روند اقتباس در «دو برج» و «بازگشت پادشاه» از سه گانه «ارباب حلقه ها»
نويسنده: حميدرضا بيات
اعجاب، پيچيدگي و حيرت رمان در برابر فيلمنامه
چنين تم هايي در لايه هاي مياني و دروني کتاب، باعث به وجود آمدن اثري فرامادي و غير زميني شده است. نمي توان گفت ارباب حلقه ها صرفاً يک رمان است، بلکه افسانه نيز هست. تالکين با گريز از ذهن گرايي و توجه کامل به تخيل و عيني کردن دستاورد خود افسانه جن و پري و موجودات دوست داشتني ناديده را به وجود آورده و با خلقت انبوهي از شخصيت ها و نژادها جذبه هاي فوق العاده اي ايجاد کرده است. شناخت کتاب فرصتي را فراهم مي کند تا توانايي هاي سينما و آن چه که فيلمنامه نويسان سه گانه ارباب حلقه ها ساخته اند محک بخورد. هر چند با ورود به دنياي رمان، خواننده بسيار بعيد خواهد دانست که چنان عظمتي در قاب تصوير بگنجد. چنان که قسمت اول اين سه گانه ياران حلقه تا حدي با درون عميق رمان فاصله داشت.(1)
« بسيار بلند قامت بود و ريش بلندي داشت و موهايش خاکستري و خود او پير بود، مگر چشمانش که همچون ستاره ها نافذ بودند.» او به آنان نگريست و کرنشي کرد و گفت: «اکنون همه چيز آماده است.»
اين زيباترين روايت از مرگ در فيلمنامه به کلي ضايع شده است. سحر کلام تالکين چنان رويايي در خواننده به وجود مي آورد که هرگز فيلمنامه نويسان و سازندگان هاليوودي اين فيلم نتوانستند بخشي از آن را بازسازي کنند. شايد تلخيص بيش از حد بخش پاياني باعث از دست رفتن اين سکانس زيبا شده باشد. با اين همه دو برج و بازگشت پادشاه قابل تحمل است و اگر فقط جنبه سرگرم کننده رمان را مهم بدانيم، روايت زميني و مادي هاليوود نشان مي دهد مي توان از چنين آثاري نيز اقتباس سينمايي کرد.
1. ر.ک فيلم نگار، شماره دو، صفحه 80- 82
منبع : مجله فيلم نگار، شماره ي 24
ارباب حلقه هاي تالکين
چنين تم هايي در لايه هاي مياني و دروني کتاب، باعث به وجود آمدن اثري فرامادي و غير زميني شده است. نمي توان گفت ارباب حلقه ها صرفاً يک رمان است، بلکه افسانه نيز هست. تالکين با گريز از ذهن گرايي و توجه کامل به تخيل و عيني کردن دستاورد خود افسانه جن و پري و موجودات دوست داشتني ناديده را به وجود آورده و با خلقت انبوهي از شخصيت ها و نژادها جذبه هاي فوق العاده اي ايجاد کرده است. شناخت کتاب فرصتي را فراهم مي کند تا توانايي هاي سينما و آن چه که فيلمنامه نويسان سه گانه ارباب حلقه ها ساخته اند محک بخورد. هر چند با ورود به دنياي رمان، خواننده بسيار بعيد خواهد دانست که چنان عظمتي در قاب تصوير بگنجد. چنان که قسمت اول اين سه گانه ياران حلقه تا حدي با درون عميق رمان فاصله داشت.(1)
اقتباس وفادارانه
روايت يا نقالي؟
روايت موازي
مخلوقات تالکين و شخصيت هاي فيلمنامه
آراگورن
گندالف
فرودو
سائورن
ساير شخصيت ها
پايان حلقه، پايان کتاب، پايان فيلمنامه
« بسيار بلند قامت بود و ريش بلندي داشت و موهايش خاکستري و خود او پير بود، مگر چشمانش که همچون ستاره ها نافذ بودند.» او به آنان نگريست و کرنشي کرد و گفت: «اکنون همه چيز آماده است.»
اين زيباترين روايت از مرگ در فيلمنامه به کلي ضايع شده است. سحر کلام تالکين چنان رويايي در خواننده به وجود مي آورد که هرگز فيلمنامه نويسان و سازندگان هاليوودي اين فيلم نتوانستند بخشي از آن را بازسازي کنند. شايد تلخيص بيش از حد بخش پاياني باعث از دست رفتن اين سکانس زيبا شده باشد. با اين همه دو برج و بازگشت پادشاه قابل تحمل است و اگر فقط جنبه سرگرم کننده رمان را مهم بدانيم، روايت زميني و مادي هاليوود نشان مي دهد مي توان از چنين آثاري نيز اقتباس سينمايي کرد.
1. ر.ک فيلم نگار، شماره دو، صفحه 80- 82
منبع : مجله فيلم نگار، شماره ي 24