نقل "تلخ"
نويسنده:مهراد محمدیان
طی بحث ها و نزاع هایی در مورد رابطه نقد و فیلمساز و بازخورد نقد در جریان اکران، که این روز ها نقل "تلخ" محافل شده بد ندیدم چند سطری در این باره بنویسم.
نقد در سنت ما آیینه ادب عقل بود، در سنت ما عقل اگر پذیرفت که محدود است از آن جهت بود که هستی را به شناخت خود محدود نکند. (1)ماهیت، منویات و شناخت اثر، برای تماشاگر با نقد منتقد حاصل می شود.
پوزیسیون قالب بر رابطه فیلمساز ومنتقد متنافی و هر کدام دیگری را به رغمی اپوزیسیون خود می داند و فیلمساز مغروضانه با نقد منتقد برخورد می کند و شمشیر را از رو می بندد. نمونه علنی و هر هفته ای آن حضور فیلمساز در برنامه 7(برنامه ای برای بررسی مسائل سینما ایران که در این امر موفق نبوده و نیست)برای نقد فیلمش. فیلمساز از قبل برای به اصطلاح تو دهانی زدن به جناب فراستی چند جمله آماده نگه می دارد(البته این بیشتر شامل فیلمساز و تهیه کنندگان فیلم های ضعیف و سخیف می شود).
انتقاد، برای تصحیح کردن و رفع نقص و ضعف می تواند مؤثر واقع شود به شرطی که مغروضانه و از روی سلیقه شخصی نباشد. همچنین مغروضانه قلمداد نشود راحت تر بگویم،فیلمساز نقد وارده را توهیت نپندارد.
کارگردانانی که برای تهیه کننده فیلم می سازند. بسازند ولی انتظار می رود کسانی که آکادمیک و تخصصی به تحصیل در رشته سینما پرداخته اند، به اثر ارزش بدهند نه اینکه خود همسان اثر شوند و به جایگاه حضیضی برسند.
"معیریان: یک پایه سینما هنر است و پایه دیگر صنعت."
سوال اینجاست که، با در نظر گرفتن این موضوع، کدام یک از فیلم هایی که ساخته اید رگه هایی از"هنر" دارد؟(شیر و عسل؟ چپ دست؟ یا شارلاتان؟)
و سوال دیگر: مگر این سینمای مهجور و از نفس افتاده به صناعت رسیده؟
"معیریان: با اکران فیلم های خاص و غیر تجاری هیچ سینماداری نمی تواند به فعالیت خود ادامه دهد و هیچ تهیه کننده ای نمی تواند به سود برسد و تماشاگر هم راضی از سالن بیرون نمی رود."
در مدیوم کاری شما " کمدی " سطح و کونه دارد. کمدی ها که نه، فیلم های معیریان در چه ژانری جای می گیرند؟
فرضا اگر کمدی باشند، آیا حد پیشرفت ندارد و کمدی همین است؟
فیلمساز و استاد گرامی که در دانشکده سینما_تئاتر هم تدریس می کنید، اجاره نشین ها هنری بود و عامه پسند(هم با اقبال مخطب روبرو شد و هم استقبال منتقدان). همینطور لیلی با من است، نان عشق و موتور هزار. و مرد عوضی هم.
" معیریان: برای ادامه حیات سینما باید تماشاگر به سالن برود و فیلم ببیند، هر کس می گوید سینمای تجاری نباید وجود داشته باشد و فعالیت کند ناشی از حسادت و بغض اوست."
به چه قیمتی تماشاگر را به سینما می کشانید؟چه کسی مفتون لبخند رضویان است؟
سناریوی سر راست با اوج و فرود های بدون هجو، بازیگر و کارگردان و... هیچ کدام در فیلم های تجاری حاضر یافت نمی شوند.(اگر سری به فیلم های سینمای قبل از انقلاب بزنید متوجه تشابه و بهتر کپی عنوان فیلم و بعضا همان داستان در عصر حاضر می شوید)
فیلم های تجاری به جریان اصلی بدل شده ولی باید اندک تغییری در تعریف جریان اصلی لحاظ کرد.
جریان اصلی: یعنی فیلم های حاضر در اکران که فاقد ارزش هنری و ساختاری و محتوایی می باشتد، ضمیمه آن یک عدد جواد رضویان، مقداری شفیعی جم و احمد پور مخبر با سس اضافه. اگر شما فیلم بسازید کسی از سر بغض به شما گله نمی کند. و استاد عزیز و گرامی چه چیز سینمای شما موجب حسادت می شود؟
"معیریان: در کسوت کارگردانی به نظر منتقدان هیچ اعتناعی نمی کنم."
هنرجویانی که در حال تلمذ سینما در کلاس های شما هستند اگر، کوبریک یا برگمان یا معیرین نشوند جای تعجب دارد استاد. شما که منتقدان را " شبه منتقد" خطاب می کنید بایستی سرو گردنی از آنان و علمشان بالاتر باشید. هستید؟ (باریکلا)
"معیریان: این فیلم ها(امثال شیر وعسل را می فرمایند) نیاز و خواسته مخاطب است."
خوراندن زهر با یک گالون شیر وعسل. تزریق محصول فرهنگی فاقد ارزش به رگ های جاری مخطب عامی که واقعا نمی داند باید از سینما و سینما گر چه بخواهد و حق خود را نمی داند و نمی شناسد. مخاطب عام مانند بچه بی زبانی که در مواجه با چیز جدیدی فقط آن را به دندان می گیرد و بد و خوبش را نمی داند، به سینما میرود وشیر وعسل می بیند(اما انصافا مخاطب مقداری پیشرفت کرده و اگر در مورد فیلمی که دیده نظرش را جویا شویم، می گوید: خوب بود ولی یه " چیزی " کم داشت، محتوا هم داشت. حال اگر از او بپرسید محتوا یعنی چه؟به چه می گویی محتوا؟ جز سکوت یا لاطائلات چیزی عایدتان نمی شود)
سینماگر باید سطح سلیقه مخاطب را بالا ببرد نه همراه با خود از بالای برج میلاد بپرد.
"معیریان: خندیدن تماشاگر و رضایت او از دیدن فیلم ها برای موفقیت سینمای تجاری کافی است.به خندیدن به چه قیمتی اعتقادی ندارم."
با خواندن این گفته از معیریان تنها جمله ای که در ذهنم بزرگ حک شد این بود" خود فروشی هنری".
اینها بوی سینمایی را می دهد که رو به انحطاط است و فیلم هایی از این دست کشتی نجات آن نمی شوند. بابائیان تهیه کننده افراطی ها در نقد فیلم افراطی ها در برنامه هفت داعیه این را داشت که " سینمای ایران ته چاه است و ما داریم اونو میکشیم بالا". سینمایی که با افراطی ها بالا باید ...
در آخر جمله ای از گفتگوی قدرت خان صلح میرزایی در همان مجله تخصص سینما بود که حیفم آمد در اینجا نقل نکنم.
"صلح میرزایی: لازم به یادآوری نیست که همه اینها(محتوا و مسائل فرهنگی مطروحه در آثارشان را می فرمایند) حتما با پایبندی به ارزش های انقلاب اسلامی ساخته می شوند."
کارگردان فقید و صاحب سبک، یعنی اگر شما توانایی این را داشتید که از حد فیلم هایتان فراتر روید، ضد ارزش میشد؟ کدام فیلم هنری و عامه پسندی(مانند اجاره نشین ها یا لیلی با من است) ضد ارزش هستند؟
به خاطر منافاتی که تفکر نا صحیح فیلمساز با نقد دارد سینمای حاضر به نتیجه قابل توجهی نمی رسد. سینمای ایران امروزه " سیرک " هم نیست ولی با فیلم های سخیف و هجو، ذهن تماشاگر را آلوده و اشغال می کند.
نقد تیغ روزگار ماست که بر هر چه هست فرو می آید و شفقت ندارد و قداست نمی شناسد. (3)
آیا اگر نقدهایی که در مورد آثار اینان می شود مثبت بود باز هم بی اعتنا بودند و منتقدان را شبه منتقد خطاب می کردند؟ آن وقت بود که یادشان می آمد کسی به نام منتقد وجود دارد که می تواند بر روی تبلیغات و فروش فیلم تاثیر داشته باشد.
منبع:http://www.cinemanegar.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
1- نقد؟! چی هست؟
نقد در سنت ما آیینه ادب عقل بود، در سنت ما عقل اگر پذیرفت که محدود است از آن جهت بود که هستی را به شناخت خود محدود نکند. (1)ماهیت، منویات و شناخت اثر، برای تماشاگر با نقد منتقد حاصل می شود.
2- چرا فعالان سینما باید به نقد منتقدین توجه کنند؟
پوزیسیون قالب بر رابطه فیلمساز ومنتقد متنافی و هر کدام دیگری را به رغمی اپوزیسیون خود می داند و فیلمساز مغروضانه با نقد منتقد برخورد می کند و شمشیر را از رو می بندد. نمونه علنی و هر هفته ای آن حضور فیلمساز در برنامه 7(برنامه ای برای بررسی مسائل سینما ایران که در این امر موفق نبوده و نیست)برای نقد فیلمش. فیلمساز از قبل برای به اصطلاح تو دهانی زدن به جناب فراستی چند جمله آماده نگه می دارد(البته این بیشتر شامل فیلمساز و تهیه کنندگان فیلم های ضعیف و سخیف می شود).
انتقاد، برای تصحیح کردن و رفع نقص و ضعف می تواند مؤثر واقع شود به شرطی که مغروضانه و از روی سلیقه شخصی نباشد. همچنین مغروضانه قلمداد نشود راحت تر بگویم،فیلمساز نقد وارده را توهیت نپندارد.
3- چرا باید را بپذیرند؟
کارگردانانی که برای تهیه کننده فیلم می سازند. بسازند ولی انتظار می رود کسانی که آکادمیک و تخصصی به تحصیل در رشته سینما پرداخته اند، به اثر ارزش بدهند نه اینکه خود همسان اثر شوند و به جایگاه حضیضی برسند.
بد نیست سطور زیر را بخوانید.
"معیریان: یک پایه سینما هنر است و پایه دیگر صنعت."
سوال اینجاست که، با در نظر گرفتن این موضوع، کدام یک از فیلم هایی که ساخته اید رگه هایی از"هنر" دارد؟(شیر و عسل؟ چپ دست؟ یا شارلاتان؟)
و سوال دیگر: مگر این سینمای مهجور و از نفس افتاده به صناعت رسیده؟
"معیریان: با اکران فیلم های خاص و غیر تجاری هیچ سینماداری نمی تواند به فعالیت خود ادامه دهد و هیچ تهیه کننده ای نمی تواند به سود برسد و تماشاگر هم راضی از سالن بیرون نمی رود."
در مدیوم کاری شما " کمدی " سطح و کونه دارد. کمدی ها که نه، فیلم های معیریان در چه ژانری جای می گیرند؟
فرضا اگر کمدی باشند، آیا حد پیشرفت ندارد و کمدی همین است؟
فیلمساز و استاد گرامی که در دانشکده سینما_تئاتر هم تدریس می کنید، اجاره نشین ها هنری بود و عامه پسند(هم با اقبال مخطب روبرو شد و هم استقبال منتقدان). همینطور لیلی با من است، نان عشق و موتور هزار. و مرد عوضی هم.
" معیریان: برای ادامه حیات سینما باید تماشاگر به سالن برود و فیلم ببیند، هر کس می گوید سینمای تجاری نباید وجود داشته باشد و فعالیت کند ناشی از حسادت و بغض اوست."
به چه قیمتی تماشاگر را به سینما می کشانید؟چه کسی مفتون لبخند رضویان است؟
سناریوی سر راست با اوج و فرود های بدون هجو، بازیگر و کارگردان و... هیچ کدام در فیلم های تجاری حاضر یافت نمی شوند.(اگر سری به فیلم های سینمای قبل از انقلاب بزنید متوجه تشابه و بهتر کپی عنوان فیلم و بعضا همان داستان در عصر حاضر می شوید)
فیلم های تجاری به جریان اصلی بدل شده ولی باید اندک تغییری در تعریف جریان اصلی لحاظ کرد.
جریان اصلی: یعنی فیلم های حاضر در اکران که فاقد ارزش هنری و ساختاری و محتوایی می باشتد، ضمیمه آن یک عدد جواد رضویان، مقداری شفیعی جم و احمد پور مخبر با سس اضافه. اگر شما فیلم بسازید کسی از سر بغض به شما گله نمی کند. و استاد عزیز و گرامی چه چیز سینمای شما موجب حسادت می شود؟
"معیریان: در کسوت کارگردانی به نظر منتقدان هیچ اعتناعی نمی کنم."
هنرجویانی که در حال تلمذ سینما در کلاس های شما هستند اگر، کوبریک یا برگمان یا معیرین نشوند جای تعجب دارد استاد. شما که منتقدان را " شبه منتقد" خطاب می کنید بایستی سرو گردنی از آنان و علمشان بالاتر باشید. هستید؟ (باریکلا)
"معیریان: این فیلم ها(امثال شیر وعسل را می فرمایند) نیاز و خواسته مخاطب است."
خوراندن زهر با یک گالون شیر وعسل. تزریق محصول فرهنگی فاقد ارزش به رگ های جاری مخطب عامی که واقعا نمی داند باید از سینما و سینما گر چه بخواهد و حق خود را نمی داند و نمی شناسد. مخاطب عام مانند بچه بی زبانی که در مواجه با چیز جدیدی فقط آن را به دندان می گیرد و بد و خوبش را نمی داند، به سینما میرود وشیر وعسل می بیند(اما انصافا مخاطب مقداری پیشرفت کرده و اگر در مورد فیلمی که دیده نظرش را جویا شویم، می گوید: خوب بود ولی یه " چیزی " کم داشت، محتوا هم داشت. حال اگر از او بپرسید محتوا یعنی چه؟به چه می گویی محتوا؟ جز سکوت یا لاطائلات چیزی عایدتان نمی شود)
سینماگر باید سطح سلیقه مخاطب را بالا ببرد نه همراه با خود از بالای برج میلاد بپرد.
"معیریان: خندیدن تماشاگر و رضایت او از دیدن فیلم ها برای موفقیت سینمای تجاری کافی است.به خندیدن به چه قیمتی اعتقادی ندارم."
با خواندن این گفته از معیریان تنها جمله ای که در ذهنم بزرگ حک شد این بود" خود فروشی هنری".
اینها بوی سینمایی را می دهد که رو به انحطاط است و فیلم هایی از این دست کشتی نجات آن نمی شوند. بابائیان تهیه کننده افراطی ها در نقد فیلم افراطی ها در برنامه هفت داعیه این را داشت که " سینمای ایران ته چاه است و ما داریم اونو میکشیم بالا". سینمایی که با افراطی ها بالا باید ...
در آخر جمله ای از گفتگوی قدرت خان صلح میرزایی در همان مجله تخصص سینما بود که حیفم آمد در اینجا نقل نکنم.
"صلح میرزایی: لازم به یادآوری نیست که همه اینها(محتوا و مسائل فرهنگی مطروحه در آثارشان را می فرمایند) حتما با پایبندی به ارزش های انقلاب اسلامی ساخته می شوند."
کارگردان فقید و صاحب سبک، یعنی اگر شما توانایی این را داشتید که از حد فیلم هایتان فراتر روید، ضد ارزش میشد؟ کدام فیلم هنری و عامه پسندی(مانند اجاره نشین ها یا لیلی با من است) ضد ارزش هستند؟
به خاطر منافاتی که تفکر نا صحیح فیلمساز با نقد دارد سینمای حاضر به نتیجه قابل توجهی نمی رسد. سینمای ایران امروزه " سیرک " هم نیست ولی با فیلم های سخیف و هجو، ذهن تماشاگر را آلوده و اشغال می کند.
نقد تیغ روزگار ماست که بر هر چه هست فرو می آید و شفقت ندارد و قداست نمی شناسد. (3)
آیا اگر نقدهایی که در مورد آثار اینان می شود مثبت بود باز هم بی اعتنا بودند و منتقدان را شبه منتقد خطاب می کردند؟ آن وقت بود که یادشان می آمد کسی به نام منتقد وجود دارد که می تواند بر روی تبلیغات و فروش فیلم تاثیر داشته باشد.
منبع:http://www.cinemanegar.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
/ج