اقتصاد نقشي بسزا دارد. اغلب چنين پنداشته مي شود که استاندارد فقط براي حفظ منافع مصرف کننده است. البته اين نظر تا حدي صحيح است و استاندارد به نيازهاي فردي و اقتصادي مصرف کنندگان توجه دارد، اما استحکام صنعت و فناوري را نيز در نظر دارد زيرا با اجراي قوانين و مقررات استاندارد، هزينه هاي انبارداري و ساخت ابزار و ماشين آلات کاهش يافته، فرايند توليد منظم مي شود، بهره وري افزايشي مي يابد، اسناد، نقشه ها و مدارک طبق يک نظام دقيق بازيابي، طبقه بندي و بايگاني مي شود، همکاري ميان واحدهاي گوناگون هر سازمان يا کارخانه براي پيشبرد فرايند توليد ميسر مي شود، تفاهم کارکنان در مسائل فني تحقق مي پذيرد و سرانجام با توليد کالاي با کيفيت، رضايت مصرف کنندگان نيز جلب مي شود و به اين ترتيب استاندارد، شالوده استواري را براي پيشرفت و توسعه صنعت و اقتصاد فراهم مي سازد. در جهان صنعتي امروز که همه چيز در حال دگرگوني است، استانداردهاي جديدي که به "مديريت کيفيت" موسوم است فقط به نتيجه محصول رهايي بسنده نمي کند، بلکه يک خط توليد را از ابتدا تا انتها زير نظر مي گيرد. اين مديريت برنامه ريز و هدفمند، پويايي را به بخش هاي مختلف سازمان هديه مي دهد.
1- استاندارد به معناي کلي عبارت است از هر نوح نظم ثابتي که در مجاري امور پديده ها جاري باشد.
2- استاندارد به معناي هر معيار و مقياسي است که با آن بتوان کيفيت و کميت اموري را مورد سنجش قرارداد.
3- استاندارد عبارت است از پيشنهاد و يا تعيين يک مجموعه از شرايط يا عوامل انتخاب شده، که در اثر همکاري طرف هاي ذي نفع يا در نتيجه اختيارات اشخاص مسئول حاصل شده باشد.
4- استاندارد يک راه حل دائمي براي يک مشکل تکراري است.
5- استاندارد نتيجه کوششي است براي يکسان کردن مواردي که از سوي مقدمات ذي صلاح پذيرفته شده باشد.
6- استاندارد نوشته اي است شامل مجموعه اي از شرايط که بايد عملي شوند.
7- استاندارد کردن يعني تنظيم و کاربرد قواعدي براي يک اقدام منظم درباره فعاليتي خاص براي منفعت همه آنهايي که ذي ربط هستند.
8- استاندارد حاصل کوشش خاصي است در امر يکسان سازي اموري که از تصويب يک مقام شناخته شده گذشته باشد.
9- استاندارد هماهنگي منظم و پيوسته اصولي است که در کتابچه هايي نوشته شده و يا به نحو اختياري مورد پذيرش يک انجمن يا سازمان معين واقع شده است.
11- در تعريف استانکو(1) ، (کميته ثابت اصول علمي استاندارد وابسته به (ISO) استاندارد کردن يعني نوشته هايي که محتواي آن حاکي از راه حل انجام دادن يک عملات فني تکراري است.
12- استاندارد يعني انتخاب.
استاندارد از سپيده دم پيدايش تا روزگاري که ما در آن زندگي مي کنيم راه درازي را پيموده است. براي آشنايي با سير تحول استاندارد بد نيست نگاهي به تاريخچه اندازه گيري بيندازيم زيرا به نظر مي رسد که اولين استاندارد کردن در مورد اندازه گيري صورت گرفته باشد چون مي توان اندازه گيري را به عنوان يکي از قديمي ترين علوم به حساب آورد. درباره اهميت اندازه گيري سخنان بسياري گفته شده است از جمله:
اعتقاد من بر اين است که هر گاه بتوان آنچه را درباره اش صحبت مي کنيم اندازه گرفته و آن را با اعداد و ارقام نمايش دهيم، آنگاه مي توانيم ادعا کنيم که چيزي در آن خصوص مي دانيم. در غير اين صورت آگاهي ما از مطلب ناقص بوده و در آن مورد تا مرحله علم نتوانسته ايم پيشرفت نماييم. "لرد کلوين" آنچه را قابل شمردن است، به شمار، آنچه را که قابل اندازه گيري است، اندازه گيري کن و آنچه را که قابل اندازه گيري نيست، قابل اندازه گيري کن "گاليله" آنچه را که نمي توان اندازه گيري کرد، نمي توان مديريت کرد "تام دو مار کو" علم از جايي آغاز مي شود که اندازه گيري شروع مي شود.
اولين قدم در توسعه و رشد سيستم اندازه گيري در زمان حکومت امپراتور بابل برداشته شد. بعد از آن مردمان مصر باستان که در اطراف دره حاصل خيز نيل زندگي مي کردند اولين افرادي بودند که سيستم اندازه گيري و کاليبراسيون را با استفاده از استانداردهاي به هم پيوسته(2) برقرار کردند. آنها کاليبراسيون را اين گونه تعريف مي کردند: مقايسه يک شئ با يک استاندارد شناخته شده.
در 2009 سال قبل از ميلاد فاروق خوفا(3) فرعون مصر تصميم به ساختن يک هرم براي آرامگاهش گرفت و براي حصول اطمينان از صحت ساخت آن مقياسي به نام کيوبيت(4) ساخت که طول آن برابر با مقدار فاصله آرنج تا نوک انگشتان دست بود. کيوبيت سلطنتي مصر از سنگ گرانيت سياه بود که تقسيمات آن به اندازه عرض انگشت بود و در قصر فاروق به عنوان استاندارد اوليه نگهداري مي شد. کيوبيت ديگر از گرانيت خاکستري بود که به عنوان استاندارد ثانويه در ساخت بنا مورد استفاده قرار مي گرفت. با همين تمهيدات بود که گفته مي شود راس وجوه اهرام مصر فقط 15 دقيقه خطا داشته است.
از قديمي ترين آثاري که در مورد اوزان به دست آمده است، مي توان به وزنه هاي استاندارد که به دستور داريوش اول ساخته شده اند، اشاره کرد. اين وزنه ها بر اساس واحدي به نام کرشه (Karsha) ساخته مي شد که هر کرشه معادل 3/83 گرم بوده است. چهار نمونه از اين وزنه ها در موزه هاي داخل و خاج از کشور وجود دارند. وزن هاي که در ايران موجود است معادل 120 کرشه است.
در دوران تسلط روميان بر انگلستان بعد از ميلاد، انگليسي ها با سيستم اندازه گيري روميان آشنا شدند و هنوز هم برخي از آنها به کار مي برند. آنها از واحدي تحت عنوان Libra که برابر يک پوند بود، براي اندازه گيري وزن استفاده مي کردند. در قرن 12 ميلادي هنري اول اندازه پاي خود را معياري براي يک پا و يک يارد را برابر با فاصله بين نوک بيني تا انگشت شصت خود اعلام کرد.
در سال 1324ميلادي هنري دوم طول سه دانه جو را برابر با يک اينچ اعلام کرد. (تعريف دقيق اين بود: يک اينچ عبارت است از طول سه دانه جو خشک شده با شکل طبيعي که در يک امتداد و سر به سر قرار داشته باشند). در قرن هفدهم، گاليله بارومتر اوليه، ترمومتر و تلسکوپ را اختراع کرد. با همه اين پيشرفت ها، جامعه علمي و توليدکنندگان به علت عدم وجود استانداردهاي مرجع دچار مشکلات زيادي بودند و به دليل عدم وجود اين عامل کنترل کننده، هر کشوري سيستم اندازه گيري و اصطلاحات خاص خود را به کار مي برد.
در اوائل قرن 18 جيمز وات مخترع اسکاتلندي پيشنهاد کرد تا دانشمندان جهان دور هم جمع شده، يک سيستم جهاني واحد براي اندازه گيري ها به وجود آورند. به دنبال اين پيشنهاد گروهي از دانشمندان فرانسوي براي به وجود آوردن سيستم متريک وارد عمل شدند و سيستم پايه اي را که داراي دو استاندارد يکي متر براي واحد طول و ديگري کيلوگرم براي وزن بود، به وجود آورند. در اين زمان ثانيه را به عنوان استاندارد زمان و ترموسانتي گراد را به عنوان استاندارد درجه حرارت مورد استفاده قرار مي دادند.
در سال 1875 ميلادي دانشمندان و متخصصان جهان در پاريس براي امضا قراردادي به نام پيمان جهاني متريک(5) دور هم گرد آمدند. اين قرارداد زمينه را براي ايجاد دفتر يبن المللي اوزان و مقياس ها در سور(6) فرانسه آماده کرد. اين موسسه هنوز به عنوان يک منبع و مرجع جهاني استاندارد پا برجاست.
در يک بررسي اجمالي مشخص خواهد شد که استاندار دهاي عمده در عهد باستان و قرون گذشته
به طور کلي قبل از رنسانس که جنبه عمومي داشته و نياز به آن بيشتر از موارد ديگر احساس شده است استاندادهاي اوزان و مقياس ها است. اما پس از عصر رنسانس با توجه به تحول بنيادي در طرز تفکر اجتماعي و رشد اختراعات و توليدات صنعتي (انقلاب صنعتي) استانداردهاي صنعتي نيز به وجود آمد. يکي از قديمي ترين و اساسي ترين اصل استاندارد که در استانداردهاي کنوني بدان توجه شده است و در حال حاضر نيز به عنوان اولين اصل استاندارد کردن مطرح است اصل کاهش انواع و در کنار آن اصل تعويض پذيري است. به طوري که همين اصل موجبات توليد انبوه و زنجيره اي را فراهم کرده است. در گذشته هر توليد کننده يا صنعتگري با توجه به ابزارهاي ابتدايي و ميراث نياکان خود محصولاتي با شکل و طرح و ابعاد متفاوت مي ساخت اما امروزه با منسجم شدن توليد، محصولاتي با ويژگي هاي يکسان توليد مي شود.
از پيشگامان اصل کاهش انواع و تعويض پذيري مي توان به يک آمريکايي به نام ´"الي ويتني" اشاره کرد. اين شخص در سال 1793 براي نخستين بار تفنگ سر پري را طراحي کرد که داراي قسمت هاي قابل تعويض بود و در واقع پايه توليد انبوه را فراهم آورد. همچنين در انگلستان در سال 1841 شخصي به نام "جورج ويتورث" بر اساس ارتفاع، عمق و تعداد دنده در هر اينچ نظام مخصوصي را براي انواع دنده هاي پيچ و مهره به وجود آورد که تعويض پذيري پيچ ها و مهره ها به سهولت امکان پذير باشد. همگام با گسترش توليدات صنعتي و انبوه سازي، رعايت نکات ايمني نيز مطرح شد به ويژه پس از اختراع ماشين بخار و کاربرد گسترده آن در سيستم هاي حمل و نقل از قبيل کشتي ها و لوکوموتيوها و خسارات ناشي از آن، به طوري که در نيمه دوم قرن نوزدهم در آمريکا انفجار مخازن تحت فشار 50 هزار کشته و دو ميليون نفر زخمي بر جاي گذاشت.
رشد فناوري و استفاده از ماشين آلات جديد، افزايش توليدات صنعتي و در نتيجه رقابت در بازارهاي داخلي و خارجي را به دنبال داشته است. از اين رو در روند تکامل استاندارد کردن، استاندار دهاي ديگري از قبيل روش هاي بررسي و آزمون، توصيف ويژگي ها، اصطلاحات، آيين کار، فنون کنترل کيفيت و سيستم هاي مديريت کيفيت اهميت يافتند.
همان طور که گفته شد در طول تاريخ، استاندارد تحولات زيادي را پشت سر گذارده است. در ابتدا به صورت استاندارد اندازه شناسي مطرح شده، بعد از آن به صورت استاندارد محصول طرح شده و سپس به استاندارد روش و سيستم رسيده است.
مي باشد وارد زبان انگليسي شد. به همين دليل در زبان انگليسي باستاني، استاندارد به معني پرچم واحدهاي نظامي بوده است و از نظر ريشه لغت به فعل extend لاتين به معني گسترده کردن و برافراشتن باز مي گردد.
بر اساس مطالعات و نوشته هاي مختلف، کلمه استاندارد از لحاظ معني تحت تاثير واژه stand قرار مي گيرد که به معاني ايستادن، ماندن، توقف کردن و قرارگرفتن مي باشد. ذکر اين نکته لازم است که واژه استاندارد در زبان انگليسي، از نظر علمي و فني با دو معني کاملا متمايز به کار برده مي شود: الف- واحدها و مقياس هاي اندازه گيري چه از نظر کمي و مادي (مانند متر و کيلوگرم) و چه از لحاظ تعريف (مانند آمپر و کالري ) که در فرانسه امروزي آن را etalon مي نامند.
ب- به معناي نوشته هاي حاوي مقررات و اصول براي تنظيم امور فني، علمي و تجاري که در فرانسه به lanorme و در آلمان به norm موسوم است که از ريشه لاتين normn يعني گونيا مشتق شده اند.
واژه norm به معاني، ماخذ، ميزان، قانون، هنجار و واژه normal براي بيان مقاصدي مانند متوسط، معتدل، با قاعده، معمولي، عادي و طبيعي به کار مي روند ولي به دليل عدم جامعيت آن مطابق معاني برشمرده شده براي واژه استاندارد، در زبان انگليسي به کار برده نمي شوند. فرانسويان نيز واژه normalization را که نمايانگر مفهوم استاندارد کردن است از کلمه normal ساخته اند و ترجيح مي دهند که از واژه نرماليزاسيون که در زبان فرانسه اصالت بيشتري دارد استفاده کنند.
در ايران نيز واژه "استانده" به معني تثبيت شده، توسط مرحوم غلامحسين مصاحب پيشنهاد شد اما هرگز رواج نيافت.
موسسه استاندارد و تحقيقات صنعتي ايران از سال 1960 به عضويت سازمان ايزو درآمده و از اعضاي فعال آن سازمان است. پيش از 1357 سه بار و پس از انقلاب اسلامي در سال 1383 (2004) يک دوره عضويت شورا را احراز کرده است. پيش از 1357 رئيس موسسه نيز يک دوره نايب رئيس سازمان ايزو بوده است. دبيرخانه هاي کميته هاي فني زير در موسسه استاندارد ايران مستقر است:
کميته فني 91- شوينده ها (مواد فعال سطحي)
کميته فني 122- بسته بندي
کميته فني 134- حاصلخيز کننده هاي خاک
(کودهاي شيميايي)
کميته فني 217- فرآورده هاي آرايشي
از ديگر فعاليت هاي موسسه استاندارد در کميته هاي بين المللي مي توان به رياست گروه کاري شماره 11 (زبان هاي پارسي و عربي) و عضويت در گروه کاري روش هاي آزمون ميکروبيولوژي کاغذ و مقوا اشاره کرد. مؤسسه در حال حاضر در بيش از 307 کميته فني و فرعي و 3 کميته اجرايي عضو فعال است. ضمنا به منظور پاسخگويي به مدارک سازمان ايزو و نيز مشارکت فعال در تدوين استانداردهاي بين المللي ايزو، موسسات استاندارد از جمله موسسه استاندارد ايران کميته هاي متناظر با کميته هاي فني ايزو تشکيل داده اند.
شايد زماني که سال ها پيش دکتر حسابي براي نخستين بار سنگ بناي موسسه استاندارد را از طريق ايجاد مرکز اندازه شناسي و اوزان و مقياس ها در ايران بنا نهاد، رويايش اين بود که استاندارد و مفهوم استاندارد در جاي جاي اين مملکت رسوخ کرده و به فرهنگي نهادينه تبديل شود. با اين وجود بايد از خودمان بپرسيم که تاکنون چقدر در زمينه مسائل مربوط به استاندارد پيشرفت کرده ايم.
اگر بگوييم ساختمان موسسه استاندارد واقع در ضلع جنوبي ميدان ونک تهران و چندين ساختمان بزرگ و کوچک استاني و پژوهشگاه آن نماد کل امور مربوط به استاندارد ايرانِ وسيع و پرجمعيت هستند، شايد حرف چندان درستي نباشد چه اگر تمامي امور مربوط به استاندارد وظيفه تنها يک سازمان بود، بايد سازماني شايد حتي معادل يک وزارتخانه براي اين کار در نظر گرفته مي شد. امروزه مفهوم استاندارد به قدري در جهان گسترش يافته است که مسائل مربوط به آن به همه سازمان ها و نهادها و شرکت هاي دولتي و غير دولتي مربوط است؛ به طوري که در بسياري از سازمان ها و شرکت ها بخشي به نام کنترل کيفيت ايجاد شده است. اين نشان مي دهد که شرکت ها و سازمان هاي حرف هاي در دنياي امروز به اهميت بحث استاندارد کاملا پي برده اند.
از سوي ديگر غافل شدن از نقش و جايگاه موسسه استاندارد نيز چندان درست نيست. موسسه اي که شايد نام آن موسسه باشد، اما اختيارات و حيطه وظايف آن بسيار گسترده بوده و حتي از برخي از وزارتخانه هاي کنوني نيز بيشتر است.
در مقاله اي که پيش رويتان قرار دارد تلاش بر اين بوده تا ضمن بررسي تاريخچه استاندارد و سير تحول آن، به برخي مفاهيم پاي هاي در اين مورد پرداخته شود.
استاندارد کردن و استاندارد از پايه هاي علم و فناوري است که در پيشرفت صنعت و اقتصاد نقشي بسزا دارد. اغلب چنين پنداشته مي شود که استاندارد فقط براي حفظ منافع مصرف کننده است. البته اين نظر تا حدي صحيح است و استاندارد به نيازهاي فردي و اقتصادي مصرف کنندگان توجه دارد، اما استحکام صنعت و فناوري را نيز در نظر دارد زيرا با اجراي قوانين و مقررات استاندارد، هزينه هاي انبارداري و ساخت ابزار و ماشين آلات کاهش يافته، فرايند توليد منظم مي شود، بهره وري افزايشي مي يابد، اسناد، نقشه ها و مدارک طبق يک نظام دقيق بازيابي، طبقه بندي و بايگاني مي شود، همکاري ميان واحدهاي گوناگون هر سازمان يا کارخانه براي پيشبرد فرايند توليد ميسر مي شود، تفاهم کارکنان در مسائل فني تحقق مي پذيرد و سرانجام با توليد کالاي با کيفيت، رضايت مصرف کنندگان نيز جلب مي شود و به اين ترتيب استاندارد، شالوده استواري را براي پيشرفت و توسعه صنعت و اقتصاد فراهم مي سازد. در جهان صنعتي امروز که همه چيز در حال دگرگوني است، استانداردهاي جديدي که به "مديريت کيفيت" موسوم است فقط به نتيجه محصول رهايي بسنده نمي کند، بلکه يک خط توليد را از ابتدا تا انتها زير نظر مي گيرد. اين مديريت برنامه ريز و هدفمند، پويايي را به بخش هاي مختلف سازمان هديه مي دهد.
استاندارد چيست؟
1- استاندارد به معناي کلي عبارت است از هر نوح نظم ثابتي که در مجاري امور پديده ها جاري باشد.
2- استاندارد به معناي هر معيار و مقياسي است که با آن بتوان کيفيت و کميت اموري را مورد سنجش قرارداد.
3- استاندارد عبارت است از پيشنهاد و يا تعيين يک مجموعه از شرايط يا عوامل انتخاب شده، که در اثر همکاري طرف هاي ذي نفع يا در نتيجه اختيارات اشخاص مسئول حاصل شده باشد.
4- استاندارد يک راه حل دائمي براي يک مشکل تکراري است.
5- استاندارد نتيجه کوششي است براي يکسان کردن مواردي که از سوي مقدمات ذي صلاح پذيرفته شده باشد.
6- استاندارد نوشته اي است شامل مجموعه اي از شرايط که بايد عملي شوند.
7- استاندارد کردن يعني تنظيم و کاربرد قواعدي براي يک اقدام منظم درباره فعاليتي خاص براي منفعت همه آنهايي که ذي ربط هستند.
8- استاندارد حاصل کوشش خاصي است در امر يکسان سازي اموري که از تصويب يک مقام شناخته شده گذشته باشد.
9- استاندارد هماهنگي منظم و پيوسته اصولي است که در کتابچه هايي نوشته شده و يا به نحو اختياري مورد پذيرش يک انجمن يا سازمان معين واقع شده است.
11- در تعريف استانکو(1) ، (کميته ثابت اصول علمي استاندارد وابسته به (ISO) استاندارد کردن يعني نوشته هايي که محتواي آن حاکي از راه حل انجام دادن يک عملات فني تکراري است.
12- استاندارد يعني انتخاب.
استاندارد در گذر زمان
استاندارد از سپيده دم پيدايش تا روزگاري که ما در آن زندگي مي کنيم راه درازي را پيموده است. براي آشنايي با سير تحول استاندارد بد نيست نگاهي به تاريخچه اندازه گيري بيندازيم زيرا به نظر مي رسد که اولين استاندارد کردن در مورد اندازه گيري صورت گرفته باشد چون مي توان اندازه گيري را به عنوان يکي از قديمي ترين علوم به حساب آورد. درباره اهميت اندازه گيري سخنان بسياري گفته شده است از جمله:
اعتقاد من بر اين است که هر گاه بتوان آنچه را درباره اش صحبت مي کنيم اندازه گرفته و آن را با اعداد و ارقام نمايش دهيم، آنگاه مي توانيم ادعا کنيم که چيزي در آن خصوص مي دانيم. در غير اين صورت آگاهي ما از مطلب ناقص بوده و در آن مورد تا مرحله علم نتوانسته ايم پيشرفت نماييم. "لرد کلوين" آنچه را قابل شمردن است، به شمار، آنچه را که قابل اندازه گيري است، اندازه گيري کن و آنچه را که قابل اندازه گيري نيست، قابل اندازه گيري کن "گاليله" آنچه را که نمي توان اندازه گيري کرد، نمي توان مديريت کرد "تام دو مار کو" علم از جايي آغاز مي شود که اندازه گيري شروع مي شود.
تاريخچه اندازه گيري
اولين قدم در توسعه و رشد سيستم اندازه گيري در زمان حکومت امپراتور بابل برداشته شد. بعد از آن مردمان مصر باستان که در اطراف دره حاصل خيز نيل زندگي مي کردند اولين افرادي بودند که سيستم اندازه گيري و کاليبراسيون را با استفاده از استانداردهاي به هم پيوسته(2) برقرار کردند. آنها کاليبراسيون را اين گونه تعريف مي کردند: مقايسه يک شئ با يک استاندارد شناخته شده.
در 2009 سال قبل از ميلاد فاروق خوفا(3) فرعون مصر تصميم به ساختن يک هرم براي آرامگاهش گرفت و براي حصول اطمينان از صحت ساخت آن مقياسي به نام کيوبيت(4) ساخت که طول آن برابر با مقدار فاصله آرنج تا نوک انگشتان دست بود. کيوبيت سلطنتي مصر از سنگ گرانيت سياه بود که تقسيمات آن به اندازه عرض انگشت بود و در قصر فاروق به عنوان استاندارد اوليه نگهداري مي شد. کيوبيت ديگر از گرانيت خاکستري بود که به عنوان استاندارد ثانويه در ساخت بنا مورد استفاده قرار مي گرفت. با همين تمهيدات بود که گفته مي شود راس وجوه اهرام مصر فقط 15 دقيقه خطا داشته است.
از قديمي ترين آثاري که در مورد اوزان به دست آمده است، مي توان به وزنه هاي استاندارد که به دستور داريوش اول ساخته شده اند، اشاره کرد. اين وزنه ها بر اساس واحدي به نام کرشه (Karsha) ساخته مي شد که هر کرشه معادل 3/83 گرم بوده است. چهار نمونه از اين وزنه ها در موزه هاي داخل و خاج از کشور وجود دارند. وزن هاي که در ايران موجود است معادل 120 کرشه است.
در دوران تسلط روميان بر انگلستان بعد از ميلاد، انگليسي ها با سيستم اندازه گيري روميان آشنا شدند و هنوز هم برخي از آنها به کار مي برند. آنها از واحدي تحت عنوان Libra که برابر يک پوند بود، براي اندازه گيري وزن استفاده مي کردند. در قرن 12 ميلادي هنري اول اندازه پاي خود را معياري براي يک پا و يک يارد را برابر با فاصله بين نوک بيني تا انگشت شصت خود اعلام کرد.
در سال 1324ميلادي هنري دوم طول سه دانه جو را برابر با يک اينچ اعلام کرد. (تعريف دقيق اين بود: يک اينچ عبارت است از طول سه دانه جو خشک شده با شکل طبيعي که در يک امتداد و سر به سر قرار داشته باشند). در قرن هفدهم، گاليله بارومتر اوليه، ترمومتر و تلسکوپ را اختراع کرد. با همه اين پيشرفت ها، جامعه علمي و توليدکنندگان به علت عدم وجود استانداردهاي مرجع دچار مشکلات زيادي بودند و به دليل عدم وجود اين عامل کنترل کننده، هر کشوري سيستم اندازه گيري و اصطلاحات خاص خود را به کار مي برد.
در اوائل قرن 18 جيمز وات مخترع اسکاتلندي پيشنهاد کرد تا دانشمندان جهان دور هم جمع شده، يک سيستم جهاني واحد براي اندازه گيري ها به وجود آورند. به دنبال اين پيشنهاد گروهي از دانشمندان فرانسوي براي به وجود آوردن سيستم متريک وارد عمل شدند و سيستم پايه اي را که داراي دو استاندارد يکي متر براي واحد طول و ديگري کيلوگرم براي وزن بود، به وجود آورند. در اين زمان ثانيه را به عنوان استاندارد زمان و ترموسانتي گراد را به عنوان استاندارد درجه حرارت مورد استفاده قرار مي دادند.
در سال 1875 ميلادي دانشمندان و متخصصان جهان در پاريس براي امضا قراردادي به نام پيمان جهاني متريک(5) دور هم گرد آمدند. اين قرارداد زمينه را براي ايجاد دفتر يبن المللي اوزان و مقياس ها در سور(6) فرانسه آماده کرد. اين موسسه هنوز به عنوان يک منبع و مرجع جهاني استاندارد پا برجاست.
در يک بررسي اجمالي مشخص خواهد شد که استاندار دهاي عمده در عهد باستان و قرون گذشته
به طور کلي قبل از رنسانس که جنبه عمومي داشته و نياز به آن بيشتر از موارد ديگر احساس شده است استاندادهاي اوزان و مقياس ها است. اما پس از عصر رنسانس با توجه به تحول بنيادي در طرز تفکر اجتماعي و رشد اختراعات و توليدات صنعتي (انقلاب صنعتي) استانداردهاي صنعتي نيز به وجود آمد. يکي از قديمي ترين و اساسي ترين اصل استاندارد که در استانداردهاي کنوني بدان توجه شده است و در حال حاضر نيز به عنوان اولين اصل استاندارد کردن مطرح است اصل کاهش انواع و در کنار آن اصل تعويض پذيري است. به طوري که همين اصل موجبات توليد انبوه و زنجيره اي را فراهم کرده است. در گذشته هر توليد کننده يا صنعتگري با توجه به ابزارهاي ابتدايي و ميراث نياکان خود محصولاتي با شکل و طرح و ابعاد متفاوت مي ساخت اما امروزه با منسجم شدن توليد، محصولاتي با ويژگي هاي يکسان توليد مي شود.
از پيشگامان اصل کاهش انواع و تعويض پذيري مي توان به يک آمريکايي به نام ´"الي ويتني" اشاره کرد. اين شخص در سال 1793 براي نخستين بار تفنگ سر پري را طراحي کرد که داراي قسمت هاي قابل تعويض بود و در واقع پايه توليد انبوه را فراهم آورد. همچنين در انگلستان در سال 1841 شخصي به نام "جورج ويتورث" بر اساس ارتفاع، عمق و تعداد دنده در هر اينچ نظام مخصوصي را براي انواع دنده هاي پيچ و مهره به وجود آورد که تعويض پذيري پيچ ها و مهره ها به سهولت امکان پذير باشد. همگام با گسترش توليدات صنعتي و انبوه سازي، رعايت نکات ايمني نيز مطرح شد به ويژه پس از اختراع ماشين بخار و کاربرد گسترده آن در سيستم هاي حمل و نقل از قبيل کشتي ها و لوکوموتيوها و خسارات ناشي از آن، به طوري که در نيمه دوم قرن نوزدهم در آمريکا انفجار مخازن تحت فشار 50 هزار کشته و دو ميليون نفر زخمي بر جاي گذاشت.
رشد فناوري و استفاده از ماشين آلات جديد، افزايش توليدات صنعتي و در نتيجه رقابت در بازارهاي داخلي و خارجي را به دنبال داشته است. از اين رو در روند تکامل استاندارد کردن، استاندار دهاي ديگري از قبيل روش هاي بررسي و آزمون، توصيف ويژگي ها، اصطلاحات، آيين کار، فنون کنترل کيفيت و سيستم هاي مديريت کيفيت اهميت يافتند.
همان طور که گفته شد در طول تاريخ، استاندارد تحولات زيادي را پشت سر گذارده است. در ابتدا به صورت استاندارد اندازه شناسي مطرح شده، بعد از آن به صورت استاندارد محصول طرح شده و سپس به استاندارد روش و سيستم رسيده است.
واژه استاندارد
مي باشد وارد زبان انگليسي شد. به همين دليل در زبان انگليسي باستاني، استاندارد به معني پرچم واحدهاي نظامي بوده است و از نظر ريشه لغت به فعل extend لاتين به معني گسترده کردن و برافراشتن باز مي گردد.
بر اساس مطالعات و نوشته هاي مختلف، کلمه استاندارد از لحاظ معني تحت تاثير واژه stand قرار مي گيرد که به معاني ايستادن، ماندن، توقف کردن و قرارگرفتن مي باشد. ذکر اين نکته لازم است که واژه استاندارد در زبان انگليسي، از نظر علمي و فني با دو معني کاملا متمايز به کار برده مي شود: الف- واحدها و مقياس هاي اندازه گيري چه از نظر کمي و مادي (مانند متر و کيلوگرم) و چه از لحاظ تعريف (مانند آمپر و کالري ) که در فرانسه امروزي آن را etalon مي نامند.
ب- به معناي نوشته هاي حاوي مقررات و اصول براي تنظيم امور فني، علمي و تجاري که در فرانسه به lanorme و در آلمان به norm موسوم است که از ريشه لاتين normn يعني گونيا مشتق شده اند.
واژه norm به معاني، ماخذ، ميزان، قانون، هنجار و واژه normal براي بيان مقاصدي مانند متوسط، معتدل، با قاعده، معمولي، عادي و طبيعي به کار مي روند ولي به دليل عدم جامعيت آن مطابق معاني برشمرده شده براي واژه استاندارد، در زبان انگليسي به کار برده نمي شوند. فرانسويان نيز واژه normalization را که نمايانگر مفهوم استاندارد کردن است از کلمه normal ساخته اند و ترجيح مي دهند که از واژه نرماليزاسيون که در زبان فرانسه اصالت بيشتري دارد استفاده کنند.
در ايران نيز واژه "استانده" به معني تثبيت شده، توسط مرحوم غلامحسين مصاحب پيشنهاد شد اما هرگز رواج نيافت.
تاسيس موسسه استاندارد در ايران
موسسه استاندارد و تحقيقات صنعتي ايران از سال 1960 به عضويت سازمان ايزو درآمده و از اعضاي فعال آن سازمان است. پيش از 1357 سه بار و پس از انقلاب اسلامي در سال 1383 (2004) يک دوره عضويت شورا را احراز کرده است. پيش از 1357 رئيس موسسه نيز يک دوره نايب رئيس سازمان ايزو بوده است. دبيرخانه هاي کميته هاي فني زير در موسسه استاندارد ايران مستقر است:
کميته فني 91- شوينده ها (مواد فعال سطحي)
کميته فني 122- بسته بندي
کميته فني 134- حاصلخيز کننده هاي خاک
(کودهاي شيميايي)
کميته فني 217- فرآورده هاي آرايشي
از ديگر فعاليت هاي موسسه استاندارد در کميته هاي بين المللي مي توان به رياست گروه کاري شماره 11 (زبان هاي پارسي و عربي) و عضويت در گروه کاري روش هاي آزمون ميکروبيولوژي کاغذ و مقوا اشاره کرد. مؤسسه در حال حاضر در بيش از 307 کميته فني و فرعي و 3 کميته اجرايي عضو فعال است. ضمنا به منظور پاسخگويي به مدارک سازمان ايزو و نيز مشارکت فعال در تدوين استانداردهاي بين المللي ايزو، موسسات استاندارد از جمله موسسه استاندارد ايران کميته هاي متناظر با کميته هاي فني ايزو تشکيل داده اند.
نشان استاندارد ايران
از استاندارد کالا تا استاندارد خنديدن!
شايد زماني که سال ها پيش دکتر حسابي براي نخستين بار سنگ بناي موسسه استاندارد را از طريق ايجاد مرکز اندازه شناسي و اوزان و مقياس ها در ايران بنا نهاد، رويايش اين بود که استاندارد و مفهوم استاندارد در جاي جاي اين مملکت رسوخ کرده و به فرهنگي نهادينه تبديل شود. با اين وجود بايد از خودمان بپرسيم که تاکنون چقدر در زمينه مسائل مربوط به استاندارد پيشرفت کرده ايم.
اگر بگوييم ساختمان موسسه استاندارد واقع در ضلع جنوبي ميدان ونک تهران و چندين ساختمان بزرگ و کوچک استاني و پژوهشگاه آن نماد کل امور مربوط به استاندارد ايرانِ وسيع و پرجمعيت هستند، شايد حرف چندان درستي نباشد چه اگر تمامي امور مربوط به استاندارد وظيفه تنها يک سازمان بود، بايد سازماني شايد حتي معادل يک وزارتخانه براي اين کار در نظر گرفته مي شد. امروزه مفهوم استاندارد به قدري در جهان گسترش يافته است که مسائل مربوط به آن به همه سازمان ها و نهادها و شرکت هاي دولتي و غير دولتي مربوط است؛ به طوري که در بسياري از سازمان ها و شرکت ها بخشي به نام کنترل کيفيت ايجاد شده است. اين نشان مي دهد که شرکت ها و سازمان هاي حرف هاي در دنياي امروز به اهميت بحث استاندارد کاملا پي برده اند.
از سوي ديگر غافل شدن از نقش و جايگاه موسسه استاندارد نيز چندان درست نيست. موسسه اي که شايد نام آن موسسه باشد، اما اختيارات و حيطه وظايف آن بسيار گسترده بوده و حتي از برخي از وزارتخانه هاي کنوني نيز بيشتر است.
پي نوشت ها :
1-ISO Committee on Standardization Principles: STANCO / 2-Linear / 3-Pharach Khufa/ 4-Cubit/ 5-International metric convention/ 6- Sevres/ 7- The Swedish Confederation of Professional Employees