«بيان» از «قرآن» بالاتر است!

همان طور که به ياد داريد، در نوشتار قبل گفته شد که علي محمد باب، مؤسس فرقه گمراه بابيت، علاوه بر ادعاي بابيت، ادعاي مهدويت، رجعت و نبوت هم داشت و کتاب «بيان» خود را برتر از قرآن و تنها معجزه خود معرفي مي کرد در جلسه قبل، قرار بر اين شد که استاد حقيقت گو، آن کتاب را مورد نقد و بررسي قرار دهد. اينک با هم مباحث ايشان را پي گيري مي کنيم.
پنجشنبه، 8 تير 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
«بيان» از «قرآن» بالاتر است!

 «بيان» از «قرآن» بالاتر است!
«بيان» از «قرآن» بالاتر است!


 

نويسنده: احمد حاج قلي(*)




 

اشاره:
 

همان طور که به ياد داريد، در نوشتار قبل گفته شد که علي محمد باب، مؤسس فرقه گمراه بابيت، علاوه بر ادعاي بابيت، ادعاي مهدويت، رجعت و نبوت هم داشت و کتاب «بيان» خود را برتر از قرآن و تنها معجزه خود معرفي مي کرد در جلسه قبل، قرار بر اين شد که استاد حقيقت گو، آن کتاب را مورد نقد و بررسي قرار دهد. اينک با هم مباحث ايشان را پي گيري مي کنيم.

طليعه
 

باز هم جمعه و ساعت مقرر فرا رسيد و استاد بدون تأخير، بحث خود را بعد از ذکر مقدمات آغاز کرد و گفت: «ان شاء الله در اين جلسه به وعده اي که در خصوص نقد کتاب «بيان» داده بودم عمل مي کنم و از آقاي اغصاني (بهائي) هم خواهش مي کنم که هر وقت نکته اي به ذهنشان آمد متذکر شوند. » آنگاه کيف خود را باز کرد و دو کتاب را از آن بيرون آورد که يکي داراي صفحات زياد و يکي هم، کم حجم بود؛ سپس آنها را بالا گرفت و گفت: «اين کتاب هايي که مي بينيد، همان کتاب بيان هستند. کتاب کوچک تر، بيان عربي و کتاب بزرگ تر هم بيان فارسي است و همان طور که آقاي اغصاني در جلسه قبل گفتند اين کتاب ها از نظر باب به قدري اهميت دارند که از قرآن نيز بالاتر و تنها معجزه او هستند. حالا مي خواهيم با نقد آنها بپردازيم تا روشن شود که نه تنها وحياني و بالاتر از قرآن و معجزه نيستند، بلکه از حد يک کتاب متعارف هم کم تر هستند.»

پيش داوري ممنوع
 

آقاي اغصاني، وقتي اين سخن را از استاد شنيد. گفت: «آقا! ببخشيد، چون خودتان گفتيد هر وقت نکته اي به ذهنم آمد متذکر شوم، خدمت شما مطلبي اساسي را يادآوري مي کنم و آن اين که ما حق نداريم بدون بررسي کتابي، درباره آن پيش داوري کنيم، اما شما چنين کاري را در حق کتاب شريف حضرت باب انجام داديد و بدون ذکر دليل و بررسي لازم آن راحتي از يک کتاب عادي هم پايين تر دانستيد که منصفانه نيست.»
آقاي حقيقت گو پاسخ داد: « بله، نبايد پيش داوري کرد و من هم يپش داوري نکرده ام؛ بلکه پس از بررسي هاي لازم به نتيجه ياد شده رسيده ام و اگر حوصله داشته باشيد، قسمتي از بررسي هايم را براي ارائه دليل خدمت شما عرض خواهيم کرد. به شرطي که شما هم قول بدهيد اگر سخنانم را حق يافتيد زير بار حق برويد.»
آقاي اغصاني با لحني مردد و غير مطمئن گفت: چشم ! بنده هم مي پذيرم.»

اشکالات کتاب «بيان »
 

برخي از اشکالاتي که بر کتاب «بيان» علي محمد باب، وارد است عبارتند از :

الف. ناقص بودن
 

باب در کتاب بيان فارسي، در مورد مقدار اين کتاب مي نويسد: « و به عين يقين نظر کن که ابواب اين بيان مترتب گشته بعدد کل شيء»(1) و مي دانيم «کل شي» به حساب ابجدي برابر عداد 361 مي باشد؛ يعني او قصد داشته است بيان را در 361 باب تنظيم کند که بر مبناي 19 باشد، يعني 19 واحد و هر واحد هم 19 باب، که مجموعاً 361 باب مي شود؛ ولي برخلاف وعده اش در آغاز کتاب، نتوانست آن را تکميل کند و بيان فارسي تا باب دهم از واحد نهم نوشته شده که مجموعاً 162 باب است و همان طور که ملاحظه مي فرماييد از 361 باب، هنوز 199 باب باقي مانده است و هم چنين بيان عربي، 11 واحد کامل دارد که مجموعاً 209 باب مي شود و براي رسيدن به 361 باب، به 152 باب ديگر نيازمند است. بنابراين کتاب بيان فارسي و بيان عربي ناقص هستند و اين يک عيب بزرگ براي آنها است.»
استاد پس از ذکر ناقص بودن کتاب بيان، کتاب ها را به سمت آقاي اغصاني برد و گفت: «بفرمائيد آنچه را که ذکر کردم خودتان از نزديک ملاحظه کنيد.» آقاي اغصاني با خوشحالي زيادي، آنها را دو دستي گرفت و بوسيد.
 
اما بعد، با دقت در آنها، گفته هاي آقاي حقيقت گو را با واقع منطبق يافت و خطاب به ايشان با صدايي گرفته گفت: « بله، حق با شماست؛ اما نبايد به خاطر وجود يک اشکال، تمام خوبي هاي اين کتاب ها را ناديده بگيريم.» آقاي حقيقت گو در پاسخ آقاي اغصاني گفت: «اولاً، وجود يک اشکال در يک کتاب، غير الهي بودن آن را ثابت مي کند. ثانياً، اشکالات ديگري هم بر آن وارد است که در ادامه عرض مي کنم.» آقاي انديشه ور گفت: « استاد! قبل از اين که وارد اشکالات بعدي بشويد، مطلبي به ذهنم آمد که مربوط به حجم کتاب بيان است و آن اين که شنيده ام باب به صبح ازل دستور داد تا بيان را تکميل کند. لطفاً در اين باره توضيح دهيد.»
استاد گفت: « بله، متشکرم ! تذکر بسيار مناسبي بود. طبق نقل محققان، باب در رساله اي به نام «رساله للثمره» که آن را خطاب به ميرزا يحيي نوري، معروف به «صبح ازل»، « ثمره» و «وحيد» نگاشت، چنين آورده است : « وان ابواب البيان قد قدر علي عدد کل شيءو لکنا ما اظهرنا الا احدي عشر واحدا و ان اظهر له عزاً في ايامک فاظهر مناهج الثمانيه باذن الله ؛ (2) ابواب کتاب بيان بر عدد کل شيء (361) تقدير شده است، ولي ما [در کتاب بيان عربي ] غير از 11 واحد را ظاهر نکرديم و اگر در ايام زندگاني ات عزت و قوتي برايت حاصل شد، هشت واحد ديگر را به اذن خدا ظاهر کن.» به دنبال اين دستور، صبح ازل پس از اعدام باب، متمم بيان فارسي را در 47 باب نگاشت و چنانکه پيداست او هم نتوانست ابواب بيان را به 361 باب برساند؛ به علاوه اين که او متمم خود را بر بيان فارسي نوشت. در حالي که از اين گفته باب که «ما 11 واحد را ظاهر کرديم» معلوم مي شود نظر او تکميل بيان عربي بود؛ به هر حال اين دو تن دست به دست هم دادند تا بيان را تکميل کنند، ولي نتوانستند و اين اشکال اساسي بر اين کتاب وارد است.

ب. اشکالات ادبي
 

چون سيد علي محمد شيرازي در ايام تحصيلات خود، مطالب را ناقص فرا گرفته بود، بيانات و نوشته هايش داراي اشکالات ادبي متعددي است که از باب نمونه چند مورد را ذکر مي کنم.
1. غلط نويسي هاي فارسي: باب به جاي کلمه «آن»، از کلمه «اون» در مواضع مختلفي از بيان فارسي استفاده کرده است؛ مانند؛ صفحه 11، سطر 13، صفحه 14؛ سطر 8؛ صفحه 149، سطر 12؛ صفحه 173، سطر 15 و...
2. به کار بردن واژه هاي فارسي در متن عربي: باب براي تشويق مردم به خريد کتابهايش مي نويسد: « انتم اذا استطعتم کل آثار النقطه تملکون و لو کان چاپا؛( 3)
اگر توانستيد تمام آثار نقطه (يکي از القاب باب) را مالک شويد هر چند که چاپي باشد.» در اين لحظه بود که از هر طرف، صداي خنده بلند شد ! آقاي حقيقت گو براي رعايت حال آقاي اغصاني از حضار خواهش کرد، سکوت کنند و آنها هم با کمي زحمت خود را کنترل کردند.
استاد بحث خود را ادامه داد و گفت: «چون باب، خودش خوش خط بوده و خود را باب مي دانسته به پيروانش گفته است: «ولتعملن خط الشکسته فان ذلک ما يحبه الله و جعله باب نفسه للخطوط لعلکم تکتبون؛ بايد خط شکسته را فرا بگيريد، زيرا خدا آن را دوست دارد و آن را باب خودش براي خط ها قرار داده است. شايد که بنويسيد!» ملاحظه مي فرماييد که او به کلمه فارسي «شکسته»، « ال » اضافه کرده و اين کاربرد نادرست است.»
از آنجا که هنوز بحث هاي بسياري باقي مانده است، اجازه بدهيد که در اين قسمت به همين اندازه اکتفا کنم و مطب ديگري را که مرتبط با همين بحث است خدمتتان بگويم و آن، پذيرش اغلاط ادبي باب، توسط پيروانش است. علي اکبر اردستاني، از پيروان باب، در نامه اي که به او نوشت، در خصوص اشتباهات ادبي موجود در کتاب بيان توضيح خواسته و اين گونه آورده است : «...بيان فرمايند که سبب نوشتن بعضي کلمات که در نوشته هاي سرکار مي باشد و به نظر قاصر خادمان و غيره، صحيح نيست، چه چيز است؟ و بعضي از آن کلمات، مثل «لعللهم »، « وجوهههم »، « استتطعم »، «امرئهه» و امثال اينها مي باشند. که به اين نحو در نوشته هاي سرکار است و سايرين، ايراد و بحث مي نمايد. مستدعي آن که راه و سببش را بيان فرمايند. تا باعث اسکات سايرين و اطمينان قلب جميعاً بوده باشد.» (4)
آقاي سلطاني گفت: «آيا براي اين اشتباهات توجيهاتي هم ذکر کرده اند يا خير؟»
استاد گفت: « بله، اصلاً بحث بعدي ما پرداختن به همين مسأله است.

توجيهات اشتباهات ادبي باب
 

آقاي حقيقت گو در اين زمينه گفت: « بهتر است ابتدا نظر آقاي اغصاني را در اين باره جويا شويم و از ايشان بپرسيم چه توجيهي در اين خصوص دارند.؟
آقاي اغصاني پس از کمي مکث و با بي ميلي گفت: «بايستي خدمت شما عرض کنم، از آنجايي که کتاب ها و دين حضرت باب با ظهور آيين بهائيت منسوخ شده ما بهائيان کتاب هاي ايشان را در دست نداريم و من، کتاب شريف بيان فارسي و عربي حضرت باب را براي اولين بار در اينجا ديدم که به گمانم آنها را پيروان غير بهائي حضرت باب، يعني بابي ها و ازلي ها منتشر کرده اند. بنابراين، چون آنها را قبلاً نديده بودم، براي توجيه آنها هم فکري نکرده ام؛ اما با توجه به اين که آن حضرت را پيامبر خدا مي دانم، يقين دارم که اين کار ايشان، حتماً حکمتي دارد.» استاد گفت: «بله، آقاي اغصاني درست فرمودند؛ اين کتاب ها را بابي ها و ازلي ها پيرو آقاي باب منتشر کرده اند و حتي برخي از بزرگان بهائيان هم آن را نديده اند و اما جهت اطلاع شما و آقاي اغصاني، توجيهاتي را که باب يا پيروانش براي اين مسئله ذکر کرده اند، به صورت خلاصه در جلسه بعد ذکر مي کنيم.

پي‌نوشت‌ها:
 

*. کارشناس فرق انحرافي مهدويت
1. بيان فارسي، ص 3.
2. محاکمه و بررسي باب و بهاء حسن مصطفوي، تبريزي، ج 1، ص 193، و بهائيان، سيد محمد باقر نجفي، ص 346.
3. بيان عربي، ص 42.
4. فصلنامه تاريخ معاصر ايران، ش 47و 48، ص 133- 134، از عهد اعلي، 151.
 

منبع:نشريه امان، شماره 36.




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط