پهلوان بازي در عصر ديجيتال
مدير توليد بازي گرشاسپ از جذابيت داستان هاي ايراني براي استفاده در بازي ها مي گويد
سؤالي که مطرح است اين است که چرا بازي ايراني بسازيم. وقتي که تمام مغازه ها بازي هايي با کيفيتي متفاوت از ايران دارند و هزاران هزار شانس براي تجربه هاي متفاوت به وجود مي آورند که تکنولوژي به روزتري دارند و بچه ها هم بيشتر از آن استقبال مي کنند؟
هر کسي از يک جانبي به موضوع نگاه مي کند و جانبي که ما در نظر داشتيم اميدمان بود. اميدي که داشتيم تا قابل رقابت شويم.
اين غني بودن در تاريخ ايران خيلي چشمگير است.
بله، در ضمن مردم هم خواهان چنين چيزي هستند. وقتي يک پدر مي نشيند پشت بازي را مي خواند و مي بيند گرشاسپ يک پهلوان ايراني است و خودش هم يک چيزهايي يادش بيايد که در شاهنامه خوانده خيلي جذاب است.
چرا بايد يک بازي تاريخي_ اسطوره اي ساخت؟
اسطوره هم مي تواند ريشه در تاريخ داشته باشد. مثل رستم که وجود داشته اما نه به شکلي که فردوسي به تصوير کشيده.
در فضاي اسطوره اي فانتزي مثل گرشاسپ که آسمان فرو مي ريزد و ديو ها و هيولاهايي که آسمان را مي گيرد و شب مي شود و يک هفته با اين هيولا مبارزه مي کند اينها همه اغراق شده و فانتزي است. اين فضاي اغراق شده فکر مي کنم براي بازي اکشن جذاب است و بچه ها دوست دارند اين فضا را و خود سهيل طراحي هاي فانتزي خوبي مي کند. اين خيلي مهم بوده و اينکه اين بازي گوشه اي به فرهنگ و ادبيات ما داشته باشد. مي شود يک داستان علمي _تخيلي درست کرد که خيلي هم جذاب باشد اما لزوماً از اين المان هاي فرهنگي استفاده نشده. البته نمي گويم که بازي ها بايد اين طوري ساخته شوند. ما اين کار را کرديم.
خيلي ها دارند از روي اسطوره هاي تاريخي بازي مي سازند؛ مثلاً شمشير نادر. اگرذ از جنبه تاريخ اسطوره اي نگاه کنيم خيلي از بازي هايي که آمده به جز سياره ميترا و آسمان دژو. . . نشان مي دهد که ما داريم رجوع مي کنيم به گذشته. به نظرتان اين خوب است که هميشه به گذشته نگاه کنيم و بازي بسازيم؟ به هر حال الان بازي يک رسانه است ديگر.
هميشه خوب نيست اما براي اول کار مي تواند کمک کننده باشد. چون انتقال فرهنگ است مي تواند کمک کند. مي تواند به ضعف هاي تکنيکي کمک کند. من بازي لطفعلي خان را وقتي مي گيرم حالا اگر از prince ofpersian خيلي ضعيف تر است مي گويم اشکال ندارد که معماري اش اين طوري باشد، من در عوض يک چيزي از تاريخش ياد مي گيرم ولي اگر يک داستان جديد با کاراکتر هاي جديد باشد ديگر خيلي من ايراني با آن ارتباط فرهنگي برقرار نمي کنم. به اين مي توان به عنوان يک المان فرهنگي نگاه کرد.
يعني داستان ايراني به عنوان يک المان جذاب مطرح مي شود تا براي بچه ها کشش ايجاد کند، حتي اگر مشکلات فني داشته باشد. وقتي گرافيک بازي ضعيف تر از crisis است حداقل فکر مي کنيم که اين ماجراي ايران است. اين يک واقعيت است ولي از طرف ديگر دغدغه ساخت هم هست که چرا ما اينها را تصوير سازي نکرده ايم. ما چرا نمي دانيم کيکاووس چه شکلي بوده؟ هيچ کس حتي يک اسکچ دستي هم نزده در حالي که امريکا و غرب اين طور نيست. آنها نه تنها اسطوره هاي خودشان را تمام کرده اند يک سري اسطوره هم ساختند؛ مثل بتمن و...
اين بازي يک سري مزيت ها و فرق هاي اساسي نسبت به بقيه بازي ها در ايران دارد؛ مثلاً منظره هاي خوب.
بله. سهيل دانش اشراقي (concept designer و کارگردان هنري) و سيروس پور لطفي (مدلساز اصلي کار و محيط ها) خيلي روي اين کار وقت گذاشتند و بعد هم که حسين حسينيان که level را مي ساخت. به دليل اينکه دوربين ها را طراح مي چيند و يک حس سينماتيک به کار مي دهد، خيلي اين سه نفر روي اين شات ها وقت گذاشتند.
در بعضي جاها ديده مي شد که ما منظره هاي قبلي بازي را هم داريم. چيزي شبيه اتفاقاتي که در god of war مي افتد.
اتفاقا پياده سازي اين مسائل هم خيلي وقت ما را گرفت. همه اينها بايدload download مي شد و براي کل شهر بتواند لود شود ما کارت گرافيکي مي خواستيم که بيش از يک گيگا بايت حافظه داشته باشد. گاهي يک حرکت دوربين باعث مي شد که ببينيم يک جايي مثلاً تو لود نيست.
به نظر خودتان نقطه قوت بازي کجاست؟
نقاط ضعف بازي چيست حالا که نقاط قوتش را گفتيد.
چرا فکر مي کنيد داستانش ضعيف است؟
چرا خب اين ضعف ها را از بين نبرديد؟
روند بازي سازي به چه شکل است؛ اول داستان گفته مي شود و بعد گيم پلي اش را ساختند يا بر عکس؟
گيم پلي بازي خوب بود نه اينکه ضعف نداشته باشد. اما به نظر من بازي سازها بايد از اين به بعد براي ساخت بازي action_adventure گرشاسپ را نقطه صفر قرار بدهند. انگار اينکه دنياي بازي ايران متحول شود و نقطه صفرش گرشاسپ است.
رقابت ما داخلي نيست، همان طور که اول صحبت گفتيم رقابت ما با دنياست. چرا که بچه ها مي روند و بازي هاي روز دنيا را با قيمتي ارزان تهيه مي کنند. ما بايد به عنوان توليد کننده ايراني حوزه جذابيتمان را پيدا کنيم تا بچه ها رغبت کنند محصولات مان را بخرند ما که نمي خواهيم سرشان را کلاه بگذاريم بايد کيفيت کار خوب شود.
اين خوب شدن چه هزينه هايي دارد؟ مشکلات کجاست و چه سختي هايي سر راهتان است؟ در ساخت بازي چه بخشي شما را بيشتر اذيت کرد؟
فراخوان دادن مشکلتان را حل نمي کرد؟
شما خودتان فعاليتي کرديد تا بتوانيد ناشر پيدا کنيد؟
چرا اين چند شرکتي که فعلاً دارند بازي سازي مي کنند با هم سرمايه اي فراهم نمي کنند تا با کمک هم... ؟
پس چنين ايده اي داريد؟
بحث تبليغات در ايران خيلي ضعيف است و به آن به شکل پول خرج کردن نگاه مي کنند تاسرمايه گذاري واما مسأله ديگر کپي رايت است. اذيتتان نمي کند؟
البته براي بازي خودتان فکر نمي کنم کسي با اين قيمت بخواهد که آن را کپي کند. بحث سربازي هاي خارجي است.
مردم فکر مي کنند وقتي دارند 5000 تومان پول مي دهند، دارد سرشان کلاه مي رود.
يعني هيچ روشي هم براي تغيير اين ذهنيت نيست؟
اين خيلي به نفع بازي شماست؟
به نفع مردم که بازي ها را به صورت اوريجينال بخرند!
اگر اين کار را بکنند ما هم مي توانيم با خارج از کشور تعامل کنيم و آن موقع لازم نيست ديگر 60 دلار در ايران فروخته شود. الان در اسپانيا بازي فيفا را 20 يورو مي خرند. چرا؟ چون اسپانيا و ايتاليا اقتصادشان فرق دارد با فرانسه و آمريکا. اگر در آنجا قيمت بالاتر بخورد مردم نمي خرند. روسيه هم همين کار را کرده، حتي بازي هاي اورجينالش را ارزان تر مي دهد. در ايران شايد 70_60 دلار براي بازي ها خيلي گران است. ولي آنها مي توانند با ما کنار بيايند و ارزان تر بفروشند. اگر قانون رعايت شود آنها قيمت را پايين مي آورند. الان صنعت بازي ما در چه رده اي است؟
خب طبيعتاً صنعت که نيست، چون همان چرخه هي که گفتم کامل نيست. توليد و فروشمان بايد سود داشته باشد و بازي سازي به طور مرتب جريان داشته باشد. الان به آن وضعيت نرسيده اما کارهاي خوبي شده. بچه ها بيشتر کارهاي خودشان را انجام مي دهند اما کارهايشان پارتيزاني است.
آموزش عالي چنين جايگاهي براي بازي هاي کامپيوتري دارد که رشته اش قرار بدهد؟
طبق حرف هاي شما چنين چيزي نياز است؟
صنعت و بازار ما در چه جايگاهي است؟ آيا روبه رشد است؟
ژاپن و آمريکا خيلي پيشرفت کردند و از قطب هاي اصلي اين حرفه هستند و نمي توان از آنها چشم پوشي کرد؛ با اينکه ژاپن کمي الان ضعيف تر از آمريکا و اروپاست. مي خواهم ببينم ما هم مي توانيم به اين جايگاه برسيم.
بايد چه کار کرد تا به آن جايگاه رسيد؟
اول بايد صنعتمان صنعت باشد و چيز تصنعي نباشد. بهرام برقعي يک بار يک مثال خوبي زد، گفت که مثل مريضي است که دستگاهي براي دياليز به او وصل است، تا آن دستگاه است اتفاقي نمي افتد اما دستگاه را که از او جدا کنيم نمي تواند زندگي کند. نبايد اين طوري باشد. من فکر مي کنم ورزش ما هم همين طور است. اينکه به زور به باشگاه ها پول بدهيم با اينکه باشگاه ها درآمدي ندارند ولي به نظر برسد که حرفه اي هستند. انيميشن طوري شده که همه انتظار دارند پول کلان بگيرند و توليد کنند و مخاطب نداري، فروش هم نداري. وقتي فروش نداري يعني انتظاري از آن چرخه نداري. وام از اين نهاد و بودجه از آن نهاد؛ تا وقتي اين طوري باشد هيچ پيشرفتي صورت نمي گيرد. اگر در اين چرخه 100 ميليون تومان خرج مي شود توقع مي رود که در اين مقدار 100 هزار تومان سود داشته باشيم. ما بايد هزينه ها را مديريت کنيم. با اين کار ايراني ها از خارج کشور بلند مي شوند مي آيند، حتي خارجي ها هم مي آيند. درنمايشگاهي که ما پارسال رفتيم افرادي بودند که در دوبي توسط يک گروه بين المللي تعليم داده شدند. پس پله اول اين است که ادامه پيدا کند. ايران در رده اول بايد ببيند که براي ايراني چه چيزي خوب است و بعد بايد ديد که درجهان چه کار مي تواند مي کند. مثلاً کره هم قدرتمند است اما درجهان کارش را دوست ندارند وکمپاني کرايت آلمان هم يکي از بهترين هاي اين کار است. خيلي خوب است اگر سه نهاد دولتي بيايند و بودجه اي در نظر بگيرند ما مي خواهيم کاري انجام بدهيم که درسطح جهان مطرح شود. نرويم به دنبال ساخت پنج بازي. يک بازي خوب بسازيم خيلي بهتر است. من فکر مي کنم راه بين المللي تمرکز است و راه داخلي سادگي کار.
صداي نريشن روي بازي کيست؟
روي اين ماجرا خرج شده که صداهاي خوبي در کار باشد؟
تمام کردن بازي به طور نرمال چند ساعت طول مي کشد؟
بازي هاي خارجي که الگوي اين بازي بوده کدام ها هستند؟
ازنظر شما بهترين بازي دنيا کدام است؟
منبع: نشريه همشهري دانستنيها ويژه نامه ديجيتال آذر ماه 89.
/ج