مينهاي خداوند در خليج فارس
سخنراني منتشر نشده سردار شهيد «حاج علي هاشمي»، فرمانده دلاور قرارگاه سري نصرت، دربارة وضعيت جنگ در اواخر جنگ
با عرض ادب خدمت آقا امام زمان و نايب برحقش حضرت امام خميني. خدا را شكر ميكنم كه باز به بندة حقير توفيق داد كه خدمت آقايان برسيم و چند دقيقهاي از وقت گرانقدر و با ارزش شما عزيزان را بگيريم. در يك چنين جلسات و برنامههايي كه خدمت پاسداران ميرسيم از كليگويي و بحثهاي سياسي، كه بعضاً شايد پوچ هم باشند ابا ميكند و سعي ميكند مشكلات و موانعي كه بر سر راه انقلاب اسلامي هست صحبت ميكند؛ كه اگر قرار است وقتي هم از آقايان گرفته شود درباره اين مسائل باشد.
بنده قصد دارم دربارة جنگ و آخرين وضعيتي كه در جنگ داريم و كارهايي كه براي اتمام آن بايد انجام دهيم و همچنين بعضي مشكلاتي كه در سپاه هست صحبت كنم و چند تذكر هم خدمت آقايان بگويم. اما جنگ كه اصليترين مساله امروز انقلاب اسلامي است. مدت زيادي از عمر آن گذشته و ما طي اين مدت فراز و نشيبهاي فراوان و مقاطع مختلفي را طي كردهايم و در هر مقطع هم مواجه با بحرانهاي خاصي از طرف قدرتهاي جهاني و دشمنان اسلام بوديم. ولي الحمدلله همه اينها از آنجايي كه خداوند متعال حافظ انقلاب است و او اراده كرده كه اين انقلاب بماند با همه شدت و جديت توطئهها و با همه قدرت و فشاري كه آن بحرانها داشت، انقلاب تا حالا حفظ شده و هر روز به قدرت آن افزوده ميشود.
در سالي كه گذشت، صدام اعلام كرد كه ما امسال جنگ را به مرحلهاي ميرسانيم كه ايرانيها و مسوولان و آخوندهاي ايراني مجبور بشوند كه به دنبال ما براي صلح بدوند. طبيعي است وقتي رئيسجمهوري كه طرف جنگ است چنين جملهاي را ميگويد بايد يك توطئه بسيار قوي و همهجانبهاي در پشت اين جمله باشد كه بتواند آن را به عمل كشانده و به دنيا ثابت كند. چرا كه اگر فقط شعار باشد، بعد از مدتي بيرنگورو خواهد شد. اين جملة صدام نشانگر پيريزي يك توطئه جدي، از طرف قدرتهاي جهاني براي انقلاب اسلامي در سال گذشته است.
اما اگر جبههها را بررسي بكنيم و از نزديك وضعيت جبههها را بررسي كنيم، ميبينيم پيروزيهايي كه جمهوري اسلامي به لطف خداوند در سال گذشته به دست آورد، باعث شد كه ضمن اينكه حرف صدام به عمل نرسد، و توطئة جدي كه استكبار شرق و غرب براي تحميل صلح به ما چيده بود خنثي بشود، توانستند دستاوردهاي چشمگيري نيز براي ما داشته باشند.
از جمله عمليات فاو، بهعنوان يك عمليات آفندي، منجر به تصرف فاو، عمليات شلمچه و عملياتهايي كه بين شلمچه و فاو صورت گرفتند. در پدافند هم باز دشمن از ما شكست خورد. الآن هم اينطور است. دشمن در پدافند خود، دست به دفاع متحرك زد كه شكست خورد. يعني در سال گذشته دشمن هم در آفند و هم در پدافند شكست خورد. در حاليكه دشمن معمولاً در آفند شكست ميخورد. طبيعي است كه به دست آوردن چنين موفقيتي برايمان هم ارزان تمام نشد و خرج زيادي پاي آن كرديم.
اين پيروزيها نتايج جالبي داشت كه يكي از آنها تزلزل رژيم بعث بود. برعكسِ آن صحبتي كه صدام كرده بود. حتي برخي تحليلگران نظامي سياسي دنيا معتقد بودند كه رژيم بعث متزلزل شده و تمام شدني است، و الآن ديگر بايد به آيندة عراق فكر كرد.
يكي ديگر از نتايج اين پيروزيها، تثبيت انقلاب و حكومت اسلامي بود كه بهحمدالله امروز بهعنوان يك قدرت منطقهاي مطرح است و كشورهاي بزرگ دنيا كه روزي به ما محل نميدادند، امروز به دست و پاي ما افتادهاند و اين نشانة تثبيت حكومت است.
نتيجة سوم پيروزيهاي سال گذشته، تغيير موازنة قوا به نفع جمهوري اسلامي بود. يعني همة دنيا متوجه شدند كه قدرت، دست جمهوري اسلامي است. اين مسأله را از آدم ساده و روستايي ما تا خود فرماندهان عراقي و حتي تحليلگران نظامي سياسي دنيا اذعان داشتند. هيچ شكي در آن نيست، الا اينكه كسي بخواهد نظر مغرضانه بدهد وگرنه نظر سياسي صحيحي كه الآن در برخي روزنامهها و راديوهاي دنيا هم دارد اعلام ميشود اين است كه قدرت دست ايران است.
شايد ما بعد از جنگ چنين وضعيت روشن و واضحي را نداشتيم. بعد از رمضان و بيتالمقدس و فتحالمبين اصلاً بحث موازنه قوا مطرح نبود و فوقش اين بود كه تازه بياييم قوايمان را به صدام برسانيم، اما الآن دارد طرح ميشود كه قدرت و پيروزي به دست جمهوري اسلامي افتاده است. در مقابل اين تغيير، دشمن اقدام به حركتهاي جدي كرد. حزب بعث عراق به جبهه خودش فشار ميآورد تا نگذارد اين ارزيابي در دنيا اثبات شود. لذا شروع كردند به دفاع متحرك و حملات محدود و همچنين جنگ شهري كه بيسابقه بود.
يكي از اهداف جنگ شهري اين بود كه نگذارد اين ارزيابي در دنيا تثبيت شود چرا كه اگر اين تحليل فراگير شود زمان رفتن صدام هم فرا رسيده است. لذا تمام تلاش فعلي دشمن هم اين بود. جنگ نفتكشها هم به همين خاطر بود. البته براي ما و مردم روشن است كه با اينكه دشمن از همة ابزارهايش براي اين منظور استفاده كرد، اما نتوانست موفق بشود.
يكي از اهداف به وجود آوردن جبهة خليج فارس و حضور علني آمريكا و انگليس و فرانسه و شوروي ـكه البته شوروي بعدا كنار كشيدـ و ورود كشورهاي مرتجع منطقه به آنجا همين است. يعني هدف اصليشان اين است كه نگذارند دنيا متوجه شود كه ايران، پيروز جنگ است. ميخواهند ما را درگير خودشان كنند و ضرباتي را هم مانند جمعة خونين مكه، به ما وارد كنند. يعني از بيرون ضربات سياسي بياورند و از داخل هم به صدام كمك كردند تا در جبهههاي مختلف حمله كند كه به جزيره جنوبي و فاو و شلمچه حمله كرد. چرا كه ريگان، گوش او را پيچانده بود! خودشان هم در خليج فارس وارد شدند. هدف اصلي همة اينها همان تغيير ارزيابي دربارة موازنة قوا به نفع جمهوري اسلامي است.
آمريكا حاضر است جنگ تا چندين سال ديگر ادامه پيدا كند، اما نه به نفع جمهوري اسلامي بلكه يكي اين بزند و يكي آن! امروز حضور اينها در خليج فارس، براي فشار آوردن به ما براي عقب نشيني در برخي مواضع است. طبيعي هم هست كه ما شايد نتوانيم با ناوگان آمريكا كه اين همه هواپيما و كشتي و نفتكش دارد، يك جنگ نظامي بكنيم. هر چند كه همة حملات ما تا به حال با توكل به خداوند متعال بوده است، ولي واقعيت اين است كه يك جنگ صرفاً نظامي، براي ما ممكن نيست. خودشان هم اين را ميدانند. ولي ما ميبينيم كه آنكه تا كنون اوضاع خليج فارس را پيش برده خداوند متعال بوده است. لذاست كه از هواپيما تا هليكوپتر تا قايق و كشتي و نفتكشهاي آنها و حتي نيروي ما در سواحل، شناور است. شناور يعني اينكه همه چيز به دست اراده الهي است.
امروز شما در جبهة غرب داريد عملياتهاي محدودي چون نصر و فتح كه خيلي محدود هستند را انجام ميدهيد. اما ميبينيم كه سه حركت مذبوحانه در مقابل اين حركتهاي محدود و كم تلفات ما انجام شد. نظاميهاي عراقي مذبوحانه پاتك كردند و كشته بسيار دادند. گاهي اوقات براي پاتكها توجيهات نظامي وجود دارد و دستاوردهايي براي عراق دارد. اما وقتي نيروهاي ما در ارتفاعات بالاي سر عراقيها ميباشند، پاتك آنها به معناي قتلعام خودشان است، چطور اين كار توجيه ميشود؟! امروز به جاي خاك و خاشاك اطراف قلههاي غرب، جسد عراقي افتاده است و ديده ميشود! هر روز شايد هزار نفر كشته ميدهند و باز دارند پاتك ميكنند! چرا اين كار را ميكنند؟ چون نگذارند اين ذهنيت كه قدرت الآن دست ايرانيهاست شكل بگيرد. اقدام دومشان هم شدت دادن به مسائل خليج فارس است. هر روز يكي از قدرتهاي دنيا اعلام ميكند كه دارد به خليج فارس ميآيد. اقدام سوم هم شروع جنگ شهرهاست كه دشمن در طي آنها دارد مراكز صنعتي و اقتصادي ما را ميزند.
تنها راه نجات ما هم تداوم عملياتهاست؛ چون امروز تمام راهها براي ما بسته شده است. چون اگر روزي يك برادر سياسي اميد آن را داشت كه از راه سياسي به نتيجه برسد امروز ديگر اين اميد وجود ندارد. امروز تمام پلهاي پشت سر ما شكسته شده است. هيچ راهي براي صلح وجود ندارد. امروز فشارهاي قدرتهاي استكباري، به شكلي است كه بايد منتظر يك سري تغيير و تحولات عظيم در منطقه باشيم. اينها خودشان فهميدهاند كه صدام رفتني است و بحثشان با ما چيز ديگري است.
امروز اگر ميبينيد كه ليبي و سوريه كه دو تا از كشورهاي همپيمان ما بودند هم دارند با فشار شوروي از ما دور ميشوند و حتي بعضا به سمت عراق سوق داده ميشوند، به همين خاطر است. امروز فشار جدي به انقلاب اسلامي وارد ميشود و همة نزديكان ما را دارند از بين ميبرند. اگر امروز پدر و مادر ما را در مكه قتل عام ميكنند، آن هم بخشي از اين اقدامات است و برنامه جدايي نميباشد. اينها همه يك برنامه مفصل حساب شده براي جلوگيري از انقلاب اسلامي است. اخباري هست مبني بر اينكه حتي دو ماه قبل از آن حادثه فرماندهان ضدشورش آمريكايي و فرانسوي به آنجا رفته و وضعيت خيابانها را بررسي كردهاند. اينها درست در كنار تلاش هايي بود كه پنج كشور بزرگ دنيا در سازمان ملل داشتند عليه ما شكل ميدادند. در چنين وضعيت وحشيانه و ددمنشانهاي تنها راه ما اين است كه بجنگيم و عمليات انجام بدهيم.
اما ادامه و استمرار جنگ شرطي دارد كه به عهده شماست. البته درباره وضعيت سپاه ششم و وضعيت موجود سپاه عراق و ساير مسائل نظامي هم حرفهايي دارم كه الآن فرصت نميشود ارائه دهم. اما ارزيابي كلي اين است كه ما در يك مقطع جدي هستيم. هيچگاه چنين فشاري روي ما نبوده است. دشمن ميخواهد كه تغيير موازنه قوا به نفع ما به اثبات نرسد و ما ميخواهيم آن را ثابت كنيم پس بايد عمليات انجام دهيم.
مقاومت و ايثار مردم در اين وضعيت نقش تعيينكننده دارد. در جنگ شهرها همين مقاومت بود كه نقش اصلي را بازي كرد. يعني بچههاي ما در مدرسه، زنهاي ما در خانه، كارگران ما در كارخانه، پاسدارها در جبهه، همه و همه مقاومت كردند تا آن پروژه شكست خورد و آنان را وادار به عقب نشيني كرد. پس اگر ما مقاومت كنيم ميتوانيم مسير را ادامه دهيم. سياست جمهوري اسلامي هم اين است كه انشاالله با قوت، جنگ و عملياتهاي خودش را ادامه بدهد.
منبع: ماهنامه امتداد شماره 52
با عرض ادب خدمت آقا امام زمان و نايب برحقش حضرت امام خميني. خدا را شكر ميكنم كه باز به بندة حقير توفيق داد كه خدمت آقايان برسيم و چند دقيقهاي از وقت گرانقدر و با ارزش شما عزيزان را بگيريم. در يك چنين جلسات و برنامههايي كه خدمت پاسداران ميرسيم از كليگويي و بحثهاي سياسي، كه بعضاً شايد پوچ هم باشند ابا ميكند و سعي ميكند مشكلات و موانعي كه بر سر راه انقلاب اسلامي هست صحبت ميكند؛ كه اگر قرار است وقتي هم از آقايان گرفته شود درباره اين مسائل باشد.
بنده قصد دارم دربارة جنگ و آخرين وضعيتي كه در جنگ داريم و كارهايي كه براي اتمام آن بايد انجام دهيم و همچنين بعضي مشكلاتي كه در سپاه هست صحبت كنم و چند تذكر هم خدمت آقايان بگويم. اما جنگ كه اصليترين مساله امروز انقلاب اسلامي است. مدت زيادي از عمر آن گذشته و ما طي اين مدت فراز و نشيبهاي فراوان و مقاطع مختلفي را طي كردهايم و در هر مقطع هم مواجه با بحرانهاي خاصي از طرف قدرتهاي جهاني و دشمنان اسلام بوديم. ولي الحمدلله همه اينها از آنجايي كه خداوند متعال حافظ انقلاب است و او اراده كرده كه اين انقلاب بماند با همه شدت و جديت توطئهها و با همه قدرت و فشاري كه آن بحرانها داشت، انقلاب تا حالا حفظ شده و هر روز به قدرت آن افزوده ميشود.
در سالي كه گذشت، صدام اعلام كرد كه ما امسال جنگ را به مرحلهاي ميرسانيم كه ايرانيها و مسوولان و آخوندهاي ايراني مجبور بشوند كه به دنبال ما براي صلح بدوند. طبيعي است وقتي رئيسجمهوري كه طرف جنگ است چنين جملهاي را ميگويد بايد يك توطئه بسيار قوي و همهجانبهاي در پشت اين جمله باشد كه بتواند آن را به عمل كشانده و به دنيا ثابت كند. چرا كه اگر فقط شعار باشد، بعد از مدتي بيرنگورو خواهد شد. اين جملة صدام نشانگر پيريزي يك توطئه جدي، از طرف قدرتهاي جهاني براي انقلاب اسلامي در سال گذشته است.
اما اگر جبههها را بررسي بكنيم و از نزديك وضعيت جبههها را بررسي كنيم، ميبينيم پيروزيهايي كه جمهوري اسلامي به لطف خداوند در سال گذشته به دست آورد، باعث شد كه ضمن اينكه حرف صدام به عمل نرسد، و توطئة جدي كه استكبار شرق و غرب براي تحميل صلح به ما چيده بود خنثي بشود، توانستند دستاوردهاي چشمگيري نيز براي ما داشته باشند.
از جمله عمليات فاو، بهعنوان يك عمليات آفندي، منجر به تصرف فاو، عمليات شلمچه و عملياتهايي كه بين شلمچه و فاو صورت گرفتند. در پدافند هم باز دشمن از ما شكست خورد. الآن هم اينطور است. دشمن در پدافند خود، دست به دفاع متحرك زد كه شكست خورد. يعني در سال گذشته دشمن هم در آفند و هم در پدافند شكست خورد. در حاليكه دشمن معمولاً در آفند شكست ميخورد. طبيعي است كه به دست آوردن چنين موفقيتي برايمان هم ارزان تمام نشد و خرج زيادي پاي آن كرديم.
اين پيروزيها نتايج جالبي داشت كه يكي از آنها تزلزل رژيم بعث بود. برعكسِ آن صحبتي كه صدام كرده بود. حتي برخي تحليلگران نظامي سياسي دنيا معتقد بودند كه رژيم بعث متزلزل شده و تمام شدني است، و الآن ديگر بايد به آيندة عراق فكر كرد.
يكي ديگر از نتايج اين پيروزيها، تثبيت انقلاب و حكومت اسلامي بود كه بهحمدالله امروز بهعنوان يك قدرت منطقهاي مطرح است و كشورهاي بزرگ دنيا كه روزي به ما محل نميدادند، امروز به دست و پاي ما افتادهاند و اين نشانة تثبيت حكومت است.
نتيجة سوم پيروزيهاي سال گذشته، تغيير موازنة قوا به نفع جمهوري اسلامي بود. يعني همة دنيا متوجه شدند كه قدرت، دست جمهوري اسلامي است. اين مسأله را از آدم ساده و روستايي ما تا خود فرماندهان عراقي و حتي تحليلگران نظامي سياسي دنيا اذعان داشتند. هيچ شكي در آن نيست، الا اينكه كسي بخواهد نظر مغرضانه بدهد وگرنه نظر سياسي صحيحي كه الآن در برخي روزنامهها و راديوهاي دنيا هم دارد اعلام ميشود اين است كه قدرت دست ايران است.
شايد ما بعد از جنگ چنين وضعيت روشن و واضحي را نداشتيم. بعد از رمضان و بيتالمقدس و فتحالمبين اصلاً بحث موازنه قوا مطرح نبود و فوقش اين بود كه تازه بياييم قوايمان را به صدام برسانيم، اما الآن دارد طرح ميشود كه قدرت و پيروزي به دست جمهوري اسلامي افتاده است. در مقابل اين تغيير، دشمن اقدام به حركتهاي جدي كرد. حزب بعث عراق به جبهه خودش فشار ميآورد تا نگذارد اين ارزيابي در دنيا اثبات شود. لذا شروع كردند به دفاع متحرك و حملات محدود و همچنين جنگ شهري كه بيسابقه بود.
يكي از اهداف جنگ شهري اين بود كه نگذارد اين ارزيابي در دنيا تثبيت شود چرا كه اگر اين تحليل فراگير شود زمان رفتن صدام هم فرا رسيده است. لذا تمام تلاش فعلي دشمن هم اين بود. جنگ نفتكشها هم به همين خاطر بود. البته براي ما و مردم روشن است كه با اينكه دشمن از همة ابزارهايش براي اين منظور استفاده كرد، اما نتوانست موفق بشود.
يكي از اهداف به وجود آوردن جبهة خليج فارس و حضور علني آمريكا و انگليس و فرانسه و شوروي ـكه البته شوروي بعدا كنار كشيدـ و ورود كشورهاي مرتجع منطقه به آنجا همين است. يعني هدف اصليشان اين است كه نگذارند دنيا متوجه شود كه ايران، پيروز جنگ است. ميخواهند ما را درگير خودشان كنند و ضرباتي را هم مانند جمعة خونين مكه، به ما وارد كنند. يعني از بيرون ضربات سياسي بياورند و از داخل هم به صدام كمك كردند تا در جبهههاي مختلف حمله كند كه به جزيره جنوبي و فاو و شلمچه حمله كرد. چرا كه ريگان، گوش او را پيچانده بود! خودشان هم در خليج فارس وارد شدند. هدف اصلي همة اينها همان تغيير ارزيابي دربارة موازنة قوا به نفع جمهوري اسلامي است.
آمريكا حاضر است جنگ تا چندين سال ديگر ادامه پيدا كند، اما نه به نفع جمهوري اسلامي بلكه يكي اين بزند و يكي آن! امروز حضور اينها در خليج فارس، براي فشار آوردن به ما براي عقب نشيني در برخي مواضع است. طبيعي هم هست كه ما شايد نتوانيم با ناوگان آمريكا كه اين همه هواپيما و كشتي و نفتكش دارد، يك جنگ نظامي بكنيم. هر چند كه همة حملات ما تا به حال با توكل به خداوند متعال بوده است، ولي واقعيت اين است كه يك جنگ صرفاً نظامي، براي ما ممكن نيست. خودشان هم اين را ميدانند. ولي ما ميبينيم كه آنكه تا كنون اوضاع خليج فارس را پيش برده خداوند متعال بوده است. لذاست كه از هواپيما تا هليكوپتر تا قايق و كشتي و نفتكشهاي آنها و حتي نيروي ما در سواحل، شناور است. شناور يعني اينكه همه چيز به دست اراده الهي است.
يك ميني كه دو تا سه ماه در آب به اين وسعت مانده بوده و چهار صد پانصد كشتي در آن مدت از كنارش عبور كردهاند و به هيچكدام نخورده است، بعد از چندماه در اوج هارت و پورت و ادعاهاي بزرگ روسها به اولين كشتي پر سر و صداي آنها برخورد ميكند و رسوايي بزرگي براي آنها ايجاد ميكند و آنها را از منطقه به بيرون پرتاب ميكند! يعني خداوند متعال فقط با يك مين، يكي از دو قدرت بزرگ جهاني را از خليج فارس بيرون ميكند! تا جايي كه آنها تا به حال جرأت نكردند پايشان را به تنگه هرمز بگذارند. چطور؟ توسط يك مين الهي!
يك ميني كه به فرمان خدا عمل كرد. ميني كه بر اساس تقدير خداوند دو سه ماه در گوشهاي ماند تا بتواند به موقع عمل كند. در اين آبهاي پرخروشي كه كشتيهاي به اين عظمت را جابهجا ميكنند يك مين به آن سبكي به اذن خدا ميماند و درست در زماني كه روسها شروع ميكنند به هارت و پورت و فشار بر ايران ميآورند، آن موقع عمل ميكند! كه اگر روسها ميآمدند و مستقر ميشدند قطعاً كار بسيار سختتر ميشد. چون روسها مدام رجز ميخواندند و علم مقابله با ايران و حمايت از نفتكشهاي كويتي را برداشته بودند. در چنين شرايطي يك مين، همة كاسه كوزههاي آنها را به هم ريخت. همين مين الهي بود كه ناو «استار» آمريكايي را هم زد و آبروي آنها را هم برد. اين مينها را خداوند نگاه داشته بود تا سر راه اينها بكارد و آبروي اين قدرتهاي مادي را ببرد. امروز شما در جبهة غرب داريد عملياتهاي محدودي چون نصر و فتح كه خيلي محدود هستند را انجام ميدهيد. اما ميبينيم كه سه حركت مذبوحانه در مقابل اين حركتهاي محدود و كم تلفات ما انجام شد. نظاميهاي عراقي مذبوحانه پاتك كردند و كشته بسيار دادند. گاهي اوقات براي پاتكها توجيهات نظامي وجود دارد و دستاوردهايي براي عراق دارد. اما وقتي نيروهاي ما در ارتفاعات بالاي سر عراقيها ميباشند، پاتك آنها به معناي قتلعام خودشان است، چطور اين كار توجيه ميشود؟! امروز به جاي خاك و خاشاك اطراف قلههاي غرب، جسد عراقي افتاده است و ديده ميشود! هر روز شايد هزار نفر كشته ميدهند و باز دارند پاتك ميكنند! چرا اين كار را ميكنند؟ چون نگذارند اين ذهنيت كه قدرت الآن دست ايرانيهاست شكل بگيرد. اقدام دومشان هم شدت دادن به مسائل خليج فارس است. هر روز يكي از قدرتهاي دنيا اعلام ميكند كه دارد به خليج فارس ميآيد. اقدام سوم هم شروع جنگ شهرهاست كه دشمن در طي آنها دارد مراكز صنعتي و اقتصادي ما را ميزند.
تنها راه نجات ما هم تداوم عملياتهاست؛ چون امروز تمام راهها براي ما بسته شده است. چون اگر روزي يك برادر سياسي اميد آن را داشت كه از راه سياسي به نتيجه برسد امروز ديگر اين اميد وجود ندارد. امروز تمام پلهاي پشت سر ما شكسته شده است. هيچ راهي براي صلح وجود ندارد. امروز فشارهاي قدرتهاي استكباري، به شكلي است كه بايد منتظر يك سري تغيير و تحولات عظيم در منطقه باشيم. اينها خودشان فهميدهاند كه صدام رفتني است و بحثشان با ما چيز ديگري است.
امروز اگر ميبينيد كه ليبي و سوريه كه دو تا از كشورهاي همپيمان ما بودند هم دارند با فشار شوروي از ما دور ميشوند و حتي بعضا به سمت عراق سوق داده ميشوند، به همين خاطر است. امروز فشار جدي به انقلاب اسلامي وارد ميشود و همة نزديكان ما را دارند از بين ميبرند. اگر امروز پدر و مادر ما را در مكه قتل عام ميكنند، آن هم بخشي از اين اقدامات است و برنامه جدايي نميباشد. اينها همه يك برنامه مفصل حساب شده براي جلوگيري از انقلاب اسلامي است. اخباري هست مبني بر اينكه حتي دو ماه قبل از آن حادثه فرماندهان ضدشورش آمريكايي و فرانسوي به آنجا رفته و وضعيت خيابانها را بررسي كردهاند. اينها درست در كنار تلاش هايي بود كه پنج كشور بزرگ دنيا در سازمان ملل داشتند عليه ما شكل ميدادند. در چنين وضعيت وحشيانه و ددمنشانهاي تنها راه ما اين است كه بجنگيم و عمليات انجام بدهيم.
اما ادامه و استمرار جنگ شرطي دارد كه به عهده شماست. البته درباره وضعيت سپاه ششم و وضعيت موجود سپاه عراق و ساير مسائل نظامي هم حرفهايي دارم كه الآن فرصت نميشود ارائه دهم. اما ارزيابي كلي اين است كه ما در يك مقطع جدي هستيم. هيچگاه چنين فشاري روي ما نبوده است. دشمن ميخواهد كه تغيير موازنه قوا به نفع ما به اثبات نرسد و ما ميخواهيم آن را ثابت كنيم پس بايد عمليات انجام دهيم.
مقاومت و ايثار مردم در اين وضعيت نقش تعيينكننده دارد. در جنگ شهرها همين مقاومت بود كه نقش اصلي را بازي كرد. يعني بچههاي ما در مدرسه، زنهاي ما در خانه، كارگران ما در كارخانه، پاسدارها در جبهه، همه و همه مقاومت كردند تا آن پروژه شكست خورد و آنان را وادار به عقب نشيني كرد. پس اگر ما مقاومت كنيم ميتوانيم مسير را ادامه دهيم. سياست جمهوري اسلامي هم اين است كه انشاالله با قوت، جنگ و عملياتهاي خودش را ادامه بدهد.
منبع: ماهنامه امتداد شماره 52
/ج