تفحص

دوباره بحث مردم داغ داغه غم پائيز و انديشه ز باغه خود هر باغبان مي داند اين را حديث يك كلاغ و چل كلاغه
يکشنبه، 17 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تفحص

تفحص
تفحص


 

نویسنده: صالح افشار تو یسر کانی




 

يك كلاغ و چل كلاغ

دوباره بحث مردم داغ داغه
غم پائيز و انديشه ز باغه

خود هر باغبان مي داند اين را
حديث يك كلاغ و چل كلاغه

چند آه كوتاه

شب و دلتنگي و آهي شبانه
دوبيتي هاي اشك من روانه

چه شعري مي تواند دل بگويد
رقيه در خرابه، تازيانه

شميم ياس و احساس سكينه
هجوم تازيانه داغ كينه

دو بيتي هاي زخم صبر زينب(س)
همان شب برد او را تا مدينه

كُل يوم عاشورا و كل ارض كرب و بلا...

نگو بيگانه اينجا جا ندارد
كه ذكر يا حسين اما ندارد

تمام لحظه ها من با حسينم
كه تاسوعا و عاشورا ندارد

والعاديات

حسين آئينه شور و حيات است
كه مصباح و كشتي نجات است

به زير سم اسبان شرحه شرحه
مگر او سوره والعاديات است
وطن آئينه پاك خدايي است
وطن آئينه دار آشنايي است

وطن تا بيمه نام حسين است
تمام خاك ايران كربلايي است

نگاهي از غم و احساس مي گفت
گلويي تشنه شعر ياس مي گفت

شب و تاريكي و اشك ستاره
خداوندا چه با عباس مي گفت

دوباره بوي خاك سنگر آمد
محرم با هوايي ديگر آمد

كجائيد اي جوانان سلحشور
به ياد من علي اكبر آمد

سفير عشق

دل زينب پرستاري ندارد
به غير از خود غمش ياري ندارد

صبوري شانه اش را كرد زخمي
امانت بيش از اين باري ندارد

ميان خيمه شبگرد است زينب
پرستار همه درد است زينب

ازو مردانگي آموخت تاريخ
برادر واقعاً مرد است زينب

كسي تا كربلا ما را صدا كرد
براي رفتن از اينجا دعا کرد

شهيد و گريه هاي خواهر او
خدايا خطبه زينب چه ها كرد

شنو از آسمان پيغام زينب
پرستار دلم الهام زينب

خدا دنبال نام نه فلك بود
نگين نه فلك شد نام زينب

تفحص

نديم آتش و بال و پرت را
كجا انداختي عاشق سرت را

ميان شعرهاي خاطراتم
تفحص مي كنم خاكسترت را
سلام اي آفتاب اين تفحص
بكن از چفيه خونين تفحص

از آن سرباز بي سر يك نشان ده
به رسم و راه و آيين تفحص

خاكستر(1)

جنون عاشقي خاكسترم كرد
جدا از رخوت بال و پرم كرد

سر ياران در خون خفته ام را
تمام بيت هاي دفترم كرد

عكس خاطرات

كويرم تشنه آب حياتم
اسيرم در پي راه نجاتم

ميان كوله پشتي هاي جبهه
برايم مانده عكس خاطراتم

كوله پشتي

دل و داغ درشتي مانده از او
چو خاكستر كه مشتي مانده از او

دل ديوانه اي بار سفر داشت
برايم كوله پشتي مانده از او

من و يك كوله پشتي و چند دفتر
عبور خاطرات و ياد سنگر

چه ايام قشنگي داشت جبهه
خوشا آن لاله هاي سرخ پرپر

خاطرات سنگر

خوشا آن خاطرات روز سنگر
نگاه آشناي يك برادر

دعاي نيمه شب هاي بسيجي
صفاي سينه و الله اكبر
ياران منور

خوشا آن روزهاي خوب سنگر
شب زيباي پرواز كبوتر

شب رقصيدن يك لاله در خون
شهادت زير باران منور

تو را من دوست دارم راز اينست
دو ركعت عشق را پرواز اينست

شهيدي و شهادت مظهر عشق
تمام معني اعجاز اينست

دشواري

دل رزمنده ام بيداره امشب
سوار زورق ايثاره امشب

موانع خاكريز خورشيد و مين است
سفر با يك قدم بسياره امشب

كتل

قشنگي حرف ها جز با عمل نيست
گذر از خاكريز غير از كتل نيست

مثل در عاشقي گشتند ياران
نياز گفتن ضرب المثل نيست

عبور خاطرات و رمز پيكار

گذر از خاكريز و زير رگبار
عبور خاطرات و رمز پيكار

غنيمت هاي جنگي را ببينيد
زمين پوشيده از مين دشت از خار
 

پي نوشت ها :
 

1-ناگفته خاطره اي دارم حماسي از ققنوس عشق شهيد گروهبانيكم حسن قلاوند اهل درود، ازنا، لشكر 92 زرهي كه در دهلاويه سوسنگرد هويزه داخل نفر بي ام پي سوخت و تنها مشتي خاكستر از او جا ماند همچنين ستوانيكم موسوي فرمانده ام بسمل شد، سرش جدا شده بود، حسن آستينه در بغلم پرپر مي زد و چشمان خاموشي درآمده بود و موج انفجار سرباز ديگرم را موجي نموده بود و ديگري هم تكه تكه و ابراهيمي اهوازي پاسدار به لكنت زبان افتادند.

منبع : افشار تو یسر کانی .صالح / معبر اسمان / انتشارات ایران سبز جاپ دوم / تهران 1388



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.