يهودیان مستأجران كلبه كاباليسم

«نوستر آداموس» كه تبليغات زيادي دربارة او انجام مي‌شود و در حدود پانصد سال پيش زندگي مي‌كرده است كتابي دارد كه تمام تاريخ و پايان آن را به صورتي مبهم، در آن پيشگويي كرده است. كاباليست‌هاي يهودي و فراماسون‌ها تكيه بسياري بر گفته‌هاي او مي‌كنند.
دوشنبه، 18 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
يهودیان مستأجران كلبه كاباليسم

يهودیان مستأجران كلبه كاباليسم
يهودیان مستأجران كلبه كاباليسم


 

نویسنده : علي علوي‌پيام




 

شيطان‌پرستي با چاشني خودپرستي
 

«نوستر آداموس» كه تبليغات زيادي دربارة او انجام مي‌شود و در حدود پانصد سال پيش زندگي مي‌كرده است كتابي دارد كه تمام تاريخ و پايان آن را به صورتي مبهم، در آن پيشگويي كرده است. كاباليست‌هاي يهودي و فراماسون‌ها تكيه بسياري بر گفته‌هاي او مي‌كنند.
در نمادها و سمبل‌هاي‌شان به موارد مشترك زيادي برمي‌خوريم. براي نمونه ستارة شش‌گوشه از مهم‌ترين نمادهاي صهيونيسم مي‌باشد كه پرچم اسرائيل غاصب منقش به آن است از نمادهاي جالب فراماسونري «ابليسك» است كه بزرگ‌ترين آن در ايالات‌متحده ساخته شده
آنان مراسمات عجيب و غريبي كه عموماً معكوس و كپي‌برداري شده از مراسمات ديني هستند، برگزار مي‌كنند، در چند قرن پيش مراسم خونريزي برگزار مي‌كردند تا شيطان خشنود شود. مثلاً كودكان و دختر بچه‌ها را قرباني كرده و با خون آنان حركاتي را انجام مي‌دادند. اتفاقاً رسومي در بين بعضي از فرقه‌هاي يهودي گزارش شده كه خيلي شبيه به اين مراسم است.
شيطان‌پرستان در كنسرت‌هاي‌شان سعي مي‌كنند، صداهايي شبيه حيوانات عظيم‌الجثه و ترسناك ايجاد كنند تا مخاطب‌شان ترسيده و تحت تأثير قرار بگيرند.
تاريخ زندگي انسان‌ها در همة جوامع بشري، آكنده از افراد، گروه‌ها و جريان‌هايي است كه به‌نام هدايت آدميان، آن‌ها را به تباهي كشيده و انحرافات گسترده اعتقادي، رفتاري و اخلاقي را به‌وجود آورده‌اند. يكي از اين فرقه‌هاي انحرافي، شيطان‌پرستي است. سرمنشأ آن خود شيطان است كه در مقابل امر خداوند متعال سر فرود نياورد و از درگاه الهي رانده شد. آدم نيز به‌واسطة او قدم در گم‌راهه نهاد و سقوط كرد. شيطان به عزت پروردگار سوگند خورده بود كه اولاد آدم را گمراه كند و بهترين راه براي اين هدف تحريف حقيقت و آغشته‌كردن آن به باطل بود. البته به اذن و مهلت پروردگار متعال بود كه او چنين فرصتي پيدا كرد تا بندگان ناشايست از شايستگان مشخص شده و غربال شوند. مثلاً قومي را كه به بزرگي از خودشان علاقة زيادي داشتند به‌واسطة تنديسي كه از آن بزرگ براي يادآوري او ساخته بودند، در طول چند نسل به بت‌پرستي كشاند.
اگر كمي در احوالات اقوامي كه به غير يكتاپرستي روي آوردند، تأمل كنيم به اين نكته پي خواهيم برد كه آنان عموماً از زياد بزرگ دانستن هر چيزي به غير از خداي متعال به اين ورطه افتادند و كار آنان از علاقه و محبت يا ترس و خوف از هر موجود واقعي و يا غيرواقعي به درست‌كردن نماد يا بت‌هايي از آنان و پرستيدن غير خدا، كشيده شد. آدميان هر وقت از پيامبر(ص) و يا اولياي خدا دور ‌افتادند، مثل گلة بي‌شبان، به دام گرگ‌ كه همان شيطان بود، مي‌افتادند و اين عرصه‌اي بود كه ذات هر كس براي او نمايان مي‌شد. مثلاً روزي براي اولين پدر و مادر ارزش قائل مي‌شدند، ولي آن‌ها را مخلوق خداي يكتا مي‌دانستند، بعداً و بر اثر گذشت زمان، و جابه‌جايي چند نسل و فراموشي و غفلت براي آن‌ها مقام خالقيت درست كرده و آن‌ها را در فعل خداوند شريك مي‌پنداشتند. به اين صورت بود كه به دو اله تبديل شده و قابل پرستيدن مي‌گرديدند. در اين ميان بعضي از آن‌ها اشكالاتي به افعال الهي وارد كرده و ربِّ جلَّ علا را از مقام الوهيت و يكتايي پايين آورده و هم رديف و يا كمي بالاتر از الهه‌هاي خود فرض مي‌كردند، وقتي اين‌چنين مي‌توان مشرك شد، پس ديگر براي رسيدن به كفر واقعي راهي نمانده است. خدا را كه پايين آوردي، آرام‌آرام مي‌توان منكر او هم بشوي و يا بدتر از آن موجود يا مخلوقي ديگر را به‌جاي او بنشاني و در نتيجه مي‌تواني خودت و آرزوهاي برخواسته از توهّم را بگذاري جاي خدا يا چرا راه را دور كنيم، خود شيطان را مي‌نشانيم بر تخت خدايي.
مطمئن باشيد اين كار، گردي هم بر دامن كبريايي پروردگار نمي‌نشاند. فقط اين وسط ما آدميان هستيم كه به قعر تاريكي سقوط خواهيم كرد. همة ما انسان‌ها از هر دين و مسلكي چه بت‌پرست و لائيك، چه يهودي و زرتشي، چه مسيحي و مسلمان ممكن است در اين راه گام برداريم.
شيطان خود از عباد و زهاد بود و سال‌ها بندگي كرده بود ولي پايش لغزيد، بايد از لغزش‌ها پناه برد به خدا و در اصلاح آنان كوشيد. فقط در اين صورت است كه مي‌توان رستگار شد و در راه حق پا نهاد. آن‌چه در تاريخ دربارة شيطان‌پرستي و چگونگي شكل‌گرفتن آن، آمده است، نشان مي‌دهد كه اين فرقه داراي انواع متعددي است كه اشتراكات و اختلافاتي با هم دارند و حتي خاستگاه و مولد آن‌ها از هم جداست. مي‌توان گفت ساحران و جادوگران از ديرباز به‌كار تقديس شيطان مشغول بودند. به احتمال زياد اسرار سحر و جادو كه شياطين جن و انس با سوء‌استفاده از علوم الهي و تحريف و تبديل آن به‌دست آورده بودند، روح خود را به شيطان مي‌فروختند و به اين صورت توّهم استقلال از خداوند قادر را در آنان رشد مي‌داد و احساس خدايي مي‌كردند و به طبع بسياري از بندگان خدا به تصور معجزه و كرامت به صف پيروان گمراه آنان در مي‌آمدند تا اينكه پيامبري همچون موسي(ع) بيايد و با يد بيضاء و عصاي موسوي سحر آنان را باطل و معجزه واقعي را به مردم نشان بدهد.
قوم بني‌اسرائيل وقتي كه در مصر سكني گزيدند، عقايد باطل مصريان در آنان تأثير فراوان گذاشت. مصريان آن عصر به تصريح قرآن سحر و جادو مي‌دانستند و با همين سلاح به مقابله با پيامبر خدا موسي(ع) رفتند، ولي شكست خوردند. اما قوم بني‌اسرائيل حتي بعد از عبور از دريا و هجرت از مصر، دلبستگي خود را از آن عقايد و اذكار شيطاني به فراموشي نسپرد. در قرآن نيز آمده است كه بني‌اسرائيل در زمان حضرت سليمان كه آموزش سحر و جادو ممنوع بود، به هر صورت كه امكان داشت جادوگري را ادامه دادند و بعد از آن حضرت، اين كار وسعت بيشتري يافت.
آن چيزي كه امروز به «كابالا» معروف است و در ميان يهوديان گسترش پيدا كرده ريشه‌اي دارد در عقايد سري و ماديگري مربوط به مصر باستان كه بر جادوگري استوار است. آنان با چشم‌پوشي از احكام تورات، شعائر و آداب سحر‌آميز ديگر بت‌پرستان را پذيرا شدند و در نتيجه عقايدي مثل كابالا به تعاليم پنهاني در يهوديت تبديل شد. جاهايي مثل هندوستان و يونان و... طالع‌بينان و غيب‌گويان خود را داشتند، ولي به احتمال زياد يهوديان سنت مقدسي را كه به ارث برده بودند با عقايد جادوگري كه از ديگر اقوام وام گرفتند، مجروح ساختند.‌ آنان از گنوسيه و از عقايد يونان باستان نيز تأثير پذيرفتند و به‌طور قطع از كتاب تورات استفاده‌هاي فراوان كرده‌اند. كتاب تورات كه در حال حاضر در ميان يهود رايج است، بدون شك تحريف شده با اين حال بخش‌هايي از همين تورات تحريف شده فعلي نيز به‌خواست خداوند از دستبرد مصون مانده است و مثلاً در آن مي‌توان پيشگويي‌هاي راستين خداوند را دربارة اسلام، مشاهده كرد. به‌عنوان مثال در تورات آمده كه خداوند از كوه سينا آمد (كه مربوط به حضرت موسي(ع) است) او از كوه سعير طلوع كرد (مربوط به حضرت عيسي(ع) است) و از كوه فاران بدرخشيد. بنابر اسناد و مدارك خود يهوديان، فاران، غار حرا در مكه معظمه است. اينان تورات اصلي و يا بخش‌هايي از آن را در اختيار داشته‌اند و از آن در پيشگويي‌هاي خود استفاده كرده تا خود را صاحب علم و دانندة غيب و داناي مطلق نشان‌ دهند.
گفتني است تورات تنها كتابي نيست كه ممكن است منبع سوء‌استفاده‌هاي آنان باشد بلكه كتاب‌هاي مخفي و سري ديگري هم وجود دارند كه از دسترس عامة مردم دور نگه داشته شده‌اند. طبق شنيده‌ها يكي از اين كتاب‌ها «نبوئت هيلد: وحي كودك» است. اين كتاب به‌دست يكي از علماي بزرگ يهود كه به دين اسلام گرويده بود، در اختيار مسلمانان قرار گرفت و شامل مجموعه سخنان كودكي يهودي است كه در دامن خانوادة يك عالم پرهيزگار بني‌اسرائيل و در حدود هفتادسال قبل از تولد پيامبر گرامي اسلام(ص) به دنيا آمده است. مي‌گويند پيشگويي‌هاي او به‌قدري دقيق بوده كه حتي به نام پيامبر(ص)، واقعه عاشورا با تمام جزئياتش، انقلاب جهاني حضرت مهدي(عج) اشاره صريح نموده است. اين نمونه‌اي كوچك از كتب بي‌شماري از پيامبران و علوم الهي است كه گروه‌هاي مخفي يهودي و غيريهودي از ديد عامة مردم پنهان كرده و به‌جاي بازگشت به‌سوي خدا، از وحي و علوم الهي سوءاستفاده كرده و به‌ خيال خود بر عليه آن‌ها برنامه‌ريزي كرده‌اند. البته اين توطئه به همين راحتي اتفاق نيافتاده و به‌طور حتم مراحل زيادي طي شده تا آنان به اين جايگاه رسيده‌اند. اينان يا خود از بزرگان و علما و اصحاب پيامبران الهي بوده‌اند يا از ايشان باواسطه يا بي‌واسطه استفاده كرده‌اند، وگرنه به سادگي نمي‌توان بر اسرار و آيات الهي واقف شده و از آن‌ها در جهت مطامع شخصي و گروهي سوءاستفاده كرد. مي‌توان گفت چنين كساني چنان در حلقة ياران و حواريون و اصحاب پيامبران نفوذ مي‌كردند كه با رفتن آن پيامبر(ص) از ميان امت‌اش به‌سرعت و يا آرام‌آرام تمام مقدرات آن دين به دست آنان مي‌افتاد، البته مكر الهي از مكر آنان قوي‌تر است و دير نيست كه حق بر همه روشن شود. خواص يهود و خاخام‌ها و كاباليست‌ها و پيشگويان و... به غير از كتب و علوم پيامبران پيشين از قرآن و احاديث مسلمانان سوءاستفادة زيادي كرده‌اند. اين گفتة شهيد مطهري شوخي نيست كه بيشتر كرسي‌هاي اسلام‌شناسي را در دنيا، يهود اشغال كرده است. ما اسناد و مدارك زيادي داريم و حتي در خود قرآن نيز آمده است كه آنان پيامبر(ص) را از اولاد خود بهتر مي‌شناختند، ولي اغلب‌شان به‌جاي ايمان‌آوردن به ايشان، توطئه و طرح نقشه براي منحرف‌كردن دين اسلام و مبارزه با آن را برگزيدند. اين موضوع نشان مي‌دهد كه اطلاعات ذي‌قيمتي در دست آنان بوده و تا به امروز نيز در ميان خودشان نگه داشته‌اند و به‌جاي پندگرفتن از آن‌ها، به فكر چاره‌انديشي براي مبارزه با خواست خداي متعال مي‌باشند و در عين حال مردم عادي را از خواندن آن محروم مي‌كنند. در احاديث اسلامي هم آمده است كه حضرت مهدي(عج) تورات اصلي را آورده و بر اساس آن با يهوديان به بحث خواهند نشست. در بعضي از تواريخ آمده است كه بعد از حملة صليبيان به بيت‌المقدس، گروهي از شواليه‌ها كه معروف به شواليه‌هاي معبد بودند و خود را نگهبان معبد سليمان مي‌پنداشتند، رموز و اسراري كه مشهور هستند به «كابالا» يا «قباله» و به معني دريافت و قبول مي‌باشد از كاباليست‌هاي يهودي آموخته و بعد از بازگشت به اروپا و با سرمايه‌هايي كه از سرزمين‌هاي اسلامي به يغما برده بودند به گروه‌هايي صاحب نفوذ تبديل شدند.
كاباليست‌ها احترام زيادي براي شيطان قائل هستند و حتي بعضي از آن‌ها معتقدند كه خداوند به شيطان ظلم كرد! به هر صورت راه و روش شيطان كه در مقابل امر خداوند سركشي كرد، براي آنان الگوي عملي و رفتاري مناسبي به حساب مي‌آيد. بعد از مدتي كه نفوذ آنان در دول اروپايي بيشتر شد و بعضي از اعمال و رفتار ننگين آنان كه با گروه‌هايي از يهوديان همراه بودند، آشكار شد، جو عمومي بر ضد آنان گرايش پيدا كرده و بعضي از حكام اروپا تصميم به قلع و قمع آنان گرفتند، آنان متحدتر از گذشته شده و به مراكز و مكان‌هاي مخصوص و پنهاني مثل اسكاتلند، فرانسه و... پناه بردند كاباليست‌‌ها شروع به ترويج سحر و جادوگري كرده و با پيشگويي و دورويي در اظهار اعتقاد به دين مسيحيت، رفته‌رفته جايگاه و شأن اجتماعي خود را در جوامع اروپايي مثل فرانسه و انگليس و ايتاليا و... ارتقا دادند تا آنجا كه عموم مناصب مهم علمي، سياسي، اقتصادي، اجتماعي را اشغال كردند. براي مثال «نوستر آداموس» كه تبليغات زيادي دربارة او انجام مي‌شود و در حدود پانصد سال پيش زندگي مي‌كرده است كتابي دارد كه تمام تاريخ و پايان آن را به صورتي مبهم، در آن پيشگويي كرده است. كاباليست‌هاي يهودي و فراماسون‌ها تكيه بسياري بر گفته‌هاي او مي‌كنند و تمام اتفاقات تاريخي را