نور الانوار
گذري بر مفهوم خدا در انديشه و زندگي سهروردي
حتما شنيده ايد که گليم فيلسوف ها بزرگ است. آن قدر بزرگ که پايشان را در هر زمينه اي دارز کنند گليمشان در آنجا پهن است: مثلا در مورد هستي، انسان، معرفت و خدا رويکرد هاي زيادي ميان اهالي انديشه از خداوند وجود دارد. دست به چيدن برديم و براي شروع تفکر، يک خدايي را انتخاب کرديم. براي معرفي و شرح اين ديدگاه، يک متفکر ايراني انتخاب شده که روحيه ماجرا جويانه فلسفي او موجب شد براي دست يابي به پاسخ پرسش هايش، همه ي زندگي خود را هزينه کند. ماجراي اين جست و جوها، هم چگونگي شکل گيري يک شيوه ي فکري را در ذهن انساني نشانمان مي دهد و هم ما را که هر روز با زندگي ميان آدم ها، در مواجهه با انواع خداهايي هستيم که نمي دانيم از کجا آمده اند و ما را به کجا خواهند برد، با منشا تلقي از خدا آشنا مي کند، اين روند، خلاصه راهي است که اغلب انديشمندان مسلمان رفته اند. يعني در مواجهه با سوالات، آرا و نظرات پيشينيان خوانده و بعد خوب فکر کرده و در نهايت خدا را تعريف کرده اند؛ طوري که هم شناخت دقيق تر و صحيح تري از خداوند يافته و هم جواب پرسش هاي زمانه خود را داده باشند. برخي از آنها در اين جست و جو راه استدلال و منطق را پيشه کرده و بعضي هم اين روش را راه رفتن با پاي چوبين و نامطمئن دانسته اند و شهود و تجربه ي حضوري خداوند را پي گرفته اند. شهاب الدين سهروردي متفکر مسلماني است که به راه هاي متعدد شناخت خداوند بسيار انديشيده و در اين راه تعابير و تفاسير مختلف را از نظر دورنداشته است. حتي اعتقادات غير مسلمانان مثل يونانيان و ايرانيان باستان را هم بررسي کرده و کوشيده است تا جوي هاي گوناگون را به يک رود رهنمون کند و دست آخر هم تعريف خود را از خداوند ارائه داده است. راه و روشي را که سهروردي به آن دست يافته، پس از او منشا الهامات فکري بسياري از انديشمندان از جمله ملا صدرا بوده است.
شهاب الدين نفس انساني را نور اسفهبدي ناميد تا همگان به خاطر داشته باشند که در وجود خويش بارقه اي از نور حقيقي دارند و انسان با اراده خود مي تواند اين بارقه را شعله ور سازد.
منبع: آيه شماره دي ماه 89
حتما شنيده ايد که گليم فيلسوف ها بزرگ است. آن قدر بزرگ که پايشان را در هر زمينه اي دارز کنند گليمشان در آنجا پهن است: مثلا در مورد هستي، انسان، معرفت و خدا رويکرد هاي زيادي ميان اهالي انديشه از خداوند وجود دارد. دست به چيدن برديم و براي شروع تفکر، يک خدايي را انتخاب کرديم. براي معرفي و شرح اين ديدگاه، يک متفکر ايراني انتخاب شده که روحيه ماجرا جويانه فلسفي او موجب شد براي دست يابي به پاسخ پرسش هايش، همه ي زندگي خود را هزينه کند. ماجراي اين جست و جوها، هم چگونگي شکل گيري يک شيوه ي فکري را در ذهن انساني نشانمان مي دهد و هم ما را که هر روز با زندگي ميان آدم ها، در مواجهه با انواع خداهايي هستيم که نمي دانيم از کجا آمده اند و ما را به کجا خواهند برد، با منشا تلقي از خدا آشنا مي کند، اين روند، خلاصه راهي است که اغلب انديشمندان مسلمان رفته اند. يعني در مواجهه با سوالات، آرا و نظرات پيشينيان خوانده و بعد خوب فکر کرده و در نهايت خدا را تعريف کرده اند؛ طوري که هم شناخت دقيق تر و صحيح تري از خداوند يافته و هم جواب پرسش هاي زمانه خود را داده باشند. برخي از آنها در اين جست و جو راه استدلال و منطق را پيشه کرده و بعضي هم اين روش را راه رفتن با پاي چوبين و نامطمئن دانسته اند و شهود و تجربه ي حضوري خداوند را پي گرفته اند. شهاب الدين سهروردي متفکر مسلماني است که به راه هاي متعدد شناخت خداوند بسيار انديشيده و در اين راه تعابير و تفاسير مختلف را از نظر دورنداشته است. حتي اعتقادات غير مسلمانان مثل يونانيان و ايرانيان باستان را هم بررسي کرده و کوشيده است تا جوي هاي گوناگون را به يک رود رهنمون کند و دست آخر هم تعريف خود را از خداوند ارائه داده است. راه و روشي را که سهروردي به آن دست يافته، پس از او منشا الهامات فکري بسياري از انديشمندان از جمله ملا صدرا بوده است.
بي پروا تا پاي جان
بي خوابي شايد، پي نوري
مرد همه چيزدان
در جست و جوي خورشيد
نشانه اي در فراسو
بر ستيغ کوه
در کنار شعله ها
چه نسبتي ميان مفهوم نور و خداوند وجود داشت؟
و بازهم سفر
شمع هاي کوچک
مشرق جان
درس آخر
مرد فرداهاي روشن
نور اسفهبدي
شهاب الدين نفس انساني را نور اسفهبدي ناميد تا همگان به خاطر داشته باشند که در وجود خويش بارقه اي از نور حقيقي دارند و انسان با اراده خود مي تواند اين بارقه را شعله ور سازد.
خلاقيت خيال
شيشه هاي رنگي
منبع: آيه شماره دي ماه 89