آداب شب قدر
الف) بیدار بودن
بیدار بودن لازمه عبادت در شب قدر و نیز دریافت فیض های پروردگار است. بدیهی است که کسی توفیق عبادت در این شب را می یابد و موفق به دریافت برکت های شب قدر می شود که چشمانش بیدار باشد و گرفتار خواب آلودگی نباشد.«بیدار بودن شب قدر و احیای آن با دعاها و نماز و قرآن، مورد سفارش پیامبر و اهل بیت آن حضرت بوده است. امام صادق (ع) در حالی که بیمار بودند، خواستند که شب بیست و سوم ایشان را به مسجد ببرند، و حضرت زهرا (علیها السلام) در این شب، با پاشیدن آب به صورت بچه ها، مانع خواب آنها می شدند. در روایات آمده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در دهه آخر ماه رمضان، بستر خواب خود را جمع نموده و همه ده شب را بیدار بوده، احیا می نمود. حضرت موسی (علیه السلام) به خدا عرض کرد خدایا مقام قرب تو را خواهانم. خداوند پاسخ داد «قربی لمن استیقظ لیله القدر؛ قرب من برای کسی است که در شب قدر، بیدار باشد». (1) شب قدر، تعیین سرنوشت است. بی گمان همه نیز به دنبال زیباترین تقدیر و بهترین سرنوشت برای خویشند، اما اینکه زیباترین تقدیر و بهترین سرنوشت، چه می تواند باشد، نیازمند اندیشه و تفکر است. پس شب قدر، بش اندیشه و تفکر نیز است.
گل سر سبد عمر، چشم بیدارست
به رغم دیده گلچین روزگار، مخسب
صفای چهره شبنم گل سحرخیزی است
ز یکدگر بگشا چشم اعتبار، مخسب
به این امید که سر رشته ای به دست افتد
شود چون سوزن اگر پیکرت نزار، مخسب
بگیر از ورق لایه نقش بیداری
تو نیز ناخن داغی به دل فشار، مخسب
ستاره زند جاوید شد زبیداری
تو نیز در دل شب ای سیاهکار مخسب
به شب ز حلقه اهل گناه کن شبگیر (2)
دلی چو آینه داری، به زنگبار مخسب
زمین و آب تو کمتر ز هیچ دهقان نیست
زبذر اشک، تو هم دانه ای بکار، مخسب
نشان چشمه حیوان به تیرگی دادند
نقاب شب چو فکندند، خضروار مخسب
گرفت دامن گل، شبنم از سحرخیزی
تو هم شبی رخ از اشک تازه دار مخسب
به ذوق مطرب و می، روزها به شب کردی
شبی به ذوب مناجات کردگار مخسب
ز فیض صدق طلب، مور پر برون آورد
تو نیز پای کسالت زگل برآر، مخسب
فروغ دولت بیدار، چشم اگر داری
تو هم چون شمع به مژگان اشکبار مخسب
ز عشق سرو چمن، خواب نیست فاخته را
تو هم به سایه آن سرو پایدار مخسب
اگر نه مهر نهاده است بر دلت غفلت
به پیش دیده بیدار کردگار مخسب
جواب آن غزل «مولوی» است این «صائب»
زعمر، یک شبه کم گیر و زنده دار و مخسب (3)
ب) عبادت و ذکر و قرائت قرآن
قلب و صفا یافتن دل برای پذیرش تجلی های پروردگار و آماده شدن جان برای چشیدن معرفت و محبت خداوند است. انجام عبادت در این شب ها، بسی افزون تر از شب های دیگر به انسان نشاط و شادابی می بخشد و موجب می شود. شخص به آرامشی ژرف و دل پذیر دست یابد. آیت الله ملکی تبریزی در این باره می فرماید: «از دعاهای مهم در ماه مبارک رمضان آن است که از خداوند، توفیق عبادت در شب قدر بخواهد و این دعا را از اول ماه تا شب قدر، از خداوند درخواست کند و اگر در دعا کردن، صادق باشد خدای کریم دعایش را رد نمی کند.» (4)
به جان تو که مرو از میان کار، مخسب
زعمر، یک شب کم گیر و زنده دار، مخسب
هزار شب، تو برای هوای خود خفتی
یکی شبی چه شود؟ از برای یار، مخسب
برای یار لطیفی که شب نمی خسبد
موافقت کن و دل را بدو سپار، مخسب
بترس از آن شب رنجوریی که تو تا روز
فغان و یا رب و یا رب کنی به زار، مخسب
از آن زلازل (6) هیبت که سنگ، آب شود
اگر تو سنگ نه ای، آن به یاد آر مخسب
خدای گفت که شب دوستان نمی خسبند
اگر خجل شده ای زین و شرمسار مخسب
بترس از آن شب سخت عظیم بی زنهار
ذخیره ساز شبی را و زینهار، مخسب
شنیده ای که مهمان کام ها به شب یابند
برای عشق شهنشاه کامیار، مخسب
چو مغز، خشک شود تازه مغزیت بخشد
که جمله مغز شو، ای امیدوار مخسب
هزار بارت گفتم خموش و سودت نیست
یکی بیار و عوضی گیر صد هزار مخسب (7)
هله صدر و بدر عالم، منشین، مخسب امشب
که براق (8) بر درآمد «فاذا غرفت فانصب» (9)
چون طریق بسته بوده ست و طمع، گسسته بوده ست
تو بر آ بر آسمان ها، بگشا طریق و مذهب
سوی بحر رو چو ماهی، که بیافت در شاهی
چو بگوید او چه خواهی تو بگو «الیک ارغب» (10 ) و (11)
$ 9- شب قدر، فرصتی برای تفکر و تصمیم گیری مهم
شب قدر، تعیین سرنوشت است. بی گمان همه نیز به دنبال زیباترین تقدیر و بهترین سرنوشت برای خویشند، اما اینکه زیباترین تقدیر و بهترین سرنوشت، چه می تواند باشد، نیازمند اندیشه و تفکر است. پس شب قدر، بش اندیشه و تفکر نیز است. در حقیقت، با اندیشه و تفکر است که انسان می تواند تصمیم های مهم در زندگی خویش بگیرد. آن همه توصیه به عبادت و دعا در این شب برای آن است که آدمی به خود آید و در تعیین سرنوشت خویش اثرگذار باشد. در واقع، پیام اصلی شب زنده داری در شب قدر، «درک سهیم بودن انسان در ساختن تقدیر و سرنوشت خویش به دست خویشتن» است. این ما هستیم که به هر میزان که در آن شب موفق به عزم و اراده می شویم. در سرنوشت خویش اثر می گذاریم و البته بدیهی است که آن گاه تأثیر درست و مناسب و حکیمانه بر سرنوشت خود خواهیم داشت که به درستی در آن تأمل و اندیشه کنیم و سره را از ناسره باز شناسیم. چه بسا انسان هایی که در شب قدر به جای عبادت بدنی، به عبادت ذهنی؛ یعنی فکر کردن و اندیشه نمودن می پردازند و از این رهگذر، به دستاوردهای بسی مهم تر و والاتر از عبادت بدنی دست می یابند. بر اثر اندیشیدن، آدمی به سوی نیکوکاری و انجام کارهای شایسته سوق داده می شود. حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: «التفکر یدعوا الی البّر و العمل به؛ تفکر، [آدمی را] به سوی نیکی و عمل به نیکی فرا می خواند. (12)
در اثر اندیشه است که انسان به بیداردلی و دلی آگاه دست می یابد. حضرت علی (علیه السلام) فرمود: «نبه بالفکر قلبک؛ قلبت را با اندیشه، به آگاهی برسان.» (13) به واسطه فکر است که آدمی تا آنجا به پیش می رود که هم وزن عیسی مسیح(علیه السلام) می شود. روزی حواریون از عیسی مسیح (علیه السلام) پرسیدند: «یا روح الله، آیا امروز در زمین، همانند تو هست؟» فرمود: «آری، هر که به هنگام سخن گفتن به یاد خداست و به هنگام خاموش بودن، در حال اندیشه است و نگاه او از روی تفکر و عبرت گرفتن است، او همانند من است». (14)
در اثر لحظه ای اندیشیدن است که آدمی به پاداش فراتر از یک سال عبادت دست می یابد. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: یک ساعت [لحظه] اندیشه، فراتر از یک سال عبادت است». (15)
بیشتر بخوانید: سوره قدر در تفاسیر
به تعبیر غزالی، «فکر، کلید انوار و سرچشمه بینایی و دام علوم و معارف است. ثمره فکر، علم هاست و حال ها و عمل ها و چون در اثر اندیشه، علم در دل حاصل آید، دل اصلاح شود و چون دل اصلاح شود، اعمال جوارح نیز اصلاح گردد. پس عمل، تابع حال است، و حال، تابع علم، و علم، تابع فکرت است. پس آشکار شد که فکر، مبدأ و کلید همه خیرات است و این است آنچه فضلیت «تفکر» را بر تو روشن می کند و معلوم می نماید که فکر، بهتر از «ذکر» است؛ چه در فکر، هم ذکر نهفته است و هم چیزی بیشتر از ذکر، و ذکر دل، بهتر از ذکر زبان و عبادت جوارح است... محمد بن واسع گفت: مردی از اهل بصره، پس از وفات «ابی ذر»، پیش همسر او «ام ذر» رفت و از عبادت ابوذر پرسید. گفت: عبادت او به این شکل بود که همه روزه در گوشه خانه می نشست و به تفکر می پرداخت». (16)
$ 10- مفهوم شناسی دعای قرآن به سر
یکی از آداب قرآن به سر گذاشتن، خواندن دعایی است که مستحب است آن را پس از آنکه شخص قرآن را گشود و در مقابل خود گذاشت. بخواند. در این دعا چنین آمده است: «اللهم انی اسئلک بکتابک المنزل و ما فیه و فیه اسمک الاکبر و اسماوک الاحسنی و ما یخاف و برجی ان تجعلنی من عتقائک من النّار؛ خدایا من از تو درخواست می کنم به حق کتابی که نازل شده[ از طرف تو] و به حق آنچه در قرآن آمده است و در آن اسم بزرگ تر و اسم های زیبای تو آنچه موجب خوف و امید است وجود دارد، اینکه مرا از آزادشدگان از دوزخ قرار دهی».
از این عبارت پر معنی، می توان این نکات را دریافت: 1- در این دعا، قرآن به عنوان محور قرار گرفته است که پیام آن این است که در زندگی ما باید قرآن کریم به عنوان محور باشد. از این رهگذر نخستین پرسشی که در ذهن کسی که مشغول مراسم قرآن به سر بوده، در حال خواندن این عبارات است. باید این باشد که «پای بندی او به دستورها و نهی های قرآنی بر چه میزان است و اینکه قرآن کریم، چه اندازه در عمل و در زندگی او نقش محوری دارد. به تعبیر زیبای ابوسعید ابوالخیر؛
گیرم که هزار مصحف از بر داری
با آن چه کنی که نفس کافر داری
سر را به زمین چو می نهی بهر نماز
آن را به زمین بنه که بر سر داری (17)
2- در این فراز از دعا، از میان همه مضامینی که در قرآن کریم آمده است، تنها به خداوند و اسمای او توجه داده شده است که پیام آن می تواند پرورش بلند همتی در انسان ها و تعالی بخشی به خواسته های آنان، از غیر خدا به خدا باشد، به این بیان که شخص تا آنجا اوج بگیرد که تنها به خدا توجه کند و فقط جویای او باشد و در این باره، حتی بهشت را نیز در هوای او نادیده بگیرد. به تعبیر زیبای صائب:
آلوده از نظاره جنت نمی کنیم
چشمی که باز بر رخ دلدار کرده ایم (18)
3- در این فراز از دعا، به یکی از نقش آفرینی های قرآن درباره آنان نیز اشاره شد، و آن، نقش قرآن در رهانیدن انسان از دوزخ است چنان که در فراز آخر از دعا پس از آنکه از قرآن و آنچه در آن است، یاد شده است، از خداوند درخواست شده است که به برکت قرآن، رهایی از دوزخ، بهره شخص شود. بنابراین، آشکار است که انس با قرآن و علم به فرموده های آن، ضامن سعادت آدمی و مایه رهایی او از آتش دوزخ است.
طرفه آنکه در دعای دوم نیز که مستحب است شخص آن گاه که قرآن را بر سر می گذارد. آن را بخواند. باز هم قرآن، محور دعا قرار گرفته است. چنانچه می خوانیم: «اللهم بحق هذا القرآن و بحق من ارسلته و بحق کل مؤمن مدحته فیه و بحقک علیهم فلا احد اعرف بحقک منک؛ خدایا به حق این قرآن و به حق کسی که قرآن را برای او فرستادی [بر او نازل کردی] و به حق هر مؤمنی که او را در آن ستایش کردی و به حق تو بر آنها، که البته کسی همانند تو به حق تو شناساتر نیست».
آنچه در این عبارت جلب نظر می کند این است که حق رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و حق همه مؤمنانی که در قرآن آمده است، همراه و برابر با قرآن آمده. و این خود دلیل بر بزرگداشت بالای رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و نیز گرامی داشت همه مؤمنان است. بدیهی است که بزرگداشت و گرامی داشت افراد، آن گاه صورت حقیقت به خود می گیرد که اولاً در حد گنجایش خویش آن ها را بشناسیم و ثانیاً در همانند سازی خویش با آنها بکوشیم.
$ 11- سه نکته از سوره قدر در عظمت شب قدر، به نقل از تفسیر مجمع البیان
مرحوم امین الاسلام طبرسی، پس از شرح و تفسیر سوره مبارکه قدر، در پایان، چکیده این تفسیر را در ساختار «سه نکته در عظمت شب قدر» این گونه بازگو می کند:
1- در آیات پنج گانه این سوره، فرو فرستنده قرآن، نخست به فرود این کتاب پرشکوه در شب پر ارج «قدر» توجه می دهد، درست همان شبی که مقدرات و سرنوشت ها نیز فرود می آیند. این فرود هم زمان مقدرات و سرنوشت با قرآن و برنامه آسمان به زمین، نشانگر این است که هر کس به قرآن و برنامه های قرآن و خدای قرآن به راستی ایمان خالص آورد و خود را به ارزش هایی آن آراسته سازد و مقررات خدا و حقوق مردم را پاس دارد، سرنوشتی سرشار از نیک بختی خواهد داشت و کسانی که جز این کنند، سرنوشتی نیز تیره و تار در انتظارشان خواهد بود.
2- خداوند آنگاه به وصف و ویژگی های شب قدر می پردازد و روشنگری می کند که شب قدر دارای این ویژگی هاست:
الف) عظمت و معنویت آن بسیار است؛
ب) شبی است بهتر از هزار ماه؛
ج) شب فرود آمدن قرآن است؛
د) شب فرود مقدرات جهان و انسان است؛
ه) شب فرود فرشتگان بر زمین است؛
و) شب سرشار از سلامت و سعادت برای مردم کمال جو و شایسته کردار است؛
ز) شب توبه و جبران و فرصت اصلاح برای همگان است.
3- خداوند بدین سان به گرامی داشت شب قدر و بهره وری و عبادت آن شب و توبه و اصلاح خود و زدودن زنگارهای مستی و پلشتی توجه می دهد تا انسان بتواند برای همیشه خود را از اسارت نفس، اسارت ظالمان و اسارت شیطان ها نجات بخشد و به بارگاه خدا بار یابد.(19)
نمایش پی نوشت ها:
1- محسن قرائتی، تفسیر نور، ج10، ص 545.
2- شبگیر: شب زنده داری.
3- صائب تبریزی، دیوان به کوشش: محمد قهرمان، ج 1، صص 452 و 453.
4- آیت الله ملکی تبریزی، مراقبات، ترجمه: علی رضا میرزا حکیم خسروانی، ج2، ص 30.
5- همان، صص 57، 58 و 63.
6- زلازل: زلزله ها.
7- مولوی، کلیات شمس تبریزی، ص 97، غزل 312.
8- براق: مرکب.
9- اشاره به آیه شریفه هفتم از سوره «الشرح» ترجمه اش این است که: پس چون فراغت یافتی به طاعت در کوش.
10- به تو، مشتاق هستم. این عبارت تلمیحی است به آیه هشتم سوره «الشرح» که می فرماید: « و الی ربک فارغب؛ و با اشتیاق به سوی پروردگارت روی آور».
11- کلیات شمس تبریزی، ص 94، غزل 301.
12- ملا محسن فیض کاشانی، محجه البیضاء، ج7، ص 194.
13- همان.
14- محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج4، ص 750.
15- همان، ص 748.
16- همان، صص 749 و 753.
17- باباطاهر، خیام، رباعیات ابوسعید ابوالخیر، تصحیح: جهانگیر منصور، ص 156.
18- دیوان، ج5، ص 2834.
19- تفسیر مجمع البیان، ج 16، صص 1237 و 1238.
نمایش منبع ها:
1- بحرانی، سید هاشم. البرهان فی تفسیر القرآن، تصحیح موسوی زرندی. بی جا: انتشارات اسماعیلیان.
2- جوادی آملی، عبدالله 1388، حکمت عبادات. قم: اسراء.
3- حافظ، 1377، دیوان. تصحیح: غنی - قزوینی. تهران: ققنوس.
4- خیام، باباطاهر، 1381، رباعیات ابوسعید ابوالخیر. تصحیح جهانگیر منصور، تهران: ناهید.
5- سعدی، 1375، کلیات. تصحیح محمد علی فروغی تهران: ناهید.
6- صائب تبریزی، 1387، دیوان به کوشش: محمد قهرمان. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
7- صفی علیشاه، 1385. شرح جامع تفسیر عرفانی و منظوم قرآن. به اهتمام: دکتر علی رضا منجمی، تهران: اباصالح: حیان.
8- طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن، 1380. تفسیر مجمع البیان. تحقیق و نگارش: حجت الاسلام علی کرمی. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات.
9- العروسی الحویزی، عبد علی بن جمعه. بی تا، تفسیر نورالثقلین. تصحیح و تعلیق: سید هاشم رسولی محلاتی. تهران: دارالکتب الاسلامیه.
10- غزالی، محمد، 1384، احیاء علوم الدین. ترجمه: مؤید الدین محمد خوارزمی. به کوشش حسین خدیوجم. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
حسینی ایمنی، سید علی؛ اشارات، قم: مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، تابستان 1391.
/ج