کدام حيوانات بيشتر مي فهمند؟ شامپانزه؟ دلفين يا موجودي ديگر؟ در اين مقاله به بررسي توان مغزي حيوانات مي پردازيم
کي از همه باهوش تره؟ براي جواب دادن به اين سوال مي توانيم تست هوش بگيريم و بعد ببينيم IQ هر کداممان چقدر است يا اينکه از متخصصان بپرسيم. اما آيا گونه ما که عنوان انسان خردمند را هم به عنوان اسم علمي، دنبال خودش مي کشد واقعا از همه گونه هاي ديگر باهوش تر است؟ اگر هم با هوش تريم، خب چقدر با هوش تريم؟ موجودات با هوش ديگري که سياره را با ما سهيمند کدامند؟ در ميان خويشاوندانمان چطور؟ اگر دوست داريد با حيوانات نسبتا باهوش آشنا شويد اين مطلب را بخوانيد و اگر مي خواهيد با موجوداتي بسيار باهوش تر از خودتان روبه رو شويد نيز اين مطلب را از دست ندهيد.
خويشاوندان باهوش ما!
در اکتبر 1960 جين گودال براي اولين بار شامپانزه هايي را ديد که از ابزار استفاده مي کنند. از آن زمان فهميديم که شامپانزه ها کارهايي بيش از ابزارورزي از دستشان بر مي آيد: برقراري ارتباط با هم، داشتن طبقات اجتماعي مختلف در گروه هاي خود، طرح ريزي براي شکار، درک علائم زباني انسان (البته پس از ياد گرفتن اين علائم!) و فهم مفهوم اعداد. البته از گونه اي که از لحاظ ژنتيکي 98 درصد مشابه ماست عجيب نيست.
اگر خويشاوندان دورترمان را نيز بررسي کنيم مي بينيم که ميمون کاپوچين باهوش ترين ميمون در بين ميمون هاي دنياي جديد است. ميمون هاي دنياي جديد، همان طور که از اسمشان بر مي آيد در قاره آمريکا يافت مي شوند. بچه کاپوچين ها بايد هشت سال (1) انجام عملي مانند شکستن دانه توسط بزرگ ترها را ببينند تا بتوانند به خوبي آن عمل را انجام دهند. در سال 2005 يک سري آزمايش براي مطالعه توانايي کاپوچين ها در درک مفهوم پول انجام گرفت. اين آزمايش نشان داد که کاپوچين ها مي توانند با مفهوم حدواسط معاملات هم کنار بيايند.
باهوشي که ديگر در ميان ما نيست!
تروثون (Troodon) نامي است که به نوعي دايناسورها اطلاق مي شود.
اين دسته از اولين دايناسورهايي بودند که در آمريکاي شمالي کشف شدند.
اندازه شان به 4/2 متر و وزنشان به 10 کيلوگرم مي رسيد. پاهاي بلندشان به آنها کمک مي کرد تا به سرعت بدوند.
اين دانياسورها چشمان درشتي نيز داشتند که شايد نشانه اي از فعاليت آنها در شب باشد. اندازه مغز اين دايناسورها نسبت به بدنشان از هر دايناسور ديگري بيشتر بود. شخصي به نام ديل راسل در 1982 پيشنهاد کرد اگر اين دايناسورها 65 ميليون سال پيش از ميان نمي رفتند احتمالا مغزي هم حجم و ظاهري مشابه انسان مي داشتند! البته باقي ديرين شناسان بيکار ننشستند و اين ايده را به شدت به باد انتقاد گرفتند. حالا شايد با توجه به نرخ افزايشي EQ در بين اين دايناسورها مغزشان هم حجم مغز ما مي شد ولي آخر چرا بايد جانوري با آن حجم مغز هم شکل ما باشد؟
پرندگان
تا مدت هاي مديد تصور بر اين بود که پرندگان از لحاظ هوشي پايين تر از پستانداران قرار مي گيرند. اما آزمايش هاي مختلف نشان داده است که اين تصور با واقعيت همخواني ندارد. به عنوان نمونه کلاغ ها مي توانند تا سه بشمارند و طوطي ها تا هشت هم مي توانند بشمارند. استفاده از ابزار نيز در پرنده هاي زيادي ديده شده است. کلاغ کالدونياي جديد از يک تکه چوب براي بيرون کشيدن حشرات از تنه درخت استفاده مي کند. آزمايش هاي مختلف روي زنبور خوار سبز کوچک نشان داده که اين پرنده شايد قادر باشد خودش را به جاي شکارچي اش بگذارد و نقشه او را حدس بزند. تا قبل از اين يافته ، چنين توانايي تنها در نخستي ها ديده شده بود.
پل!
ديگر همه ما بر مرحوم پل آشناييم؛ همان اختاپوسي که نتايج مسابقات را در جام جهاني پيش بيني مي کرد. ظاهرا پيش بيني هاي پل زياد هم شانسي نبوده و تا حدي به هوش بالاي اختاپوس ها مربوط مي شد. اينکه اختاپوس ها تا چه حد باهوشند محل بحث است ولي از توانايي اين حيوان در حل مساله و «ماز» بر مي آيد که اختاپوس حافظه کوتاه مدت و بلند مدت خوبي دارد. در آزمايشگاه مي توان به اختاپوس ها ياد داد اشکال و الگوهاي مختلف را از هم تشخيص دهند. اينکه چرا مغز اختاپوس ها EQاي به اندازه ما ندارد مي تواند علت هاي مختلفي داشته باشد ولي شايد مهم ترين علت خون اختاپوس باشد. خون اختاپوس بر خلاف مهره داران سبز رنگ است. علت اين رنگ سبز وجود پروتئيني به نام هوموسيانين به جاي هموگلوبين در خون است. هوموسيانين از مس براي انتقال اکسيژن استفاده مي کند. مشکل اين است که توانايي مس در انتقال اکسيژن يک چهارم توانايي آهن در انتقال اکسيژن است. در نتيجه دستگاه گردش خون اختاپوس اکسيژن کافي براي مغزي بزرگ تر را نمي توانست مهيا کند. اما سيستم عصبي اختاپوس ها به اندازه کافي پيچيده بود تا انگليسي ها را متقاعد کند که او را به صورت افتخاري جزو مهره داران قرار دهند!
دلفين ها
خانواده دلفينيده بزرگ ترين عضو راسته آب بازان است. اين خانواده اخيرا (حدود 10 ميليون سال پيش) تکامل يافته و پستانداراني چون دلفين بيني بطري و وال قاتل را شامل مي شود. قدما براي اندازه گيري تقريبي هوش، اندازه مغز گونه هاي مختلف را با هم مقايسه مي کردند. مشکل اصلي اين اندازه گيري اين است که به خصوص در مورد پرندگان ما را به اشتباه مي اندازد. براي رفع اين مشکل ضريبي به نام ضريب بزرگي مغز Encephalization Quotient تعريف کرده اند. اين ضريب نسبت اندازه واقعي مغز و اندازه استاندارد مغز بر اساس جثه حيوان است. ضريب EQ براي دلفين بيني بطري 4/14، براي دلفين رود کنگ 1/55 و براي وال قاتل 2/57 است. گرچه اين ضريب در انسان بسيار بيشتر از اين حرف هاست، يعني 7/44 ولي EQ دلفين بيني بطري و وال قاتل بسيار بيشتر از سگ (1/17)، گربه (1) و حتي شامپانزه (2/49) است. دلفين ها سيستم ارتباطي پيشرفته اي نيز دارند که از هوش سرشارشان حکايت مي کند. اين سيستم صوتي که از صداهايي شبيه سوت و کليک تشکيل مي شود پل اصلي ارتباط ميان دلفين هاست. به نظر مي رسد دلفين ها خود - آگاهي نيز دارند. خود - آگاهي بدين معناست که ما مي دانيم که مي انديشيم؛ يعني اينکه «من در حالي که دارم اين مقاله را مي خوانم، مي دانم که من دارم اين مقاله را مي خوانم.» جديدترين آزمايشي که براي نشان دادن اين قابليت در دلفين ها انجام شد آزمايش تلويزيون بود. در اين آزمايش به يک دلفين بيني بطري فيلمي از خودش و فيلمي از دلفين ديگر نشان دادند و ظاهرا او تشخيص داد که کدام فيلم مربوط به اوست.
ابر انسان هاي منقرض شده؟
در 1913 دو کشاورز حدود 350 کيلومتري ساحل شرقي آفريقاي جنوبي تکه جمجه هايي پيدا کردند. دکتر ناوتون که از معدود ديرين شناسان در آن نزديکي ها بود جمجه هاي فوق را بررسي کرد. او در 1915 خطاب به انجمن سلطنتي آفريقاي جنوبي نوشت: «بررسي ها نشان مي دهد که حجم جمجمه اين انسان ها چيزي نزديک به 1832 سانتيمتر مکعب باشد.» کشف اين انسان ها که به نام شهري که در آن کشف شده بودند بوسکوپ نام گرفتند، بسيار شوکه کننده بود. تصور اينکه زماني انسان هايي با مغزي که 25 درصد از مغز ما بزرگ تر است در آفريقا راه بروند مو را بر تن بسياري راست کرده بود. بوسکوپ ها با ميانگين حجم مغزي برابر 1900 سي سي از بيشترين حجم مغزي که در انسان ثبت شده هم بسيار بيشترند. بيشترين حجم مغز ثبت شده در بين گونه ما ظاهرا به رافائل نقاش ايتاليايي عصر رنسانس تعلق دارد. حجم مغز او برابر با 1750 سي سي بود!
نکته جالب تر اينکه چهره بوسکوپ ها تنها يک پنجم اندازه جمجمه را مي گيرد در حالي که در يک انسان بالغ اين مقدار برابر با يک سوم است. در نتيجه چهره بوسکوپ هاي بالغ بسيار بچگانه بوده. اما آيا اين انسان ها باهوش تر از ما هم بوده اند؟ اندازه مغز از نخستي هاي اوليه تا انسان چهار برابر بزرگ تر شده است. اين رشد در ناحيه کورتکس (لايه نازک خارجي مغز) رخ داد و نه در جاهاي ديگر مغز. مطالعات آناتوميکي نشان داده که در بوسکوپ ها نيز بيشترين رشد در اين ناحيه رخ داده بود. براي روشن شدن موضوع، مي توان يک مثال خوب زد؛ وقتي ما خاطره يک مسافرت را به ياد مي آوريم، در واقع تصاويري که از آن سفر در ذهن مان ثبت شده را به ياد مي آوريم اما يک بوسکوپ موسيقي اي را که در آن لحظه مي شنيد و عطري را که در آن لحظه استشمام مي کرد نيز به ياد مي آورد! اگر تست هوشي از بوسکوپ ها گرفته مي شد IQ آنها به طور متوسط 149 مي شد! ظاهرا زماني انسان هايي بسيار باهوش تر از ما روي کره زمين زندگي مي کردند ولي واضح و مبرهن است که تنها هوش براي بقا کفايت نمي کند.
منبع: دانستنيها-ش27