جستار؛ گفتارهايي از احمد مير احسان پيرامون سينماي مستند

مطلبي كه پيش روي شماست، متن درآمده و يكپارچه شده گفت و گويي است با احمد مير احسان.پاسخ احمد مير احسان به سؤال اول زمينه ساز ايجاد سؤال هاي بعدي بود، سؤالي كه لزوماً و به تنهايي فقط جواب سؤال دوم نبود، بلكه توأمان ادامه بحثي بود كه شروع شده بود. پس سؤال اگر حذف مي شد اتفاق خاصي نمي افتاد، كما اين كه حسني هم داشت؛ جا براي صحبت هاي مفيد ميراحسان بازتر مي شد... از اين به بعد در صفحه جستار كه گه گاه آن را خواهيم داشت، خواننده گفتارها و سخناني از مستندسازان و محققان و دست اندركاران سينماي مستند خواهيد بود. منتظر جستارهاي بعدي باشيد.
چهارشنبه، 30 فروردين 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جستار؛ گفتارهايي از احمد مير احسان پيرامون سينماي مستند

جستار؛ گفتارهايي از احمد مير احسان پيرامون سينماي مستند
جستار؛ گفتارهايي از احمد مير احسان پيرامون سينماي مستند


 






 

ناموزوني
 

مطلبي كه پيش روي شماست، متن درآمده و يكپارچه شده گفت و گويي است با احمد مير احسان.
پاسخ احمد مير احسان به سؤال اول زمينه ساز ايجاد سؤال هاي بعدي بود، سؤالي كه لزوماً و به تنهايي فقط جواب سؤال دوم نبود، بلكه توأمان ادامه بحثي بود كه شروع شده بود. پس سؤال اگر حذف مي شد اتفاق خاصي نمي افتاد، كما اين كه حسني هم داشت؛ جا براي صحبت هاي مفيد ميراحسان بازتر مي شد... از اين به بعد در صفحه جستار كه گه گاه آن را خواهيم داشت، خواننده گفتارها و سخناني از مستندسازان و محققان و دست اندركاران سينماي مستند خواهيد بود. منتظر جستارهاي بعدي باشيد.
مشكل سينماي مستند نوعي ناموزوني است. جامعه ايران تحول يافته و تأثير خود به خودش را روي سينماي مستند هم گذاشته، اما درك آگاهانه رابطه سينماي مستند با جامعه مدرن ايران دچار سردرگمي است.
بدون درك آگاهانه، مستند تبديل مي شود به پديده اي محدود و شخصي و اتفاقي. بايد خوانشي و تلاشي تازه براي سينماي مستند داشت كه متناسب با زندگي امروزي باشد و اين امري بسيار ضروري است. سينماي مستند جهان دچار انقلاب ديجيتالي شده، جايگاه و نقش سينماي مستند در جهان تغيير كرده، رسانه ها، اينترنت، اشباع شدگي از تصوير، دانشگاه ها، نهادهاي اجتماعي، صنعت، شهرها، خانواده و هر پروژه و هر دانشي با پژوهش تصويري و مستند درآميخته، در اين صورت مي بينيم كه آگاهي جديد از وضعيت سينماي مستند در جامعه مدرن ما خيلي لازم است. ببينيد وقتي سينما وارد ايران شد - دوران انقلاب مشروطيت- ما داراي يك جامعه با نظام فئودالي و شيوه توليد و استبداد آسيايي بوديم. استعمار با خود موجوديت مدرن خودش را هم آورد و سينماتو گراف به دربار كشيده شد؛ استبداد سرگرمي و تصوير متحرك. فيلم هايي كه ابراهيم خان عكاس باشي گرفت، تصوير حضور شاه در ميان زرق و برق آجودان هاي ميزبان بود كه از او مرتب تر بودند و حضور در ميان خانم هاي بي حجاب به نحوي سمبليك بيان عقب ماندگي او بود. براي همين استبداد آسيايي، يعني رضاشاه و محمدرضا شاه علي رغم مدرنيزاسيونشان چشم ديدن سينماي مستند را نداشتند، مگر به عنوان مجيزگويي يا احترامات شاهانه. ولي فرق هايي به ويژه از سال 57 به بعد به وجود آمد؛ انقلاب بزرگ بهمن 57 نقش بنياديني در نو شدن داشت، با ساختارهاي ديني هم تحولات صورت مي گيرد. بيشتر سردمداران مدرن شدن جهان در قرن 16، 17، 18 و 19، از فيلسوف تا دانشمند، مؤمن و مسيحي بوده اند. با انقلاب اسلامي تحولات بطئي درايران به وجود آمد؛ جهش براي استقلال، پيشرفت، آزادي و مرجعيت ديني امام (ره) كاملاً به يك نياز تاريخي پاسخ داد. در اين وضع تازه بايد نگاه تازه تري به رابطه سينماي مستند و جامعه بيندازيم. اين نگاه نو مثلاً دست برداشتن از ميراث تجربه مستند دهه 40 نيست، ولي رها شدن از درك عقب مانده دهه چهلي است. آن ميراث زيبايي شناسانه بايد محترم شمرده شود. من و دوستانم كه دغدغه سينماي مستند داريم، فكر مي كنيم بايد همه از مستند سازان گرفته تا مسئولان بخش خصوصي به اين تغيير شرايط و نقش و وزن سينماي مستند در رابطه آن با قدرت، توسعه، دموكراسي، ديجيتال و انقلاب اطلاعاتي، نهادهاي اجتماعي مدرن، صنعت، رسانه و آموزش بينديشيم و جمعي داريم كه عبارت اند از: آقايان كلانتري، صافاريان، تهامي نژاد، شادمهر راستين، محصصي، و رهرام و امامي. ما جمع شده ايم و به اين چيزها فكر مي كنيم و در ارتباط با دفتر پژوهش هاي فرهنگي و نيز دپارتمان شهرسازي و به اتفاق آقاي حائر، نهاد مطالعات سينماي مستند شكل گرفته است تا از نظر تئوري و افق علمي كار مستند جنب و جوشي به وجود آيد تا نقش و وزن مستند در فضاي جديد ايران مورد غفلت قرار نگيرد. تا همين جا فاجعه نداشتن تصاوير برجسته هماهنگ با تحولات جامعه فاجعه بار است...
اخيراً فيلم تناولي به روايت تناولي را ديدم. در اين فيلم تناولي جوان آن سال هاي دور ديده مي شد، اما نكته اي در اين ميان وجود دارد؛ تناولي در فيلم از بازار سيد اسماعيل حرف مي زد و ما در فيلم دروازه غار را تماشا مي كرديم. فقر تصاوير آرشيوي مستند كاملاً محسوس بود. همه مشكل اينجاست كه جامعه ما، رفتار ماقبل مدرني در رابطه با مستند دارد. البته اين اصلاً و به هيچ وجه تقصير كارگردان نيست، تازه بخت با كارگردان يار بوده كه توانسته به مستند هاي سال 50 سال پيش دسترسي پيدا كند. احتمالاً تناولي خودش به فريادش رسيده و اين گنجينه را به او داده است. تصاويري كه براي من ياد و غم دوري از سال هاي نوجواني (دهه 50) و جذابيت تصاوير قديمي و ديدن خود تناولي جوان و حال و هواي آن سال ها را به همراه داشت. با شادمهر راستين سر ضبط برنامه سينما ماورا بوديم. آنجا شادمهر داشت درباره باب ديلن حرف مي زد؛ باب ديلن اسكورسيزي. داشت درباره امكانات آرشيوي تصور ناپذير آنها مي گفت؛ در صحنه اي باب ديلن دارد درباره روز ورودش به دانشكده موسيقي و يا امتحانش يا چيزهايي ديگر در اين رديف مانند اجراي موسيقي و كنسرت و درباره خودش حرف مي زند، فيلم قطع مي شود به تصاويري آرشيوي از همان ماجراها و ما عيناً آن ماجراها را مي بينيم.
ما تصاوير مستند محدودي از رخدادهاي مهم و بحران ها و تغييرات تاريخي داريم. خدا شهيد آويني و گروهش را رحمت كند كه مستند هاي بي واسطه اي از جنگ به تصوير كشيدند، اما پشت جبهه و زندگي و جهاد مردم و حمايت هاي آنها و بحران ها و تحولات شهري به كمال ثبت نشده است.
به همين دليل هرچه زودتر اهميت مستند را بايد درك كرد و قطعاً درك اين جريان به مردم و ملت و تاريخ و به توسعه و تحول خودمان كمك خواهد كرد.
منبع: فيلم نگار شماره 41.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط