تأثير تاريخي آدام اسميت و ثروت ملل

ثروت ملل پايه و اساس تمامي تحقيقات، ابداعات و اختلافات بعدي را در علم اقتصاد تشكيل مي دهد. درست است كه ديگران- از پتي گرفته تا هيوم، و از كانتيون گرفته تا تورگو- بسياري از نظريات و تجزيه و تحليلهاي ثروت ملل را «پيش بيني» كرده بودند. ولي هيچ يك از آنان در عرضه يك چارچوب جامع براي اقتصاد نظري و اقتصاد سياسي كاملاً توفيق نيافته بودند. در واقع جامعيت ثروت ملل از اين هم بيشتر است زيرا مي توان اين كتاب را تقريباً دايره المعارفي از علوم
پنجشنبه، 8 تير 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تأثير تاريخي آدام اسميت و ثروت ملل

تأثير تاريخي آدام اسميت و ثروت ملل
تأثير تاريخي آدام اسميت و ثروت ملل


 

نويسنده: دكتر محمدعلي همايون كاتوزيان




 
ثروت ملل پايه و اساس تمامي تحقيقات، ابداعات و اختلافات بعدي را در علم اقتصاد تشكيل مي دهد. درست است كه ديگران- از پتي گرفته تا هيوم، و از كانتيون گرفته تا تورگو- بسياري از نظريات و تجزيه و تحليلهاي ثروت ملل را «پيش بيني» كرده بودند. ولي هيچ يك از آنان در عرضه يك چارچوب جامع براي اقتصاد نظري و اقتصاد سياسي كاملاً توفيق نيافته بودند. در واقع جامعيت ثروت ملل از اين هم بيشتر است زيرا مي توان اين كتاب را تقريباً دايره المعارفي از علوم اجتماعي و اقتصادي زمان خود در شمار آورد. چنان كه پيش از اين ديده ايم - و در برگزيده متن اصلي به تفصيل خواهيم ديد- ثروت ملل، اقتصاد نظري، اقتصاد سياسي، جامعه شناسي تاريخي و مشاهدات روزمره عيني را چنان درهم آميخته است كه اغلب نمي توان يكي را بدون توجه به ديگري بررسي كرد. تر و تازگي و زيبايي هنري آن نيز - صرف نظر از اهميت علمي - از همين ويژگي ناشي مي گردد. در همين زمينه، يكي از مسائل بسيارجالب توجه - كه به مباحثات جاري در علم اقتصاد نيز بي ارتباط نيست - اختلاف و حتي تضاد متدولوژي است كه بين آدام اسميت، و معروفترين «ميراث خوار» علمي او ديويد ريكاردو مشاهده مي شود. ريكاردو كه استعداد منطقي و رياضي اش احتمالاً بيش از اسميت و عمق و گسترش فلسفي اش به مراتب كمتر از او بود، ميراث اسميت را تقريباً بكلي از متن تاريخي - اجتماعي آن جدا كرد و با افزودن بر درجه انتزاع و تعميم در نظريات اقتصادي، تأكيد را بر ظاهر صرفاً «علمي» آنها گذاشت. به اين ترتيب بر دقت نظري علم اقتصاد افزوده شد ولي اهميت علمي، و تطبيق پذيري آن با دنياي واقعيات، كاهش پذيرفت. اگرچه ارزش همين كار ريكاردو را نيز - صرف نظر از ابداعات ديگرش- نمي توان بجاي خود انكار كرد، اما بنظر اين نويسنده اين تغيير مسير روش شناختي در تحليل نهايي خدمتي به گسترش دانش اقتصادي نكرد، نه همان كه مسير و روش تحقيقات اقتصادي را تا اندازه اي به بيراهه كشاند - بيراهه اي كه هنوز هم، به نظر اين نويسنده، علم اقتصاد با آن دست به گريبان است.
درست به دليل همين جامعيت، كمتر مبحثي را در علم اقتصاد (و حتي، تا اندازه اي، جامعه شناسي) مي توان يافت كه مأخذي در ثروت ملل نداشته باشد. مثلاً نطفه نظريه مزيت نسبي را در رابطه با اقتصاد بين الملي كه بعداً توسط ريكاردو عرضه شد، در اين كتاب (در چند جا) مي توان يافت. درباره نظريه ارزش اسميت و عكس العملهاي بعدي نسبت به اندازه كافي صحبت كرده ايم و نيازي به تكرار نيست. همچنين است نظريات وي درباره توسعه اقتصادي، رشد جمعيت و حتي ماليه عمومي. روشن است كه نظريه ارزش كلاسيكهاي جديد - بر مبناي «فايده نهايي»- با نظريات اسميت ارتباط مستقيمي ندارد. ولي اگر مسئله «فايده نهايي» را كنار بگذاريم بيشتر تجزيه و تحليلهاي كلاسيكهاي جديد چون آلفرد مارشال در تعيين تعادل صنايع و جز آن مستقيماً با اشارات اسميت به قيمت بازار و قيمت طبيعي قابل مقايسه است...
يكي از ويژگي هاي كمياب ثروت ملل همان اعتدال، واقع بيني و «بيطرفي» نسبي آراء و عقايد مضبوط درآن است. منظور ما اين نيست كه، بويژه در مباحث سياست اقتصادي، آدام اسميت نظريات و علايق خاص خود را در بحث دخالت نداده است.
 
***
برعكس، اين يكي از آن موارد نادر است كه نويسنده بدون اينكه بخواهد تعصبات خود را پشت معادلات ظاهراً علمي پنهان كند، با كمال صراحت و صداقت عقايد خود را آشكارا عرضه داشته است. منظور ما از «اعتدال» و «واقع بيني» مثلاً در رابطه با مواردي است كه سرمايه داران و بازرگانان را انحصار طلب اعلام مي كند و منافع آنان را بر ضد منافع عموم مي شمرد. يا، در جاي ديگر، اشاره مي كند كه همه از فعاليت اتحاديه هاي كارگران براي پيشبرد منافع طبقاتي خويش آگاهند حال آنكه كارفرمايان نيز در خفا به چنين دسته بندي هايي اقدام مي كنند ليكن كسي خبر اين را نمي شنود ... به اين ترتيب، با آن كه نمي توان منكر شد كه ثروت ملل يكي از شاهكارهاي تاريخي و اجتماعي ليبراليسم است، با اين وصف بايد تأكيد كرد كه نويسنده آن بسيار پخته تر، واقع بين تر و گشاده نظرتر از يك مبلغ صرف فرهنگ، تكنولوژي و منافع طبقاتي سرمايه داري بوده است. و باز هم اين يكي از دلايلي است كه ثروت ملل تبديل به يك اثر كهنه و پوسيده نشده و طراوت خود را تا اندازه زيادي حفظ كرده است. اين خود نشانه اي از عمق و وسعت يك اثر بزرگ اقتصادي است كه مثلاً هم ماركس و هم مارشال در تجزيه و تحليلهاي خاص (و متضاد) خود، خويشتن را مديون آن بدانند.
آدام اسميت مرده است اما ثروت ملل همچنان به حيات خود ادامه مي دهد.
منبع: كاتوزيان، محمدعلي [همايون]؛ (1388) آدام اسميت و ثروت ملل، تهران، شركت سهامي كتاب هاي جيبي، چاپ سوم.




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط