خالق بهترين شوخيهاي عمر ما
بليك ادواردز" فيلمساز بلندآوازه سينما در سن 88 سالگي درگذشت. اين خبري بود كه براي مخاطبان سينما، به ويژه علاقهمندان به شخصيت "بليك ادواردز" و سينماي خاص او، كه هربار با شنيدن و يا با حك شدن نامش به عنوان كارگردان روي يك فيلم، در موجي از شادي و هيجان و خاطرات شيرين غرق ميشدند، يك فاجعه محسوب ميشد. "ادواردز" فيلمساز و هنرمندي بود كه نيازي به معرفي و تعريف از او نيست. همه مخاطبان سينما، با نام و سينماي او به خوبي آشنا هستند؛ فيلمهاي «صبحانه در تيفاني»،
«مجموعه پلنگ صورتي»، «مسابقه بزرگ»، «پارتي»، «ده»، «ويكتور ويكتوريا»، «سانست» و.. اين فيلمهاي درخشان و خاطره انگيز كه پر از شوخيهاي لذت بخش و مفرح هستند، روزها، ماهها و بهترين سالهاي زندگي ما را ساختند.
"ادواردز" براي ما روياها را ساخت. شيوه فيلمسازي او همانند فيلمسازان بزرگي همچون "هاواردهاكس" و "بيلي وايلدر" كه كمديسازان قهاري بودند، متفاوت و خاص بود. "ادواردز" خالق يك سري فيلمهاي كمدي است كه لمس كردن جنس آنها همواره تازگي دارد و تجربهاي نو و فراموش نشدني است. يكي از نخستين فيلمهاي مهم "ادواردز" كه در آن با بازيگران مطرحي همچون "كري گرانت" و "توني كورتيس" همكاري داشت، «Operation Petticoat » (1959)، نام دارد كه فيلمي است درخشان و كمتر ديده شده كه سرشار از موقعيتهاي خندهدار و شوخيهاي بامزه است.
داستان فيلم در سالهاي آغازين جنگ دوم جهاني ميگذرد كه در آن شاهد زندگي خدمه يك زيردريايي هستيم؛ "ادواردز" با ساخت اين فيلم موفق ميشود با رهبري كردن بازيگران عالي خود، آن هم در فضاي محدود يك زيردريايي، صحنههاي خندهدار و ديدني را به تصوير بكشد و مهمتر از هر چيز، سبك و هويت خود را وراي فيلم بروز دهد. موفقيت بعدي "ادواردز" با فيلم «صبحانه در تيفاني»(1961)، شكل گرفت كه از به يادماندنيترين و سرزندهترين آثار او و سينماي آمريكا به حساب ميآيد. «صبحانه در تيفاني» با حضور خاطره انگيز "ادري هپبرن" در كنار "جورج پپارد" يكي از فيلمهاي نمونه ساخته شده درباره نيويورك و زندگي نيويوركي نيز هست. «صبحانه در تيفاني» فيلمي درخشان يا فضايي شيرين و صميمي درباره زندگي «هالي» (هپبرن) و آشنايياش با يك نويسنده «پل» (پپارد) است.
اگر همه لحظههاي فيلم را كنار بگذاريم، آن صحنه پاياني زيبا به همراه باران را هرگز نميتوان از ياد برد. "ادواردز" در سال 1962، فيلمي به نام «روزهاي شراب و گل سرخ» را كارگرداني كرد كه اثري است واقعگرايانه و تلخ از زندگي يك زوج، با بازي "جك لمون" و "لي ارميك"، كه معتاد به الكل هستند.
"ادواردز" پس از ساخت اين فيلم متفاوت، بار ديگر به سراغ ژانر مورد علاقه خود رفت و در سال 1964، فيلم «پلنگ صورتي» را ساخت. اينجا شاهد يكي از بهترين آثار سينمايي "ادواردز" هستيم. او در واقع با فيلم «پلنگ صورتي» به عنوان يك كارگردان شاخص سينماي كمدي شناخته شد. "ادواردز" با اين فيلم موفق شد بهترين لحظات، موقعيتها و شوخيها را خلق كند و از طرفي باعث شد كه يكي از معروفترين و جذابترين شخصيتهاي تاريخ سينما به وجود بيايد؛ "بازرس كلوزو" با بازي ديوانهوار و حيرت انگيز "پيترسلرز" آنقدر موثر و دلنشين بود كه آغازگر همكاري و شكل گرفتن يك زوج مطرح سينمايي باشد.
همكاري "ادواردز" و "پيترسلرز" در واقع از مشهورترين و خاصترين همكاريهاي تاريخ سينما به شمار ميآيد. يكي ديگر از خصايص مهم و تاثيرگذار فيلم «پلنگ صورتي»، موسيقي زيبا و شگفتانگيزي است كه توسط "هنري منسيني" خلق شد.
موسيقي خاطره انگيز و شاهكاري كه كاملا با فضا و شخصيت "بازرس كلوزو" همخواني داشت. موفقيت فيلم «پلنگ صورتي» باعث گرديد كه "ادواردز" دنبالهاي بر فيلم را كارگرداني كند؛ «تيري در تاريكي» كارگرداني خوب و حرفهاي او را بيش از پيش به اثبات رساند و با حضور "پيترسلرز" سلاطين بيچون و چراي اين فيلم بودند. ريتم و زمانبندي خوب فيلم، شخصيتهاي جذاب به همراه شوخيها و موقعيتهاي طنز پي در پي تا انتهاي فيلم لحظهاي نميايستد. «تيري در تاريكي» در كنار فيلم «بعضيها داغشو دوست دارن» شاهكار "بيلي وايلدر"، از بهترين كمديهاي تاريخ سينما به حساب ميآيد. موفقيتي كه «پلنگ صورتي» براي "ادواردز" به ارمغان آورد و محبوبيتي كه نزد مخاطبان به دست آورد، باعث گرديد كه "ادواردز" دنبالههاي ديگري بر فيلمهاي «پلنگ صورتي» را كارگرداني كند: «بازگشت پلنگ صورتي»(1975)، «پلنگ صورتي دوباره ضربه ميزند» (1976)، «انتقام پلنگ صورتي»(1978)، «ردپاي پلنگ صورتي»(1982)، «نفرين پلنگ صورتي»(1983) و در نهايت «پسر پلنگ صورتي»(1993)، كه بيش از هر چيز نشان از علاقه مفرط «ادواردز» به اين مجموعه خاطره انگيز و باشكوه را دارد.
"ادواردز" در سال 1965 كمدي موفق ديگري با همكاري زوج جذاب "جك لمون" و "توني كورتيس" را كارگرداني كرد كه فيلمي است به سبك كمديهاي بزن بكوب و شلوغ كه با خود شوخي و خنده ميآورد و هنوز تماشاي آن تازگي دارد. سپس يكي ديگر از شاهكارهاي "ادواردز" در سال 1968 شكل گرفت؛ «پارتي» بار ديگر با حضور ديوانهوار "پيترسلرز" دنيايي از شادي و خنده را به ارمغان آورد. پس از اين،" ادواردز" در سال 1971، تماشاگران را به دنياي غرب وحشي برد و اين بار شوخيها و لحظات طنز را به سبك خود در قالب يك فيلم وسترن به نمايش گذاشت.
"ويليام هولدن" نقش كابوي پيري را بازي ميكند كه در آرزوي به دست آوردن يك مزرعه در مكزيك به سرمي برد. در دهه 70، "ادواردز" نتوانست موفقيت فيلمهاي دهه 60 خود را تكرار كند. او در اين دهه با چند شكست پي در پي مواجه بود. اما در دهه 80 با ساخت فيلمهاي خوبي مانند «ده»، «ويكتور ويكتوريا»، «سانست» و فيلم «بهطور سطحي» بازگشت موفقيت آميزي داشت. فيلمهاي پاياني "ادواردز" آن هم در هفتمين دهه زندگياش هنوز باطراوت و سرزنده بودند كه اين نشان از عشق او به سينما و نبوغ بيپايان اين استاد مسلم فيلمسازي بود.
منبع:http://www.cinemanegar.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
«مجموعه پلنگ صورتي»، «مسابقه بزرگ»، «پارتي»، «ده»، «ويكتور ويكتوريا»، «سانست» و.. اين فيلمهاي درخشان و خاطره انگيز كه پر از شوخيهاي لذت بخش و مفرح هستند، روزها، ماهها و بهترين سالهاي زندگي ما را ساختند.
"ادواردز" براي ما روياها را ساخت. شيوه فيلمسازي او همانند فيلمسازان بزرگي همچون "هاواردهاكس" و "بيلي وايلدر" كه كمديسازان قهاري بودند، متفاوت و خاص بود. "ادواردز" خالق يك سري فيلمهاي كمدي است كه لمس كردن جنس آنها همواره تازگي دارد و تجربهاي نو و فراموش نشدني است. يكي از نخستين فيلمهاي مهم "ادواردز" كه در آن با بازيگران مطرحي همچون "كري گرانت" و "توني كورتيس" همكاري داشت، «Operation Petticoat » (1959)، نام دارد كه فيلمي است درخشان و كمتر ديده شده كه سرشار از موقعيتهاي خندهدار و شوخيهاي بامزه است.
داستان فيلم در سالهاي آغازين جنگ دوم جهاني ميگذرد كه در آن شاهد زندگي خدمه يك زيردريايي هستيم؛ "ادواردز" با ساخت اين فيلم موفق ميشود با رهبري كردن بازيگران عالي خود، آن هم در فضاي محدود يك زيردريايي، صحنههاي خندهدار و ديدني را به تصوير بكشد و مهمتر از هر چيز، سبك و هويت خود را وراي فيلم بروز دهد. موفقيت بعدي "ادواردز" با فيلم «صبحانه در تيفاني»(1961)، شكل گرفت كه از به يادماندنيترين و سرزندهترين آثار او و سينماي آمريكا به حساب ميآيد. «صبحانه در تيفاني» با حضور خاطره انگيز "ادري هپبرن" در كنار "جورج پپارد" يكي از فيلمهاي نمونه ساخته شده درباره نيويورك و زندگي نيويوركي نيز هست. «صبحانه در تيفاني» فيلمي درخشان يا فضايي شيرين و صميمي درباره زندگي «هالي» (هپبرن) و آشنايياش با يك نويسنده «پل» (پپارد) است.
اگر همه لحظههاي فيلم را كنار بگذاريم، آن صحنه پاياني زيبا به همراه باران را هرگز نميتوان از ياد برد. "ادواردز" در سال 1962، فيلمي به نام «روزهاي شراب و گل سرخ» را كارگرداني كرد كه اثري است واقعگرايانه و تلخ از زندگي يك زوج، با بازي "جك لمون" و "لي ارميك"، كه معتاد به الكل هستند.
"ادواردز" پس از ساخت اين فيلم متفاوت، بار ديگر به سراغ ژانر مورد علاقه خود رفت و در سال 1964، فيلم «پلنگ صورتي» را ساخت. اينجا شاهد يكي از بهترين آثار سينمايي "ادواردز" هستيم. او در واقع با فيلم «پلنگ صورتي» به عنوان يك كارگردان شاخص سينماي كمدي شناخته شد. "ادواردز" با اين فيلم موفق شد بهترين لحظات، موقعيتها و شوخيها را خلق كند و از طرفي باعث شد كه يكي از معروفترين و جذابترين شخصيتهاي تاريخ سينما به وجود بيايد؛ "بازرس كلوزو" با بازي ديوانهوار و حيرت انگيز "پيترسلرز" آنقدر موثر و دلنشين بود كه آغازگر همكاري و شكل گرفتن يك زوج مطرح سينمايي باشد.
همكاري "ادواردز" و "پيترسلرز" در واقع از مشهورترين و خاصترين همكاريهاي تاريخ سينما به شمار ميآيد. يكي ديگر از خصايص مهم و تاثيرگذار فيلم «پلنگ صورتي»، موسيقي زيبا و شگفتانگيزي است كه توسط "هنري منسيني" خلق شد.
موسيقي خاطره انگيز و شاهكاري كه كاملا با فضا و شخصيت "بازرس كلوزو" همخواني داشت. موفقيت فيلم «پلنگ صورتي» باعث گرديد كه "ادواردز" دنبالهاي بر فيلم را كارگرداني كند؛ «تيري در تاريكي» كارگرداني خوب و حرفهاي او را بيش از پيش به اثبات رساند و با حضور "پيترسلرز" سلاطين بيچون و چراي اين فيلم بودند. ريتم و زمانبندي خوب فيلم، شخصيتهاي جذاب به همراه شوخيها و موقعيتهاي طنز پي در پي تا انتهاي فيلم لحظهاي نميايستد. «تيري در تاريكي» در كنار فيلم «بعضيها داغشو دوست دارن» شاهكار "بيلي وايلدر"، از بهترين كمديهاي تاريخ سينما به حساب ميآيد. موفقيتي كه «پلنگ صورتي» براي "ادواردز" به ارمغان آورد و محبوبيتي كه نزد مخاطبان به دست آورد، باعث گرديد كه "ادواردز" دنبالههاي ديگري بر فيلمهاي «پلنگ صورتي» را كارگرداني كند: «بازگشت پلنگ صورتي»(1975)، «پلنگ صورتي دوباره ضربه ميزند» (1976)، «انتقام پلنگ صورتي»(1978)، «ردپاي پلنگ صورتي»(1982)، «نفرين پلنگ صورتي»(1983) و در نهايت «پسر پلنگ صورتي»(1993)، كه بيش از هر چيز نشان از علاقه مفرط «ادواردز» به اين مجموعه خاطره انگيز و باشكوه را دارد.
"ادواردز" در سال 1965 كمدي موفق ديگري با همكاري زوج جذاب "جك لمون" و "توني كورتيس" را كارگرداني كرد كه فيلمي است به سبك كمديهاي بزن بكوب و شلوغ كه با خود شوخي و خنده ميآورد و هنوز تماشاي آن تازگي دارد. سپس يكي ديگر از شاهكارهاي "ادواردز" در سال 1968 شكل گرفت؛ «پارتي» بار ديگر با حضور ديوانهوار "پيترسلرز" دنيايي از شادي و خنده را به ارمغان آورد. پس از اين،" ادواردز" در سال 1971، تماشاگران را به دنياي غرب وحشي برد و اين بار شوخيها و لحظات طنز را به سبك خود در قالب يك فيلم وسترن به نمايش گذاشت.
"ويليام هولدن" نقش كابوي پيري را بازي ميكند كه در آرزوي به دست آوردن يك مزرعه در مكزيك به سرمي برد. در دهه 70، "ادواردز" نتوانست موفقيت فيلمهاي دهه 60 خود را تكرار كند. او در اين دهه با چند شكست پي در پي مواجه بود. اما در دهه 80 با ساخت فيلمهاي خوبي مانند «ده»، «ويكتور ويكتوريا»، «سانست» و فيلم «بهطور سطحي» بازگشت موفقيت آميزي داشت. فيلمهاي پاياني "ادواردز" آن هم در هفتمين دهه زندگياش هنوز باطراوت و سرزنده بودند كه اين نشان از عشق او به سينما و نبوغ بيپايان اين استاد مسلم فيلمسازي بود.
منبع:http://www.cinemanegar.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
/ج