هويت
هويت يعني شناخت و توسعه توانايي هاي فردي. بزرگ ترين مشکل انسان ها در رابطه با هويت شان مربوط به عدم شناخت توانايي ها و به کارگيري استعدادها و علائق آن هاست. معمولا بر اثر نداشتن آگاهي، هدف، برنامه ريزي صحيح، انگيزه، ارتباطات مناسب، امکانات لازم فرد نمي تواند به هويت واقعي خود پي ببرد.
نياز به داشتن هويت ذاتي و ارثي است و از نسلي به نسل ديگر منتقل مي شود. همه مردم با فرهنگ هاي متفاوت از تولد تا مرگ داراي يک نياز رواني به نام تشخيص هويت مي باشند. انسان نياز دارد که به نحوي از ساير موجودات جدا و متمايز شود. هر فرد نياز به درک بي همتايي خويش و متفاوت بودنش با ديگران را دارد و به علاوه بايد با هويت خود ارتباط معناداري برقرار سازد.
کودک از زماني که نام خود را مي شناسد مي آموزد که يک خود متمايز را شناخته و اولين تجربه يافتن هويت را پيدا مي کند. هويت هر فرد مي تواند ثابت نبوده و تغيير کند. يک فرد مي تواند با خودشناسي و شناخت از خود به هويت جديدي دست پيدا کند. اين افراد متعصب اند که هميشه هويتي ثابت خواهد داشت.
گاهي آنچه از هويت ديگران مي پنداريم مغاير با اصل آن مي باشد. مثلاً ممکن است تصور کنيم فلان شخص داراي هويت موفق است ولي در اصل او هيچ گاه احساس موفقيت نداشته و اين تنها سرپوشي بر هويت واقعي آن هاست.
علم ثابت کرده که فرد داراي يک سري انرژي هاي نهفته و داراي پتانسيل بالايي است که از استعدادهاي بالقوه او ناشي مي گردد که در صورت مناسب بودن زمان و مکان و شرايط شکوفا مي شوند. پس براي رسيدن به هويت واقعي بستري مناسب بايد فراهم شود.
متاسفانه يکي از راه هاي رسيدن به هويت هم سازي يا همانند سازي با ديگران است که يکي از راه هاي ناسالم کسب هويت است. مثلا شغلي را براي خود بر مي گزينيم که دوست صميمي مان از آن راضي بوده، درآمد خوبي داشته و يا از طريق آن از سطح اجتماعي خاصي برخوردار شده است. حتي در مورد انتخاب همسر، رشته تحصيلي، محل زندگي، نوع مراودات و ارتباطات و خلاصه در تمام امور شيوه ي زندگي خود همانند سازي کرده و از هويت جديدي برخوردار مي شويم که در اصل يک هويت کاذب و خويشتني ساختگي است نه هويت واقعي ما !
لازم به ذکر است که حتي اگر من آگاهي پيدا کنم که از آشپزي خود لذت مي برم و اين روش پخت پز منحصر به فرد من است و باعث ارضا و شادابي من مي شود ميتوانم اعتراف کنم که به هويت خود و اين مرحله دست پيدا کرده ام. نبايد کسب هويت فقط براي امور مهم و بسيار برجسته باشد، هر نکته اي را که من از خود بيابم و به آن آگاهي کامل داشته باشم حائز اهميت است.
2- موضوعات دوست داشتني و خشنود کننده نيز نقش بسزايي در هويت ما ايفا مي کنند. يعني ميزان انرژي و وقت صرف شده در رابطه با موضوعي نشان دهنده آن است که چه و که هستم.
3- قرار گرفتن در بحران خصوصا در لحظات تهديد و هراس که براي ما قابل پيش بيني نيست که اين گونه رفتار کنيم. (مثل مادري که در لحظه خطر براي فرزندش بسيار شجاع و بي باک مي شود )
4- نظام عقيدتي، ارزشي و جهان بيني ما نيز هويت ما را تشريح مي کند.
5- تصوير فيزيکي ما از خود در ارتباط با ديگران خصوصا وضع جسماني و شيوه لباس پوشيدن.
6- نفوذ اوليه پدر و مادر نقش مهمي در تشکيل هويت ما دارد.
7- گاهي نقش بارز و آشکار هم سالان و يا «والدهاي » ديگر نيز در تشکيل هويت ما به اندازه و يا بيش از والدين خود خواهد بود که در اين ميان به دوران مدرسه و روابط با هم سالان و دوستان و معلمان مي توان اشاره داشت.
نکته: کودکان داراي سه ويژگي مهم اند که مي توانيم آنها را الگو قرار دهيم.
1- بي دليل شاد بودن
2- اعلام خواسته با تمام قوا
3- هميشه مشغول کاري بودن
اين تصوير و پندار تمام ابعاد وجودي، جسماني، ذهني، اجتماعي، عاطفي و اخلاقي فرد را در بر مي گيرد. تصور انسان در هر يک از زمينه هاي فوق رفتار معين و مشخصي را موجب مي گردد. خود پنداري ممکن است مثبت يا منفي بوده و به دنبال آن هويت شکست يا هويت توفيق کسب گردد.
