اخلاق در نهج البلاغه(1)

شناخت خلق ها و تميز محمود و پسنديده از مذموم و زشت آنها و آراسته شدن به اخلاق پسنديده و نيکو و زائل ساختن اخلاق ناپسند از نظر اميرالمؤمنين در رأس دانش ها قرار دارد. اخلاق نيکو در نظر آن حضرت، به منزله ي برترين همنشين و بالاترين حسب براي انسان است. يکي از اين خلق ها، صله رحم است که از شعب فضيلت عدالت است. صله رحم آن است که انسان خويشان خود را در خيرات دنيوي شرکت دهد. خداوند صله رحم
جمعه، 8 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اخلاق در نهج البلاغه(1)
اخلاق در نهج البلاغه(1)
اخلاق در نهج البلاغه(1)

 

نويسنده: قاسمعلي کوچناني (1)



 

چکيده

شناخت خلق ها و تميز محمود و پسنديده از مذموم و زشت آنها و آراسته شدن به اخلاق پسنديده و نيکو و زائل ساختن اخلاق ناپسند از نظر اميرالمؤمنين در رأس دانش ها قرار دارد. اخلاق نيکو در نظر آن حضرت، به منزله ي برترين همنشين و بالاترين حسب براي انسان است. يکي از اين خلق ها، صله رحم است که از شعب فضيلت عدالت است. صله رحم آن است که انسان خويشان خود را در خيرات دنيوي شرکت دهد. خداوند صله رحم را به منظور کثرت عدد خويشاوندان واجب گردانيد. عيب پوشي که از شعب نصيحت است از اشرف کارهاي کريم محسوب شده است و ثواب آن را حدي نيست. صبر بر مکروه و صبوري در راه حق به منزله ي سر براي ايمان است صبر کردن، کاري شجاعانه بلکه خود شجاعت است. امانت در اصطلاح مفسران، تکليفي است که خداي تعالي از عبادات و طاعات براي خلق تعيين کرده است. در روايات به اداي امانت تأکيد بسيار شده است. رازپوشي از افعال پسنديده اي است که موجب پيروزي انسان در کارها است. قناعت ملکه اي است براي نفس که موجب مي شود انسان به قدر حاجت و ضرورت از مال اکتفا کند. قناعت مالي است که تمام نمي شود. زهد ترک مال و جاه و جميع حظوظ نفس از دنياست. زهد در دنيا موجب مي شود تا خداوند، انسان را بر عيوب دنيا بينا کند. تقوي، دوري از عقوبت خداوند به واسطه ي طاعت اوست. هيچ چيز عزيزتر از تقوي نيست و تقوي، اولياي خدا را از محارم باز مي دارد و دواي قلب ها و موجب طهارت نفوس و پناهگاهي محکم و باعث نزول برکات است. عفو از ظالم و شکر خدا و متهم کردن نفس خود و ترسيدن از اعمال خود از علائم متقين است. پرهيزکاران نيازهايشان سبک و نفوسشان عفيف است. چشم پوشي از حرام خدا و طالب علم نافع بودن و وقور بودن در حوادث و راستي در گفتار و ميانه روي در پوشش و تواضع در مشي از علائم پرهيزکاران است. عزت نفس حالتي است براي انسان که مانع مغلوب شدن اوست. عزت حقيقي براي خدا و رسول و مؤمنين است و عزت غير حقيقي غرور و ذلت است.
* استناد: کوچناني، قاسمعلي (پاييز 1389)، اخلاق در نهج البلاغه، فصلنامه پژوهش هاي نهج البلاغه، ص 90-114.

واژه هاي کليدي:

اخلاق، صله رحم، صبر، امانت داري، قناعت، زهد، تقوي، عزت نفس.

طرح مسئله

نقش و جايگاه علم اخلاق در رساندن انسان به کمال و سعادت دنيوي و اخروي چيست؟
رابطه شناخت فضائل و رذائل اخلاقي در عمل به فضائل و اجتناب از رذائل چگونه است؟
از اميرمؤمنان(عليه السلام) به عنوان باب مدينه ي علم رسول خدا(صلي الله عليه و آله)چگونه مي توان الگوي مکارم اخلاقي گرفت؟
نقش نهج البلاغه در معرفي و بيان فضائل و رذايل اخلاقي چيست؟
تعريف فضائلي از قبيل: صله رحم، کتمان سر، صبر، امانت داري و اداي امانت، قناعت، زهد، تقوي و عزت نفس چيست؟ و از ديدگاه اميرمؤمنان چه تأثيري در سعادت انسان دارد؟

