تورم در عالم
نويسنده: رضا منصوري
استاد كيهان شناسي دانشگاه صنعتي شريف
استاد كيهان شناسي دانشگاه صنعتي شريف
آيا مدل تورم پاسخ گوي همه ي پرسش ها در كيهان شناسي است؟ اگر اين طور نيست اين مدل چه چالش هايي پيش روي كيهان شناسان قرار مي دهد؟
شيريني علم در چالش هاي آن است. پس از اين كه مدلي پذيرفته شد، و اصطلاحاً مدل استاندارد اعلام شد، ديري نمي گذرد كه اشكال هاي آن مشخص مي شود و دانش پيشگان و دانش گران به دنبال رفع اشكال هاي آن برمي آيند. مدل تصحيح مي شود يا جاي خود را به مدل ديگري مي دهد. گاهي هم اتفاق مي افتد كه با آمدن مدل جديد بعضي اهل علم اعلام مي كنند ديگر علم به انتهاي خود رسيده است. زهي خيال باطل!
قبلاً ديديم كه يكي از اشكال هاي مدل استاندارد كيهان شناسي اين است كه در لحظه هاي آغازين آفرينش، مثلاً حدود زمان پلانك، عالم بايد از تكّه هايي تشكيل شده باشد كه هيچ ارتباط علي، يعني علت و معلولي، با يكديگر نداشته اند. اشكال هايي از اين نوع براي كيهان شناسان دردسر ايجاد مي كرد زيرا مدل استاندارد به نظر مي رسيد به خوبي جواب گوي داده هاي رصدي است و تصوير مناسبي از تحول عالم به دست مي دهد. اما اگر اين طور است، كه بخش هايي از عالم هيچ ارتباطي با هم نداشته اند، پس چطور است كه هم اكنون همان بخش هاي مجزا چگالي يكسان دارند و تفاوتي با هم ندارند؟ گويي از هم مطلع بوده اند، بدون اين كه هيچ ارتباطي ميان آن ها ممكن بوده باشد. اين دردسرها در دهه ي 1350/ 1970 توجه كيهان شناسان را به سوي رفع آن ها جلب كرد. مدل استاندارد كيهان شناسي جواب گوي اين اشكال ها نبود.
در سال 1359/ 1980 يكي از ذره شناسان ام آي تي، به نام آلن گوت، متوجه اين نكته شد كه اگر فرض كنيم انبساط عالم بي دَررو نبوده است - يعني به هنگام انبساط در يك دوره مقدار قابل توجهي آنتروپي ايجاد شده باشد - تمام اشكال هاي عمده ي مدل استاندارد برطرف مي شود. اين انبساط بايد بسيار سريع و در دوره هاي آغازين عالم روي داده باشد به گونه اي كه بخش هايي كه ارتباط علّي با يكديگر نداشته اند ارتباط علّي برقرار كنند و عالم به يك عالم تخت تبديل بشود به طوري كه ديگر نياز به تنظيم ظريف اُمگا نباشد. شرايط اوليه ي عالم به گونه اي است كه امكان چنين طرحي را مهيّا مي كند. به شورباي اوليه ي كيهان در لحظه هاي آغازين انبساط يا انفجار اوليه فكر كنيد؛ هنگامي كه برهم كنش هاي موجود در طبيعت با هم متحد بودند و ميداني واحد، شايد هم به انضمام گرانش، بر ديناميك عالم حاكم بود. بدون اين كه وارد جزئيات رفتار اين ميدان اوليه بشوم مي خواهم با تمثيلي ايده ي اين طرح تورم در عالم را بيان كنم.
حالا تصور كنيد كه به هنگام سرد شدن اين شوربا حباب هايي از فاز جديد تشكيل بشوند؛ فازي كه در آن دو برهم كنش از هم تفكيك شده اند. خارج از اين حباب ها برهم كنش هنوز به صورت وحدت يافته، يعني در فاز قديم است. توجه كنيد كه اين اتفاق در كلّ عالم مي افتد. از حباب هاي فاز جديد كه بگذريم ويژگي شورباي سردشده به گونه اي است كه گويي ماده ي عالم از نوعي است كه فشار آن منفي است. اصطلاحاً مي گويند خلأ (به معناي مكانيك كوانتومي ميدان ها) حاكم است.
اين فشار منفي باعث سرعت بخشيدن به انبساط مي شود، به جاي آن كه آن را كُند كند. به اين ترتيب، معادلات انبساط عالم به شكلي درمي آيد كه به آن مي گويند مدل دوسيته. انبساط عالم در اين مدل به قدري سريع است كه به آن انبساط نمايي مي گويند؛ يعني در لحظات بسيار كوچك، بخش بسيار كوچكي از ثانيه، ابعاد عالم از مثلاً حدّ سانتي متر به ابعاد چندين ميليون يا ميليارد سال نوري مي رسد. به اين انبساطِ سريع مي گوييم تورم. بنابراين گذار فاز در شورباي اوليه همراه است با نوعي تورم در عالم. مدل هايي كه توجيهي از اين نوع را براي رفع مشكل مدل استاندارد مطرح مي كنند مدل هاي تورمي نام دارند.
شايد بايد منتظر نتايج نامنتظر رصدي بود، از تلسكوپ هابل گرفته تا تلسكوپ كك، يا تلسكوپ هاي بزرگ اپتيكي ديگري كه در حال ساخت هستند. واقعيت اين است كه داده هاي رصدي و نظري فراواني در كيهان شناسي در حال انباشته شدن است. شايد اين تجمع داده ها گواهي از شروع انقلاب يا تحولي جديد در كيهان شناسي باشد. هنوز گرانش كوانتومي درك نشده و در هيچ يك از نظريه هاي كيهان شناسي به كار نرفته است. آيا عالم آغازين دوره ي گرانش كوانتومي است يا در اين امر هم بايد تجديدنظر كرد؟ آيا اصلاً مي توان در آن دوره از ميدان صحبت كرد؟ آيا اصلاً هندسه به معناي متعارفش وجود داشته است؟ آيا فضا زمان پيوستار بوده است؟ آيا چيزي به عنوان بعد فضا زمان وجود داشته است؟ آيا بُعد فضا سه بوده است؟ آيا زمان اصلاً وجود داشته است؟ آيا فضا گسسته نبوده است؟ آيا زمان گسسته نبوده است؟
نسل ها لازم است تا بتوان همراه با عشق به كار سنگين علمي چه نظري، چه تجربي و رصدي به اين پرسش ها پاسخ داد و سرمايه هاي عظيم مادي بايد صرف پژوهش بشود تا اين غريزه ي شريف انساني ارضا شود. آيا ممكن است ما ايرانيان نيز آمادگي پيدا بكنيم و براي اين حركت شريف جهاني، سرمايه گزاري مادي بكنيم و به جمع خانواده ي جهاني براي كشف رازهاي طبيعت بپيونديم؟
منبع : نشريه ي نجوم، شماره ي 209
شيريني علم در چالش هاي آن است. پس از اين كه مدلي پذيرفته شد، و اصطلاحاً مدل استاندارد اعلام شد، ديري نمي گذرد كه اشكال هاي آن مشخص مي شود و دانش پيشگان و دانش گران به دنبال رفع اشكال هاي آن برمي آيند. مدل تصحيح مي شود يا جاي خود را به مدل ديگري مي دهد. گاهي هم اتفاق مي افتد كه با آمدن مدل جديد بعضي اهل علم اعلام مي كنند ديگر علم به انتهاي خود رسيده است. زهي خيال باطل!
قبلاً ديديم كه يكي از اشكال هاي مدل استاندارد كيهان شناسي اين است كه در لحظه هاي آغازين آفرينش، مثلاً حدود زمان پلانك، عالم بايد از تكّه هايي تشكيل شده باشد كه هيچ ارتباط علي، يعني علت و معلولي، با يكديگر نداشته اند. اشكال هايي از اين نوع براي كيهان شناسان دردسر ايجاد مي كرد زيرا مدل استاندارد به نظر مي رسيد به خوبي جواب گوي داده هاي رصدي است و تصوير مناسبي از تحول عالم به دست مي دهد. اما اگر اين طور است، كه بخش هايي از عالم هيچ ارتباطي با هم نداشته اند، پس چطور است كه هم اكنون همان بخش هاي مجزا چگالي يكسان دارند و تفاوتي با هم ندارند؟ گويي از هم مطلع بوده اند، بدون اين كه هيچ ارتباطي ميان آن ها ممكن بوده باشد. اين دردسرها در دهه ي 1350/ 1970 توجه كيهان شناسان را به سوي رفع آن ها جلب كرد. مدل استاندارد كيهان شناسي جواب گوي اين اشكال ها نبود.
در سال 1359/ 1980 يكي از ذره شناسان ام آي تي، به نام آلن گوت، متوجه اين نكته شد كه اگر فرض كنيم انبساط عالم بي دَررو نبوده است - يعني به هنگام انبساط در يك دوره مقدار قابل توجهي آنتروپي ايجاد شده باشد - تمام اشكال هاي عمده ي مدل استاندارد برطرف مي شود. اين انبساط بايد بسيار سريع و در دوره هاي آغازين عالم روي داده باشد به گونه اي كه بخش هايي كه ارتباط علّي با يكديگر نداشته اند ارتباط علّي برقرار كنند و عالم به يك عالم تخت تبديل بشود به طوري كه ديگر نياز به تنظيم ظريف اُمگا نباشد. شرايط اوليه ي عالم به گونه اي است كه امكان چنين طرحي را مهيّا مي كند. به شورباي اوليه ي كيهان در لحظه هاي آغازين انبساط يا انفجار اوليه فكر كنيد؛ هنگامي كه برهم كنش هاي موجود در طبيعت با هم متحد بودند و ميداني واحد، شايد هم به انضمام گرانش، بر ديناميك عالم حاكم بود. بدون اين كه وارد جزئيات رفتار اين ميدان اوليه بشوم مي خواهم با تمثيلي ايده ي اين طرح تورم در عالم را بيان كنم.
تغيير و تحول شورباي اوليه به تورم
حالا تصور كنيد كه به هنگام سرد شدن اين شوربا حباب هايي از فاز جديد تشكيل بشوند؛ فازي كه در آن دو برهم كنش از هم تفكيك شده اند. خارج از اين حباب ها برهم كنش هنوز به صورت وحدت يافته، يعني در فاز قديم است. توجه كنيد كه اين اتفاق در كلّ عالم مي افتد. از حباب هاي فاز جديد كه بگذريم ويژگي شورباي سردشده به گونه اي است كه گويي ماده ي عالم از نوعي است كه فشار آن منفي است. اصطلاحاً مي گويند خلأ (به معناي مكانيك كوانتومي ميدان ها) حاكم است.
اين فشار منفي باعث سرعت بخشيدن به انبساط مي شود، به جاي آن كه آن را كُند كند. به اين ترتيب، معادلات انبساط عالم به شكلي درمي آيد كه به آن مي گويند مدل دوسيته. انبساط عالم در اين مدل به قدري سريع است كه به آن انبساط نمايي مي گويند؛ يعني در لحظات بسيار كوچك، بخش بسيار كوچكي از ثانيه، ابعاد عالم از مثلاً حدّ سانتي متر به ابعاد چندين ميليون يا ميليارد سال نوري مي رسد. به اين انبساطِ سريع مي گوييم تورم. بنابراين گذار فاز در شورباي اوليه همراه است با نوعي تورم در عالم. مدل هايي كه توجيهي از اين نوع را براي رفع مشكل مدل استاندارد مطرح مي كنند مدل هاي تورمي نام دارند.
نگرش تورمي
كدام مدل تورم؟
شايد بايد منتظر نتايج نامنتظر رصدي بود، از تلسكوپ هابل گرفته تا تلسكوپ كك، يا تلسكوپ هاي بزرگ اپتيكي ديگري كه در حال ساخت هستند. واقعيت اين است كه داده هاي رصدي و نظري فراواني در كيهان شناسي در حال انباشته شدن است. شايد اين تجمع داده ها گواهي از شروع انقلاب يا تحولي جديد در كيهان شناسي باشد. هنوز گرانش كوانتومي درك نشده و در هيچ يك از نظريه هاي كيهان شناسي به كار نرفته است. آيا عالم آغازين دوره ي گرانش كوانتومي است يا در اين امر هم بايد تجديدنظر كرد؟ آيا اصلاً مي توان در آن دوره از ميدان صحبت كرد؟ آيا اصلاً هندسه به معناي متعارفش وجود داشته است؟ آيا فضا زمان پيوستار بوده است؟ آيا چيزي به عنوان بعد فضا زمان وجود داشته است؟ آيا بُعد فضا سه بوده است؟ آيا زمان اصلاً وجود داشته است؟ آيا فضا گسسته نبوده است؟ آيا زمان گسسته نبوده است؟
نسل ها لازم است تا بتوان همراه با عشق به كار سنگين علمي چه نظري، چه تجربي و رصدي به اين پرسش ها پاسخ داد و سرمايه هاي عظيم مادي بايد صرف پژوهش بشود تا اين غريزه ي شريف انساني ارضا شود. آيا ممكن است ما ايرانيان نيز آمادگي پيدا بكنيم و براي اين حركت شريف جهاني، سرمايه گزاري مادي بكنيم و به جمع خانواده ي جهاني براي كشف رازهاي طبيعت بپيونديم؟
آلن هاروي گوت ...
مدل يا فضاي دوسيته
منبع : نشريه ي نجوم، شماره ي 209