۱. باز گرداندن اعتماد به نفس:
شاید اساسی ترین اقدامات برای رمزگشایی از گفتمان صهیونیسم، بازگرداندن اعتماد به نفس و کنارزدن غبار شکست باشد. برای یادآوری پیروزی های مسلمانان بر دشمن صهیونیستی به این موارد اشاره می کنیم: ما آنان را در یک جنگ فرسایشی شکست دادیم. سپس در جنگ اکتبر ۱۹۷۳ آنها را مجبور به عقب نشینی از لبنان و سپس از جنوب آن نمودیم. انتفاضه ۱۹۸۷و پس از آن انتفاضه الاقصی شکل گرفت که عمیق ترین تأثیر را بر جامعه صهیونیستی گذاشتند.این احساس اطمینان و اعتماد موجب می شود تا تعریف ها، اصطلاحات و ادعاهای دشمن درمورد خودش و یا درباره ما را نپذیریم، و اظهارات وی را به عنوان حقایق و یا حتی به عنوان برنامه باور ننماییم. چون شاید این اظهارات تلاشی آگاهانه و حتی ناخودآگاه برای گمراه سازی وفریب دیگران باشد. به جای تمامی این امور ما تلاش خواهیم کرد تا به واقعیت - آن گونه که خود می بینیم نه چنان که او می بیند - بنگریم؛ سپس آن را تفسیر کنیم. حتی اگر گفته های دشمن یک برنامه و طرح باشد نباید آنها را به طور حتم عملی بپنداریم. پس ما می توانیم دربرابر برنامه های دشمن ایستادگی کرده و آنها را شکست دهیم.
۲. پرهیز از پذیرش صیغه های لفظی رایج و پیش ساخته:
ما باید از به کارگیری اصطلاحات و عباراتی مانند «روند صلح»، «گفتگو» و «شش میلیون یهودی» بپرهیزیم. اینها اصطلاحات و عباراتی هستند که صهیونیست ها موفق شدند آنها رامطرح و رایج سازند. بنابراین باید این اصطلاحات را نپذیرفت یا تعریفی دوباره از آنها ارائه نمود و یا به بوته نقد گذاشت؛ به عنوان مثال به جای گفتگو بگوییم «گفتگو در چارچوب قوانین بین الملل است.
۳. کنار زدن دوتایی های متضاد:
پژوهشگر باید مواظب باشد در دام الفاظ دوتایی های متضاد (این یا آن) انحصاری که هرپدیده ای را دوتایی های مثبت و منفی، مطلوب و نامطلوب، موفق و ناموفق، باز و کبوتر و..
۴. اصطلاح با مفهوم نهفته در آن مساوی نیست:
پژوهشگر باید بداند اصطلاح ومفهوم نهفته در آن یک امر واحد نیستند؛ بنابراین نباید به اصطلاحات فراروی خود بسنده کند، بلکه باید با تمسک به شیوه های گوناگون به مفهوم موجوددر پشت اصطلاحات دست یابد. این فرآیند برای تمامی اصطلاحات یکسان نیست.
۵. تبیین مبانی اصطلاحات:
دشمن پیوسته تلاش می کند اصطلاحاتی کلی مانند «صلح» و «عادی سازی» را به کار برد و ازمبانی آنها طفره رود، یا بر آنها مبانی صهیونیستی تحمیل کند. بنابراین پژوهشگر باید تلاش کند تا مبنای مورد نظر دشمن در اصطلاحات را مشخص کند و مبنای آن را همان گونه که مدّنظر ما می باشد تعیین کند.
۶. درک بعد شهرک نشینی:
رژیم صهیونیستی رژیمی استعماری، شهرک نشین و اشغالگر است. این یک حقیقت تاریخی ومبنای اصلی این رژیم می باشد و تلاش می شود این حقیقت و مبنا پنهان گردد. از این روپژوهشگر باید پیوسته از واژه «شهرک نشین»، «استعماری» و یا «اشغالگر» استفاده کند. چون این اصطلاحات یادآور حقیقت و بنیان اصلی این رژیم می باشد.
۷. جستجوی متون صهیونیستی که چهره واقعی صهیونیسم را فاش می سازند:
از آسان ترین راهها برای رمزگشایی از گفتمان صهیونیسم، یافتن متون صهیونیستی است که چهره واقعی صهیونیستی را نشان می دهند. این متن ها در نوشته های منتشر شده قبل از برپایی
۸. استناد به واقعیت صهیونیستی:
اصطلاحات صهیونیستی تلاشی است برای پوشش گذاشتن بر کشتارهای صهیونیستی وروند اشغالگری این رژیم. بنابراین لازم است به واقعیت استناد کنیم. پس باید به رفتارصهیونیستی و واقعیتی که با هجوم آنان به این سرزمین شکل گرفته اند اشاره کنیم.
۹. واژگان صهیونیستی همان اصطلاحات:
پژوهشگر باید به این نکته توجه کند که معمولاً مفردات به کار رفته در یک متن صهیونیستی با محتوای آن به هنگام استعمال در یک متن عادی سیاسی تفاوت دارد. هنگامی که واژه «دموکراسی» به کار می رود، مراد «دموکراسی شهرک نشینان» می باشد. هنگامی که کلمه «حقوق» مورد استفاده قرار می گیرد، معمولا ً «حقوق شهرک نشینان» معنا می دهد.
۱۰. دوری گزینی از مقوله های تحلیلی که ریشه توراتی و انجیلی دارند:
نباید میان وقایع ذکر شده در تورات و آنچه در تاریخ روی داده خلط نماییم. در گفتمان توراتی و انجیلی یهودیان قومی هستند بدون سیاق تاریخی مشخصی. حتی آنان قومی فراتراز زمان، منسجم و یگانه اند. اینها مقوله هایی دینی می باشند که درون سیاق دینی خودمشروعیت دارند؛ ولیکن هنگامی که به سیاق تاریخی زمانی منتقل می شوند، مقولاتی صهیونیستی اند که نظریه حقوق صهیونیستی - که به یهودیان در فلسطین حقوق مطلقه می بخشد -برآن مبتنی می باشد
۱۱. تأکید بر بعد تاریخی و نسبی پدیده های یهودی و صهیونیستی:
پژوهشگر نباید در مقوله های کلی و مطلق مانند «یهودیان همیشه در طول تاریخ یا مجرم یانابغه بوده اند» بیفتد. چه اینکه این مقوله ها ارزش تفسیری یا تحلیلی ندارند؛ بلکه باید همیشه به یهودیان به عنوان گروههای موجود در زمان و مکان بنگرد که با یکدیگر در تعامل، تأثیر وتأثر از یکدیگر می باشند، نه به عنوان یک مجموعه انسانی منسجم و با هویت ثابت.
۱۲. معناکاوی متن:
از دیگر گامهای مهمّ در فرآیند تجزیه و تحلیل مفاهیم و اصطلاحات صهیونیستی، یادآوری طرح جامع و اساسی و یهودی شده صهیونیستی می باشد ( تعریف صهیونیسم به طور مرکب و با تفسیر پذیری بیشتر). زیرا این طرح سنگ بنا و مقوله های ثابت نهان در پس تمامی اصول و دیگر حیله های بلاغی صهیونیسم را شکل می دهد. در مرحله بعد باید اصطلاح یا مفهوم صهیونیستی را در سیاق تاریخی اش قرار داد تا حقایق تاریخی به فرآیند تجزیه و تجریدمبادرت ورزند. سپس باید آن را در الگوهای تکرارپذیر قرار داد. پس از این مرحله محقق می تواند به آنچه که «عملیات معنا کاوی متن» می نامیم مبادرت ورزد. یعنی متن را برای هرچه در آن نهفته و پنهان است و آشکار نمی شود (مسکوت گذاشته شده) به سخن درآورد؛همچنین باید پژوهشگر عبارات و اصطلاحات مختلف صهیونیستی را تجریدسازی کند تا به مقوله های ثابت موجود در ورای آنها برسد. سپس بار دیگر عبارات، متون و اظهارات درپرتو این مقوله ها ترکیب شوند (به طور کلی این مقوله های ثابت اموری نیستند که نیاز به تخمین و یا تأمل زیاد، داشته باشند چون پس از یک قرن شهرک نشینی صهیونیستی و پس ازگذشت حدود نیم قرن از تشکیل حکومت، این مقوله ها مسائل کاملاً آشکاری شده اند.)
۱۳. تولید اصطلاحات جدید:
از ارزنده ترین ابزارها برای رمزگشایی از این گفتمان نیرنگ آمیز صهیونیستی، تولیداصطلاحات جدیدی است که دقت، تفسیر گرایی، شمول گرایی و ترکیب پذیری بیشتری دارند.این اصطلاحات از الگوی تحلیلی و مرکب جدیدی ناشی می شوند که نه بر اصول غربی یاصهیونیستی بلکه بر نوع ادراک عرب از پدیده ها و بر مبانی عربی متکی است. باید از مرحله دریافت عبور، و با تجربه تمدنی و با هویت و فرهنگ خاص تمدنی خویش به سوی ابداع ونوآوری حرکت کنیم؛ همان کاری که کشاورزان فلسطینی در پایان قرن گذشته در رویارویی با شهرک نشینان صهیونیست انجام دادند. آنان به شهرک نشینان «کاشف» یا «حالوتیسم[ . واژه عبری.] نام ننهادند. (همان کاری که امروزه ما عینی گرایان جدا شده از هویت خود انجام می دهیم) بلکه به آنان «مسکوب» یعنی «کسانی که از موسکو آمده اند» لقب دادند. یعنی غریبه های غربی که برای اشغال سرزمین آمده اند. آنان مانند تمامی پس ماندهای بشری هستند که در صفوف مقدم و یا پس ارتش های اشغالگر غرب قرار داشتند. کشاورزان در اینجا با نگاه عربی خودآنچه را که می باید درک کردند. سپس امور مربوط به خود و دیگری را بیرون از دایره اصول،توجیه ها و ادعاهای دشمن نامگذاری کردند.نیز به اعتقاد ما اصطلاحاتی که مبتنی بر تجربه تاریخی و زنده خود ما می باشند، برخی ازجوانب واقعیت - که غربی ها و صهیونیست ها آگاهانه یا ناخودآگاه ترجیح دادند از آن تجاهل کنند - را در برخواهند گرفت. از این رو اصطلاحات ما تفسیر پذیر خواهند بود. اما ویژگی این اصطلاحات در نشان دادن ذات عربی و اسلامی ما، ضرورتاً بدین معنا نیست که این اصطلاحات در این هویت منحصراند و فراتر نمی روند.پژوهشگر می تواند اصطلاحاتی جدید که بیانگر مفاهیم تحلیلی جدید باشد چون: «حوسله[ . این کلمه را خود نویسنده تولید نموده و به معنای «تبدیل شدن انسان و طبیعت به ابزار» می باشد. م.]
۱۴. برخی از ویژگیهای اصطلاحات جدید:
اصطلاحات باید باز باشند نه بسته، آلی و یا متصلب. باز بودن اصطلاحات توانایی بررسی ارتباط اجزاء با کل را به وجود می آورد؛ بی آنکه جزء در کل محو شود. اصطلاحات می توانندعام و خاص را بدون نادیده گرفتن آنها بررسی کنند. این اصطلاحات تعدیل پذیرند و به دنبال دست یابی به آن درجه از دقت و یقینی که برخی گمان می کنند مانند علوم طبیعی می توان به آن رسید نمی باشند. به طور کلی ساختار این گونه اصطلاح ها دقت و التزام به معیارهای تجریدشده و ثابت را ندارد، بلکه ساختاری مرکب است. مرکب بودن به معنای نبود دقت نیست،بلکه به معنای تلاش برای بالا بردن توان تفسیری از طریق احاطه بر بیشترین اندازه ممکن است.
۱۵. مشکل ترجمه اصطلاح:
در مسیر تلاش برای باز کردن اصطلاحات صهیونیستی، پژوهشگر باید اصطلاح را آنگونه که هست بیاورد. از این رو نیاز به نگاهی عینی گرا و مرکب دارد. وی باید در این حالت اصطلاح را به طور مستقیم و دقیق از عبری، انگلیسی یا آلمانی ترجمه کند. پس « kloV » یعنی «قوم آلی»و « elpoeP hsiweJ » یعنی «ملت یهود» و « elixe » یا «جالوت» به معنای «تبعیدگاه»، «دیاسپورا»همان «دیاسپورا» یا «متفرق وپراکنده» می باشد. « msitimes-itna » یعنی «سامی ستیزی».همچنین برای آنکه دیدگاه آنها را منتقل کنیم می توانیم اصطلاحات را به طور تحت اللفظی ترجمه کنیم. ولیکن باید آن را به دشمن و مبانی اش نسبت دهیم و با آوردن عباراتی چون «به زعم صهیونیست ها» یا «طبق دیدگاه صهیونیسم» و یا «طبق آنچه در تورات آمده» اختلاف خود بااصطلاحات دشمن را حفظ کنیم.پس از آنکه پژوهشگر اصطلاحات صهیونیستی را باز می کند و یکجانبه نگر بودن و ضعف قدرت تفسیرگرایی آنها را ثابت می کند، باید اصطلاحی جایگزین تولید کند که از گرایش کمتر و تفسیر گرایی بیشتری برخوردار باشد. مانند «گروههای یهودی» به جای استفاده ازواژه «یهود» و از «انتشار گروههای یهودی در جهان» به جای «تبعید» و «پراکندگی» و«یهودستیزی» به جای «سامی ستیزی». این عباراتی که انتخاب کردیم نسبت به اصطلاحات وعبارت های صهیونیستی دقت و تفسیر پذیری بیشتری دارند.اما واژه «هولوکاست» (که معنای لغوی آن «قربانی ای که در پیشگاه رب سوزانده می شود»می باشد و در عربی به «شواه» یعنی «المحرقه[ . سوزاندن.] یا همان «هولوکاست» ترجمه می گردد) واژه ای عام، و در عین حال واژه خاص می باشد. پیشنهاد ما به کارگیری عبارت «یهودی سوزی به دست نازی های اروپا و برخی گروههای دیگر» می باشد. این عبارت دیدگاه ما را نسبت به آنچه درغرب رخ دارد بیان می کند. واژه «محرقه» امری کلی و جهانی نیست؛ بلکه جنایتی است که جامعه نازی ها بر ضد یهودیان دنیای غرب - نه تمامی یهودیان جهان - مرتکب شده اند[ . البته در اصل وجود هولوکاست شبهات فراوانی وجود دارد و برخی دانشمندان غربی، اصل آن را برساختهءصهیونیسم می دانند تا بدین وسیله بتوانند از غرب سالانه میلیاردها دلار خسارت دریافت کنند.
۱۶. تعیین سطح تعمیم و تخصیص:
به جای اینکه همیشه تلاش کنیم به بالاترین سطح از تعمیم برسیم، باید سطح تعمیم و تخصیص اصطلاح متناسب با پدیده مشخص شود. اینگونه تلاش ها (تلاش برای تعمیم دادن) ما را پیوسته به عالم جبر و هندسه و ریاضیات و دنیای جمادات می کشاند و این دنیایی است که انسان درآن فنا می شود و خنده و یا گریه ای را نمی شناسد در آن تعریف نشده است.شاید اصطلاح مرکب «گروههای یهودی» در برابر اصطلاح بسیط «یهود» (که میان عمومیت -یهودیان به طور عموم - و انفراد - یهودیان به طور یک واحد منحصر به فرد - به شدت نوسان دارد) مثالی بارز برای این مسأله باشد.اصطلاح «گروههای یهودی» تلاش می کند تا وحدت نسبی و یکی بودن آنان را بیان کند ودر عین حال به ناهمگونی زیاد آنان اشاره نماید. این اصطلاح با واژه خاص «گروهها» و واژه عام «یهودی» در تعامل است. لذا این اصطلاحی دقیق است، نه به دلیل بسیط بودنش، بلکه به علّت اینکه مرکب است. همین امر در مورد اصطلاح «تاریخ های اعضای گروههای یهودی» نیزصدق می کند. ما نباید از «مشکل یهود» به طور کلی و عام صحبت کنیم بلکه باید با زدن تخصیص بگوییم «مشکل یهودیان شرق اروپا». سپس به این تخصیص خود بیفزاییم و بگوییم «مشکل یهود در روسیه». بدین ترتیب میان عام «مشکل یهود» و خاص «شرق اروپا» و امرخاصی که به انحصاری شدن نزدیک است «روسیه» ارتباط برقرار کردیم.
۱۷. ریزکردن برخی اصطلاحات رایج:
پژوهشگر می تواند برخی اصطلاحات صهیونیستیِ دالّ بر بیش از یک پدیده را ریز نماید.اصطلاح «اسرائیل» (حکومت صهیونیستی) و «یسرائیل» (عبرانی ها به معنای دینی کلمه) و«یسرائیل افرایم»[ ۱.Ephraim. ](ملک عبرانی یسرائیل) خرد شوند. همچنین باید مرزهای اصطلاحات متداخل مانند «عبرانی»، «یهودی»، «اسرائیلی»، «یسرائیلی» و «صهیونیستی» تبیین گردد.اصطلاح «دو صهیونیسم» تلاشی است برای ریزکردن اصطلاح «صهیونیسم» که بر دو پدیده یعنی «صهیونیسم شهرک نشین» و «صهیونیسم اسکانی» دلالت دارد. گویا که هر دو یک پدیده واحدمی باشند. به وسیله عمل باز کردن اصطلاح، محقق می تواند مرزها و تاریخ تحول هر یک ازپدیده ها را تبیین نماید. نیز بهتر است از «مسیح رهایی بخش یهود» به «ماشیح[.Messiah. ]
۱۸. ارائه تعریف بر اساس حوزه دلالتی اصطلاحات:
شیوه ای جدید برای تعریف اصطلاحات ارائه نموده ایم که آن را «تعریف از راه بررسی حوزه دلالتی مجموعه ای از اصطلاحات متداخل و وابسته به یکدیگر» می نامم. این شیوه ای است مرکب؛ چرا که پژوهشگر در این شیوه تمامی تعریف های موجود را بررسی می کند. سپس تلاش می کند تا قدر مشترک (الگوی نهفته) میان اصطلاحات را یافته و جدا نماید. این قدر مشترک یک تعریف جدید خواهد بود. به دلیل تعدد اصطلاحات و تنوع آن (و بلکه در مواردی تناقض میان آنها) نباید پژوهشگر به تعریف های فرهنگ نامه ای ساده بسنده نماید؛ بلکه باید ازحوزه واژگان و تعریف ها خارج شود تا بتواند به پدیده های اجتماعی و تاریخی مرتبط گردد.در نتیجه گستره فرآیند تعریف افزایش می یابد. اگر تعریف عبارت از یک الگوی نظری باشد.
۱۹. مجاز، ابزاری تحلیلی:
می توان از مجازها به عنوان ابزار قانونی تفسیر و تحلیل بهره برد. مجاز در واقع پذیرش ضمنی مرکب بودن جهان و محال بودن ارجاع آن به جهان طبیعت و ماده است. مجاز نه یک امر زینتی بلکه یک ابزار پیچیده زبانی است که انسان در آن تحول ایجاد نموده تا بتواند درادراک حالت های انسانی خاص که زبان نثر عادی نمی تواند بر آن احاطه داشته باشد، از آن کمک بگیرد. استخدام مجاز امری جدید یا نامأنوس نیست. ما هنگامی که از «انسان اقتصادی»یا «مرد بیمار اروپا» سخن می گوییم از صورت های مجازی استفاده می کنیم که از نگاه صاحب این اصطلاح، تا اندازه ای مرکب بوده و همچنین توانایی تفسیر واقعیت موجود را دارند.ما از مجاز در ساختن اصطلاحات نیز استفاده کرده ایم. در کنار «مرد بیمار اروپا»،«اصطلاح مرد ددمنش اروپا» وضع کرده ایم. اصطلاح «عرب غائب» نیز تا اندازه ای بر مجازمتکی می باشد.. همچنین اصطلاح «ترکیب زمین شناختی تراکمی» که برای توصیف عقیده یهود و هویت های یهودی استفاده می کنیم، یک صورت مجازی است که تلاش می کند برخلاف ادعای صهیونیستی مبنی بر اینکه یهودیان یک مجموعه واحد و متجانس می باشند، نظریه ناهمگنی گروههای یهودی را بیان کند. این مجاز به این معناست که درون عقیده یهودیت مجموعه ای از عقاید و شعائر متفاوت و حتی متناقض وجود دارد، ولیکن این عقیده هاهمزیستی دارند بدون آنکه با یکدیگر درتعامل باشند. تمامی این شعائر و عقاید «یهودیت»نامگذاری شده اند. گویا همه یک واحد همگن را تشکیل می دهند.
۲۰. فعال کردن فرهنگ نامه عربی
:پژوهشگر باید تلاش کند واژگان عربی را به کار برد و توانایی های بالای فرهنگ نامه عرب راافزایش دهد. ما دانش «صرف» را که از دل توانایی های زبان عربی برآمده فراموش کرده ایم.«صرف» کلید فهم توانایی های واقعی زبان عربی است. شاید بتوان اصطلاح «حوسله»[ ۱.inst rumen taliza tion. ]
منبع:گفتمان صهیونیستی،پژوهشکده تحقيقات اسلامي،نشر زمزم هدایت(1386)