مثل تخريب برج‌هاي دوقلوي تجارت جهاني در نيويورك را به هر توجيه و دليل غيرمنطقي كه شده متصل به پيشگويي‌هاي او مي‌كنند. حال اينكه تا به حال تعداد اندكي از حدسيّات او به‌وقوع پيوسته است، از جملة آنان انقلاب فرانسه است كه آن هم در واقع برنامه‌هايي است كه گروه‌هايي مثل كاباليست‌ها در فرانسه اجرا كرده و در نهايت توسط فرزندان خلف آن‌ها يعني «ماسون‌ها» به حقيقت پيوسته است. در نوشته‌هاي او انقلاب جهاني حضرت مهدي(عج) نيز پيشگويي شده است، كه آن هم به‌صورت ناشيانه‌اي از روايات اسلامي كپي‌برداري شده و گه‌گاه كلمات را عيناً در اشعارش مي‌شود ديد. تدريجاً گروه‌هايي به نام ماسون، يعني بنّايان، و فراماسون يعني بنّايان آزاد، از دل كاباليست‌ها بيرون آمدند. آنان چون خيال‌شان از آيندة اروپا راحت شد به سراغ كل جهان و ساختن جهان بر اساس افكار شيطاني‌شان رفته و نام گروه‌هاي زيرمجموعة و مزدور خود را بنّا و سازندة اين دنياي جديد يا همان ماسون نهادند. در همين اثنا بود كه بعضي از نجيب‌زادگان و اشراف در انگليس به شيطان‌پرستي روي آورده و اين نام در دوران جديد و با سبكي جديد در افواه عموم منتشر شد. شيطان‌پرستان باستاني اعتقادي تحريف‌شده از دين‌هاي باستاني ايران و اديان الهي و قديم چون گنوسيسم(قنوسيه) و پاگانيسم و اسطوره‌هاي بابلي و مصري و ايراني و جادوگري دارند و هنوز هم در بعضي مناطق مثل غرب ايران و كردستان عراق و احتمالاً مناطقي از كشور آذربايجان و... بقايايي از آنان زندگي مي‌كنند.
شيطان در اعتقاد آنان ملك طاووس نام دارد و مقرّب‌ترين ملك درگاه خداوند است. آنان تقويم و مراسمات و شعائر مخصوص به خود دارند. البته در طول زمان و آمدن اديان الهي جديد و در دوران اسلام اجباراً و يا به اختيار تحت تأثير قرار گرفتند. مثلاً موضوعاتي به‌نام حج در مراسم مذهبي‌شان وارد شد كه به سبك خودشان و در مكان خاصي انجام مي‌پذيرد. اين شيطان‌پرستان به‌نام ايزدهي‌ها و يزيدي‌ها معروف هستند و تحت تأثير افكار بعضي از فرقه‌هاي مسلمان هستند. يكي از بزرگان آنان، شيخ عدي نام دارد كه خود مسلمان بوده است. و يا ابوالفتوح غزالي كلماتي در راستاي اعتقادات شيطان‌پرستان دارد. البته نام شيطان‌پرستي كمي مبالغه‌انگيز است، زيرا انان به‌وجود خداوند معترف هستند، ولي به هر حال اعمال آنان اين نام را تداعي مي‌كند.
چندي پيش يكي از شبكه‌هاي خبري ماهواره‌اي تصاويري از مراسم سنگساركردن يكي از دختران اين فرقه در كردستان عراق، پخش كرد. جرم اين دختر بيچاره علاقه به يك جوان مسلمان از اهل‌سنت بوده كه به‌واسطة همان مسلمان هم شده بود. البته كار از سنگ انداختن گذشته و چند نفر با لگد و هر چه در دستشان بود بر تن نيمه‌عريان آن دختر بيچاره مي‌كوبيدند و در آخر هم جواني كه ظاهراً پسرعموي اين خانم بوده و بايد به عقد او در‌مي‌آمد و چون اين طايفه فقط ازدواج درون‌گروهي را مجاز مي‌شمارند، با يك بلوك سيماني بر سر اين دختر كوبيده و كار را تمام مي‌كند.
بنابراين شيطان‌پرستان جديد و يا مدرن، تفاوت زيادي با اين نوع شيطان‌پرستي دارند؛ چون به هيچ چيز اعتقاد ندارند جز خودشان و از شيطان‌پرستي رسيده‌اند به انكار شيطان؛ زيرا او از نظر مادي قابل احساس نيست و هر چه كه در عرصة مادي تعريف شود قابل قبول است و شيطان و نام آن، بهانه‌اي است براي خدازدايي از عرصة زندگي بشر. جالب اين‌جاست كه شيطان‌پرستان جديد و كاباليست‌ها و فراماسون‌ها و صهيونيست‌ها و نازي‌ها و فمينيست‌ها و... در موارد مهم و زيربنايي به اشتراك مي‌رسند و در نمادها و سمبل‌هاي‌شان به موارد مشترك زيادي برمي‌خوريم. براي نمونه ستارة شش‌گوشه از مهم‌ترين نمادهاي صهيونيسم مي‌باشد كه پرچم اسرائيل غاصب منقش به آن است از نمادهاي جالب فراماسونري «ابليسك» است كه بزرگ‌ترين آن در ايالات‌متحده ساخته شده و نماد باروري و بدلي از آلت بت بعل است. همين نماد بود كه در گذشته در حج و مراسم رمي جمرات سنگ زده مي‌شد، اما چندي است كه دولت عربستان آن را تغيير داده و ديواري به جاي آن قرار داده است. اين واقعه وقتي عجيب‌تر مي‌شود كه بفهميم مسئول رسمي اين تغييرات، يك انگليسي فراماسون است. يكي ديگر از نمادهاي آنان ستارة پنج‌پر است كه آوازه‌اش دنيا را فراگرفته ولي شيطان‌پرستان عموماً از ستاره‌اي استفاده مي‌كنند كه دو گوشة آن رو به بالا باشد و بز شاخ‌دار كه نماد شيطان است در داخل آن قرار گرفته باشد. صليب معكوس نيز كه نشان از ضد مسيح‌بودن دارد، از نمادهاي ديگر شيطان‌پرستان است. آنان تبر را كه نمادي باستاني است و نشان از عدالت دارد، به صورت معكوس به‌كار مي‌گيرند. از اين نماد و ‌سمبل‌ها به وفور يافت مي‌شود و اگر بخواهيم به همة آنان بپردازيم وقت زيادي را مي‌طلبد.
اگر پرسيده شود كه هدف آن‌ها از پراكندن نمادهاي‌شان در ميان جوامع چيست، بايد گفت كه اگر از اثرات رواني و روحي و اجتماعي آنان بگذريم، حداقل اثر آنان خالي‌شدن جامعه از اثرات و نشانه‌هاي ديني و الهي و پر شدن جاي خالي آن با اين نشانه‌هاي غيرديني است. بايد گفت كه خيلي از مردم و مسلمانان از اين نمادها و سمبل‌ها شناختي ندارند و ممكن است از آن‌ها استفاده كنند، ولي هميشه هم نمي‌شود بنا را بر ساده‌لوحي و بي‌غرض بودن گذاشت. علاوه بر اينكه نيت افراد تغييري در نتايج و تأثيرات اين پروژه شيطاني به‌وجود نمي‌آورد. در امور هنري هم شياطين فعاليت زيادي كرده و استفادة وافر برده‌اند؛ مثلاً در عرصة موسيقي با به‌كار گرفتن ريتم‌هاي تند و سبكي كه شبيه به موسيقي كاباليست‌هاست، قسمت اعظم موسيقي رايج در ميان مردم و جوانان را به اشغال خود درآورده‌اند، يكي از موزيك‌هاي مشهور آنان، موسيقي‌اي است كه گروه‌هاي متال اجرا مي‌كنند و با آن شعرهايي خوانده مي‌شود كه در آن به مقدسات اهانت شده است. اين آهنگ‌ها حس خشم، اضطراب و ترس را به شنونده به صورتي شديد القا مي‌كند.
آنان مي‌گويند خدا انسان را آفريد و او را بر روي زمين و به اختيار خودش رها كرد. آنتوان لوي يهودي كه در قرن بيستم كليساي شيطان را بنا نهاد، انجيل شيطان را نيز به شيطان‌پرستان هديه داد. آنان مراسمات عجيب و غريبي كه عموماً معكوس و كپي‌برداري شده از مراسمات ديني هستند، برگزار مي‌كنند، در چند قرن پيش مراسم خونريزي برگزار مي‌كردند تا شيطان خشنود شود. مثلاً كودكان و دختر بچه‌ها را قرباني كرده و با خون آنان حركاتي را انجام مي‌دادند. اتفاقاً رسومي در بين بعضي از فرقه‌هاي يهودي گزارش شده كه خيلي شبيه به اين مراسم است. اما در سال‌هاي اخير و به‌خاطر جو عمومي اين‌گونه عادات را ترك كرده‌اند و يا اينكه حيواني را كشته و قرباني مي‌كنند و يا خود را زخمي كرده و خودزني مي‌كنند. در چند مورد بعضي از جوانان معروف اين گروه‌ها دست به خودكشي زده‌اند. بعضي وقت‌ها به اين دليل كه اديان مشهور دنيا را باعث عقب‌ماندگي و بدبختي انسان مي‌دانند، به آن‌ها و روحانيون و معابدشان حمله كرده‌اند و يا مثلاً چند كليسا را آتش‌زده و منفجر كردند، يا چند كشيش روحاني را به قتل رساندند.
يكي از خواننده‌هاي معروف و ستارة شيطان‌پرستي «مرلين منسون» و يا (MM) است. او ظاهري ترسناك و عجيب براي خود درست كرده و هر چندوقت يك‌بار از انظار عمومي غايب شده و بعد از مدتي ظاهر مي‌شود. البته از ارتباط او با بعضي از سرويس‌هاي جاسوسي گزارش‌هايي شنيده شده است. خوانندة معروف ديگر كه آوازة او در ميان جوانان پيچيده است خانم «مدونا» است، كه چندسالي است به‌صورت رسمي به فرقه كابالا گرويده و هر ساله ميليون‌ها دلار به مراكز اين فرقة شيطاني كمك مي‌كند. او بعد از انتخابات ايران، از يكي از جناح‌هاي رقابت‌كننده در انتخابات حمايت كرد و حتي با لباس سبز در انظار عمومي ظاهر گرديد. مايلكل جكسون نيز تمايلات شيطان‌پرستانه داشت. شيطان‌پرستان در كنسرت‌هاي‌شان سعي مي‌كنند، صداهايي شبيه حيوانات عظيم‌الجثه و ترسناك ايجاد كنند تا مخاطب‌شان ترسيده و تحت تأثير قرار بگيرند.
از موسيقي كه بگذريم در ميان سينماگران نيز افراد معروفي به فرقه‌هاي مختلف شيطاني پيوسته‌اند. البته اگر در ميان تمام اين گروه‌ها كاوشي انجام بگيرد ممكن است به اختلافات و موارد غير مشترك و حتي به ظاهر متضاد برخورد كنيم، اما بايد گفت اين اختلافات كمك مي‌كند تا سليقه‌هاي متنوع و مختلفي جذب اين گروه‌ها شده و هدف اصلي كه همان دشمني با اديان الهي است، محقق شود.
متأسفانه اكنون خبرهايي از به‌وجودآمدن چنين گروه‌هايي در داخل كشور به گوش مي‌رسد كه در شهرهاي تهران، شيراز، كرج، كرمانشاه، اصفهان و بعضي از شهرهاي كوچك آذربايجان و.. به فعاليت مي‌پردازند كه در بعضي از مواقع هم به دام قانون مي‌افتند. پوشش ظاهري شيطان‌پرستان كه پوشيدن شلوارهاي جين و كت‌هاي چرم و چكمه‌هاي ساق‌بلند است در ميان بعضي از جوانان شيوع پيدا كرده است. البته در خارج از ايران، ظاهر آنان داراي عجايب بيشتري است، مثلاً در گوش‌ها و حتي در زير پوست بدن‌شان و به‌وسيلة عمل جراحي، علائمي از شيطان‌پرستي قرار مي‌دهند و يا مثلاً شماره 666 را كه شمارة شيطان مي‌دانند بر روي بدن‌شان داغ زده و مي‌سوزانند. آنان در كشورهاي اسلامي از جمله مصر رشد كرده و در حال فعاليت هستند. حتي در شرق آسيا و چين گروه‌هايي ديده شده‌اند. امروز در اروپا يكي از معروف‌ترين مراكز شيطان‌پرستي، كشور ايتاليا است كه البته مأمن قديمي يهوديان نيز هست.
با اين حساب بايد قبل از اينكه بيشتر در كشور ما نفوذ كرده و جوانان ما را گمراه كنند جلوي آن‌ها را سد كرده و مردم ايران را از دام آنان نجات دهيم.
اولين قدم در اين راه روشنگري است و اميد ما فرهنگ شيعي ايرانيان و انقلاب‌اسلامي است كه بزرگ‌ترين سد در مقابل شياطين است.
منبع: ماهنامه امتداد شماره 50.



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط