كابينة يهودي و كشتار يك‌ونيم ميليون الجزايري

فرانسه در طي قرن‌هاي متمادي بر فرهنگ و حيات فكري ممالك ديگر به طور عميقي تأثير گذاشته است. در سال‌هاي پاياني قرن نوزدهم ميلادي، نويسنده يا محقق فرانسوي اين نكته را مسلم مي‌دانست كه كشورش مركز جهان متمدن و زبانش كامل‌ترين وسيله براي داد و ستد افكار است. تمدن امروز غرب؛ به‌ويژه در زمينة مباني نظري و ابعاد گوناگون سياسي، اجتماعي، فرهنگي و هنري از فرانسه متأثر است و بازنگري تاريخ فرانسه از اين جهت اهميت فراوان دارد.
شنبه، 3 تير 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
كابينة يهودي و كشتار يك‌ونيم ميليون الجزايري

كابينة يهودي و كشتار يك‌ونيم ميليون الجزايري
كابينة يهودي و كشتار يك‌ونيم ميليون الجزايري


 

نویسنده : علي علوي‌پيام




 

چه‌گونه مقدمات تأسيس اسرائيل در فرانسه به وجود آمد؟
 

فرانسه در طي قرن‌هاي متمادي بر فرهنگ و حيات فكري ممالك ديگر به طور عميقي تأثير گذاشته است. در سال‌هاي پاياني قرن نوزدهم ميلادي، نويسنده يا محقق فرانسوي اين نكته را مسلم مي‌دانست كه كشورش مركز جهان متمدن و زبانش كامل‌ترين وسيله براي داد و ستد افكار است. تمدن امروز غرب؛ به‌ويژه در زمينة مباني نظري و ابعاد گوناگون سياسي، اجتماعي، فرهنگي و هنري از فرانسه متأثر است و بازنگري تاريخ فرانسه از اين جهت اهميت فراوان دارد.
فرانسة امروز، به قضاوت تمامي شاهدان بي‌غرض، زير سلطة يهوديان و صهيونيست‌ها است. مؤلف كتاب «نقش و نفوذ صهيونيسم در اروپاي غربي» از سلطة يهوديان بر فرانسه چنين گزارش مي‌دهد: «صاحب امپراتوري بزرگ مطبوعاتي فرانسه كه نشريات «فيگارو، آبزرور، فرانس سوار» و... را منتشر مي‌كند، «هرسان» يهودي و صهيونيست معروف شده است. بخش عمدة سهام مهم‌ترين كانال تلويزيوني فرانسه «TF1» كه قبلا دولتي بود، ‌متعلق به اوست. به‌علاوه، اغلب خبرنگاران و نويسندگان مهم مطبوعات اين كشور يهودي‌اند؛ از جمله «رولو»، خبرنگار معروف «لوموند» كه در مورد ايران و عراق تخصص دارد، يهودي مصري‌الاصل است و از دوستان صميمي «ياسر عرفات» و «بني‌صدر» محسوب مي‌شود. تأسيس روزنامة «لوماتن» نيز با كمك مالي «ادموند دوروتچيلد»، سرمايه‌دار بزرگ يهودي فرانسه انجام گرفته است. (خانوادة يهودي روچيلد، چند نسل است كه با اقتدار و توانمندي تمام در نقاط مختلف اروپا حضور داشته و در صحنه‌هاي گوناگوني نظير بانك‌داري بين‌المللي، تجارت برده، موزه‌داري، تربيت و پشتباني چهره‌هاي ادبي و هنري، جاسوسي‌هاي سرنوشت‌ساز و امثال آن درخشيده‌ است و امروز نيز با نيرومندي تمام در صحنة سياست و اقتصاد دنيا حضور دارد.)
تمامي روزنامه‌نگاران «كوتيدين دوپاري»؛ از جمله مسئولان بخش خاورميانة آن، يهودي و در تماس با گروهك تروريسي منافقين هستند. يكي ديگر از نمونه‌هاي روشنگر نفوذ يهود در صنايع و اقتصاد اروپا، «مارسل داسو»، صاحب كمپاني و كارخانه‌‌هاي هواپيماسازي «داسو برژه» است كه در بيش‌تر بانك‌ها و شركت‌هاي معروف فرانسوي و دنيا و هم‌چنين نشريه‌هاي جهان سهم دارد. (وي در سال 1367 مُرد و پسرش «سرژ» وارث ثروت و نفوذش گرديد.) كارخانه‌هاي وي كه سازندة «فالكون، ميراژ، سوپراتاندارد» و... است، هم‌كاري‌هاي بسيار نزديكي با اسرائيل دارد. (در دوران جنگ تحميلي، ايران اسلامي بارها مورد حملة اين هواپيماها قرار گرفت.) علاوه‌بر اين‌ها، نام‌برده صاحب چهار شركت خانه‌سازي، بانك تجاري فرانسه و يك بانك ديگر، نشريه‌هاي «ژوژ دو فرانس» و «پاري ماچ» و چند سالن سينما بوده و از سهامداران شبكة يك «راديو اروپا» است. وي به مدت بيست‌وهفت سال با پرداخت رشوه به انتخاب‌‌كنندگانش، نمايندة مجلس سنا و رئيس سني آن بود.
دربارة نفوذ يهود در احزاب فرانسه بايد گفت، آن‌ها كه در اساسنامة عقيدتي خود تعصب مذهبي و نژادي نشان ندهند؛ مثل احزاب «لائيك» كه بي‌دين هستند و در نظر آن‌ها انسان به جاي خدا مي‌نشيند و به دلخواه خود هر قانوني را كه خواست وضع مي‌كند. در چنين شرايطي، توده‌هاي انساني را به راحتي مي‌توان فريفت؛ زيرا توهم حكومت مردم بر مردم ظاهرا شيرين است و احزاب ديگر مانند ناسيوناليست‌ها با احساسات ميهن‌پرستانه، و انترناسيوناليست‌ها كه جهان وطني را شعار خود قرار داده‌اند، براي پيش‌برد مقاصد صهيونيسم، كاملا مطلوبند. چنين مشخصاتي در احزاب سوسياليست، از نوع غربي آن، به بهترين شكل مستقر است.
از ميان احزاب سوسياليست، سرگذشت حزب سوسياليست فرانسه (شايد كهن‌ترين و پرقدرت‌ترين آن‌ها) جالب توجه است. پايه‌گذار اين حزب «لئون بلوم» يهودي است كه پيش و پس از جنگ جهاني دوم، مدتي نخست‌وزير بود. «پيرمندس فرانس»، رهبر معروف سوسياليست‌ها در جنگ جهاني دوم و رئيس شوراي حكومت؛ «ليونل ژوسپين»، دبير كل سابق حزب، و هم‌چنين «ژاك آتالي»، مشاور مخصوص «ميتران» (رئيس‌جمهور سابق فرانسه) در امور ويژه و امنيتي و با نفوذترين شخص كاخ اليزه، يهودي بود. (البته بگذريم از همسر ميتران كه او نيز يهودي بود.)
«لورانس فابيوس»، نخست‌وزير سابق سوسياليست‌ فرانسه، يهودي‌الاصل و همسرش «فرانسوا كاسترو» نيز يهودي و از مؤسسان انجمن سوسياليسم و يهوديت است كه بيش‌تر اعضاي متنفذ حزب سوسياليست عضو آن هستند.
در كابينة ميتران، وزراي فرهنگ، دادگستري و ورزش و امور جوانان؛ يعني «جك لانگ»، «روبرت بادنيتر» و «آلن كالما» يهودي بوده‌اند. «روژه شواتزنبرگ»، رئيس «حركت راديكالي چپ»، معاون وزير آموزش ملي در امور دانشگاه‌ها و نمايندة پارلمان اروپا نيز يهودي است. هم‌چنين «دانيل ماير»، رئيس شوراي قانون اساسي فرانسه، «هارون تازيف»، معاون نخست‌وزير، «ژيلبرت تريانو»، مشاور نخست‌وزير در امور كارآموزي جديد جوانان، «جرارد اونگر» كه در رأس كنترل مخابرات و وسايل ارتباط جمعي قرار گرفته است، و «رولان دوما»، وزير امور خارجه، همگي يهودي هستند.
جالب اين است كه بيش‌تر اين شخصيت‌ها را فردي پشت پرده و از دوستان ميتران به نام «ژرژ دايان» يهودي، از سران فراماسونري (لژ گرانداوريان فرانسه)، به ميتران معرفي كرده است. از نكات مهم اين‌كه جنگ الجزاير و كشتار بيش از يك‌ميليون مسلمان الجزايري را نيز كابينه‌اي اداره مي‌كرد كه بيش‌تر اعضاي آن، مانند «كيموله» و خود ميتران سوسياليست بودند.
 
علاوه‌بر اين‌ها، بسياري از نمايندگان مجلس فرانسه نيز يهودي و صهيونيست هستند. حتي اسقف پاريس، «بوستگير»، يك يهودي بود كه گرچه در هفت‌سالگي از يهوديت برگشته بود، اما در مصاحبه با نشريه‌اي يهودي اعلام نموده بود كه قلباً با ملت يهود است و از خدمت به آن‌ها دست بر نخواهد داشت.
زنده‌ياد «جلال آل احمد»، نويسندة متعهد نيز درباره نفوذ يهود در فرانسه با التفات به دوراني كه جنگ اسرائيل با اعراب، مشهور به جنگ «شش‌روزه» در ژوئن 1967 ميلادي (1346 شمسي) در آن جريان داشت، مي‌نويسد: «از «سارتر» گرفته تا «اوژن يونسكو»، كوشيدند تا افكار عمومي فرانسه را به نفع يهوديان و اسرائيل آماده سازند... به مدت يك هفته، دور به دست اين اراذل ادبي و سياسي بود و چه سيركي! جايت خالي. اما پس از اين‌كه دهن اين‌ها از عربده‌كشي كف كرد، آن وقت صاحب كارهاي اصلي، وارد گود شدند. چپ فرانسه به‌طور يك‌پارچه احساسات را براي ماهي‌گيري بعدي آماده كرده بودند. اسم‌نويسي داوطلبان شروع شد و پول جمع كردند. حضرت «بارون ادموند دوروچيلد»، دبير كل اتحادية طرفداران اسرائيل، در ميتينگ‌هاي هيستريك و... ضد عربي، در كنار نامدارترين عناصر دست چپ قرار گرفت.1
همه با هم به كمك اسرائيل متمدن! به جنگ اعراب وحشي! شتافتند. براي اين كه حساب دستت باشد و حرف‌هايم را حل بر اغراق نكني، فقط يك نمونه دستت مي‌دهم. پنج ماه است كه كميته‌اي به نام نهضت «يك‌ميليارد فرانك براي ويتنام» دارد فعاليت مي‌كند و تا به حال دويست‌ميليون جمع كرده، اما در عرض چهل‌وهشت ساعت ميزان پولي كه براي اسرائيل جمع شد، از سه ميليارد فرانك گذشت! كه فقط نصف آن را حضرات روچيلد پاريس و لندن هديه كردند و تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل.
مطبوعات فرانسه كه هم‌چون ديگر بنگاه‌هاي انتشاراتي اين ملك در دست يهوديان سرمايه‌دار است، چنان افكار را مسموم و تحذير كرده‌اند كه نظيرش را تا سال‌هاي ديگر نمي‌توان ديد. راديوهاي خصوصي و دولتي هم كه با پول اين‌ها مي‌گردد. مگر نه آن است كه نخست‌وزير فرانسه، رئيس بانك روچيلد است؟»
مطالبي كه تا اين‌جا عرضه شد، آمار و اطلاعاتي است كه در دوران نويسنده‌اش به دست آمده و فقط براي آشنا شدن ذهن خوانندگان محترم با فضاي فرانسه است؛ وگرنه در دوراني كه ما در آن زندگي مي‌كنيم، مسألة نفوذ يهود و صهيونيسم در فرانسه، آشكارتر از آن است كه نياز به شاهد مثال داشته باشد. از اين‌جا به بعد، سؤالي كه به ذهن مي‌رسد، اين است: «فرانسه كه در زماني نه چندان دور، از صبغة مذهبي برخوردار بوده و اغلب آن‌ها نيز كاتوليك بوده‌اند، چه‌گونه بازيچة دست يهود نژادپرست شده است؟»
مي‌دانيم كه برخلاف پروتستان‌ها، كاتوليك‌ها براي دين در ابعاد گوناگون زندگي نقش گسترده‌تري قائلند و بيش‌تر از پروتستان‌ها، غير دنيايي هستند و دقيقاً به همين دليل، تمدن غرب و ماهيتاً صهيونيستي، نسبت به آن‌ها دوري بيش‌تري احساس مي‌كند و به‌طور جدي در تحديد، تحريف و استحالة آن كوشيده است. (حتي بسيار بيش‌تر از آن‌چه كه تا دوران رنسانس اتفاق افتاد.)
به اين معني بررسي تاريخ سياسي ـ‌ فرهنگي فرانسه، بررسي تاريخ دين‌زدايي از اين سرزمين است. اين‌كه چه‌گونه سردمداران عقيدة «برتري نژاد يهود» توانستند با سروري بر مردم و تباه كردن آن‌ها، آن‌چه را كه از دين در فرانسه باقي مانده بود، بربايند، بحث مفصلي است؛ ولي مي‌توان به يكي از مهم‌ترين و رسمي‌ترين دلايل آن اشاره كرد و آن هم چيزي نيست جز ماجراي افسر يهودي ارتش فرانسه به نام «دريفوس» كه بايد گفت، صهيونيسم بين‌الملل براي شروع به كار رسمي خود، مديون اين ماجراست.
با تشكر از محمد طيب؛ «بازنگري ماجراي دريفوس».
منبع:ماهنامه امتداد شماره 57




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط