آسيب هاي معنوي آخرالزمان(1)
از زبان سلسله خورشيد
امام كاظم (عليه السلام) فرمود: «هنگامي كه پنجمين فرزندم غايب شد، مواظب دين خود باشيد تا كسي شما را از آن بيرون نكند. براي صاحب اين امر (امام مهدي (عليه السلام)، غيبتي خواهد بود كه گروهي از پيروان او از اعتقاد خود دست بر مي دارند و اين غيبت، آزموني است كه خداوند با آن بندگانش را امتحان مي كند. (1)
امتحان، يكي از سنت هاي خداوند است. خداوند بندگان خود را با اسباب گوناگون مي آزمايد تا ميزان استواريشان در مسير حق روشن شود. شكي نيست، نتيجه امتحان براي خداوند معلوم است و بندگانند كه در اين آزمون ساخته مي شوند و به جوهر وجود خود پي مي برند.
همچنين امام صادق (عليه السلام) فرمود: «در زمان غيبت طولاني امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) باطل گرايان [ در اعتقاد و دين خود] به شك و ترديد گرفتار مي شوند».
زراره از ياران خاص امام گفت: «اگر آن زمان را شاهد بودم چه عملي انجام دهم؟» امام صادق (عليه السلام) فرمود: «اين دعا را بخوان: اللهم عرفني نفسك فإنك ان لم تعرّفني نفسك لم اعرف نبيّك اللّهم عرّفني رسولك فإنك إن لم تعرّفني رسولك لم اعرف حجّتك الّلهمّ عرفني حجّتك فإنّك ان لم تعرّفني حجّتك ضللت عن ديني» (2)
از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) روايت شده است: «در پايان اين امت [دوره آخرالزمان] گروهي خواهند بود كه پاداش آنها همانند اجر امت اول اسلامي خواهد بود. آنها امر به معروف و نهي از منكر مي كنند و با اهل فتنه [و فساد] مي جنگند». (3)
بايد گفت خودسازي و اصلاح نفس در دوره غيبت، اهميت بيشتري دارد؛ زيرا در اين دوران، زمينه لغزش و انحراف و آلوده شدن به رذايل اخلاقي بيشتر است.
امام صادق (عليه السلام) در اين زمينه مي فرمايند: «صاحب الامر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) غيبتي خواهد داشت. اگر كسي در آن دوره [آخرالزمان] بخواهد دين دار بماند، سخت در مشقت خواهد بود. بنده خالص خدا در آن شرايط بايد تقواي الهي پيشه كند و دو دستي به دين خود بچسبد.(4)
امام سجاد (عليه السلام) فرمود: «كسي كه در زمان غيبت قائم ما بر ولايت ما استوار باشد، خداوند پاداش هزار شهيد از شهداي جنگ بدر و احد را به او خواهد داد»(5)
به راستي آنان كه در دوران غيبت بر ولايت امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) خود بمانند و عهد خود با ولي را از ياد نبرند، همچون رزمندگاني هستند كه در ركاب پيامبر به نبرد با دشمنان خدا پرداخته و در آن صحنه به خون خود غلتيده اند!
امام باقر (عليه السلام) فرمود:
روزي پيامبر در حضور گروهي از اصحاب خود فرمود: خدايا برادران مرا به من نشان بده! و اين جمله را دوبار فرمود: اصحاب حضرت گفتند: اي رسول خدا! آيا ما برادران تو نيستيم؟!
فرمود: خير، شما اصحاب من هستيد و برادران من قومي هستند در آخرالزمان؛ كه به من ايمان مي آورند و حال آنكه هرگز مرا نديده اند! خداوند آن ها را به اسم خود و پدرانشان به من معرفي كرده است... استواري هر يك از ايشان در دين خود از كندن خارهاي گون در شب تاريك و به دست گرفتن آتش گداخته، سخت تر است. آنها مشعل هاي هدايت هستند كه خداوند آن ها را از فتنه هاي تيره و تار نجات مي بخشد. (6)
پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) نيز فرمود:
خوشا به حال كسي كه قائم اهل بيت مرا درك كند و حال آنكه پيش از قيامش به او اقتدا كرده باشد. با دوستان او دوستي و از دشمنان او بيزاري جسته باشد و امامان پيش از او را نيز دوست داشته باشد. آنها رفقاي من و صاحبان دوستي و مودت من و گرامي ترين امت من نزد من هستند. (7)
حضور حضرت در زندگي ما پر رنگ است. غافل نباشيم
از امام صادق (عليه السلام) سؤال شد: «آيا زمين بدون امام باقي مي ماند؟» حضرت فرمود: «اگر زمين بدون امام بماند هر آينه فرو مي رود». (8)
بكم فتح الله و بكم يختم و بكم ينزّل الغيث و بكم يمسك السّماء ان تقع علي الارض الاّ باذنه.(9)
[اي امامان بزرگ] خداوند به سبب شما [عالم را] آغاز كرد و به سبب شما [نيز آن را] پايان مي دهد و به [سبب وجود] شما باران را فرو مي فرستد و به [بركت وجود] شما آسمان را نگه داشته است. از اين كه بر زمين فرود آيد، جز به اراده او.
بنابراين، آثار وجودي امام تنها به ظهور او خلاصه نمي شود، بلكه وجود او در عالم- حتي در غيبت- سرچشمه حيات همه موجودات و مخلوقات الهي است و خدا خود اين گونه خواسته است كه او كه موجود برتر و كامل تر است، واسطه دريافت و رساندن فيوضات و داده هاي الهي به ديگر پديده ها باشد و در اين عرصه، فرقي بين غيبت و ظهور او نيست.
امام مهدي (عليه السلام) خود را به خورشيد تشبيه مي كند و وقتي دوباره نحوه بهره مندي از او در دوره غيبت، سؤال مي شود مي فرمايد:
و امّا وجه الانتفاع بي غيبتي فكا الانتفاع بالشّمس اذا غيّبتها عن الابصار السّحاب.(10)
بهره مندي از من در روزگار غيبتم، مانند سود بردن از خورشيد است، آن گاه كه به وسيله ابرها از چشم ها پوشيده است.
در واقع، اين تشبيه ساده اي نيست و نكته هاي فراواني دارد كه به برخي از آن ها اشاره مي شود: خورشيد در منظومه شمسي مركزيّت دارد و كرات و سيارات به دور او حركت مي كنند، چنان كه وجود امام عصر مركز نظام هستي است.
ببقائه بقيت الدّنيا و بيمنه رزق الوري و بوجوده ثبتت الارض و السّماء.(11)
به سبب بودن او دنيا باقي است و به بركت وجود او، عالم روزي مي خورند و به خاطر وجود او زمين و آسمان، استوار مانده است.
آفتاب، لحظه اي از نورافشاني دريغ نمي كند و هر كس به اندازه ارتباطي كه با خورشيد دارد، از نور آن بهره مي گيرد. همان طور كه وجود وليّ عصر واسطه دريافت همه نعمت هاي مادي و معنوي است، ولي هر كس به اندازه رابطه خود با آن منبع كمالات، بهره مند مي شود.
اگر اين آفتاب پشت ابر هم نباشد، شدت سرما و تاريكي، زمين را غير قابل سكونت خواهد كرد. چنان كه اگر عالم از وجود امام- گرچه در پشت پرده غيبت- محروم بماند، سختي ها و نابساماني ها و هجوم انواع بلاها ادامه زندگي را ناممكن مي سازد.
آن حضرت در نامه اي به شيخ مفيد خطاب به شيعيان خود مي فرمايد:
انّا غير مهملين لمراعاتكم و لا ناسين لذكركم و لولا ذلك لنزل بكم اللّأواء و اصطلمكم الأعداء.(12)
ما هرگز شما را به حال خود رها نكرده و هرگز شما را از ياد نبرده ايم و اگر نبود [عنايت پيوسته ما] حتماً سختي ها و بلاهاي فراواني به شما مي رسيد و دشمنان شما را نابود مي كردند.
و نيز مي فرمايد:
أنا خاتم الأوصياء و بي يدفع الله عزّو جلّ البلاء من اهلي و شيعتي.(13)
من آخرين جانشين پيامبر خدا هستم و خداي تعالي به [سبب وجود] من بلاها را از خاندان و شيعيانم دور مي كند.
آسيب هاي معنوي آخرالزمان
در عصر غيبت، حضرت امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، دوري از امام حي و غيبت ايشان سبب مي شود كه همه چيز در عالم از جايگاه عدل خارج شود. گناهان بشر از يك سو و ناقص بودن علمش، از سوي ديگر، كه با دخالت بي جا و بي رويه او در نظام طبيعي هستي همراه است، باعث شده اند كه به اين خروج از جايگاه عدل در همه چيز سرعت و شتاب بيشتر داده شود. از همين روست كه نشانه هاي آخرالزمان، چونان دانه هاي تسبيح، به تعبير پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، يكي پس از ديگري آشكار مي شوند تا در نهايت به ظهور حضرت حجت (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بينجامد.
پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: «نشانه هاي ظهور چون دانه هاي تسبيح يا گردنبندي است كه رشته اتصالش بگسلد و دانه هاي آن يكي به دنبال ديگري فرو ريزد». (14)
در ادبيات ديني و مذهبي اسلام، حضرت ختمي مرتبت (صلي الله عليه و آله و سلم) در مقام «پيامبر آخر الزمان» معرفي شده اند و عصر و عهد ايشان را تا به وقت ظهور منجي موعود، به منزله عصر آخرالزمان مي شناسند. نكته جالب اين است كه بخش بزرگي از اقوال و روايات از بيان حضرت نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل شده اند. بنابراين، بيشتر روايات اين مقاله از حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) انتخاب و نقل شده است.
وضعيت مؤمنان در آخر الزمان
عندها يذوب قلب المؤمن في جوفه كما يذوب الملح في الماء: مما يري من المنكر فلا يستطيع ان يغيره! المؤمن! المؤمن يمشي بينهم المخافه، فان تكلم اكلوه، و ان سكت مات بغيظه. (15)
در آن ايام، قلب مؤمن در درون خود آب مي شود. آنچنان كه نمك در آب ذوب مي شود؛ زيرا منكرات را مي بيند و قدرت جلوگيري و تغيير آن را ندارد.
مؤمن در ميان آنها با ترس و لرز راه مي رود، كه اگر حرف بزند او را مي خورند و اگر ساكت شود، غصه مرگ مي شود.
مسائل اقتصادي در آخرالزمان
و عندها يظهر الرباء و يتعاملون بالرشي، و يوضع الدين و ترفع الدنيا.(16)
در آن زمان ربا شايع مي شود، كارها با رشوه انجام مي يابد، مقام و ارزش دين تنزل مي كند و دنيا در نظر آنها ارزش مي يابد.
پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به اين مضمون، بدين حديث نيز اشاره مي كنند:
ما من قوم يظهر فيهم الربا، الا اخذوا بالسنه و ما من قوم يظهر فيهم الرشي الا اخذوا بالرعب. (17)
هيچ قومي نيست كه ربا در ميان آنها شايع شود، جز اينكه دچار غفلت و بي خبري مي شوند و هيچ قومي نيست كه رشوه در ميان آنها رايج شود، جز اينكه دچار ترس و وحشت مي شوند.
امر به معروف و نهي از منكر در آخرالزمان
اذا كثر الجور و الفساد، و ظهر المنكر، و امرت امتي به، و نهي عن المعروف، و ينكرون الامر بالمعروف و نهي عن المنكر. (18)
هنگامي كه ستم و تباهي فراوان شود، منكر آشكار گردد، امت من امر به منكر و نهي از معروف كنند و امر به معروف و نهي از منكر را فراموش كنند.
پينوشتها:
1- غيبت طوسي، فصل پنجم، ح 284، ص237.
2- غيبت نعماني، باب10، فصل3، ح6، ص170.
3- دلائل النبوه، ج6، ص513.
4- اثباه الهداء، ج3، ص422، روايت 14.
5- كمال الدين، ج2، باب 31، ح6، ص592.
6- بحارالانوار، ج52، ص123.
7- كمال الدين، ج1، باب 25، ح2، ص535.
8- كافي، ج1، ص201.
9- مفاتيح الجنان، زيارت جامعه كبيره.
10- احتجاج، ج2، ش344، ص542.
11- مفاتيح الجنان، دعاي عديله.
12- احتجاج، ج2، ش359، ص598.
13- كمال الدين، ج2، باب 43،ح12، ص171.
14- الملاحم و الفتن، ص102.
15- سليمان كامل، روزگار رهايي، ج1، ص355.
16- بشاره الاسلام، ص26.
17- نهج الفصاحه، ج2، ص557، حائزي يزدي، الزام الناصب، ص182.
18- الزام الناصب، صص 64 و 182.
/ج