مشعل در شب

از امام صادق عليه السلام پرسيدند چرا سوره فجر به نام امام حسين عليه السلام مشهور است؟ در پاسخ فرمودند به دليل آيات انتهايي سوره فجر(1) : يا ايتها النفس المطمئنه- ارجعي الي ربک راضيه مرضيه- فادخلي في عبادي – وادخلي جنتي الا، اي جان آرامش نشان! خشنود و سربلند به نزد پروردگار خود باز آي و در صف بندگان خاص من درآي و به بهشت من داخل شو(2) ! اگر چه سوره فجر با سوگند به روشني سحر شروع مي شود(3) و با وصال رب به انتها مي رسد ولي
شنبه، 2 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مشعل در شب

 مشعل در شب
مشعل در شب


 

نويسنده: علي رضا شامخي




 

امام حسين جان آرامش نشان قران است
 

از امام صادق عليه السلام پرسيدند چرا سوره فجر به نام امام حسين عليه السلام مشهور است؟ در پاسخ فرمودند به دليل آيات انتهايي سوره فجر(1) : يا ايتها النفس المطمئنه- ارجعي الي ربک راضيه مرضيه- فادخلي في عبادي – وادخلي جنتي الا، اي جان آرامش نشان! خشنود و سربلند به نزد پروردگار خود باز آي و در صف بندگان خاص من درآي و به بهشت من داخل شو(2) ! اگر چه سوره فجر با سوگند به روشني سحر شروع مي شود(3) و با وصال رب به انتها مي رسد ولي آنچه در ميانه سوره ديده مي شود، روايت روشني از سياهي باطن جوامعي است که به انسان و انسانيت بي توجه بودند. دوري از خداوند، از بي توجهي به مفاهيم انساني در ساخت و ساختار جامعه آغاز مي شود. قوم عاد و ثمود نمونه هاي اعلاي اين فساد هستند. در ساخت «شهر ارم و ستون هاي با عظمتش، شهري که مثل آن در نقاط ديگر ساخته نشده بود(4) » و شهر «قوم ثمود که از سنگ ها کاخ ها ساختند(5) » فقط و فقط به معماري و روبناي شهر بها داده شده و به پيوندهاي انساني و زير بناي آن بي توجهي شد. در مصر که از عجايب دنياست، «فرعون داراي عوامل قدرت بود؛ همان هايي که در شهر ها طغيان کرده بودند و در شهر ها فساد زيادي ايجاد کردند.(6) » منشأ اين بي توجهي، شناخت غلط انسان از خودش و جامعه است. «انسان وقتي پروردگارش او را مي آزمايد و مورد اکرام و نعمتش قرار مي دهد، (با غرور) مي گويد(شايستگي داشتم که) پروردگارم مرا عزيز و گرامي داشته است. و اما چون باز او را مي آزمايد و روزي را بر او سخت مي گيرد،(به جاي صبرو تلاش) مي گويد: پروردگارم مرا خوار گردانيده.(7) » غافل ازاينکه اين مظاهر مادي براي سعادت جامعه انساني کفايت نمي کند. چرا ثمود نابود شد؟ چرا عاد از بين رفت؟ چرا فرعون ادعاي خدايي کرد، امروز فقط درآزمايشگاه باستان شناسي ارزش دارد و نه بيشتر؟ قران پاسخ مي دهد:« {مشکل اين است که} يتيم را گرامي نمي داريم و {يکديگر را} به غذا دادن بينوا ترغيب نمي کنيد وميراث {ضعيفان} را با بي رحمي مي خوريد و مال {وثروت} را بسيار دوست مي داريم.(8) » در چنين جامعه اي، دلمردگي در يک حلقه تقويت شونده سر تا سر جامعه را پر مي کند و آرام آرام کور سوهاي اميد خاموش مي شوند. در شب هاي ديجوري که به انسان و انسانيت ظلم مي شود، نقش انسان هاي آرامش نشان اهميت بسزايي پيدا مي کند که تحت عنوان «امر به معروف و نهي از منکر» بر مظالم خروج مي کنند و اين شب ها را به فجر بيداري نزديک مي کنند(9) . دقت در مصاديق اعلاي اين انسان ها، راه را براي شناخنشان فراهم مي کند. برخي گفته اند که نمونه اعلاي انسان آرامش نشان، پيامبر است(10) و برخي نيزازحمزه سيدالشهدا نام مي برند، (11) برخي نيز از علي عليه السلام (12) و برخي نيز از حسين بن علي عليه السلام(13) و شيعيان(14) راز اين اسامي چيست؟ «انعکاس اين ندا{يا ايتها النفس المطمئنه} در محيطي است که آن را نفوس مضطرب و وحشت زده نوع انسان فراهم آورده است؛ همان انساني که تاريکي شب ديجور خسته و فرسوده اش کرده و چشم از طلوع فجر صادق بربسته تصادم و به هم آميختگي خير و شر و گاه تسلط شهرشر را مي نگرد ولي از ميان اين برخوردها در ظهور خير، نمي نگرند. سنگيني تاريکي را احساس مي کند و در ناپايداري آن نمي انديشد. طغيان طاغيان و تازيانه ستمکاران را بالاي سر خود و ديگران از نزديک مي بيند ولي از پايان ناهنجار و سپري شدن روزگار و تازيانه عذاب آنان، چشم مي پوشد.» در اين ميان کساني بال مي گشايند و به سويپروردگار پرواز مي کنند که داراي قدرت بصيرت و انديشه استوارند،« ذي حجر». و هدف ها و قوانين جهان را شناخته اند و در ميان تاريکي هاي درهم زندگي و طبيعت متغير و اجتماع آشفته، سر چشمه خير و حيات را دريافته و از تحير و درماندگي در کفر و شبهات رسته اند و طريق ربوبي را که همان گذشت از علايق و شهوات و تکريم ديگران و خدمت به آنان است پيش گرفته اند و با ايمان به حق و عمل خير چنان نفس خود را مطمئن داشته اند که امواج مصائب و ترس ها، متزلزل و منحرفشان نمي کند: «لا خوف عليهم و لا هم يحزنون. » اگر صدمه ها و ضربه هاي شديد، متزلزلشان گرداند، با ياد لطف و رحمت خداوند دوباره به اطمينان برمي گردند: «الا بذکرالله تطمئن القلوب.» اين نفوس مطمئن به ذکر خدا و شنواي فرمان او، نداي انگيزنده و لطف آميز يا ايتها... و فرمان پر از مهر ارجهي الي ربک را با شعور دروني خود مي شنوند و اجابت مي نمايند. اين ندا امري است که در وجود و مسير حيات و حرکت آنها و همه موجودات منعکس است. بسته شدگان به زمين، اين ندا را در نمي يابند و اگر دريابند با روي خوش اجابت نمي کنند. خود خشنود و ديگران از آنها خشنودند: راضيه مرضيه»(15) جان هاي آرامش نشان نه تنها بيدارند بلکه بيدارگر نيز هستند. ظلم و ظلمت دنيا را به فجر بيداري بدل مي کنند. همين عنصر نشان اصلي «انسان آرامش نشان» است و همين گونه نيز، آخرين انسان آرامش نشان درادامه اقدامات انسان هاي کامل ظهور مي کند و شب ديجور به فجر روشن انسانيت تبديل خواهد شد. (16) و اما لطيفه بسيار زيبا اينکه حضرت مهدي «عج الله تعالي فرجه الشريف» در بياباني به علي بن مهزيار، دقيقا محتواي سوره فجر را يادآوري مي کنند و «تکاثر طلبي و بي خبري از محرومان را موجب دور ماندن از حضرت او دانسته است. در جواب کلام اين مهزيارکه گفته بود: اي آقاي من، تاکنون کسي را نيافته ام که مرا به نزد شما راهنمايي کند و فرمود: لم تجد احدا يدلک؟ الو لکنکم کثرتم الاموال، و تحيرتم علي الضعفاءو قطهتم الرحم الذي بينکم(17) ، فاي عذرلکم؟ کسي را نيافتي که تو را( به نزد من) راهنمايي کند؟!... نه( اين چنين نيست) ليکن شما اموالي فراوان انباشتيد وضعفاي مومنين را در حيرت افکنديد( که راه چاره ندانند و از دين و پشتيباني دين از آنان نااميد گردند) و پيوند رحمي که در ميان خود داشتند قطع کردند، ديگر(و دراين صورت)، چه عذري براي شما خواهد ماند؟» (18) به عبارتي ديگر، راز غيبت امام در بي توجهي شيعيان به روابط انساني عنوان شده است و به همين طريق راز ظهور ايشان نجات انسان و انسانيت خواهد بود. اما سوره فجر به نام امام حسين عليه السلام بيش از ديگران مشهوراست، زيرا از جهتي، حرکت امام حسين عليه السلام بزرگ تر از ساير اقدامات انسان هاي آرامش نشان است؛ شايد به اين دليل که امام حسين يکي از آخرين مشعل هاي هدايت بود که شأن و منزلت او از طرف پيامبر مورد تاکيد قرار گرفته بود و مردم نيز اين مطلب را به تمامي مي دانستند. حال اگر به چنين مشعل هدايتي پشت کنند، آيا راه اميدي برآنها خواهد بود؟ (19) از طرفي ديگر امام با ظالميني مبارزه مي کرد که ادعاي «آرامش انساني» داشتند، برجاي پيامبر تکيه داده بودند و دم از نجات امت اسلام مي زدند. اگر پيامبر با کفار و دشمنان دين خدا جنگيد، امام علي – به خصوص درصفين- و امام حسين درکربلا با کساني جنگيدند که خود ادعاي هدايت يافتگي و انتظام امت را داشتند. در عين حال به پيوند هاي انساني بي توجه بودند. اولين نامه کوفيان که حبيب نيز از امضا کنندگان اين نامه است، اين فضاي غيرانساني را توصيف مي کند: «يزيد اموال عمومي مردم را در دسترس عده اي خاص، از طاغوتيان اقتصادي و سرمايه داران وابسته جاني قرار داده (و جامعه را به تبعيض هاي جهنمي و فقرو محروميت و تورم و کمبود دچار کرده) است.»(20) . در گزارش حبيب، ظلم يزيد به انسان و انسانيت پررنگ شده است. در گزارشي ديگر آمده است: «وقتي امام حسين عليه السلام شهيد شد عبدالله بن عمر براي يزيد بن معاويه نوشت: «حقا که مصيبتي بزرگ و حادثه اي عظيم در اسلام رخ داد و روزي مثل روز عاشوراي حسين نخواهد بود» يزيد در جواب ابن عمر نوشت: «اي احمق! ما وارد خانه هاي آراسته و فرش هاي آماده و بالش هاي فراوان شده ايم. ما براي اين گونه اموال قتال کرديم.»(21) آري، اينکه در روايتي فرمودند: «هر کس که زياد اين سوره را قرائت کند- و به تعبير دقيق تر، مانند عاشقان اين سوره را بخواند!- در بهشت در کنار امام حسين و با درجه او خواهد بود.» (22) به اين دليل است که با مفاهيم انساني آشنا مي شود، راز فناي مکاتب مادي را مي شناسد و در نننهايت مانند جان هاي آرامش نشان، به هدايت جامعه مي پردازد.

پي نوشت ها :
 

1- البرهان في تفسير القرآن، جلد 5، صفحه 657، حديث 11615/ 5
2- سوره فجر، آيات 27 تا 30، ترجمه استاد احمد آرام: الحساه، جلد 1، صفحه 754.
3- سوره فجر، آيات 1تا 5.
4- سوره فجر، آيات 7تا 8، ترجمه ارفع
5- سوره فجر، آيه 9، ترجمه ارفع
6- سوره فجر، آيات 10و 12، ترجمه طاهري
7- سوره فجر، آيات 15و 16، ترجمه طاهري
8- سوره فجر، آيات 17تا 20، ترجمه طاهري
9- ان الامر بالمعروف والنهي عن المنکر، دعاء الي الاسلام، مع رد المظالم، و مخالفه الظالم، و قسمه الفي، و الغنائم، و اخذ الصدقات من مواضعها، و و ضعها في حقها
10- الدر المنثور في تفسير المأثور، جلد 6، صفحه 350.
11- همان.
12- البرهان في تفسير القرآن، جلد 5، صفحه 657، حديث 11614 / 4
13- البرهان في تفسير القرآن، جلد 5، صفحه 657، حديث 11612/ 2
14- البرهان في تفسير القرآن، جلد 5، صفحه 657، حديث 11615/ 5
15- پرتوي از قرآن، جلد 4، صفحات 77و 78
16. جابر از حضرت صادق (ع) درباره آيه: والفجر نقل کرد که فرمود منظور قائم است..البرهان في تفسير القرآن، جلد 5، صفحه 650، حديث 11587/ 1
17- شايد در اين تعبير: «بينکم در ميان خود»، اشاره به معنايي باشد عامتر از قرابت نسبي و خويشاوندي، بنابراين شامل عموم محتاجان و محرومان مي گردد و «رحم خويشاوندي » بدل مي شود به «رحم اجتماعي اسلامي » براي سخن امام عدالت جهاني همين معني مناسب است (پاورقي از کتاب الحياه)
18- الحياه با ترجمه احمد آرام، جلد 6، صفحات 693 و 694.
19- به يک معني امام صادق (ع) اين مطلب را تاييد کرده اند: عبدالله بن فضل روايت مي کند که گفت به امام جعفر صادق (ع) گفتم: يا بن رسول! چرا روز عاشورا روز معصيبت و غم و اندوه و گريه است ولي در روز رحلت پيامبر (ص) و روز شهادت حضرت زهراي اطهر، روز شهادت امير المومنين (ع) و روز شهادت امام حسن (ع) اين طور نيست؟
فرمود: روز شهادت امام حسين (ع) از ساير روزها بزرگتر است زيرا اصحاب کساء که گرامي ترين خلق خدا به شمار مي رفتند پنج نفر بودند، اما هنگامي که امام حسين (ع) را شهيد کردند کسي از اصحاب کساء باقي نمانده بود که مردم به وي دل خوش کنند بدين لحاظ است که مصيبت روز عاشورا از مصيبت تمام روزها بزرگتر است. (بحار، جلد 44، صفحه 269: باب 32: ان مصيبته صلوات الله عليه کان اعظم المصائب و ذل الناس بقتله )
20- الحياه، جلد 6، صفحه 30.
21- بحار، جلد 45، صفحه 328.
22- البرهان في تفسير القرآن، جلد 5، صفحه 657، حديث 11615/ 5
 

منبع: آيه شماره دي ماه 89



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط