مسير آسمان
دلم از عشق «بيدل» بيدلي شد
عبيرآميز با ذكر علي شد
بگير از حيرت بيدل چراغي
كه چون آيينه، جانم منجلي شد
چه گويم حيرت آهنگ دل من
شرر پرداز و شبرنگ دل من
بيا بشنو تو از آيينه آواز
كه از غفلت دلم تنگ دل من
دل من حسرت پرواز دارد
چو بيدل حيرت اعجاز دارد
پر آيينه طاووس شوقم
مژه بر بال هند راز دارد
چو شعله سوختم در پيچ و تابت
كويرم تشنه اي هستم سرابت
به قول بيدل حيرت چشيده
به جانم ريز نيمي از حبابت(1)
بيدل، سخنت چراغ راهم گشته
آيينه راز صبحگاهم گشته
مانند حباب كز وسط نيمه شود
چون يوسفي در ميان چاهم گشته
نه خانه نه انديشه ديواري نيست
آيينه پر است و چشم ناافكاري نيست
از شاهد نانموده رخسار بپرس
جز چشم غزلخوان رخش ياري نيست
در بحر غزل زورق اندشه تويي تو
آيينه تحقيق جنون پيشه تويي تو
فيضي و كريم خبر، راز معاني
فطرت به محيط و نفس شيشه تويي تو
حضرت دو بيتي
به نام هستي باب دو بيتي
سرود حضرت ناب دوبيتي
بيا تا چشمهاي خود بشوييم
براي ديدن خواب دو بيتي
مرگ و حيات
دلم از غصه پائيز و حزين است
تو گويي رسم دنيا اينچنين است
كه تا جا گرم كردي گويدت خيز؟!
اگر چه جاي تو چرخ برين است(2)
كهن سرباز
من از زاگرس نشينان زمينم
همانند عقابي تيز بينم
به دريا و زمين و آسمانها
كهن سربازي از فتح المبينم
حُر زاگرس
دلامون صاف و ساده لُر لُره
دلير و با وقار و حُر حُره
ابوالفضلي نداريم بخل و كينه
خدايي كر زاگرس كُر كُره
پرستوي دلم تا ناكجا رفت
ز فرش خاك تا عرش خدا رفت
به اوج قله قاف شهادت
چنان منصور تا دار فنا رفت
خط پرواز
دل هاشم دل جانباز عشق است
شهيد و شاهد و دمساز عشق است
اگر چه بال و پرهايش شكستند
خط پرواز او اعجاز عشق است
فصل شقايق
رازي ز گذشتن دقايق داري
داغي ز چشيدن حقايق داري
هاشم دمي از شهيد جانباز بگو
زان قصه كه از فصل شقايق داري
آيينه و آب
ميلاد طلوع نور فضل الله است
كو خاتم انبياء رسول الله است
ميلاد محمّد (ص) و امام صادق (ع)
چون آيينه و آب بهم همراه است
هشت سال
چه گويم از نبرد هشت ساله
تمام لحظه هايش شور و حال
شنيدم زير لب همسنگرم گفت
همه خاك وطن شد باغ لاله
هنر فكر(3)
از فكر به تازگي رسيدن هنر است
با مرگ به زندگي رسيدن هنراست
پيچيده مكن قصه دنياي مرا
امروز به سادگي رسيدن هنر است
مسير آسمان
هشدار مسير آسمان گم نكنيم
خورشيد شويم و ترك انجم نكنيم
هر قدر كه مي توانيم بتابيم به شب
مانند حباب سر به قلزم نكنيم
شهيدان تا خدا پرواز كردند
مسير آسمان را باز كردند
به اوج قله عشق تا رسيدند
سخن را با دعا آغاز كردند
خدايا سينه ام را گل فشان كن
مسير آسمان را غرق آن كن
بده بال و پري تا طي كنم راه
سلوكم را طريق كهكشان كن
دل ما در مسير آسمان است
به دنبال نگاه دوستان است
شهيد نازنين كرده معراج؟!
برايم سنگر تو آشيان است
اربعين
دلم مي سوزد و حالم غمين است
چرا كه اربعين شاه دين دين است
نه من گريان كه عالم زين مصيبت
خراب است و ملول است و حزين است
يا علي (ع)
جهان غوغاسراي اهل درد است
عدالت چهره اش در زير گرد است
به نام مرد ميلاد علي (ع) شد
علي (ع) باشد هميشه روز مرد است
سفرنامه
رفيقان فارغ از حالم نمانيد
كه حال بنده مخلص بدانيد
ز كرزان تا به خرمشهر رفتم
سفرنامه نوشتم تا بخوانيد
هزا خاطره در پشت خنده ام جاريست
مني كه حافظه ام گل كاريست
پي نوشت ها :
1-قانع به جام و همم از بزم نيستي كاش
قسمت كنند بر ما از يك حباب نيمي
2-اي مرگ هزار خانه ويران كردي
در ملك و جور غارت جان كردي
هر دانه قيمتي كه آمد به جهان
بردي به زير خاك پنهان كردي
ميرزا بني بيك گنجي گرزاني
3-از زندگي دو چيز قابل تغيير نيست. يكي تولد و ديگري مرگ ولي اكنون جوانان ما مرگ را به بازي مي گيرند. آنها نمي ميرند. بلكه شهيد مي شوند و زندگي ابدي مي يابند (سرلشگر ولي الله فلاحي)