اهميت و ضرورت علم اخلاق

انسان مرکب از روح و بدن است. هم چنان که بيان تفصيل امراض بدن و معالجات آن، بر عهده ي علم طب است؛ علم اخلاق نيز متکفل به بيان رذايل اخلاقي و معالجات آنها است. موضوع علم اخلاق، نفس ناطقه است و غايت علم اخلاق، کامل کردن و رساندن انسان از اول افق انسانيت به جانب آخر کمالات انساني است.
اگر روح انسان به صفات شريف متصف گردد، آن گاه مدام و ابدي در بهجت و سعادت خواهد بود. اگر به رذايل صفات متصف گردد در عذاب و شقاوت مخلد خواهد بود. انسان از اول افق انسانيت تا آخر مدارج انسانيت، داراي عرض عريضي است. اولِ آن متصل به افق بهائم است و آخر آن به افق ملائکه اتصال دارد. علم اخلاق، انسان را از حضيض بهيميّت به اوج مراتب ملکيّت عروج مي دهد. پس صناعتي که اخس موجودات را به اشرف مخلوقات مي رساند، صناعتي بس شريف است.
بنابراين جهت بود که حکماي سلف، علم را به طور حقيقي، جز بر علم اخلاق اطلاق نمي کردند و علم اخلاق را به عنوان «اکسير اعظم» مي ناميدند و اول تعاليمشان علم اخلاق بود و معتقد بودند تا وقتي که اخلاق متعلم، مهذب نگشته ساير علوم براي او سودي نخواهد داشت.
قرآن کريم براي تزکيه و تهذيب اخلاق، اهميت خاصي قائل است و آنرا موجب فلاح و رستگاري مي داند. رستگاري ملازم با سعادت است. چنانکه فرمود:
قد افلح من تزکي (اعلي، 14).
و نيز فرمود:
قد افلح من زکيها و قد خاب من دسيها
هرکس نفس ناطقه ي خود را از گناه و بدکاري پاک و منزه سازد به يقين رستگار خواهد بود و هر که او را به کفر و گناه پليد گرداند البته زيانکار خواهد گشت (شمس، آيات 9و10).
علي(عليه السلام) فرمود:
و من تادب بادب الله اداه ذلک الي الفلاح الدائم؛ (سنن النبي، ص 92)
هر کس به ادب مؤدب شود اين ادب او را به رستگاري دائم مي کشاند.
لقد کان لکم في رسول الله اسوه حسنه؛ (احزاب /21)
البته شما را در اقتداي به رسول خدا چه در صبر و مقاومت بادشمني و چه ديگر اوصاف و افعال نيکو خير و سعادت بسيار است.
خود آن حضرت نيز هدف مبعوث شدنش از طرف خداي تعالي را در به اتمام رساندن مکارم اخلاق، منحصر کرده و مي فرمايد:
انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ (کنزالعمال، 5217)
از با مدينه علم رسول خدا(صلي الله عليه و آله)از اميرمؤمنان(عليه السلام) منقول است:
رأس العلم التمييز بين الاخلاق و اظهار محمودها و قمع مذمومها؛ (غررالحکم، 5267).
در رأس دانش، تشخيص و تمييز بين خلق هاي پسنديده و ناپسند، و آشکار ساختن خلق هاي نيکو در خود و از بين بردن خلق هاي زشت و ناپسند از خود است.
بنابراين، پرداختن به اخلاق در نظر اميرمؤمنان براي انسان از پرداختن به هر کار ديگري مقدم است.
معرفت و شناخت فضائل و تفکيک آن از رذايل اخلاقي در درجه ي اول اهميت است و پس از آن اقدام به آراستن خود به اخلاق نيکو و زدودن اخلاق ناپسند و مذموم از خود در درجه دوم اهميت قرار دارد. چنانکه حکما قائل اند، حکمت نظري بر حکمت عملي تقدّم دارد، زيرا نظر به منزله ي چراغ است و عمل به منزله ي راه رفتن است و بدون نور و روشني که در پرتو آن بتوان راه را از چاه تشخيص داد اقدام به راه رفتن خطرناک و عملي ناصواب است.
آداب و اخلاق نيکو درنظر اميرمؤمنان، زيورهاي هميشه تازه اند، چنانکه فرموده است:
الادب حلل مجدده (همان، حکمت5).
و نيز فرموده است:
و لا ميراث کالادب (نهج البلاغه، حکمت 51).
هيچ ميراثي همانند ادب و اخلاق نيکو نيست.
و در باب اهميت زندگي و مراوده با مردم براساس اخلاق نيکو، فرمود:
خالطوا الناس مخالطه ان متم معها بکوا عليکم، و ان عشتم حنوا اليکم؛
با مردم چنان معاشرت کنيد که اگر بميريد بر شما بگريند و اگر زنده باشيد مشتاق ديدن شما باشند (همان، حکمت 10).
در يک سفارش اخلاقي در عمل بزرگوارانه مي فرمايد:
ازجر المسيء بثواب المحسن؛
بدکار را پاداش نيکان ده تا او را از بدي بازداري (همان، حکمت 168).
و همچنين در غررالحکم از آن حضرت نقل گرديده است:
من کمال الايمان مکافاه المسي بالاحسان؛
جزا دادن بدکار با احسان از کمال ايمان است (ميزان الحکمه 418/8؛ فرهنگ اخلاق، 476).
از آنجا که ملکات اخلاقي در دنيا و آخرت با نفس انسان همراه اند اگر نيکو باشند همنشيناني خوب و اگر بد باشند همراهاني بد خواهند بود. لذا فرمود:
لا قرين کحسن الخلق؛
هيچ همنشيني بهتر از اخلاق خوب نيست (نهج البلاغه، حکمت 109).
و نيز فرمود:
اکرم الحسب حسن الخلق؛
بالاترين حسب و نژاد، اخلاق پسنديده است (همان، حکمت 38).
در نهج البلاغه بسياري از فضائل و رذايل اخلاقي معرفي شده است. در اين جا به ذکر پاره اي از مهم ترين فضائل و رذايل اخلاقي که در کتاب شريف نهج البلاغه آمده مي پردازيم. ابتدا به تعريف اين مفاهيم پرداخته و آن گاه از زبان اميرمؤمنان(عليه السلام) به تبيين و توضيح و نقش فضائل و رذايل اخلاقي اشاره مي کنيم.
عناوين اهم فضائلي که در نهج البلاغه به آنها پرداخته شده؛ عبارت است از: صله رحم، عيب پوشي، صبر و بردباري، امانت داري، رازپوشي، قناعت، زهد، تقوي، عزت نفس، عفت، حفظ زبان، گذشت، غيرت، اعتدال و ميانه روي، استقامت و پايداري، بودن بين خوف و رجا، مشورت با اشخاص صالح، بخشش و سخاوت و تواضع.
از عناوين رذايلي که حضرت به اجتناب از آنها توجه داده؛ عبارت است از:
حسد، طمع؛ پيروي از هوانفس، بخل، ستم و ستمگري، خودبيني، تکبر، زنا، فخرفروشي، تعصب، خشم، بدعت، غيبت، شتاب و عجله، اسراف و تبذير، دروغگويي، خودرايي، بدگماني، مراء و جدال، حرص.
در اين مقاله به قدر مجال به نُه قسم از فضائل مذکور پرداخته ايم.

صله رحم

آن است که انسان، خويشان و پيوستگان را با خود، در خيرات دنيايي شرکت دهد (اخلاق ناصري، 116).
برکوي(1)، که يکي از علماي علم اخلاق است، صله رحم را از شعب فضيلت عدالت شمرده است (الطريقه المحديه، ص 127).
حضرت اميرمؤمنان(عليه السلام) در باب سبب وجوب صله رحم فرمود:
[فرض الله] صله الرحم منماه للعدد؛
خداوند صله رحم را براي کثرت نفرات واجب گردانيد (نهج البلاغه، حکمت 252).
در خطبه ي 23 در محبت به خويشاوندان فرمود:
اي مردم! هيچ کس هراندازه هم ثروتمند باشد، از خويشان (ايل وعشيره) خود و حمايت عملي و زباني آنها از خويش بي نياز نيست... هان! مبادا از خويشاوند نيازمند خود روي برتابيد و از دادن مالي به او، که اگر ندهيد چيزي برثروت شما نمي افزايد و اگر بدهيد چيزي کم نمي شود.
امام باقر(عليه السلام) صله رحم را يکي از سه مکارم دنيا و آخرت شمرده است (ر.ک: منتهي الامال 131/2).
رسول خدا(صلي الله عليه و آله) فرمود:
ان اعجل الخير ثوابا صله الرحم (جامع السعادت 266/2).
حضرت اميرمؤمنان(عليه السلام) فرمود:
هر که مي خواهد خدا عمرش را دراز کند و روزيش را وسيع گرداند بايد صله رحم کند (همان).
و نيز فرمود:
صلوا ارحامکم ولو بالتسليم
از خويشاوندان صله رحم کنيد ولو با سلام کردن (همان، ص 269).
رسول خدا(صلي الله عليه و آله) در روايتي تکان دهنده در اهميت صله رحم فرمود:
اوصي الشاهد من امتي و الغائب و من في اصلاب الرجال و ارحام النساء الي يوم القيامه: ان يصل الرحم و ان کانت منه علي مسيره سنه فان ذلک من الدين (جامع السعادات 268/2).
به حاضر و غايب امتم سفارش مي کنم و به کساني که در پشت پدران و رحم مادران هستند تا روز قيامت که صله رحم کنند و اگرچه فاصله ميان ايشان يک سال راه باشد که اين (صله رحم) جزو دين است.
و ريشه ي سخنان اميرمؤمنان(عليه السلام) و حضرت رسول اکرم(صلي الله عليه و آله)، آيه قرآن است که فرموده است:
و اتقوا الله الذي تسائلون به الارحام ان الله کان عليکم رقيبا؛
و بترسيد از آن خدايي که به نام او از يکديگر مسئلت و درخواست مي کنيد و درباره ي ارحام کوتاهي مکنيد که همانا خداوند ناظر و مراقب اعمال شماست (النسا/1).

پي نوشت ها :

1. دانشيار دانشگاه تهران.
2. Barkavi.

منبع: فصلنامه پژوهش هاي نهج البلاغه(النهج) 30

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.