انوشه ، شهر زير و رو

«در اين ديه را از بهر آن بدين نام کردند که از اکاسره (پادشاهان) ساساني بدان ناحيت بگذشت؛ به چشمه که آن جاست، فرود آمد و آن چشمه و موضع را خوش يافت. بفرمود تا بدان جا ديهي بنا نهادند و انوشا باد نام کردند.» محمد بن حسن قمي حدود هزار سال پيش، نوش آباد را اين طور معرفي مي کند. محل اقامت انوشيروان الان يک مغازه نانوايي و بقالي است که هنوز هم به آن، تخت انوشيروان و يا تختگاه مي گويند. محلي ها مي گويند
چهارشنبه، 27 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انوشه ، شهر زير و رو

 انوشه ، شهر زير و رو
انوشه ، شهر زير و رو


 






 
بالاخره قصه مادر بزرگ هاي نوش آبادي به حقيقت پيوست و يک شهر زير زميني زير اين شهر پيدا شد.
«در اين ديه را از بهر آن بدين نام کردند که از اکاسره (پادشاهان) ساساني بدان ناحيت بگذشت؛ به چشمه که آن جاست، فرود آمد و آن چشمه و موضع را خوش يافت. بفرمود تا بدان جا ديهي بنا نهادند و انوشا باد نام کردند.»
محمد بن حسن قمي حدود هزار سال پيش، نوش آباد را اين طور معرفي مي کند. محل اقامت انوشيروان الان يک مغازه نانوايي و بقالي است که هنوز هم به آن، تخت انوشيروان و يا تختگاه مي گويند. محلي ها مي گويند همين جا زنجيري بوده که يک سرش بوده و سر ديگرش در آسمان. مجرميني که اين زنجير را مي گرفتند و قسم دروغ مي خوردند، در دم مي مردند.
*نوش آباد در 10 کيلومتري شمال کاشان است. در زير آن، شهري تاريخي با دالان ها و اتاق هاي تو در تو کشف شده که محلي ها آن را «اويي» مي نامند.
*نوش اباد شهر قالي است. تا سال 60، دو هزار و پانصد دار قالي برپا بوده و تنها شغل مردم، قالي بافي بوده است. از دختر بچه هاي پنج ساله تا پيرمردهايي که يادشان نمي آمد چند سالشان است.
*در چند کيلومتري نوش آباد، بقعه زيبايي است به اسم فيض آباد، صحن اين بقعه، تمام کوير است.
*دهخدا مي گويد انوشه به معني خوشي و انوشا به معني زرتشتيان است. تا صد سال پيش هم به اين جا آنوشا آباد گفته مي شده است.
*«اوي» همان آهاي در لهجه کاشي است. هنگام کندن شهر زير زميني وقتي سطل پر از خاک مي شده، مقني مي گفته اوي، و شاگرد مقني سطل را بالا مي کشيده است. «اويي» از اين جا مي آيد.

نرسيده به سياره
 

به سمت کوير که مي رويد نوش آباد آخرين آبادي است. جاده اي که به سمت سياره ديگر مي رود سياره کوير، اگر از تنهايي مي ترسيد برگرديد. قلعه مرنجاب و درياچه? نمک و قصر بهرام داخل اين سياره اند.

شهر قصه
 

سال ها بود که پاي صحبت هر پيرمرد نوش آبادي مي نشستيد، هميشه قصه هايي را که از پدر و مادر بزرگ هايشان درباره شهري تو در تو با بازار و اتاق هاي چند طبقه و دالان هاي دراز، شنيده بودند، برايتان مي گفتند. چند سالي هم بود که چاه هاي فاضلاب به اتاق هاي داخل زير زمين باز مي شد. زهراساروخاني مسؤوليت پيگيري اين قصه هاي قديمي را در زير زمين به عهده مي گيرد. بعد از چند ماه از زير خاک بيرون مي آيد و مي گويد: «در زير نوش آباد شهري است چند طبقه و دست کن. طبقات با چاه هاي عمودي به هم وصل مي شوند. در کنار هر چاه يک سنگ آسياب هست که وقت رفتن به طبقه پايين تر، آن را روي چاه مي کشيدند و اگر غريبه اي وارد اين شهر مي شد، ديگر بيرون رفتنش محال بود. با وجود عمق زياد شهر زير زميني، در آن مشکل تنفسي مثل تهران وجود نداشت. چاه هاي زياد از زمين براي تهويه هوا به اتاق ها وصل است و وقتي به شهر حمله مي شده مردم در عرض چند دقيقه ناپديد مي شدند. و ماه ها شايد آن جا مي ماندند. غلات هميشه آن جا داشته اند و به آب هم که نزديک تر بوده اند. بعضي از دالان هاي شهر زير زميني تا بيرون شهر کشيده شده است.» و بعد مي گويد اسم اين شهر اويي است و دوباره مي رود زير خاک.

سرما در گرما، گرما در سرما
 

مسجد جامع و بازارچه و آب انبار در دوره سلجوقيان ساخته شده است. قوانين نانوشته شهر سازي در ايران قديم چه جا افتاده است. هر محل يک گذر داشته که زير هر گذر، يک نانوايي، يک بقالي، يک حمام و يک آب انبار بوده است. زير گذرها در تابستان خنک بودند و در زمستان گرم.

فوتباليست هاي انوشه
 

قلعه سي زان، دژ نظامي نوش آبادي ها بوده است. من قلعه اي به اين وسعت نديده ام (مساحت يک هکتار). با ديوارهاي به عرض 6 متر و بلندي 10 متر. اتاق ها و حجره هاي قلعه به خاطر توجه بيش از حد از بين رفته اند. تنها استفاده فعلي قلعه جلوگيري از دور شدن توپ هاي اوت شده توسط فوتباليست هاي انوشه است. يکي ديگر از خروجي هاي اصلي شهر زير زميني هم به اين قلعه تقريبا بيروني شهر باز مي شده است. مواقع ناامني، مردم از راه هاي زير زميني خانه هايشان به دژ مي رفتند و از برج هاي دژ به مهاجمان حيران و عصباني که در شهر خالي سرگردان بودند، مي خنديدند.

محراب پرنده
 

به علت تغييرات زيادي که در ساختمان مسجد علي شده، محراب تقريبا نزديک سقف است. مسجد علي، زمان مغول ها ساخته شده.

توجه جغد
 

وسط روز است. وارد مسجد جامع مي شوم. لنز دوربين را به طرف سقف مسجد مي گيريم. در مونيتور دوربين ام يک جغد مي بينم. نگاه مي کنم. روي داربست هايي که براي مرمت بسته اند، يک جغد نشسته و به من زل زده. محکم نشسته و به من توجه مي کند. آن قدر که خجالت مي کشم.

فانوس کوير
 

مناره، قبل از اسلام شناخته شده. مناره به فانوس کوير مشهور بوده است. فانوس مسافران گمشده جاده ابريشم . بعد از اسلام آيه العلم و عند الله و اسامي 4 خليفه صدر اسلام ابوبکر و عمر و عثمان و علي بر بدنه مناره آجر چيني شده بوده است که در آخرين مرمت، اسامي خلفاي صدر اسلام به غير از امام علي پاک شده است (چند سال پيش)

دعوت مي کنند
 

در اصلي مسجد نيست ولي در پشتس مسجد جامع هست. روي چوب کنده شده: «مساجد، شما را به خدا دعوت مي کنند.»

بشقاب سقفي
 

معمار مسجد، 800 سال قبل بلند ترين جاي سقف را يک بشقاب کار گذاشته . اين جا شبستان زيباي مسجد جامع است. جايي که آجرها به هم مي رسند. خيلي از بشقاب هاي قديمي ، هنگام مرمت با بشقاب هاي تازه عوض شده اند.
منبع: هفته نامه فرهنگي-اجتماعي همشهري جوان، شماره 53



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط