تجزیه و ترکیب برخی متون صهیونیستی
در اینجا تلاش خواهیم کرد تا برخی تصمیمات کنگره های صهیونیستی را به شیوه تجزیه وترکیب پیشنهادی خود بررسی کنیم و واقعیت و اعمال صهیونیسم را مورد مطالعه قرار دهیم.سخنان پراکنده را در الگوهای متواتر قرار دهیم و گرایش های نهان در پشت عبارات مرمو را تبیین و با مطالعه طرح جامع و اساسی صهیونیستی مبنای اصلی این تصمیم ها را بررسی نماییم. در نهایت آن معنای مقصود را استنباط خواهیم کرد و در داخل متن، درون کروشه قرار خواهیم داد.اولین این تصمیم ها، مصوبات کنگره اول صهیونیسم (۱۸۹۷) است که برنامه بال نامیده می شود. این کنگره شامل مجموعه ای از پیشگفتارها است که هدف از جنبش صهیونیسم رامشخص می کند. نیز این اعلامیه شامل چهار نکته است که ابزارهای لازم برای تحقق این هدف را پیشنهاد می کند. «هدف صهیونیسم، تأسیس وطن [ یعنی دولتی ] برای ملت یهود [ یعنی جمعیت مازادیهودیان شرق اروپا ] در فلسطین [ سرزمین دارای موقعیت استراتژیک ] تحت حمایت قانون بین المللی [ یعنی با حمایت کشورهای غربی ] می باشد.»این کنگره ابزارهای زیر را برای محقق شدن این هدف توصیه می کند:الف) سرعت در فرآیند اسکان کشاورزان و صاحبان حرفه و کارگران یهودی در فلسطین، [ وبه دنبال آن اخراج اعراب از آن ] در چارچوبهای مناسب [ یعنی برپایی استعمار شهرک نشین یهودی در فلسطین با نیرنگ یا خشونت، و این تنها شیوه دنبال شده برای تأسیس جماعت شهرک نشین است ] ؛ ب) سازماندهی تمامی یهودیان و ایجاد اتحاد در آنان از طریق سازمانها و انجمن های محلی و جهانی مناسب و طبق قوانین هر کشور [ یعنی سلطه بر گروههای یهودی و در عین حال عدم فشار بر یهودیان غرب اروپا ] ج) تقویت حس قومی یهود و بیداری قومی و حمایت از آن [ یعنی سلطه بیشتر و رهایی ازبخش های غیر صهیونیستی موجود میان یهودیان و قانع کردن یهودیان شرق که طرفدار گفتمان نژادی دینی و سکولار می باشند ] ؛ د) اتخاذ گامهای مقدماتی برای کسب موافقت دولت ها [ ی غربی ] ، به اعتبار اینکه برای تحقق هدف صهیونیسم [ یعنی دستیابی به مشروعیت استعمارگری به واسطه کشورهای غربی ] ضروری است.
ساختار برنامه بال تعبیر آشکاری از گفتمان نیرنگ آمیز صهیونیسم است. در این برنامه آنچه که برای همه مفهوم بوده و چه بسا که ذکر آن مشکل آفرین بوده قید نشده و در بندهای آن جاهای خالی زیادی رها شده تا هر صهیونیستی طبق تعریف خودش از یهود آن را پر کند.در این بندها، نه نام حکومت و نه مرزها مشخص نگردیده و با سکوت کامل در قبال اعراب،آنان را محو نموده است همچنین به هیچ یک از مفاهیم بنیادین پنهان شده تصریح نشد تااینکه نیم قرن بعد در برنامه بلتیمور که در کنگرهء فوق العادهء صهیونیستهای آمریکایی واروپایی با نمایندگان شهرک نشینان در فلسطین، در ماه مه ۱۹۴۲ در نیویورک به تصویب رسید، چنین آمده است: «اذعان به این که هدف از شروط اعلامیه بالفور و قیمومیتی که ارتباط تاریخی قوم یهود با فلسطین را تبیین می کند، عبارت است از برپایی حکومتی یهودی در آنجا و تبدیل فلسطین به حکومتی یهودی». تیلور، از مورخان کنونی جنبش صهیونیسم،در شرح آن چنین می گوید: «و بدین گونه الآن هدف پنهانی (مقوله ثابت) که همیشه باصهیونیسم بوده آشکار می شود.»این مورخ اشتباه نمی گوید و نیز تلاش نمی کند تا تفسیری غیر واقعی را بر وقایع یاکلمات تحمیل کند. حتی حاضران در هتل بلتیمور در نیویورک اعلامیه بالفور را «اجرای کامل برنامه بال» توصیف کرده اند. آنچه رخ داده تنها پر شدن برخی از جاهای خالی ومعناکاوی برخی عبارات خاموش و مشخص شدن برخی عبارات ژلاتینی بوده. با این حال،پایبندی به سکوت در برابر سرنوشت ساکنان اصلی ادامه یافت. با تفسیر بلتیمور، برنامه بال استمرار یافت تا اینکه بعد از برپایی حکومت اصلاحاتی در آن صورت گرفت.کنگره ۲۳ صهیونیسم (۱۹۵۱م) با هدف رسیدن به تعریفی از صهیونیسم که جایگزین برنامه بال شود برگزار شد. برخی صهیونیست های شهرک نشین طرحی ارائه دادند که هدف صهیونیسم را «رهایی ملت یهود به وسیله جمع آوری تبعیدشدگان (یعنی تمامی اعضای گروههای یهودی جهان (در سرزمین اسرائیل، یعنی فلسطین اشغالی) » معرفی کرده بود. این طرحی افراطی ومتصلب بود که هیچ انعطاف و حالت ژلاتینی در آن به چشم نمی خورد و هیچ جای خالی درآن وجود نداشت. از این رو خطر بروز تناقض ها وجود داشت. به همین دلیل از این طرح چشم پوشی شد و به جای آن، در این کنگره تصمیمی اتخاد شد که مأموریت صهیونیسم را به شکلی نیرنگ آمیز مشخص می کرد.
منبع:گفتمان صهیونیستی،پژوهشکده تحقيقات اسلامي،نشر زمزم هدایت(1386)
ساختار برنامه بال تعبیر آشکاری از گفتمان نیرنگ آمیز صهیونیسم است. در این برنامه آنچه که برای همه مفهوم بوده و چه بسا که ذکر آن مشکل آفرین بوده قید نشده و در بندهای آن جاهای خالی زیادی رها شده تا هر صهیونیستی طبق تعریف خودش از یهود آن را پر کند.در این بندها، نه نام حکومت و نه مرزها مشخص نگردیده و با سکوت کامل در قبال اعراب،آنان را محو نموده است همچنین به هیچ یک از مفاهیم بنیادین پنهان شده تصریح نشد تااینکه نیم قرن بعد در برنامه بلتیمور که در کنگرهء فوق العادهء صهیونیستهای آمریکایی واروپایی با نمایندگان شهرک نشینان در فلسطین، در ماه مه ۱۹۴۲ در نیویورک به تصویب رسید، چنین آمده است: «اذعان به این که هدف از شروط اعلامیه بالفور و قیمومیتی که ارتباط تاریخی قوم یهود با فلسطین را تبیین می کند، عبارت است از برپایی حکومتی یهودی در آنجا و تبدیل فلسطین به حکومتی یهودی». تیلور، از مورخان کنونی جنبش صهیونیسم،در شرح آن چنین می گوید: «و بدین گونه الآن هدف پنهانی (مقوله ثابت) که همیشه باصهیونیسم بوده آشکار می شود.»این مورخ اشتباه نمی گوید و نیز تلاش نمی کند تا تفسیری غیر واقعی را بر وقایع یاکلمات تحمیل کند. حتی حاضران در هتل بلتیمور در نیویورک اعلامیه بالفور را «اجرای کامل برنامه بال» توصیف کرده اند. آنچه رخ داده تنها پر شدن برخی از جاهای خالی ومعناکاوی برخی عبارات خاموش و مشخص شدن برخی عبارات ژلاتینی بوده. با این حال،پایبندی به سکوت در برابر سرنوشت ساکنان اصلی ادامه یافت. با تفسیر بلتیمور، برنامه بال استمرار یافت تا اینکه بعد از برپایی حکومت اصلاحاتی در آن صورت گرفت.کنگره ۲۳ صهیونیسم (۱۹۵۱م) با هدف رسیدن به تعریفی از صهیونیسم که جایگزین برنامه بال شود برگزار شد. برخی صهیونیست های شهرک نشین طرحی ارائه دادند که هدف صهیونیسم را «رهایی ملت یهود به وسیله جمع آوری تبعیدشدگان (یعنی تمامی اعضای گروههای یهودی جهان (در سرزمین اسرائیل، یعنی فلسطین اشغالی) » معرفی کرده بود. این طرحی افراطی ومتصلب بود که هیچ انعطاف و حالت ژلاتینی در آن به چشم نمی خورد و هیچ جای خالی درآن وجود نداشت. از این رو خطر بروز تناقض ها وجود داشت. به همین دلیل از این طرح چشم پوشی شد و به جای آن، در این کنگره تصمیمی اتخاد شد که مأموریت صهیونیسم را به شکلی نیرنگ آمیز مشخص می کرد.
منبع:گفتمان صهیونیستی،پژوهشکده تحقيقات اسلامي،نشر زمزم هدایت(1386)