پيامدهاي امنيتي حضور اسرائيل در قفقاز جنوبي(2)
* اشاره:
رژيم صهيونيستي نيز كه كمترين توفيقي در بهبود مناسبات خود با كشورهاي پيرامونياش در خاورميانه نداشته است، از اين قاعده مستثني نيست، اما آيا نگاه راهبردي رژيم اشغالگر قدس به قفقاز، به ويژه بخش جنوبي آن، صرفاً در چارچوب تلاش براي يافتن يك حوزه نفوذ طبيعي قابل بررسي است؟
بيترديد پاسخ اين پرسش منفي است و بايد اذعان داشت كه ايجاد مزاحمت براي امنيت و منافع ملي جمهوري اسلامي ايران، بزرگترين انگيزه اين رژيم متجاوز براي حضور در قفقاز است. تجانس جغرافيايي، قومي، فرهنگي و بعضاً مذهبي كشورهاي اين منطقه با ايران، نفوذ جمهوري اسلامي در قفقاز را رنگ و بويي كاملاً طبيعي ميدهد؛ فاكتورهايي كه رژيم صهيونيستي از اساس فاقد آنهاست و همين امر سبب ميشود تا حساس شدن روي تلاشهاي خزنده تلآويو براي رسيدن به قفقاز، براي جمهوري اسلامي ايران، يك ضرورت راهبردي باشد. مقاله حاضر، درصدد شكافتن بيشتر اين موضوع براي خوانندگان گرامي روزنامه اطلاعات است.
***
اين مسئله سبب شد تا اسرائيل براي تحقق اهدافي مانند ايجاد مشروعيت، باز كردن دروازههاي اقتصاد آسيا به روي خود، دستيابي به منابع سرشار طبيعي نفت و گاز يا بهرهمندي از ظرفيت بالاي كشاورزي منطقه تلاش كند و از سوي ديگر كشورهاي منطقه قفقاز نيز براي تأمين سرمايهگذاري خارجي، ورود به دنياي مدرن غرب، حفظ امنيت و تماميت ارضي خود در قبال بحرانهاي هويتي، قومي و نژادي يا مقابله با اسلامگرايي به سمت ايجاد اتحاد استراتژيك با رژيم صهيونيستي گام بردارند.
اما اسرائيل با رعايت جوانب امر وارد پروسه اتحادسازي در قفقاز شده است. اسرائيل از ورود به عرصه تحولات قفقاز در صدد نيل به اهدافي است كه در قالب استراتژي كلان امنيتي اسرائيل تعين يافتهاند.
اهداف ياد شده براساس يك تقسيمبندي چهارگانه عبارتند از: اهداف سياسي، اهداف اقتصادي، اهداف امنيتي و استراتژيك، اهداف فرهنگي و ايدئولوژيك.
*اهداف سياسي
*اول؛ تلاش براي يافتن متحدان جديد در منطقه قفقاز به منظور خروج از انزواي سياسي. اسرائيل از ابتداي تأسيس در سال 1948 همواره از سوي كشورهاي عربي به عنوان رژيمي فاقد مشروعيت و در نتيجه فاقد مولفههاي يك دولت مستقل قلمداد شده است. اين امر باعث شده تا اسرائيل ضمن بياعتمادي به اعراب (حتي رژيمهاي محافظهكار عربي) به دنبال نقاط اتكاي مستحكمتري براي خروج از انزواي سياسي در منطقه باشد.
*دوم؛ خارج كردن بعد اسلامي از مبارزه با اسرائيل و تضعيف عامل دين در مناقشه فلسطين. نظر به تلاش اسرائيل براي برقراري رابطه با كشورهاي مسلمان ميانهرو كه به اسرائيل به ديده دشمن نمينگرند (نظير جمهوري آذربايجان و تركيه) در صورتي كه اسرائيل موفق به ايجاد روابط مسالمتآميز و بهطور غايي، اتحاد استراتژيك با كشورهاي قفقاز خصوصاً جمهوري آذربايجان شود و اين كشورها را در راستاي سياستهاي خود هماهنگ كند، بخش زيادي از فشارهاي وارده به اين رژيم در رابطه با نوع تعامل با دنياي اسلام، از ميان خواهد رفت. اين امر گذشته از ايجاد مشروعيت براي رژيم صهيونيستي، مناقشه فلسطين را نيز از بعد منطقهگرايي اسلامي خارج كرده وآن را تا حد يك مشكل سرزميني و داخلي تقليل خواهد داد.
*سوم؛ همسو كردن سياست خارجي دولتهاي قفقاز با سياستهاي اسرائيل در مسأله فلسطين. در اين راستا، عمده تلاش اسرائيل، متوجه جلوگيري از بسط روابط اين كشورها با كشورهاي تندرو به منظور جلوگيري از تشكيل بلوكهاي قدرت تأثيرگذار بر مجامع بينالمللي در تقابل با اسرائيل بوده است.
*چهارم؛ جلوگيري از توسعه روابط كشورهاي اين منطقه با ايران و نفوذ الگوي حكومتي ايران بر منطقه قفقاز جنوبي. جمهوري اسلامي ايران به دليل پيوندها و امتيازات تاريخي، فرهنگي و جغرافيايي كه با منطقه قفقاز دارد، براي حضور در منطقه از موقعيت مناسبي برخوردار است. از اين رو با گسترش روابط ايران به عنوان اصليترين كشور مخالف اسرائيل در منطقه با كشورهاي قفقاز جنوبي، قدرت نرم سياسي، اقتصادي و امنيتي، به سود ايران و عليه اسرائيل تغيير ميكند.
*پنجم؛ تلاش براي ارتقاي موقعيت سياسي يهوديان در منطقه و تسهيل مهاجرت آنان به اسرائيل.11
يكي از مهمترين سياستهاي اسرائيل در منطقه قفقاز، جذب يهوديان منطقه به اسرائيل و تسهيل مهاجرت آنان به فلسطين اشغالي است. هر چند كه اين روند از ابتداي تأسيس اسرائيل در افق ذهن سياستمداران اسرائيل وجود داشته است، اما طي سالهاي اخير بهطور جديتري دنبال ميشود. از سوي ديگر اسرائيل با بهبود موقعيت سياسي يهوديان در منطقه، از لابي آنان براي گسترش نفوذ خود در كشورهاي منطقه استفاده ميكند.
*اهداف امنيتي
*اهداف اقتصادي
از اين رو مهمترين اهداف اقتصادي اسرائيل در قفقاز عبارتند از:
*دستيابي به نفت و مواد خام اوليه براي توليدات صنعتي اسرائيل.
*سرمايهگذاري در پروژههاي گسترده كشاورزي.
*فروش محصولات و بازاريابي براي توليدات اسرائيل.
*تلاش براي جلوگيري از مشاركت ايران در امكانات منطقهاي.
*بياثر كردن تحريمهاي اقتصادي كشورهاي همسايه از طريق پيمانهاي اقتصادي در قفقاز.
*گسترش همكاريهاي اقتصادي از طريق معرفي خود به عنوان يك كشور توسعه يافته.
*اهداف فرهنگي ـ ايدئولوژيك
*عوامل سياسي مؤثر بر حضور اسرائيل در قفقاز جنوبي
به سخن ديگر، جاذبههاي سكولاريسم موجب نفوذ اسرائيل در اين منطقه شده است.
از سوي ديگر، نفوذ اسرائيل را ميتوان در قالب استراتژي خاورميانهاي ايالات متحده آمريكا مورد ارزيابي قرار داد. بر اين اساس، اسرائيل با باز تعريف نقش خود در راهبردهاي امنيتي منطقه بويژه در ارتباط با طرح صلح خاورميانه و فرودكش كردن تب و تاب منازعه با اعراب، به كل منطقه و تبعاً بر منطقه جنوب قفقاز وارد شده است.
* عوامل اقتصادي موثر بر حضور اسرائيل در قفقاز جنوبي
مهمترين ظرفيتهاي اقتصادي اسرائيل در قفقاز به شرح زير هستند:
الف) كشاورزي مكانيزه
ب) صنعت و توليد
ج) منابع معدني و انرژي
به طوركلي ميتوان چنين بيان كرد كه اسرائيل براي توسعه نفوذ خود در آسياي مركزي و قفقاز از تمامي امكانات خويش بهره برده است. اسرائيل ميكوشد از مجراي روابط اقتصادي و تجاري، روابط سياسي و ديپلماتيك خود را ارتقا بخشد و به تدريج عمق استراتژيك خود را در ميان كشورهاي آسياي مركزي و قفقاز افزايش دهد.
*پيامدهاي امنيتي حضور اسرائيل در قفقاز جنوبي
اين تهديدات در قالبها و رهيافتهاي سياسي ـ ديپلماتيك، اقتصادي، امنيتي ـ نظامي و فرهنگي قابل دستهبندي هستند.
اسرائيل با نفوذ در كشورهاي قفقاز خصوصاً جمهوري آذربايجان، در صدد مخدوش كردن روابط سياسي ميان ايران و اين جمهوريهاست و سعي در ايجاد بحران در روابط ايران با هريك از اين كشورها دارد. اسرائيل از رهگذر اين سياست، تضعيف منافع جمهوري اسلامي ايران در قفقاز را دنبال ميكند.
همچنين با افزايش فعاليت و حضور اسرائيل در منطقه قفقاز، نفوذ سياسي ايران در اين كشورها عليرغم وجود اشتراكات هويتي، قومي، زباني، تاريخي و فرهنگي مورد تهديد قرار ميگيرد و در صورت تداوم توطئههاي رژيم صهيونيستي، به مرور زمان فرصتهاي اين منطقه براي ايران، به نوعي تهديد تبديل ميشوند.13
از منظري ديگر، افزايش حضور اسرائيل در منطقه، به تقويت نخبگان واگرا با جمهوري اسلامي ايران در اين كشورها ميانجامد كه خود در دراز مدت تهديدي جدي عليه منافع ملي و علائق ايران در منطقه قفقاز است كه اين امر نهايتاً به تحديد نفوذ و دايره عمل ايران در جمهوريهاي قفقاز ميانجامد.
حضور اسرائيل در مناطق همجوار ايران در شرايط فقدان نيروي متوازن كننده در روابط بينالملل، طبيعتاً تسهيل ورود بازيگران مسلط نظام بينالملل (كه اتفاقاً متحد اسرائيل نيز هستند) را به منطقه به دنبال خواهد داشت.
از اين رو افزايش حضور اسرائيل در قفقاز، لاجرم به معناي حضور مستقيم يا غيرمستقيم آمريكا در منطقه خواهد بود و همين امر بيش از پيش محدوديتهاي سياسي فراروي ايران را افزون خواهد كرد.14
دومين دسته از تهديدات كه متوجه امنيت ملي ايران هستند، ماهيتاً اقتصادي بوده و داراي برآيند امنيتي براي جمهوري اسلامي ايران هستند. مهمترين پيامدها با ويژگيهاي پيش گفته عبارتند از اينكه:
اسرائيل با گسترش نفوذ خود در جمهوريهاي قفقاز، امكان و زمينه فعاليتهاي شركتهاي خصوصي و دولتي ايراني را در اين كشورها محدود كرده و بازار مصرف كالاها و خدمات ايراني را بسوي كالاهاي اسرائيلي با شركتهاي طرف قرارداد با اين كشور سوق ميدهد.
همچنين فعاليت گسترده و رو به رشد شركتهاي اسرائيلي در قفقاز، موجب محروم شدن ايران از دستيابي به فرصتهاي اقتصادي اين منطقه ميشود.
مسئله لزوم تغيير مسير خط لوله باكو، جيهان، تفليس كه با حمايت و پافشاري آمريكا و اسرائيل طرح شده است نيز بيش از پيش به تضعيف جايگاه ژئوپلتيك ايران ميانجامد.
همچنين خروج ارز از كشور به واسطه خريد كالاهاي توليد شده در اين منطقه به واسطه لزوم جبران تراز بازرگاني خارجي نيز از ديگر مصاديق تهديد عليه امنيت اقتصادي جمهوري اسلامي ايران است.15
تهديدات فرهنگي ـ اجتماعي ناشي از نفوذ اسرائيل در منطقه نيز از ديگر تهديدات متوجه راهبرد منطقهاي ايران است. در اين مقوله، اسرائيل براي ايجاد فضاي غيرمذهبي در جامعه جمهوري آذربايجان كه بيش از 80درصد جمعيت آن را شيعيان اثنيعشري تشكيل ميدهند، اقداماتي را در دست اجرا دارد كه عمدتاً ناظر بر معرفي ايران به عنوان تهديدي براي جمهوري
آذربايجان است.
از آن گذشته، ايجاد تقابل ميان جمهوري آذربايجان و ايران حول موضوعات گوناگون ديني و سياسي و سرزميني نيز در دستور كار مقامات تلآويو قرار دارد.
حمايت اسرائيل از گروههاي پان تركيست و پانآذريست و تحريك احساسات قومگرايانه و ناسيوناليستي در جهت بازيابي هويت مستقل آذري نيز در اين راستا قابل بررسي و تدقيق است.16
* نتيجهگيري
بنابراين پيامدهاي حضور اسرائيل در سه عنوان كلي نظامي ـ امنيتي، اقتصادي و سياسي جاي ميگيرد. در بحث نمودهاي سياسي، مهمترين مسئله، ايجاد بلوكهاي قدرت منطقهاي عليه (يا دست كم مخالف) ايران، از رهگذر روي كارآمدن نخبگان سياسي مخالف ايران در كشورهاي منطقه است كه بنابر آنچه گذشت، يكي از اهداف كلان اسرائيل در جنوب قفقاز نيز همين مسئله است.
در رابطه با متغيرهاي اقتصادي، طرح بازار مشترك قفقاز، وابسته كردن آن به توليدات اسرائيل و همچنين تضعيف موقعيت ايران در اقتصاد منطقه، مهمترين پيامدهاي حضور و نفوذ اسرائيل در قفقاز است. همچنين به لحاظ نظامي ـ امنيتي؛ حضور اسرائيل در منطقه، همكاريهاي نظامي ـ استراتژيك با كشورهاي قفقاز و احتمالاً صادرات حجمي از تسليحات و تكنولوژيهاي نظامي به اين منطقه در كنار تشكيل بلوكهاي نظامي در منطقه (كه بسيار مستعد آن است) ميتواند براي امنيت ملي ايران تاثير منفي داشته باشد.
از اين رو جمهوري اسلامي ايران بايد تحولات قفقاز را به طور جدي مد نظر قرار داده و در روابط اسرائيل با كشورهاي اين منطقه، دقيق شود؛ چرا كه منطقه قفقاز در دواير اصلي حريم امنيتي ايران قرار دارد و اسرائيل با علم به اين واقعيت، وارد تحولات منطقه قفقاز شده است.17
پينوشتها:
11 ـ اسماعيل عبدالهي و مهدي زيبايي، برآورد استراتژيك اسرائيل، تهران: انتشارات ابرار معاصر تهران، 1388، ص91.
12ـ الهه كولايي، «جمهوري اسلامي ايران و ژئوپلتيك قفقاز جنوبي»، فصلنامه ژئوپلتيك، شماره اول، 1389، ص112.
13ـ قاسم مومني، «كتاب خاورميانه»، تهران: انتشارات موسسه تحقيقات ابرار معاصر، 1387، ص80.
14ـ سيدعطا تقوي اصل، ژئوپلتيك جديد ايران، تهران: دفتر مطالعات سياسي و بينالمللي، 1387، ص210.
15ـ گروه نويسندگان، همان، ص106.
16 ـ غلامرضا هاشمي، امنيت در قفقاز جنوبي، تهران: دفتر مطالعات سياسي و بينالمللي، 1387، ص183.
17ـ سيدجلال دهقاني فيروزآبادي، «سياست امنيتي جمهوري اسلامي ايران در قفقاز جنوبي»، فصلنامه ژئوپلتيك، سال ششم، شماره اول، 1389، ص247
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
/ج