نگاهی به فیلم «1900»

فیلم «1900»، اثری عظیم و حماسی است که به دلیل موضوعی که آن را توصیف می کند، از جنبه های مختلفی می توان آن را توصیف کرد. فیلم جدای از موضوع داستان، به یک دوره تاریخی می پردازد که در کنار آن، اتفاقات و تحولات سیاسی «جنگ جهانی اول و دوم» و اجتماعی حاکم بر کشور و تاثیر آن بر زنده گی مردم را به تصویر می کشد
دوشنبه، 4 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نگاهی به فیلم «1900»

نگاهی به فیلم «1900»
نگاهی به فیلم «1900»


 

نويسنده:حسن نیازی




 
نگاهی به فیلم «1900»-«NOVECENTO»
کارگردان: برناردو برتولوچی
تهیه کننده: آلبرتو گریمالدی
فیلمنامه: فرانکو آرکالی، برناردو برتولوچی و جوزپه برتولوچی
فیلمبردار: ویتوریو استرورارو
موسیقی: انیوموریکونه
بازیگران: رابرت دنیرو، ژرار دپاردیو، دانلد ساترلند، دومنیک ساندا،برت لنکستر، رومولو والی، استرلینگ هیدن...
رنگی،340 دقیقه، ساخت 1976،سینمای ایتالیا
خلاصه داستان: داستان زنده گی و رابطه دو شخصیت، "آلفردو" از خانواده ای بورژوا و "اولمو" از خانواده ای دهقان...

نگاهی به فیلم «1900»

صحنه پردازی حقارت
"برناردو برتولوچی"، متولد 1940، کارگردان بزرگ ایتالیایی است که وی را بیشتر با آثاری همچون «سازشکار»، «آخرین تانگو در پاریس» و «آخرین امپراطور» می شناسند. برتولوچی، علاوه بر کارگردانی در زمینه فیلمنامه نویسی و تهیه کننده گی نیز تجربه دارد، وی یکی از فیلنامه نویسان فیلم «روزی روزگاری در غرب»1968، در کنار «سرجیولئونه» بود.
برتولوچی، حرفه فیلمسازی را به طور جدی و حرفه ای در اوایل دهه هفتاد و در دوران جوانی آغاز نمود. وی - فیلم «1900» را در سن 26 سالگی - به سال 1976، و با همکاری برخی از بزرگان سینما کارگردانی کرد. فیلم با یاری "آلبرتوگریمالدی" تهیه شد و فیلمبرداری اثر را فیلمبردار محبوب برتولوچی، "ویتوریو استورارو" بر عهده داشت که بخش اعظمی از موفقیت فیلم را می توان در فیلمبرداری فوق العاده زیبای استورارو دانست. موسیقی فیلم نیز بر عهده "انیو موریکونه" بزرگ بود و بازیگران فیلم را ستارگانی همچون "برت لنکستر"، "رابرت دنیرو" و "ژرار دپاردیو" تشکیل می دادند. قطعا فیلم عظیمی همچون «1900»، به یک گروه حرفه ای و کارکشته نیز نیازمند بود و برتولوچی موفق شد به این مهم دست یابد که این نیز نشان از خلاقیت و بزرگی این فیلمساز و هنرمند ایتالیایی است.
فیلم «1900»، اثری عظیم و حماسی است که به دلیل موضوعی که آن را توصیف می کند، از جنبه های مختلفی می توان آن را توصیف کرد. فیلم جدای از موضوع داستان، به یک دوره تاریخی می پردازد که در کنار آن، اتفاقات و تحولات سیاسی «جنگ جهانی اول و دوم» و اجتماعی حاکم بر کشور و تاثیر آن بر زنده گی مردم را به تصویر می کشد. اما فیلم «1900»، به طور کلی زنده گی خانواده ای بورژوا را به تصویر می کشد که مالک زمین و اموال فراوانی هستند و در کنار آنها زنده گی مردمی از طبقه پایین «دهقانان و کارگران» که در واقع زیر سایه این خانواده بورژوا، رشد می کنند؛ از این رو، فیلم به رابطه میان مالک و رعیت می پردازد، رابطه ای که در فیلم حول محور دو قهرمان داستان استوار است. یکی از آنها "آلفردو" با بازی "رابرت دنیرو" از خانواده بورژوا و دیگری "اولمو" با بازی "ژراردپاردیو" از خانواده ای دهقان. رابطه این دو را می توان یکی از حساس ترین رابطه ها و دوستی های سینمایی دانست؛ نکته مهمی که در مورد آنها وجود دارد این است که هر دو در یک روز به دنیا آمده اند، دوستی و آشنایی آنها با یکدیگر خیلی سریع اتفاق می افتد، یعنی غیرمنتظره و از بازی های کودکانه که از همان ابتدا گاهی با محبت و عشق همراه است و گاهی با نفرت و فاصله. این دوستی و رابطه آلفردو و اولمو، از عوامل مهم و تعیین کننده در پیشبرد داستان فیلم «1900» است و به طریقی جذاب در شکل گیری و رشد شخصیت ها نقش دارد. آلفردو، پس از اینکه مسئول املاک خانواده گی اش می شود و میراث را از پدر به ارث می برد، به یک شخصیت با ابعادی متفاوت مُبدل می شود. یکی از دلایل این تحول شخصیتی حضور یک سرکارگر در میان خانواده است. "آتیلا" با بازی "دانلد ساترلند" یک شخصیت خبیث با ذهنی بیمار است، شخصیتی که با عقاید فاشیسم رشد کرده و حضور او در کنار آلفردو به شدت بر زنده گی او تاثیر می گذارد و در واقع می توان گفت آلفردو بازیچه دست اوست.

نگاهی به فیلم «1900»

فیلم که شروع می شود(اواخر جنگ جهانی دوم - 1945) هر کدام از کارگران و دهقانان رفتار وحشیانه ای با یک مرد و زن دارند و در حقیقت قصد کُشتن آنها را دارند(بعد ها در طول فیلم پی خواهیم بُرد که آن مرد و زن، آتیلا و همسر او هستند). سپس در مکانی دیگر در املاک آلفردو، پسر نوجوانی را می بینیم که در یک طویله و با اسلحه ای که در دست دارد، آلفردو را تسلیم خود کرده و تهدید به مرگ می کند و در همان لحظه از نگاه آلفردو است که به گذشته برمی گردیم. پس از این است که فیلم به روایت زنده گی مردم در جامعه بورژوای ایتالیا می پردازد که آن را از سال 1900 و تا اواخر آن در بر می گیرد. آلفردو و اولمو هر دو نماینده و محصول یک چیز متفاوتند. آلفردو که محصول خانواده ای اشرافی و بورژوا است، او بزرگ شده و دست پرورده این جامعه است و حتی اگر با این سیستم هم مخالف باشد، ناخواسته همرنگ آن می شود. در طول فیلم تضاد شخصیتی آلفردو و اولمو بیش از پیش خود را نشان می دهد و هر چه فیلم رو به جلو می رود فاصله میان آنها بیشتر می شود. "اولمو" یک ستمدیده است و با فقر و ظلم رشده یافته؛ او نیز بارها مانند دیگر دهقانان، مورد بی عدالتی قرار می گیرد. در یکی از صحنه های فیلم، او از سوی "آتیلا" سرکارگر خانواده ، بی دلیل متهم به قتل یک پسربچه به نام "پاتریزیو" می شود. او پس از اینکه توسط افراد "آتیلا" تا پای مرگ مورد ضرب و شتم قرار می گیرد، متهم اصلی خود را معرفی می کند و این در حالی است که تنها دوست او "آلفردو" فقط نظاره گر این ماجراست. بی عدالتی ها و ظلم در میان دهقانان موجب می شود که "اولمو" به فکر مبارزه با آنها بیافتد. اولمو، دهقانان را بر علیه اربابان به مبارزه تشویق می کند و جلوی آنها می ایستد. او به زودی مارکسیست می شود و رهبری اتحادیه کارگری را بر عهده می گیرد. شخصیت "اولمو" رفته رفته بیشتر شکل می گیرد و داستان فیلم هر چه فراتر می رود بیش از پیش به شخصیت اولمو نزدیکتر می شود. اما از طرفی دیگر "آلفردو" رفته رفته رو به زوال و تنهایی می رود، حتی همسر او که به بی کفایتی اش پی برده، ترک اش می کند. آلفردو حتی کنترل املاک اش را نیز مثل گذشته نمی تواند در دست بگیرد، او اینک در واقع زیر سایه "آتیلا" و عقاید فاشیسم، خُرد می شود.
در فیلم «1900»، لحظات تاثیرگذار فراوانی وجود دارد که برخی از آنها زیبا و برخی از آنها تلخ و حزن انگیزاند. برای نمونه در صحنه هایی از فیلم که "آلفردو" و "اولمو" پس از مدت ها یکدیگر را ملاقات می کنند و خاطرات گذشته را برای یکدیگر تداعی می کنند، تماشایی اند و حس عجیبی را به تماشاگر منتقل می کنند، و یا در صحنه هایی از فیلم که مربوط به قتل عام دهقانان در محوطه خانه است از تلخ ترین و تاثیرگذارترین لحظات سینمایی است. در فیلم «1900»، از این نوع صحنه ها کم نیست، صحنه هایی که اغلب تلخ و عذاب آورند، حتی در لحظاتی که شخصیت ها موقعیت های طنزآمیزی را ایجاد می کنند باز هم تلخی و ناامیدی را می شود در میان آنها دید؛ در فصل هایی از فیلم که دهقانان و کارگران در اصطبل خانه مشغول رقص و پایکوبی هستند و یا در فصلی دیگر که "اولمو" و کارگران خانه، "آتیلا" را در بین خود گرفتار می کنند و با فضولات حیوانات او را می زنند و به او می خنند، در عین حال که از فضایی طنزآمیز و موقعیت های خنده دار برخورداراند، ولی با حس بد و مایوس کننده ای نیز همراه اند. تقریبا تمام صحنه های فیلم به همین طریق عمل می کنند، فضای حاکم بر فیلم، فضایی سرد، تاریک و عذاب آور است. رابطه سرد و ناامیدکننده میان شخصیت های فیلم حتی تا آخرین لحظه نیز به حد مطلوب ی نمی رسد. فیلم به طور جدی متمرکز بر تراژدی است. شیوه نگاه "برتولوچی" در فیلم «1900» را صحنه پردازی حقارت دیکته می کند و این بازتابی از وجود آدم هایی بینوا و ستم دیده است که در کوی و برزن پرسه می زنند. عامل وحدت در فیلم «1900»، از رابطه میان فیلم و تماشاگر بدست می آید و حتی می شود گفت بیشتر از خصوصیت بصری و یا صوتی خود فیلم، یعنی رابطه ی میان آنچه تماشاگر از فیلم درک می کند و به آن احساسی دارد(داستان فیلم ریتم خوبی دارد و منطقی پیش می رود و متناسب است) با وجود اینکه فضای فیلم و رابطه شخصیت ها گاهی سرد و شکنجه آور است، ولی به لطف نگاه ویژه فیلمبردار فیلم "استورارو" و کارگردانی یکدست و هماهنگ "برتولوچی" فیلم اصلا کسل کننده نیست، در حالی که مدت زمان فیلم نزدیک به پنج ساعت است اما تماشاگر به خاطر اینکه سرگرم داستانی روان و جذاب است از مسیر زمانی فیلم خارج می شود و درگیر فضای داستان فیلم می شود.
یکی از خصایص فیلم «1900»، استفاده هوشمندانه "برتولوچی" از رنگ است. در برخی از لحظات حساس فیلم، رنگ، عاملی در شدت بخشیدن به حال و هوای صحنه و روشن ساختن اختلاف های میان خصائص معین واقعیت درون فیلم است. به طور مثال می توان به صحنه ای اشاره کرد که به محاکمه کردن "آلفردو" توسط دهقانان و "اولمو" می پردازد. هنگامی که آنها رای به گناهکار بودن آلفردو می دهند، پارچه بزرگ سُرخ رنگی را باز می کنند و روی دستان خود می گیرند، سپس پارچه سُرخ رنگ را در محوطه خانه می چرخانند و شادی می کنند، در اینجا رنگ «سُرخ» در میان جمعیت، متمایل به نزدیک شدن است،نوعی حس آزادی برای آنها تلقی می شود و همچنین می توان آن را همبستگی پُرمعنای آنها با کمونیسم دانست.
از دیگر خصایص فیلم، موسیقی آن است که نقش بسزایی در فیلم دارد. موسیقی زیبای "انیو موریکونه" در فیلم «1900»- حالت،فضا و لحن می آفریند؛ سبک موسیقی موریکونه در فیلم، دوران تصویر شده را القا می کند و همچنین حاوی تنوع فراوانی از کیفیات موسیقی است. موسیقی از همان تیتراژ آغازین فیلم که بر روی یک تصویر زیبای نقاشی(تصویر مردمی که در حال حرکتند) خود را به رُخ می کشد و تماشاگر را مسحور خود می کند و سپس توجه آن را به تصویر جدید فیلم معطوف می کند.
فیلم «1900»، فصل پایانی فوق العاده زیبا و تاثیرگذاری دارد که حتی می توان آن را برگ برنده این اثر "برتولوچی" دانست. پایان فیلم را باید روابط علت و معلول حاکم بر زنده گی آدم هایی دانست که در این جامعه زنده گی می کنند و در واقع آن را باید نماینده واقعیت دانست. در صحنه های پایانی، آلفردو و اولمو را اینک در سن پیری با موهای سپید و عصا به دست می بینیم که باز مثل همان دوران در گذشته با یکدیگر بحث و جدل می کنند و بر سر و دوش هم می زنند، دوباره همان اختلافات طبقاتی و همان وضعیت گذشته... گویی که این رابطه میان مالک و رعیت تمام نشدنی است و تا ابد ادامه دارد.
منبع:http://www.cinemanegar.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط