اهميت سيره معصومين

براي روشن شدن بحث به دو نکته بايد توجه کرد: نخست آنکه واژه «حجت» در علم منطق و اصول معاني گوناگوني دارد؛ در اينجا، مقصود معناي لغوي آن بوده و عبارت است از: «هر امر معتبري که سنديت دارد و پيروي از آن لازم است». نکته دوم آنکه مقصود از سيره در اين مبحث، رفتار صادر شده از معصوم (عليهم السلام) است، نه نقل و حکايت
جمعه، 1 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اهميت سيره معصومين

اهميت سيره معصومين
اهميت سيره معصومين


 






 

1. حجيت و اعتبار سيره
 

پيش از هر بحثي در باب سيره، اين پرسش شايان توجه است که آيا به طور کلي رفتار
پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و امامان معصوم (عليهم السلام) داراي حجيت، سنديت و اعتبار است؟
براي روشن شدن بحث به دو نکته بايد توجه کرد: نخست آنکه واژه «حجت» در علم منطق و اصول معاني گوناگوني دارد؛ در اينجا، مقصود معناي لغوي آن بوده و عبارت است از: «هر امر معتبري که سنديت دارد و پيروي از آن لازم است». نکته دوم آنکه مقصود از سيره در اين مبحث، رفتار صادر شده از معصوم (عليهم السلام) است، نه نقل و حکايت آن در حديث و تاريخ. براين اساس سؤال اين است که چه دليلي بر اعتبار و سنديت رفتار معصومان (عليهم السلام) و ضرورت پيروي از سيره آنان وجود دارد؟
چنان که پيشتر اشاره شد، در علم اصول و حديث به اين نکته تصريح شده که: سنت عبارت است از گفتار، رفتار و تقرير معصومان (عليهم السلام)؛ و ادله اثبات سنديت و اعتبار سنت به چند گروه تقسيم مي شود:
1. ادله اي که دلالت بر اعتبار گفتار آنان دارد؛ مانند آيات و روايات وجوب اطاعت از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و ائمه (عليهم السلام) که ظهور در پيروي در پيروي و فرمانبري از سخنان آنان دارد؛ مانند: «يأيها الذين ءامنوا أطيعوا الله و أطيعوا الرسول و أولي الأمر منکم» (نساء، 59؛ و نيز نساء، 80؛ آل عمران، 132؛ نور، 44، 56، 63 و حشر، 7).
2. ادله اي که دلالت بر اعتبار رفتار آنان دارد؛ مانند آيه: «لقد کان لکم في رسول الله أسوه حسنه» (احزاب، 21)، البته بنابراين تفسير که «اسوه» به معناي لگوي رفتاري باشد.
3. ادله و شواهدي که اطلاق دارد و اعتبار داشتن سخن و عمل آنان را مي رساند؛ مانند دليل «عصمت»؛ زيرا مصونيت کلي آنان از گناه و خطا، هرگونه سخن و عمل آنان را حجيت و اعتبار مي بخشد.
در اين ميان دليل هاي دوم و سوم بر حجيت رفتار و سيره پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) دلالت دارد، اما در مورد سيره اهل بيت (عليهم السلام) هم به آياتي از قرآن کريم نظير: «إنما يريد الله ليذهب عنکم الرجس أهل البيت و يطهرکم تطهيراً» (احزاب، 33) استناد شده است. افزون بر آن، اخبار متواتر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) مانند حديث ثقلين، (1) نيز اين نکته را اثبات مي کند.
بنابراين، به استناد شواهد و قرائن و ادله کلامي، قرآني و حديثي، سنت پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) و نيز اهل بيت (عليهم السلام) به طور کلي و سيره عملي آنان به طور خاص، داراي حجيت و اعتيار است.
اين مبحث دامنه گسترده اي دارد و جايگاه آن علم اصول است؛ از اين رو از بسط کلام و نقد و بررسي ادله مي گذريم و آن را به جاي مناسب خود وا مي گذاريم (ر. ک: اشقر، 1414، ج 1، فصل سوم و نيز کتاب جامع احاديث الشيعه، ج 1).

2. دلالت ها و کارکردهاي سيره
 

سؤال اين است که سيره و رفتار معصوم (عليه السلام) تا چه حد بر لزوم عمل به آن دلالت دارد؟ آيا بر وجوب عمل بدان دلالت دارد، يا بر استحباب آن و يا تنها بر جواز عمل بدان دلالت دارد؟
همچنين سؤال ديگري مطرح است که سيره از لحاظ تربيتي چه نقش و کارکردهايي مي تواند داشته باشد؟
در اين قسمت در پاسخ به اين سؤالات ابتدا ميزان دلالت سيره را از نگاه فقهي بررسي مي کنيم و سپس نقش و کارکرد آن را از نگاه تربيتي مي کاويم.

الف) دلالت سيره از منظر فقهي - اصولي
 

در علم «اصول فقه» اين پرسش مطرح است که تا چه اندازه مي توان به سيره اعتماد کرد و حدود دلالت آن چيست؟ آيا سيره و رفتار معصوم (عليه السلام) بر وجوب عمل بدان دلالت دارد، يا بر استحباب آن و يا تنها بر جواز عمل دلالت دارد؟
در پاسخ اين سؤال، به اجمال گفته شده که به دليل اجمال و ابهام «فعل»، از فعل معصوم (عليه السلام) بيش از جواز نمي توان استفاده کرد، مگر با قرائن و شواهد ويژه (مظفر، 1368، ج 2، ص 60؛ و نيز صدر 1410، ج 1، ص 260).
در توضيح اين بحث بايد افزود که استفاده الگويي از سيره بسته به دلالت رفتار معصوم (عليه السلام) بر «مطلوبيت آن عمل براي همگان» است و اين بر اثبات مقدماتي مبتني است، از جمله:
1. دلالت فعل بر رجحان، استحباب و مطلوبيت مولوي و شرعي؛
2. عدم اختصاص مطلوبيت آن فعل به معصوم (عليه السلام)؛
3. کنار نهادن شرايط وقوع فعل و تعميم آن به همه اوضاع و احوال و همه زمان ها و مکان ها.
چنانچه احتمال بدهيم فعل، اختصاص به معصوم (عليه السلام) دارد، يا مختص به ظرف خاص و اوضاع ويژه اي است که به صورت مطمئن قابل تشخيص نباشد، يا اصل دلالت سيره را بر مطلوبيت شرعي و رجحان مولوي نتوان اثبات کرد، طبعاً سيره و رفتار از اعتبار برخوردار نبوده و نمي توان آن را به عنوان الگو پذيرفت.
براي حل اين مشکلات و اثبات سه مقدمه ياد شده، دو نظريه در ميان صاحب نظران وجود دارد:

نظريه نخست
 

طبقه اين ديدگاه ادله اي در دست ماست که دلالت بر رجحان شرعي اقتدا به سيره معصوم (عليه السلام) به طور عام و براي همگان دارد. مفاد اين دليل ها اثبات هر سه مقدمه - و در مواردي برخي از آن سه مقدمه - است.
اولين و عمده ترين دليل، آيه شريفه «لقد کان لکم في رسول الله أسوه حسنه» (احزاب، 21) است.
براساس اين رأي، مفاد آيه اين است که پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و معصومان ديگر (عليهم السلام) به عنوان الگوي مسلمانان معرفي شده اند و الگو بودن آنها به طور عام به اين معناست که رفتار آنها مختص به خود آنها نيست و در همه زمان ها و احوال و براي همگان سرمشق گيري از آن و عمل به آن، مطلوب است.
از اين رو، اصل اول در سيره عملي معصومان (عليهم السلام) مطلوبيت عام است و دست برداشتن از اين اصل و حکم به دلالت نداشتن فعل بر مطلوبيت شرعي، به قرائن استثنائي و خاصي نياز دارد؛ مثلاً در افعال روزمره و کاملاً عادي، از اين قانون کلي دست بر مي داريم.
دليل دومي که مي توان بر اين مدعا اقامه کرد آن است که نقل سيره و رفتار خاص از سوي اصحاب و راويان، نشانه رُجحان و مطلوبيت آن عمل به عنوان قاعده کلي است. در واقع بناي اصحاب و راويان بر اين نبوده که رفتار طبيعي و عادي معصومان (عليهم السلام) را گزارش کنند؛ بلکه هرگاه استنباط مي کرده اند که صدور فعلي از معصوم (عليه السلام) داراي اهميتي ويژه و شايسته الگوبرداري است، آن را نقل مي کرده اند. از اين رو، نقل سيره در سخن اصحاب و راويان
اصولاً دلالت بر مطلوبيت همگاني و عام آن رفتار دارد، مگر در موارد استثنائي که قرينه و شاهد خاصي بر خلاف آن يافت شود.
سومين دليلي که ممکن است در دلالت همه انواع سيره بر رجحان شرعي مطرح شود اين است که با ملاحظه قرائن و شواهد تاريخي و حديثي مي توان اطمينان يافت که اصحاب و روايان، اصولاً آن دسته از افعال و رفتارهاي معصومان (عليهم السلام) را نقل مي کرده اند که به استناد قرائن معتبر، معصوم (عليه السلام) هنگام انجام دادن آن در مقام بيان احکام و تفهيم رجحان و ارائه الگو بوده است.
چهارمين دليل اين نظريه به تفسير ويژه اي از عصمت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و امامان (عليهم السلام) باز مي گردد. بدين بيان که آنان علاوه بر مصونيت از خطا و گناه، ترک اَولي هم نمي کنند و همه اعمال آنان راجح و پسنديده است. چنانچه اين ادله را بپذيريم و به فهم و دريافت راويان نيز اعتماد کنيم، قاعده اوليه، استفاده حکم ترجيحي شرعي از سيره هاي منقول خواهد بود.
بحث و بررسي مبسوط اين ادله نيازمند فرصت و مجال بيشتر است که فعلاً از آن مي گذريم. (2)

نظريه دوم
 

اين ديدگاه تأکيد مي کند که دليلي عام و کلي وجود ندارد که دلالت سيره را بر رجحان و مطلوبيت براي همه و در همه اوضاع و احوال ثابت کند و ادله اي که در نظريه پيشين آمده اشکال دارد و نمي تواند مدعا را اثبات کند. بنابراين، دلالت سيره بر رجحانِ اطاعت و پيروي از سيره و رفتار پذيرفتني نيست و سيره و رفتار تنها بر جواز انجام فعل دلالت دارد و بيش از آن دلالتي ندارد.
بنابراين، براي استفاده مطلوبيت و رجحان از فعل به قرائن و شواهد ويژه اي نياز است که مهم ترين قرائن عام آن را در اينجا مطرح مي کنيم:
1. عبادي بودن فعل: عبادات از سويي «توفيقي» (3) اند و شارع بايد حدود و کيفيت آنها را تعيين کند و از سوي ديگر در آنها قصد قربت شرط است. بنابراين نمي توان هر عملي را
عبادت دانست و آن را به قصد قربت انجام داد، بلکه تنها اعمالي را مي توان بر وجه عبادت به جا آورد که شارع عبادت مي داند و عبادت، به طور کلي مطلوب شارع است. بنابراين اگر عملي از سوي معصوم (عليه السلام) در مقام عبادت انجام شد، آن عمل قطعاً رجحان دارد و نمي تواند مباح باشد؛ چون براساس توفيقي بودن عبادات نمي توان عمل مباح را به وجه عبادت به جاي آورد.
2. نقل فعل يا سيره معصوم (عليه السلام) از جانب معصوم ديگر يا اصحاب خاص: اگر يکي از معصومان (عليهم السلام) سيره ي معصوم ديگري را براي ديگران نقل کرد، يا حتي يکي از اصحاب بزرگ و خاص معصوم (عليه السلام)، رفتاري را از معصوم (عليه السلام) براي ديگران نقل کرد، مي توان گفت اين نقل، قرينه اي است بر اينکه فعل رجحان دارد؛ زيرا نقل آنان به منظور تشويق ديگران براي عمل به آن سيره است.
3. مداومت و تکرار فعل از سوي معصوم (عليه السلام): مداومت و تکرار يک عمل از سوي يک يا چند معصوم (عليه السلام) نيز مي تواند قرينه اي عام بر رجحان آن عمل باشد. البته اين در صورتي است که آن فعل به گونه اي نباشد که خود مستلزم تکرار باشد؛ مثلاً از افعال طبيعي و عادي همچون خوردن غذا نباشد؛ زيرا تکرار فعل نشان مي دهد که نزد شارع رجحان و مطلوبيت دارد.
کشف تکرار گاهي با ملاحظه سيره و نقل هاي متعدد از رفتار معيني حاصل مي شود و گاه در حديث يا گزارش تاريخي عبارتي مي يابيم که نشان دهنده تکرار فعل است؛ مانند اينکه بگويد: «کان رسول الله يفعل کذا؛ رسول خدا همواره چنين مي کرد».
4. اخلاقي بودن فعل: همچنين اگر فعل صادر شده از معصوم (عليه السلام) نزد عقلا از افعال اخلاقي به شمار مي رود، صدور آن از معصوم (عليه السلام) نشان دهنده رجحان شرعي آن خواهد بود.
5. ادب: در صورتي که سيره ناظر به کيفيت ويژه رفتاري باشد و از آن برداشت شود که معصوم (عليه السلام) مي خواهد ادب عمل به آن فعل را آموزش دهد، مناسب است آن را بر مطلوبيت حمل کنيم؛ زيرا شرع نسبت به آدابِ افعال عنايت و اهتمام ورزيده است و در روايات از آدابي چون آداب تعليم و تربيت، آداب قضاوت، آداب غذا خوردن و... سخن به ميان آمده است.
بنابراين مي توان گفت مهم ترين قرائنِ عام پذيرش سيره عبارت اند از: عبادي بودن فعل، مداومت و تکرار فعل از سوي معصوم، نقل فعل يا سيره معصوم ديگر، اخلاقي بودن يا از آداب بودن فعل.
در نهايت مي توان گفت براي برداشت رجحان از فعل و سيره معصوم (عليه السلام) يا بايد قرينه اي خاص در کار باشد يا يکي از قرائن عامي که ذکر شد وجود داشته باشد، در غير اين صورت نمي توان از صدور آن فعل، رجحاني برداشت کرد؛ به سخن ديگر، سيره هاي تربيتي از منظر فقهي تنها جواز انجام فعل را مي رسانند و با قرائن عام يا خاص مي توانند دلالت بر رجحان و حتي وجوب داشته باشند.
آنچه ذکر شد براساس نظريه دوم بود، اما بنابر نظر اول، براساس آيه «أسوه» و ادله ديگر، قاعده اوليه اقتضا مي کند سيره، الگوي رفتاري مطلوب و عام است و در غير افعال عادي که در آنها کيفيت خاصي مورد نظر نيست، بر رجحان شرعي دلالت کند.
بنابراين مي توان گفت که سيره با قرائن خاص، يا يکي از قرائن عامي که ذکر شد همراه بود، دست کم بر مطلوبيت و رجحان فعل دلالت دارد و مي توان از آن اين مطلب را استفاده کرد که پيروي و عمل بدان در چنين مواردي مطلوب شارع است.

ب) نقش و کارکردهاي سيره از منظر تربيتي
 

نخست بايد بر اين نکته تأکيد شود که سيره ي معصومان (عليهم السلام) دو گونه نقش و کارکرد تربيتي مي تواند داشته باشد:
1. نقش تربيتي عام: مقصود از اين نقش آن است که هر رفتاري از معصومان (عليهم السلام)، به علت الگو بودن آنان، براي ديگران کارکردِ الگوبخشي و آموزشي دارد. از اين منظر رفتار پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و امام (عليه السلام) در اخلاق فردي و اجتماعي، در جنگ و صلح، در سياست و حکومت و در همه حوزه ها و براي همه پيروان و علاقه مندان آنان دلالت تربيتي دارد و الهام بخش است. از اين ديدگاه هر رفتاري از آنان «سيره تربيتي» - به معناي عام - است و در خود بار پرورشي و دلالت تربيتي دارد. به ديگر سخن، معصومان (عليهم السلام) در بيشتر رفتارهاي خويش به گونه اي در صدد هدايت، درس آموزي و الگوبخشي به ديگران هستند و رفتار آنان در صحنه هاي گوناگون اين تأثير و نقش عام را ايفا مي کند.
2. نقش تربيتي خاص: مقصود از اين نقش آن است که بخشي از رفتار معصومان (عليهم السلام)، علاوه بر بُعد عام تربيتي، به طور ويژه براي اثرگذاري بر رفتار ديگران و پرورش و تغيير رفتار آنان در فضاي ويژه تربيتي صادر شده است.
بنابراين با توجه به اين دو نقش مي توان گفت سيره بر دو گونه است:
- سيره تربيتي عام: رفتاري که در مقام انجام وظيفه فردي در مسائل اخلاقي، عبادي و ديني يا به عنوان مسئوليت اجتماعي، سياسي و فرهنگي از معصوم (عليه السلام) سر زده است؛ مانند عملکرد پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) يا امام در حُسن خلق، تواضع، سکوت سياسي و اقدام سياسي.
- سيره تربيتي خاص: فعاليتي که به صورت خاص، به قصد تربيت ديگران از معصوم (عليه السلام) صادر شده است؛ مانند وصيت به فرزندان، تشويق و تنبيه ديگران و مواردي که معصوم (عليه السلام) روش تربيتي و آموزشي خاص القا مي کند.
اينک به تبيين نقش هاي عام و خاص تربيتي در سيره مي پردازيم:

1. نقش تربيتي عام
 

در قرآن کريم براي پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) علاوه بر نبوت و ابلاغ رسالت، بر نقش امامت و هدايت نيز تأکيد شده و به همين دليل، وظايفي مانند تعليم و تزکيه بر عهده آن حضرت قرار گرفته است.
نقش امامت و هدايت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) علاوه بر آنکه در سخنان آن حضرت تجسم مي يابد، در سيره عملي او نيز ظهور پيدا مي کند. در حقيقت، همه مکتب در شخصيت انسان کامل و گفتار و رفتار وي جلوه گر مي شود. بدين گونه، نقش امامت پيشوايان معصوم (عليهم السلام) تحقق مي يابد. تنها نشان دادن معارف ديني در کلام الهي و سخن معصوم (عليه السلام)، براي هدايت آدمي و اتمام حجت با وي کافي نيست؛ بلکه تماميت هدايت به «امامت» است و امامت يعني تحقق همه ارزش ها در عمل و شخصيت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و امام (عليه السلام).
در اينجا، به طور کلي و عام، به مهم ترين کارکردها و نقش هاي سيره اشاره مي کنيم:
1. نقش الگويي يا انگيزشي سيره: واضح است که ارائه الگوي عملي و عيني، منشأ تأثير و برانگيختگي رواني در سطح بالاست. تأثير عميق و جدي الگو مبتني بر روحيه تقليد و همانند سازي در آدمي است و در روان شناسي درباره علت و ساز و کارهاي رواني آن مباحث گسترده اي مطرح شده است. (4) قرآن کريم نيز بر اين نقش سيره تصريح مي کند.
آيه: «لقد کان لکم في رسول الله أسوه حسنه» (احزاب، 21) که با ملاحظه روايات شامل ائمه هم مي شود، اشاره اي روشن به بحث الگو دارد؛ گرچه بعيد نيست آيه اثر آموزشي و حتي آثار حکمي و فقه را هم شامل شود.
نکته داراي اهميت اين است که نقش و کارکرد الگو گاهي عيني و مستقيم است و گاه تاريخي و غير مستقيم. نقل فعاليت ها و منش تربيتي چهره هاي مورد احترام و اعتبار، از نوع ارائه الگوي غير مستقيم است. چنان که مشاهده الگوي عيني نقش انگيزشي دارد، اطلاع و آگاهي بر الگوهاي معتبر تاريخي هم اين نقش را ايفا مي کند.
بنابراين، گزارش سيره هاي تربيتي معصومان (عليهم السلام) اثر الگودهي دارد و به خصوص در معتقدان به منزلت والاي آنان ترغيب کننده رواني است.
2. آموزش هاي عملي: نقش ديگر سيره هاي تربيتي، در آموزش عيني و عملي است. آموزش گاهي در تدريس و بيان تجلي مي يابد و گاه در رفتار معلم و مربي جلوه گري مي شود. اين نکته مورد تأکيد همگان است که آموزش عملي در اثر گذاري نقش برجسته تري دارد.
سيره ي عملي معصومان (عليهم السلام) و گزارش تاريخي آن در پاره اي از موارد، مي تواند نقش آموزشي ايفا کند، چنان که در غالب موارد نيز داراي نقش الگودهي ترغيبي و تربيتي است. البته آموزش عملي در سيره گاه نکته جديدي مي آموزد و گاه به تثبيت در اذهان و اطمينان آفريني کمک مي کند.
3. نقش تقويتي: تجسم عيني اخلاق و شخصيت الهي و معنوي در سيره عملي معصوم (عليه السلام)، موجب تقويت اعتماد و اطمينان به آن ملاک ها و ارزش ها و ايمان به عملي بودن آنها در زندگي آدمي مي شود.
مشاهده همه معيارهاي فضيلت که در کلام الهي و سخن اولياي خدا تبيين شده است، در پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) و ديگر پيشوايان معصوم (عليه السلام) و تماشا کردن آن «خُلق عظيم»، بدون ترديد، در انسان ها ايمان و اطمينان روحي توليد مي کند. ملاحظه هماهنگي قول و فعل که با سيره نشان داده مي شود، مهم ترين عامل ايمان به ارزش هاي متعالي و اعتماد به رهبران ديني است.

2. نقش تربيتي خاص
 

سيره ي تربيتي به مفهوم خاص، نيز داراي نقش هاي اساسي آموزشي، تقويتي و الگويي است. اما رفتار معصومان (عليهم السلام) در مقام تربيت ديگران - که در اين کتاب مورد بررسي قرار خواهد گرفت - علاوه بر آنها، نقش هاي زير را نيز مي تواند ايفا کند:
1. ارائه اصول و روش هاي خاص و نوين تربيتي، مانند اذان و اقامه گفتن در گوش نوازد؛
2. امضا و تأکيد بر اصول و روش هاي معين و متداول عقلائي و عرفي مانند تشويق و تنبيه که طبعاً ميزان کاربرد و حدود آن به انضمام دستورهاي قولي آنان قابل بررسي و شناخت خواهد بود؛
3. تأکيد عملي بر اصول و روش هايي که در آيات و روايات درباره تربيت ارائه شده است، و نيز نشان دادن مصاديق جزئي آن روش ها و تطبيق عملي معيارهاي تربيتي؛
4. بيان شيوه، فنون و آداب آموزشي و تربيتي و کمک در دستيابي به اصول و مباني آموزشي و تربيتي و ويژگي هاي مربي.
در مجموع مي توان گفت: سيره تربيتي خاص گاه اصول، روش ها، فنون، شيوه ها و آداب تربيتي و آموزشي خاصي را ارائه مي کند و گاه تأييد و تأکيد بر اصول، روش ها، فنون، شيوه ها و آداب عرفي و يا روش هايي است که در آيات و روايات وارد شده است.
بنابراين، با توجه به اينکه سيره از سويي با نگاه به قرائن عام يا قرائن خاص، مطلوبيت خود را مي رساند و از سوي ديگر داراي نقش هاي تربيتي عام يا خاص است، مي توان گفت لازم و ضروري است که دست اندرکاران تربيت اسلامي به اين بخش از منابع اسلامي توجه ويژه داشته و به گردآوري سيره هاي تربيتي معصومان (عليهم السلام) و تحليل آنها و نيز برداشت هاي تربيتي از آنها بپردازند و بهره هاي لازم را از آن ببرند.

خلاصه مبحث
 

برخي آيات و روايات سنديت و اعتبار سيره و سنت، را اثبات مي کنند. در واقع در مورد اعتبار سيره اهل بيت (عليهم السلام) هم به برخي از آيات قرآن کريم مانند «لقد کان لکم في رسول الله أسوه حسنه» مي توان استناد نمود و هم اخبار متواتر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) مانند حديث ثقلين.
درباره دلالت سيره از ديدگاه فقهي دو نظر وجود دارد:
نظر اول اينکه با توجه به ادله قرآني و روايي، اصل در سيره رجحان شرعيِ اقتدا به سيره معصوم (عليه السلام) است، مگر در مواردي که قرائن خاصي خلاف اين را اثبات کند؛ مانند اينکه فعل از افعال عادي و روزمره باشد.
نظر دوم اينکه ادله ارائه شده در اثبات رجحان کافي نيست و حداکثر دلالت سيره، اباحه و جواز فعل است، مگر در مواردي که قرائن بر خلاف اين دلالت کند. قرائني چون عبادي بودن فعل، نقل سيره از سوي معصوم ديگر، تکرار فعل از سوي معصوم (عليه السلام)، اخلاقي بودن فعل و يا از آداب بودن فعل.
از منظر تربيتي نيز سيره کارکردهايي دارد که سه کارکرد عمده براي هر نوع سيره مي توان بيان کرد: نقش الگويي، آموزش عملي و نقش تقويتي. همچنين براي سيره هاي تربيتي به معناي خاص نيز چهار نوع نقش مي توان بر شمرد. ارائه اصول و روش هاي نوين تربيتي، تأکيد بر اصول و روش هاي عرفي و عقلائي، تأکيد بر اصول و روش هايي که در آيات و روايات مطرح شده اند و بيان اصول، روش ها و فنون آموزشي.

پي نوشت ها :
 

1. عن رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم): اني تارک فيکم الثقلين کتاب الله و عترتي اهل بيتي فمن تمسک بهما لن تضلوا ابداً (متقي، 1409، ج 13، ص 64).
2. براي آگاهي بيشتر با مباحث اصولي مربوط به سيره ي معصومان (عليهم السلام) علاوه بر کتاب هاي اصولي، ر. ک: (اشقر، 1414): افعال الرسول و دلالتها علي الاحکام الشرعيه، که البته بر مباني اهل تسنن مبتني است.
3. توفيقي بودن عبادات به اين معناست که تنها از ناحيه شارع وضع مي شوند و کسي حق کم و زياد کردن آنها را ندارد. مثل تعداد رکعت هاي نماز (رواس قلعه چي، 1408، ص 151).
4. در اين زمينه ر. ک: کتاب روان شناسي اجتماعي، مباحث تقليد و الگو.
 

منبع: کتاب سيره تربيتي پيامبر و اهل بيت (ع)



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.