کيش و مات
نقد فيلم: وحيد بيطرفان
بازنويسي فيلمنامه: خشايار الوند، فيلمبرداري: علي صادقي، تدوين: روزبه حيدري، تهيه کننده و کارگردان: جمشيد حيدري
بازيگران: حميد گودرزي، الناز شاکر دوست، نيما شاهرخي شاهي، بهنوش بختياري، اکبر عبدي، احمد پورمخبر، علي صادقي، سعيد پيردوست، شهره لرستاني، محمدرضا هدايتي و....
خلاصه فيلم: داستان با خود کشي هاي پياپي و بي ثمر بهروز خوش اقبال (حميد گودرزي) آغاز مي شود. بهروز پسر جوان تحصيل کرده و بدشانسي است که هر گاه قصد انجام کاري را دارد، آن کار هيچ گاه انجام نمي شود. به پيشنهاد مادر بهروز (شهره لرستاني)، به او به نزد دکتري روانشناس مي رود تا خود را چکاپ کند. از قضا دکتر عازم سفري است، بنابراين از يکي از دانشجويان ترم آخر خود به نام پريسا (الناز شاکردوست) مي خواهد که با درمان اين مريض، پايان نامه خود را تکميل و تحويل او نمايد.
پريسا با کمک دوست صميمي و همکار خود (بهنوش بختياري) سعي مي کند، در جلسات مختلف و با شنيدن وقايع زندگي بهروز، مشکل او را حل نمايد. در ادامه پريسا با همفکري نامزد خود کامران (نيما شاهرخ شاهي) که آچار فرانسه کارخانه عموي ثروتمندخود است تصميم مي گيرند با تصادفي ساختگي و دعوت از بهروز براي کار در کارخانه، بهروز را در موقعيت ويژه اي قرار دهند تا از بيماري اش فاصله بگيرد و دنياي جديدي را همراه با خوش شانسي و خوشبختي تجربه نمايد. بهروز، به کارخانه عموي کامران مي رود و به پيشنهاد مدير عامل، سمت مديريت کارخانه به او سپرده مي شود. در ادامه مشخص مي شود که کامران با همدستي يکي از کارکنان کارخانه (محمدرضا هدايتي)، به تناوب از، انبار کارخانه سرقت مي کنند. کارخانه که در مرحله ورشکستگي افتاده، نيازمند تزريق وامي پنج ميلياردي است که با دسته چک و اعتبار بهروز به عنوان مدير کارخانه، تحويل مي گردد. اما از بدشانسي بهروز، گرفتن امضاي تحويل وام، هر بار به موعدي ديگر مي افتد. کامران با جعل امضاي بهروز عموي خود، مبلغ پنج ميليارد تومان از حساب او برداشت و به حسابي ديگر در دبي منتقل مي کند. اين در حالي است که کامران احساس مي کند علاقه اي ميان پريسا و بهروز به وجود آمده است. پس تمام قضايا و ساختگي بودن تصادف را براي بهروز رو مي کند. او را از کارخانه اخراج مي کند و به او عنوان مي کند که پريسا براي تکميل پايان نامه خود دست به اين اقدام زده است. به دستور قضايي، بهروز به اتهام اختلاس بازداشت مي شود. کامران براي هميشه پريسا را ترک مي کند و بدون اطلاع او به دبي مي رود. غافل از اينکه پول ها اشتباه به حساب ديگري منتقل شده که از اتفاق حساب متعلق به دختر صاحبخانه بهروز است. با اعترافات همدست کامران و بازگشت پول هاي مفقود شده، بهروز آزاد مي شود و تحت پيگيري قانوني قرار مي گيرد. اين در حالي است که عشق ميان بهروز و پريسا، ازدواج آن دو را در بر دارد و در آخرين سکانس فيلم هر دو در لباس عروس و داماد. در حافظيه شيراز و کنار مقبره حافظ، شادي خود را جشن مي گيرند.
واما اولويت پنج امتياز اين فيلم:
1- بازيگران: اصولاً هر گاه، فيلمي بازيگران زيادي داشته باشد، به خصوص آن که بازيگرها، چهره شناخته شده اي هم باشند. به فروش فيلم و بيشتر ديده شدن آن توسط مخاطب مي انجامد. حضور اکبر عبدي و علي صادقي و بهنوش بختياري در اين فيلم به جذب مخاطب، کمک بيشتري مي کند. اکبر عبدي دوست پدر حميد گودرزي ديده مي شود که با لهجه شيرين شيرازي نقش خود را ايفا مي کند. او در واقع بازيگري است براي تمام نقش ها. زوج هنري حميد گودرزي (با همان چهره دوست داشتني هميشگي) و الناز شاکر دوست (با آن چهره و حس پاک دروني) در فيلم سينمايي «بي وفا» هم در کنار هم بودند که آن فيلم نيز مانند فيلم «کيش و مات» پرمخاطب بود و بيننده را براي ديدن فيلم به سينما کشاند. اما اين بار الناز شاکردوست براي رسيدن به دلداده خود تلاش مي کرد. حميد گودرزي نقش را به خوبي درک کرده و طبق معمول و همان طور که از او انتظار مي رود، در حقايقي که عصباني است و با تندي صحبت مي کند، بازي اش اوج مي گيرد. الناز شاکردوست نيز در نقش دکتر روانشناس، خوب ظاهر شده و توانسته است که عشق زير خاکستر خود را تا ميانه فيلم حفظ نمايد. نيما شاهرخ شاهي پيشرفتي نسبت به آنچه در قبل از او ديديم نکرده است. علي صادقي کماکان شخصيت محبوب فيلم هاي طنز و کمدي سينما و تلويزيون است. ميميک با نمک و جذاب صادقي، براي جذب هر مخاطبي جواب مي دهد. از جمله تفاوت هاي حضور بازيگران در اين فيلم، مي توان به بهنوش بختياري اشاره کرد که در قالب دوست صميمي الناز شاکردوست ظاهر مي شود و به دليل قرار گرفتن در نقش دکتري جوان و سرزنده نسبت به ديگر نقش هايي که تاکنون بازي کرده متفاوت به نظر مي رسد. شهره لرستاني هم در نقش مادري مهربان و دلسوز که دائم براي پسرش (حميدگودرزي) نگران است نقشي با نمک و دوست داشتني ايفا مي کند که اين از خصوصيات بازيگري خانم لرستاني مي باشد.
2- طراحي صحنه: از آنجايي که لوکيشين هاي (محل فيلمبرداري) اين فيلم همگي در شيراز هستند لذا طراح صحنه اين فيلم، رضا مهديزاده، از طبيعت و رنگ و لعاب مناظر بي نظير و يگانه شهر شيراز بهره برده و به زيبايي هر چه تمام تر به معرفي مهمترين و قديمي ترين آثار باستاني شهر شيراز از جمله دروازه قرآن، ارگ کريمخان، حافظيه و.... مي پردازد. الحق و الانصاف بيننده، پس از اتمام فيلم فکر ديدار از اين شهر کهن تاريخي را در ذهن مي پروراند.
3- فيلمنامه: وقتي در تيتراژ فيلمنامه، نام خشايار الوند را مي بينيم بلافاصله نويسنده اي به ذهنمان مي رسد که جوان، پرانرژي و پرکار است. نويسنده اي که هم اکنون اکثر قسمت هاي سريال پرمخاطب «مسافران» را نيز مي نويسد. البته هنگامي که نام پيمان قاسم خاني نيز ديده مي شود، توقع بيننده، خواه ناخواه بالا مي رود و انتظار ديدن فيلمي پرتاثير را دارد. گره هاي فيلم خوب پيش مي رود. نقاط عطف داستان هم شوک را براي بيننده به ارمغان مي آورد؛ چرا که بيننده انتظار ندارد جوان تحصيلکرده بيکار، مدير کارخانه شود و يا نامزد خانم دکتر با آن ابراز عشق هايش تو زرد از آب در بيايد. فلاش بک هاي اول قصه هم با نمک نوشته شده و بيننده که در سالن سينما منتظر ديدن چنين لحظاتي است، لبخند شيريني بر لبانش نقش مي بندد. تمام حرف فيلمنامه در ايجاد اميد به زندگي و توجه شاخص تر به حضور پر رنگ عشق در اين امر متهم است.
4- کارگرداني: جمشيد حيدري، فيلمبردار بلندآوازه و پرسابقه سينماي ايران است. او چند سالي است که به کارگرداني روي آورده و با پيدا کردن نقدهاي داغ روز، دست به ساخت و تهيه فيلم هايي چون «گيس بريده» و «کيش و مات» زده است. در محاسن کاگرداني اين اثر، اين را بگويم که هدايت اين تعداد بازيگر که هر کدام به تنهايي چهره اي شاخص و يکي از تضمين کننده هاي فروش نقد فيلم هستند، عملي دشوار و سخت است.
5- تدوين: تدوين، خود داراي يک سري پارامتر است تا بيننده بتواند بدون احساس کسالت و يا از دست دادن اتفاقي موضوع فيلم را انتها دنبال کند. ريتم تدوين در «کيش و مات» ريتم خسته کننده اي نيست. تمپو و ريتم، هر دو در خدمت داستان است و با حرکت هاي دوربين، همخواني کامل دارد از پلان ها به درستي استفاده شده است و پلاني اضافي وبي جايگاه در فيلم ديده نمي شود که مي شود گفت تدوين فيلم، در کنار تصاوير فيلمبرداري شده توسط علي صادقي، رنگ و ريتم خود را به دست آورده است.
منبع:مجله راه کمال شماره 27
بازنويسي فيلمنامه: خشايار الوند، فيلمبرداري: علي صادقي، تدوين: روزبه حيدري، تهيه کننده و کارگردان: جمشيد حيدري
بازيگران: حميد گودرزي، الناز شاکر دوست، نيما شاهرخي شاهي، بهنوش بختياري، اکبر عبدي، احمد پورمخبر، علي صادقي، سعيد پيردوست، شهره لرستاني، محمدرضا هدايتي و....
خلاصه فيلم: داستان با خود کشي هاي پياپي و بي ثمر بهروز خوش اقبال (حميد گودرزي) آغاز مي شود. بهروز پسر جوان تحصيل کرده و بدشانسي است که هر گاه قصد انجام کاري را دارد، آن کار هيچ گاه انجام نمي شود. به پيشنهاد مادر بهروز (شهره لرستاني)، به او به نزد دکتري روانشناس مي رود تا خود را چکاپ کند. از قضا دکتر عازم سفري است، بنابراين از يکي از دانشجويان ترم آخر خود به نام پريسا (الناز شاکردوست) مي خواهد که با درمان اين مريض، پايان نامه خود را تکميل و تحويل او نمايد.
پريسا با کمک دوست صميمي و همکار خود (بهنوش بختياري) سعي مي کند، در جلسات مختلف و با شنيدن وقايع زندگي بهروز، مشکل او را حل نمايد. در ادامه پريسا با همفکري نامزد خود کامران (نيما شاهرخ شاهي) که آچار فرانسه کارخانه عموي ثروتمندخود است تصميم مي گيرند با تصادفي ساختگي و دعوت از بهروز براي کار در کارخانه، بهروز را در موقعيت ويژه اي قرار دهند تا از بيماري اش فاصله بگيرد و دنياي جديدي را همراه با خوش شانسي و خوشبختي تجربه نمايد. بهروز، به کارخانه عموي کامران مي رود و به پيشنهاد مدير عامل، سمت مديريت کارخانه به او سپرده مي شود. در ادامه مشخص مي شود که کامران با همدستي يکي از کارکنان کارخانه (محمدرضا هدايتي)، به تناوب از، انبار کارخانه سرقت مي کنند. کارخانه که در مرحله ورشکستگي افتاده، نيازمند تزريق وامي پنج ميلياردي است که با دسته چک و اعتبار بهروز به عنوان مدير کارخانه، تحويل مي گردد. اما از بدشانسي بهروز، گرفتن امضاي تحويل وام، هر بار به موعدي ديگر مي افتد. کامران با جعل امضاي بهروز عموي خود، مبلغ پنج ميليارد تومان از حساب او برداشت و به حسابي ديگر در دبي منتقل مي کند. اين در حالي است که کامران احساس مي کند علاقه اي ميان پريسا و بهروز به وجود آمده است. پس تمام قضايا و ساختگي بودن تصادف را براي بهروز رو مي کند. او را از کارخانه اخراج مي کند و به او عنوان مي کند که پريسا براي تکميل پايان نامه خود دست به اين اقدام زده است. به دستور قضايي، بهروز به اتهام اختلاس بازداشت مي شود. کامران براي هميشه پريسا را ترک مي کند و بدون اطلاع او به دبي مي رود. غافل از اينکه پول ها اشتباه به حساب ديگري منتقل شده که از اتفاق حساب متعلق به دختر صاحبخانه بهروز است. با اعترافات همدست کامران و بازگشت پول هاي مفقود شده، بهروز آزاد مي شود و تحت پيگيري قانوني قرار مي گيرد. اين در حالي است که عشق ميان بهروز و پريسا، ازدواج آن دو را در بر دارد و در آخرين سکانس فيلم هر دو در لباس عروس و داماد. در حافظيه شيراز و کنار مقبره حافظ، شادي خود را جشن مي گيرند.
واما اولويت پنج امتياز اين فيلم:
1- بازيگران: اصولاً هر گاه، فيلمي بازيگران زيادي داشته باشد، به خصوص آن که بازيگرها، چهره شناخته شده اي هم باشند. به فروش فيلم و بيشتر ديده شدن آن توسط مخاطب مي انجامد. حضور اکبر عبدي و علي صادقي و بهنوش بختياري در اين فيلم به جذب مخاطب، کمک بيشتري مي کند. اکبر عبدي دوست پدر حميد گودرزي ديده مي شود که با لهجه شيرين شيرازي نقش خود را ايفا مي کند. او در واقع بازيگري است براي تمام نقش ها. زوج هنري حميد گودرزي (با همان چهره دوست داشتني هميشگي) و الناز شاکر دوست (با آن چهره و حس پاک دروني) در فيلم سينمايي «بي وفا» هم در کنار هم بودند که آن فيلم نيز مانند فيلم «کيش و مات» پرمخاطب بود و بيننده را براي ديدن فيلم به سينما کشاند. اما اين بار الناز شاکردوست براي رسيدن به دلداده خود تلاش مي کرد. حميد گودرزي نقش را به خوبي درک کرده و طبق معمول و همان طور که از او انتظار مي رود، در حقايقي که عصباني است و با تندي صحبت مي کند، بازي اش اوج مي گيرد. الناز شاکردوست نيز در نقش دکتر روانشناس، خوب ظاهر شده و توانسته است که عشق زير خاکستر خود را تا ميانه فيلم حفظ نمايد. نيما شاهرخ شاهي پيشرفتي نسبت به آنچه در قبل از او ديديم نکرده است. علي صادقي کماکان شخصيت محبوب فيلم هاي طنز و کمدي سينما و تلويزيون است. ميميک با نمک و جذاب صادقي، براي جذب هر مخاطبي جواب مي دهد. از جمله تفاوت هاي حضور بازيگران در اين فيلم، مي توان به بهنوش بختياري اشاره کرد که در قالب دوست صميمي الناز شاکردوست ظاهر مي شود و به دليل قرار گرفتن در نقش دکتري جوان و سرزنده نسبت به ديگر نقش هايي که تاکنون بازي کرده متفاوت به نظر مي رسد. شهره لرستاني هم در نقش مادري مهربان و دلسوز که دائم براي پسرش (حميدگودرزي) نگران است نقشي با نمک و دوست داشتني ايفا مي کند که اين از خصوصيات بازيگري خانم لرستاني مي باشد.
2- طراحي صحنه: از آنجايي که لوکيشين هاي (محل فيلمبرداري) اين فيلم همگي در شيراز هستند لذا طراح صحنه اين فيلم، رضا مهديزاده، از طبيعت و رنگ و لعاب مناظر بي نظير و يگانه شهر شيراز بهره برده و به زيبايي هر چه تمام تر به معرفي مهمترين و قديمي ترين آثار باستاني شهر شيراز از جمله دروازه قرآن، ارگ کريمخان، حافظيه و.... مي پردازد. الحق و الانصاف بيننده، پس از اتمام فيلم فکر ديدار از اين شهر کهن تاريخي را در ذهن مي پروراند.
3- فيلمنامه: وقتي در تيتراژ فيلمنامه، نام خشايار الوند را مي بينيم بلافاصله نويسنده اي به ذهنمان مي رسد که جوان، پرانرژي و پرکار است. نويسنده اي که هم اکنون اکثر قسمت هاي سريال پرمخاطب «مسافران» را نيز مي نويسد. البته هنگامي که نام پيمان قاسم خاني نيز ديده مي شود، توقع بيننده، خواه ناخواه بالا مي رود و انتظار ديدن فيلمي پرتاثير را دارد. گره هاي فيلم خوب پيش مي رود. نقاط عطف داستان هم شوک را براي بيننده به ارمغان مي آورد؛ چرا که بيننده انتظار ندارد جوان تحصيلکرده بيکار، مدير کارخانه شود و يا نامزد خانم دکتر با آن ابراز عشق هايش تو زرد از آب در بيايد. فلاش بک هاي اول قصه هم با نمک نوشته شده و بيننده که در سالن سينما منتظر ديدن چنين لحظاتي است، لبخند شيريني بر لبانش نقش مي بندد. تمام حرف فيلمنامه در ايجاد اميد به زندگي و توجه شاخص تر به حضور پر رنگ عشق در اين امر متهم است.
4- کارگرداني: جمشيد حيدري، فيلمبردار بلندآوازه و پرسابقه سينماي ايران است. او چند سالي است که به کارگرداني روي آورده و با پيدا کردن نقدهاي داغ روز، دست به ساخت و تهيه فيلم هايي چون «گيس بريده» و «کيش و مات» زده است. در محاسن کاگرداني اين اثر، اين را بگويم که هدايت اين تعداد بازيگر که هر کدام به تنهايي چهره اي شاخص و يکي از تضمين کننده هاي فروش نقد فيلم هستند، عملي دشوار و سخت است.
5- تدوين: تدوين، خود داراي يک سري پارامتر است تا بيننده بتواند بدون احساس کسالت و يا از دست دادن اتفاقي موضوع فيلم را انتها دنبال کند. ريتم تدوين در «کيش و مات» ريتم خسته کننده اي نيست. تمپو و ريتم، هر دو در خدمت داستان است و با حرکت هاي دوربين، همخواني کامل دارد از پلان ها به درستي استفاده شده است و پلاني اضافي وبي جايگاه در فيلم ديده نمي شود که مي شود گفت تدوين فيلم، در کنار تصاوير فيلمبرداري شده توسط علي صادقي، رنگ و ريتم خود را به دست آورده است.
منبع:مجله راه کمال شماره 27