منبع:مجله راه کمال شماره 27
نياز به داشتن هويت ذاتي و ارثي است و از نسلي به نسل ديگر منتقل مي شود. همه مردم با فرهنگ هاي متفاوت از تولد تا مرگ داراي يک نياز رواني به نام تشخيص هويت مي باشند. انسان نياز دارد که به نحوي از ساير موجودات جدا و متمايز شود. هر فرد نياز به درک بي همتايي خويش و متفاوت بودنش با ديگران را دارد و به علاوه بايد با هويت خود ارتباط معناداري برقرار سازد.
کودک از زماني که نام خود را مي شناسد مي آموزد که يک خود متمايز را شناخته و اولين تجربه يافتن هويت را پيدا مي کند. هويت هر فرد مي تواند ثابت نبوده و تغيير کند. يک فرد مي تواند با خودشناسي و شناخت از خود به هويت جديدي دست پيدا کند. اين افراد متعصب اند که هميشه هويتي ثابت خواهد داشت.
گاهي آنچه از هويت ديگران مي پنداريم مغاير با اصل آن مي باشد. مثلاً ممکن است تصور کنيم فلان شخص داراي هويت موفق است ولي در اصل او هيچ گاه احساس موفقيت نداشته و اين تنها سرپوشي بر هويت واقعي آن هاست.
علم ثابت کرده که فرد داراي يک سري انرژي هاي نهفته و داراي پتانسيل بالايي است که از استعدادهاي بالقوه او ناشي مي گردد که در صورت مناسب بودن زمان و مکان و شرايط شکوفا مي شوند. پس براي رسيدن به هويت واقعي بستري مناسب بايد فراهم شود.
متاسفانه يکي از راه هاي رسيدن به هويت هم سازي يا همانند سازي با ديگران است که يکي از راه هاي ناسالم کسب هويت است. مثلا شغلي را براي خود بر مي گزينيم که دوست صميمي مان از آن راضي بوده، درآمد خوبي داشته و يا از طريق آن از سطح اجتماعي خاصي برخوردار شده است. حتي در مورد انتخاب همسر، رشته تحصيلي، محل زندگي، نوع مراودات و ارتباطات و خلاصه در تمام امور شيوه ي زندگي خود همانند سازي کرده و از هويت جديدي برخوردار مي شويم که در اصل يک هويت کاذب و خويشتني ساختگي است نه هويت واقعي ما !
لازم به ذکر است که حتي اگر من آگاهي پيدا کنم که از آشپزي خود لذت مي برم و اين روش پخت پز منحصر به فرد من است و باعث ارضا و شادابي من مي شود ميتوانم اعتراف کنم که به هويت خود و اين مرحله دست پيدا کرده ام. نبايد کسب هويت فقط براي امور مهم و بسيار برجسته باشد، هر نکته اي را که من از خود بيابم و به آن آگاهي کامل داشته باشم حائز اهميت است.
هويت افراد از راه هاي مختلفي تشکيل شده و رشد مي يابد مثل:
2- موضوعات دوست داشتني و خشنود کننده نيز نقش بسزايي در هويت ما ايفا مي کنند. يعني ميزان انرژي و وقت صرف شده در رابطه با موضوعي نشان دهنده آن است که چه و که هستم.
3- قرار گرفتن در بحران خصوصا در لحظات تهديد و هراس که براي ما قابل پيش بيني نيست که اين گونه رفتار کنيم. (مثل مادري که در لحظه خطر براي فرزندش بسيار شجاع و بي باک مي شود )
4- نظام عقيدتي، ارزشي و جهان بيني ما نيز هويت ما را تشريح مي کند.
5- تصوير فيزيکي ما از خود در ارتباط با ديگران خصوصا وضع جسماني و شيوه لباس پوشيدن.
6- نفوذ اوليه پدر و مادر نقش مهمي در تشکيل هويت ما دارد.
7- گاهي نقش بارز و آشکار هم سالان و يا «والدهاي » ديگر نيز در تشکيل هويت ما به اندازه و يا بيش از والدين خود خواهد بود که در اين ميان به دوران مدرسه و روابط با هم سالان و دوستان و معلمان مي توان اشاره داشت.
نکته: کودکان داراي سه ويژگي مهم اند که مي توانيم آنها را الگو قرار دهيم.
1- بي دليل شاد بودن
2- اعلام خواسته با تمام قوا
3- هميشه مشغول کاري بودن
نکته:
خويشتن پنداري چيست ؟
اين تصوير و پندار تمام ابعاد وجودي، جسماني، ذهني، اجتماعي، عاطفي و اخلاقي فرد را در بر مي گيرد. تصور انسان در هر يک از زمينه هاي فوق رفتار معين و مشخصي را موجب مي گردد. خود پنداري ممکن است مثبت يا منفي بوده و به دنبال آن هويت شکست يا هويت توفيق کسب گردد.
منبع:مجله راه کمال شماره 27