نویسنده: موریس واعیس
ترجمه: سید حامد رضیئی
ترجمه: سید حامد رضیئی
بازگشت صلح و آرامش به خاورمیانه
مصر- انتظار داشت که دولت انگلستان به بازنگری قرارداد 1936 بپردازد تا این کشور بتواند استقلال کامل خود را کسب کند. در این قرارداد ذکر شده بود که مصر باید استقلال خود به جز سیاست خارجی را کسب کرده و گروه های نظامی انگلیسی منطقه کانال سوئر را ترک و بخش انگلیسی - مصری سودان به دولت مصر واگذار شد. مذاکراتی که به دنبال مذاکرات مذکور در سال 1946 شروع شده بود به بن بست رسید. «اتحادیه عرب» (1) در مارس 1945 پس از پایان جنگ و به دنبال پان عربیسم در قاهره پدیدار شد.
مذاکرات بین دولت عراق و انگلستان به نتیجه نرسید و دولت عراق تصمیم داشت از قرارداد ژانویه 1947 که امتیازات زیادی به انگلستان داده بود صرف نظر کند. امیر عبدالله حاکم اردن بزرگ، تنها متحد انگلستان در منطقه بود که طبق قرارداد 1946 حضور گروه های نظامی انگلیسی در کشور خود را پذیرفته بود.
ایران- طی جنگ دوم جهانی توسط متفقین اشغال شد و خروج سربازان اشغالگر به خاطر رقابت در تصرف مناطق نفتی به تعویق افتاد و مشکلاتی را به دنبال داشت. سربازان انگلیسی و آمریکایی ایران را مدتی بعد از جنگ ترک کردند ولی سربازان شوروی در نواحی شمال این کشور باقی ماندند و در مناطق کردستان و آذربایجان جنبش های خود مختار این مناطق را تحریک و از آن ها طرفداری می کردند. تنش های زیادی در ایران به خاطر حضور سربازان شوروی وجود داشت و دولت ایران مجبور شد به شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه شوروی شکایت کند که مورد حمایت آمریکا و بریتانیا قرار گرفت. دولت ایران مدتی بعد جنبش های استقلال طلب فوق را قلع و قمع کرده و از شر سربازان شوروی خلاص شد.
ترکیه- اتحاد جماهیر شوروی ترکیه را که در روزهای آخر جنگ به آلمان پیوسته بود هدف فشارهای خود قرار داد و خواستار اصلاحات مرزی در منطقه آناتولی و بازنگری به توافق های مونرو - در سال 1936 - درباره دریانوردی در دریای سیاه و دفاع از تنگه ها شد. ترومن در هفتم اوت 1947 با فرستادن نیروهای نیمه مقتدر دریایی به منطقه، جواب دندان شکنی به شوروی داد.
یونان- ارتش انگلستان کنترل کامل یونان را در اختیار داشت و رقابت هایی که به دنبال اشغال کشور صورت گرفته بود. جنگ واقعی در مقدونیه را شروع کرد. یوگسلاوها و بلغارها جنبش های جدایی طلب مقدونیه را تقویت کردند و انگلیسی ها تلاش برای بازگرداندن حکومت سلطنتی به وجود نیاورده و باعث زوال موقت شاه شدند. زمانی که ارتش سرخ وارد کشورهای همسایه یونان گردید؛ رژیم های کمونیستی در شمال یونان جای رژیم های قبلی را گرفتند، جنگ سرد و خاموشی که بین یونان و مقدونیه وجود داشت شدت گرفته و به جنگ داخلی بی رحمانه ای منجر شد. در همین زمان قدرت بریتانیا در کشورهای سواحل دریای مدیترانه رو به ضعف گذاشت و از تفوق و سلطه خود بر این مناطق صرف نظر کرد. این اقدام باعث استقلال کشورهای منطقه و خروج اروپاییان گردید که خود یکی از جنبه های جایگزینی تأثیر اروپاییان در جهان بود.
خاورمیانه
بعد از جنگ جهانی دوم، دوران استقلال طلبی سرزمین های مستعمره قیمومیت فرانسه و بریتانیا در فرایند رقابت تنگاتنگ شروع شد. پایان جنگ، بیداری ملل خاورمیانه را به دنبال داشت و امیدهای انگلستان و فرانسه برای جاودانه کردن سلطه خود بر کشورهای خاورمیانه را از بین برد. ژنرال دوگل علاقمند بود تا لبنان و سوریه که قیمومیت آن ها در سال 1919 بعد از فروپاشی امپراتوری عثمانی توسط جامعه ملل به فرانسه واگذار شده بود، استقلال خود را به دست آورند و تضمینی برای منافع اقتصادی، فرهنگی و استراتژیکی فرانسه در منطقه وجود داشته باشد. وقایعی که در مه 1945 به وجود آمد باعث مداخله انگلستان شد و به فرانسه اخطار کرد تا آتش بس اعلام کند که بعد از آن تنش هایی بین دو کشور شروع شد. فرانسه نسبت به بریتانیا بدگمان بود و فکر می کرد از موقعیت ضعیف فرانسه بعد از جنگ بهره برداری می کند تا این کشور را از خاورمیانه دور کند. گروه های فرانسوی و انگلیسی در تابستان 1946 از منطقه عقب نشینی کردند.مصر- انتظار داشت که دولت انگلستان به بازنگری قرارداد 1936 بپردازد تا این کشور بتواند استقلال کامل خود را کسب کند. در این قرارداد ذکر شده بود که مصر باید استقلال خود به جز سیاست خارجی را کسب کرده و گروه های نظامی انگلیسی منطقه کانال سوئر را ترک و بخش انگلیسی - مصری سودان به دولت مصر واگذار شد. مذاکراتی که به دنبال مذاکرات مذکور در سال 1946 شروع شده بود به بن بست رسید. «اتحادیه عرب» (1) در مارس 1945 پس از پایان جنگ و به دنبال پان عربیسم در قاهره پدیدار شد.
مذاکرات بین دولت عراق و انگلستان به نتیجه نرسید و دولت عراق تصمیم داشت از قرارداد ژانویه 1947 که امتیازات زیادی به انگلستان داده بود صرف نظر کند. امیر عبدالله حاکم اردن بزرگ، تنها متحد انگلستان در منطقه بود که طبق قرارداد 1946 حضور گروه های نظامی انگلیسی در کشور خود را پذیرفته بود.
ایران- طی جنگ دوم جهانی توسط متفقین اشغال شد و خروج سربازان اشغالگر به خاطر رقابت در تصرف مناطق نفتی به تعویق افتاد و مشکلاتی را به دنبال داشت. سربازان انگلیسی و آمریکایی ایران را مدتی بعد از جنگ ترک کردند ولی سربازان شوروی در نواحی شمال این کشور باقی ماندند و در مناطق کردستان و آذربایجان جنبش های خود مختار این مناطق را تحریک و از آن ها طرفداری می کردند. تنش های زیادی در ایران به خاطر حضور سربازان شوروی وجود داشت و دولت ایران مجبور شد به شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه شوروی شکایت کند که مورد حمایت آمریکا و بریتانیا قرار گرفت. دولت ایران مدتی بعد جنبش های استقلال طلب فوق را قلع و قمع کرده و از شر سربازان شوروی خلاص شد.
ترکیه- اتحاد جماهیر شوروی ترکیه را که در روزهای آخر جنگ به آلمان پیوسته بود هدف فشارهای خود قرار داد و خواستار اصلاحات مرزی در منطقه آناتولی و بازنگری به توافق های مونرو - در سال 1936 - درباره دریانوردی در دریای سیاه و دفاع از تنگه ها شد. ترومن در هفتم اوت 1947 با فرستادن نیروهای نیمه مقتدر دریایی به منطقه، جواب دندان شکنی به شوروی داد.
یونان- ارتش انگلستان کنترل کامل یونان را در اختیار داشت و رقابت هایی که به دنبال اشغال کشور صورت گرفته بود. جنگ واقعی در مقدونیه را شروع کرد. یوگسلاوها و بلغارها جنبش های جدایی طلب مقدونیه را تقویت کردند و انگلیسی ها تلاش برای بازگرداندن حکومت سلطنتی به وجود نیاورده و باعث زوال موقت شاه شدند. زمانی که ارتش سرخ وارد کشورهای همسایه یونان گردید؛ رژیم های کمونیستی در شمال یونان جای رژیم های قبلی را گرفتند، جنگ سرد و خاموشی که بین یونان و مقدونیه وجود داشت شدت گرفته و به جنگ داخلی بی رحمانه ای منجر شد. در همین زمان قدرت بریتانیا در کشورهای سواحل دریای مدیترانه رو به ضعف گذاشت و از تفوق و سلطه خود بر این مناطق صرف نظر کرد. این اقدام باعث استقلال کشورهای منطقه و خروج اروپاییان گردید که خود یکی از جنبه های جایگزینی تأثیر اروپاییان در جهان بود.
بازگشت صلح و آرامش به خاور دور
ژاپن- در پانزدهم اوت 1945 هیرو هیتو امپراتور ژاپن با تسلیم شدن به متفقین مهر تأییدی بر شکست کشور ژاپن در جنگ جهانی بود. این شکست موقعیت آسیای جنوب شرقی را به کلی دگرگون کرد و ژاپن بعد از این تسلیم تحت کنترل آمریکا قرار گرفت. کمونیست ها به رهبری مائوتسه تونگ علیه چانگ کای چک (2) در چین قیام کردند و جنگ داخلی در این کشور شروع شد. ژنرال مک آرتور (3) فرمانده کل قوای متفقین در منطقه، اصلاحات اساسی و در عین حال افراطی را با دموکراتیزه کردن ژاپن و کاستن قدرت تراست های خانوادگی این کشور شروع کرد و خواستار دریافت غرامت های جنگ شد و سعی کرد قدرت بالقوه ارتش ژاپن را از بین ببرد و به استحکام اشغال در این کشور اقدام کند. امپراتور هیرو هیتو نه تنها به عنوان جنایتکار جنگی اعدام نشد بلکه در قانون اساسی جدید به عنوان نماد ملت دموکراتیک ژاپن معرفی گردید. سیاست خودکامگی مک آرتور باعث کنار گذاشتن قدرت های دیگر در ژاپن شد. به موجب تصمیماتی که در کنفرانس های قاهره در سال 1943 و در یالتا گرفته شده بود، ژاپن سرزمین های زیادی را در جنگ از دست داد: منطقه وسیع منچوری را کمونیست ها و جزیره فرمز (تایوان) را ملی گراها چین اشغال کردند؛ شبه جزیره کره ادعای استقلال کرد که به دو قسمت تقسیم و مدتی صحنه مناقشات شرق و غرب بود؛ قسمت جنوبی جزیره ساخالین، پایگاه بندری پورت آرتور و جزایر کوریل را شوروی تصاحب کرد و قسمتی از جزایر ریوکیو، جزایر کارولین و مرینیا (ماریان) (4) به تصرف آمریکا درآمد.
چین- در چین صلح و آرامش بعد از جنگ وجود نداشت و با اقدامات شوروی در منچوری جنگ های داخلی این سرزمین شروع شده بود. توافق های چین و شوروی اتحاد آن ها علیه راه آهن منچوری و پایگاه دریایی پورت ارتور و دارین (5) را به شوروی واگذار کرد که بعد از پایان جنگ، منچوری را اشغال و در آنجا مستقر شد و موقعیت را برای به قدرت رساندن کمونیست های چین فراهم کرد.
بعد از این جریان، جنگ داخلی سرتاسر چین را فرا گرفت و علی رغم میانجیگری ژنرال مارشال سفیر آمریکا در چین و حمایت از چانگ کای چک که در صدد تقلیل طرفداران مائوتسه تونگ بود، کاری از پیش نبرد. تردیدهایی که در سیاست آمریکا در چین وجود داشت باعث ناامیدی رهبران حزب ناسیونالیست کوئو مین تانگ (6) شد. طرفداران این حزب در فساد غوطه ور بودند و وجهه مردمی نداشتند، در نتیجه در سال 1949 از کمونیست ها شکست خورده و جمهوری خلق چین به رهبری مائوتسه تونگ جای چانگ کای چک را که به جزیره تایوان پناهنده شده بود، گرفت.پی نوشت ها :
1. Ligue arabe
2. Tchang kai-chek
3. Mac Arthur
4. Ryu kyu.kouriles,carolines,Mariannes
5. port Arthur,Dairen
6. kouo-min-Tang