مخوف ترين جزاير جهان
نويسنده: مولود شاه کرمي
برخي از جزيره ها با اينکه زيبايي فريبنده اي دارند ولي با قدم گذاشتن در آنها تنها وحشت به سراغتان خواهد آمد
همه اين جزاير زيبا هستند. طبيعت هميشه از نظر انسان زيبا بوده اما گاهي اوقات اين جزيره ها با تمام فريبندگي خود، از نظر انسان ها وحشتناک به نظر مي آيند؛ چرا که در اين نقاط خاکي ميان آب ها – چه در گذشته دور و چه اکنون – ماجراهايي اتفاق افتاده که باعث شده براي مردم. هميشه جزو وحشتناک ترين جزيزه هاي دنيا باشند.
*- جزيره مارها
از زبان بومي هايي که در شهرهاي ساحلي اطراف جزيره کيمادا زندگي مي کنند، داستان هاي بسياري در مورد اين جزيره شنيده مي شود که در ميان آنها دو داستان از همه مشهورتر است. اولين داستان مربوط به مرد ماهيگيري مي شود که براي چيدن موز بي خبر از همه جا به اين جزيره رفته بود که مورد حمله مارها قرار مي گيرد. هر طور که بود پيرمرد ماهيگير خود را کشان کشان به قايقش مي رساند. اما همان جا در اثر نيش کشنده مارها تلف مي شود. خانواده پيرمرد که از او هيچ خبري نداشتند و نگران حالش بودند، شروع به جست و جو مي کنند و سرانجام ماهيگير را در حالي که جسد غرق در خونش در قايق افتاده بود، پيدا مي کنند.
داستان بعدي مربوط به نگهبان فانوس دريايي و خانواده اش مي شد. محلي ها داستان را اين طور تعريف مي کنند که يک شب چند مار از پنجره وارد خانه نگهبان مي شوند و به نگهبان فانوس دريايي، همسر و سه فرزندش حمله مي کنند. آنها از ترس جانشان به سمت قايق فرار مي کنند؛ غافل از اينکه روي شاخه هاي درختان پر از مارهاي سمي است و همين مارها، باعث مرگشان مي شوند. هر چند وجود مارهاي فراوان را در اين جزيره به هيچ عنوان نمي توان ناديده گرفت اما مارسلو دو آرت – زيست شناسي که تاکنون بيش از 20 بار براي انجام تحقيقات علمي به اين جزيره سفر کرده است – ادعا مي کند اينکه محلي ها مي گويند در هر متر مربع اين جزيره پنج مار به سر مي برند کمي اغراق آميز است و بهتر است بگوييم که در هر مترمربع يک مار سمي زندگي مي کند و بدين ترتيب با وجود يک مار در هر متر مربع اين جزيره، چند قدم با مرگ بيشتر فاصله نخواهيد داشت.
در جزاير ايزو به علت کوه هاي آتشفشاني هوا به جاي اکسيژن پر از سولفور است و نکته قابل توجه در اين است که اين نقطه از جهان بيشترين ميزان گازهاي کشنده را نيز دارد. حتماً با خود فکر مي کنيد مطمئناً با اين توصيفات ديگر هيچ جنبنده اي جرأت زندگي کردن در اين جزاير را ندارد اما اين طور نيست. در اين مجمع الجزاير، خانه بسياري از ژاپني ها بنا شده است. البته پيش از اينکه کوه هاي آتشفشاني اين مناطق فوران کند، ژاپني ها در ايزو زندگي مي کردند. بعد از اينکه مواد مذاب شروع به فوران کرد و گازهاي سمي در هوا پيچيد و ديگر متوقف نشد، ساکنان اين جزيره وحشتناک به جاي اينکه اين منطقه مرگبار را ترک کنند، تصميم عجيب و غريبي گرفتند آنها ماسک هاي اکسيژن به صورت خود زدند و جالب اينجاست که اين ماسک ها شب و روز روي صورت بومي هاي منطقه است و به هيچ عنوان جرأت برداشتن آن را ندارند.
شايد باور نکنيد اما ساکنان اين منطقه براي ماندن در جزيره پول دريافت مي کنند و دانشمندان درصدد هستند تا با نگه داشتن مردم در اين مناطق به تأثيرات زندگي با ماسک اکسيژن و تنفس ميزان بسيار کم سولفور پي ببرند.
هزاران زنداني به جزيره منتقل شدند و همه آنها بدون هيچ آب و غذايي در آنجا رها شدند ولي طولي نکشيد که مرگ گريبان همه آنها را گرفت. سال ها گذشت تا اينکه طاعون همه اروپا را در بر گرفت و باز هم نام اين جزيره سر زبان ها افتاد اما اين بار با اين تفاوت که طاعوني ها يا هر فردي را که مشکوک به اين بيماري کشنده بود، به جزيره مي فرستادند و سياست قدرتمند آن زمان اين بود که «اجازه دهيم طاعوني ها در آرامش بميرند.»
وقتي بيماران به جزيره مي رسيدند، آنها را در بشکه هاي بزرگ مي انداختند و در آتش مي سوزاندند. گفته مي شود که نزديک به 160 هزار نفر در اين جزيره به کام مرگ کشيده شدند و هنوز هم باقيمانده استخوان هاي آنها در پاوليگا ديده مي شود. بعد از اين دو حادثه بسيار مشهور در سال 1992 بيمارستان رواني با برج ناقوس دار در اين جزيره ساخته شد، در اين بيمارستان رواني که خطرناک ترين بيماران در آنجا نگهداري مي شدند آزمايشات وحشتناک بسياري روي بيماران انجام شد تا اينکه چند سال بعد اين جزيره به صورت متروک رها شد.
اين جزيره آن قدر از نظر ايتاليايي ها وحشتناک به نظر مي رسد که افسانه هاي بسياري در مورد آن بر سر زبان ها افتاده است. در يکي از اين داستان ها آورده شده پزشکي در اين بيمارستان کار مي کند که روي بيماران آزمايشات وحشتناکي انجام مي دهد و بيماران خود را با ناقوس برج عذاب مي دهد. همچنين مردم بر اين باورند که در پاوليگا ارواح افرادي که طاعون داشتند و سوزانده شدند، هنوز هم سرگردان هستند.
شب که از راه رسيد، سربازان که از همه جا بي خبر بودند، وارد رودخانه کم عمقي شدند که مي بايست از آنجا مي گذشتند ناگهان صداي فريادهاي مرگ از گوشه و کنار به هوا بلند شد؛ کروکديل هاي گرسنه به سربازان حمله کردند.
بروس رايت که خود در زمان جنگ جهاني دوم با ارتش انگليس در جنگ بود، در مورد اين اتفاق وحشتناک آنچه را از بازماندگان اين ماجرا شنيده بود در خاطراتش چنين آورده است: «آن شب، وحشتناک ترين شبي بود که اعضاي تيم تا به حال تجربه کردند. صداي فرياد سربازها که بدنشان در آرواره هاي تمساح ها گير کرده بود به گوش مي رسيد و در آن تاريکي، هيچ کاري از دست هيچ کس ساخته نبود. صبح که شد، نوبت لاشخورها بود تا باقيمانده آنچه را تمساح ها گذاشته بودند، بخورند از 900 سرباز ژاپني تنها 20 نفر جان سالم به در بردند.» هر چند در مورد تعداد دقيق سربازان ژاپني که از مرگ گريخته اند، آمار کاملاً دقيقي وجود ندارد و بعضي ها مي گويند که با وجود محاصره حيوانات 500 سرباز از جزيره جان سالم به در برده اند اما اين ماجرا در کتاب رکوردهاي گينس هم با نام «بزرگ ترين فاجعه به وجود آمده توسط حيوانات» به ثبت رسيده است.
منبع: نشريه همشهري سرنخ، شماره 99.
همه اين جزاير زيبا هستند. طبيعت هميشه از نظر انسان زيبا بوده اما گاهي اوقات اين جزيره ها با تمام فريبندگي خود، از نظر انسان ها وحشتناک به نظر مي آيند؛ چرا که در اين نقاط خاکي ميان آب ها – چه در گذشته دور و چه اکنون – ماجراهايي اتفاق افتاده که باعث شده براي مردم. هميشه جزو وحشتناک ترين جزيزه هاي دنيا باشند.
*- جزيره مارها
دور از سواحل برزيل، تقريباً در جنوب سائوپائولو، جزيره اي به اسم ايلادوکيمادا گراند سال هاست که بر اقيانوس بيکران آرميده است. اين جزيره هنوز بکر و دست نخورده باقي مانده، البته به يک دليل بسيار خاص که هيچ انساني جرأت نمي کند پا در اين منطقه مرگبار بگذارد. اين جزيره محل زندگي مارهاي سمي است تا جايي که طبق گفته بوميان، در هر متر مربع جزيره ايلادوکيمادا گراند پنج مار سمي زندگي مي کنند. شايد با خودتان فکر کنيد که اين مارها غذاي مورد نياز خود را از کجا تأمين مي کنند، پاسخ اين سوال بسيار ساده است. پرندگان مهاجري که براي استراحت بي خبر از همه جا در اين جزيره فرود مي آيند، در چشم بر هم زدني يک لقمه چرب اين مارهاي کشنده مي شوند.
مارهاي اين جزيره گونه خاصي از وايپر پيت سر طلايي هستند که در برزيل 90درصد مارگزيدگي هاي که به مرگ مي انجامد، توسط اين نوع صورت مي پذيرد. مارهاي سر طلايي که در اين جزيره خوش آب و هوا زندگي مي کنند تا يک متر و نيم رشد مي کنند و عکس العمل بسيار سريعي دارند و به محض گاز گرفتن و نيش زدن، محل گزيدگي حالت آب شدن به خود مي گيرد. سر طلايي ها آن قدر خطرناک هستند که دولت برزيل به جز انجام تحقيقات علمي، هرگونه مسافرت به اين جزيره را ممنوع کرده و هيچ مسؤوليتي را در برابر افرادي که به جزيره مارها بروند، عهده نمي گيرد. از زبان بومي هايي که در شهرهاي ساحلي اطراف جزيره کيمادا زندگي مي کنند، داستان هاي بسياري در مورد اين جزيره شنيده مي شود که در ميان آنها دو داستان از همه مشهورتر است. اولين داستان مربوط به مرد ماهيگيري مي شود که براي چيدن موز بي خبر از همه جا به اين جزيره رفته بود که مورد حمله مارها قرار مي گيرد. هر طور که بود پيرمرد ماهيگير خود را کشان کشان به قايقش مي رساند. اما همان جا در اثر نيش کشنده مارها تلف مي شود. خانواده پيرمرد که از او هيچ خبري نداشتند و نگران حالش بودند، شروع به جست و جو مي کنند و سرانجام ماهيگير را در حالي که جسد غرق در خونش در قايق افتاده بود، پيدا مي کنند.
داستان بعدي مربوط به نگهبان فانوس دريايي و خانواده اش مي شد. محلي ها داستان را اين طور تعريف مي کنند که يک شب چند مار از پنجره وارد خانه نگهبان مي شوند و به نگهبان فانوس دريايي، همسر و سه فرزندش حمله مي کنند. آنها از ترس جانشان به سمت قايق فرار مي کنند؛ غافل از اينکه روي شاخه هاي درختان پر از مارهاي سمي است و همين مارها، باعث مرگشان مي شوند. هر چند وجود مارهاي فراوان را در اين جزيره به هيچ عنوان نمي توان ناديده گرفت اما مارسلو دو آرت – زيست شناسي که تاکنون بيش از 20 بار براي انجام تحقيقات علمي به اين جزيره سفر کرده است – ادعا مي کند اينکه محلي ها مي گويند در هر متر مربع اين جزيره پنج مار به سر مي برند کمي اغراق آميز است و بهتر است بگوييم که در هر مترمربع يک مار سمي زندگي مي کند و بدين ترتيب با وجود يک مار در هر متر مربع اين جزيره، چند قدم با مرگ بيشتر فاصله نخواهيد داشت.
جزاير ايزو
در جزاير ايزو به علت کوه هاي آتشفشاني هوا به جاي اکسيژن پر از سولفور است و نکته قابل توجه در اين است که اين نقطه از جهان بيشترين ميزان گازهاي کشنده را نيز دارد. حتماً با خود فکر مي کنيد مطمئناً با اين توصيفات ديگر هيچ جنبنده اي جرأت زندگي کردن در اين جزاير را ندارد اما اين طور نيست. در اين مجمع الجزاير، خانه بسياري از ژاپني ها بنا شده است. البته پيش از اينکه کوه هاي آتشفشاني اين مناطق فوران کند، ژاپني ها در ايزو زندگي مي کردند. بعد از اينکه مواد مذاب شروع به فوران کرد و گازهاي سمي در هوا پيچيد و ديگر متوقف نشد، ساکنان اين جزيره وحشتناک به جاي اينکه اين منطقه مرگبار را ترک کنند، تصميم عجيب و غريبي گرفتند آنها ماسک هاي اکسيژن به صورت خود زدند و جالب اينجاست که اين ماسک ها شب و روز روي صورت بومي هاي منطقه است و به هيچ عنوان جرأت برداشتن آن را ندارند.
شايد باور نکنيد اما ساکنان اين منطقه براي ماندن در جزيره پول دريافت مي کنند و دانشمندان درصدد هستند تا با نگه داشتن مردم در اين مناطق به تأثيرات زندگي با ماسک اکسيژن و تنفس ميزان بسيار کم سولفور پي ببرند.
جزيره پاوليگا
هزاران زنداني به جزيره منتقل شدند و همه آنها بدون هيچ آب و غذايي در آنجا رها شدند ولي طولي نکشيد که مرگ گريبان همه آنها را گرفت. سال ها گذشت تا اينکه طاعون همه اروپا را در بر گرفت و باز هم نام اين جزيره سر زبان ها افتاد اما اين بار با اين تفاوت که طاعوني ها يا هر فردي را که مشکوک به اين بيماري کشنده بود، به جزيره مي فرستادند و سياست قدرتمند آن زمان اين بود که «اجازه دهيم طاعوني ها در آرامش بميرند.»
وقتي بيماران به جزيره مي رسيدند، آنها را در بشکه هاي بزرگ مي انداختند و در آتش مي سوزاندند. گفته مي شود که نزديک به 160 هزار نفر در اين جزيره به کام مرگ کشيده شدند و هنوز هم باقيمانده استخوان هاي آنها در پاوليگا ديده مي شود. بعد از اين دو حادثه بسيار مشهور در سال 1992 بيمارستان رواني با برج ناقوس دار در اين جزيره ساخته شد، در اين بيمارستان رواني که خطرناک ترين بيماران در آنجا نگهداري مي شدند آزمايشات وحشتناک بسياري روي بيماران انجام شد تا اينکه چند سال بعد اين جزيره به صورت متروک رها شد.
اين جزيره آن قدر از نظر ايتاليايي ها وحشتناک به نظر مي رسد که افسانه هاي بسياري در مورد آن بر سر زبان ها افتاده است. در يکي از اين داستان ها آورده شده پزشکي در اين بيمارستان کار مي کند که روي بيماران آزمايشات وحشتناکي انجام مي دهد و بيماران خود را با ناقوس برج عذاب مي دهد. همچنين مردم بر اين باورند که در پاوليگا ارواح افرادي که طاعون داشتند و سوزانده شدند، هنوز هم سرگردان هستند.
فيجي
جزيره رامري
شب که از راه رسيد، سربازان که از همه جا بي خبر بودند، وارد رودخانه کم عمقي شدند که مي بايست از آنجا مي گذشتند ناگهان صداي فريادهاي مرگ از گوشه و کنار به هوا بلند شد؛ کروکديل هاي گرسنه به سربازان حمله کردند.
بروس رايت که خود در زمان جنگ جهاني دوم با ارتش انگليس در جنگ بود، در مورد اين اتفاق وحشتناک آنچه را از بازماندگان اين ماجرا شنيده بود در خاطراتش چنين آورده است: «آن شب، وحشتناک ترين شبي بود که اعضاي تيم تا به حال تجربه کردند. صداي فرياد سربازها که بدنشان در آرواره هاي تمساح ها گير کرده بود به گوش مي رسيد و در آن تاريکي، هيچ کاري از دست هيچ کس ساخته نبود. صبح که شد، نوبت لاشخورها بود تا باقيمانده آنچه را تمساح ها گذاشته بودند، بخورند از 900 سرباز ژاپني تنها 20 نفر جان سالم به در بردند.» هر چند در مورد تعداد دقيق سربازان ژاپني که از مرگ گريخته اند، آمار کاملاً دقيقي وجود ندارد و بعضي ها مي گويند که با وجود محاصره حيوانات 500 سرباز از جزيره جان سالم به در برده اند اما اين ماجرا در کتاب رکوردهاي گينس هم با نام «بزرگ ترين فاجعه به وجود آمده توسط حيوانات» به ثبت رسيده است.
منبع: نشريه همشهري سرنخ، شماره 99.