دو سمانه و یک حمیده‌ی تاریخ

مادر امام موسی کاظم (ع)، کنیزی به نام حمیده بوده است. مادر بزرگوار امام کاظم (ع)، احتمالاً از مردم اندلس یا مغرب بوده و از زنان با فضیلت
پنجشنبه، 12 مرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دو سمانه و یک حمیده‌ی تاریخ
دو سمانه و یک حمیده‌ی تاریخ

 

نویسنده: سید علی موسوی
منبع اختصاصی:راسخون


 
دو سمانه و یک حمیده‌ی تاریخ
(مروری کوتاه بر زندگینامه‌ی مادر امام موسی کاظم، امام رضا و امام هادی علیهم السلام)

چکیده :

مادر امام موسی کاظم (ع)، کنیزی به نام حمیده بوده است. مادر بزرگوار امام کاظم (ع)، احتمالاً از مردم اندلس یا مغرب بوده و از زنان با فضیلت و صاحب علم بوده است، و به امر نشر روایات همسر بزرگوارش می‌پرداخت. ایشان به دستور امام باقر (ع)، خریداری شده و ایشان وی را به همسری امام صادق (ع) در آورده‌اند. اما مادر امام رضا (ع) و مادر، امام هادی (ع)، هم نام یک دیگر بوده و آنان را سمانه می‌نامیدند. تکتم یا همان سمانه، مادر امام رضا (ع) بوده است. تاریخ می‌گوید: وی یک کنیز بود، لذا در نوع خریداری ایشان اختلاف است که آیا مادر امام موسی کاظم (ع)، وی را به ایشان هدیه داد و یا اینکه خود حضرت وی را در بازار برده فروش‌ها خریداری نمودند. مادر امام هادی (ع) نیز، سمانه‌ی مغربیه بوده است، ایشان نیز نخست یک کنیز بوده است که امام جواد (ع)، وی را خریداری نمودند – امام هادی (ع)، مادر بزرگوارشان را عارف به حق خویش و اهل بهشت نامیده‌اند. ثمره‌ی ازدواج امام جواد و سمانه‌ی غربیه، 8 فرزند بود، که ظاهراً تمام فرزندان حضرت در این 8 نفر خلاصه می‌شدند. .
کلید واژه : مادر، سمانه، تکتم، حمیده، امام رضا (ع)، امام هادی (ع)، امام موسی کاظم (ع)

مقدمه :

در مکتب تشیع، ائمه اطهار (ع)، مقتدایان ما شیعیان در تمام جوانب به حساب می‌آیند و مشخص است که در تربیت هر فردی، مادر نیز نقش به سرایی دارد، و بالجمله باید اعتراف کرد، که تمام شیعیان به نحوی مدیون، آنان نیز می‌باشند. در این مقاله، قصد بر این است که به لطف خداوند متعال، به بررسی، اجمالی زندگی مادر سه تن از امامان معصوم یعنی مادر موسی کاظم، امام رضا (ع) و مادر امام هادی (ع)، پرداخته شود. البته تکاپوی تاریخ نشان می‌دهد، هر کدام از آن‌ها از نظر ایمان و اخلاق از برترین زنان زمان خویش به حساب می‌آمده‌اند. در میان آن‌ها، مادر امام رضا (ع) نام‌های متعددی، داشته است، چنانچه، عدّه‌ای روایت کرده‌اند که نام مادر گرامی حضرت رضا علیه السّلام «سکن النّوبیة» بوده است و همچنین به نام‌های «أروی»، «نجمه» و «سمانه» و «تکتم» نیز بوده است، لکن امام موسی کاظم (ع) وقتی وی، امام رضا (ع) را به دنیا آورد، وی را طاهره نامیده‌اند. این در حالی است که کنیه آن بانو «امّ البنین» نیز بوده است. (1) البته متأسفانه، در این تحقیق به علت محدود بودن منابع و هم چنین کوتاه بودن زندگی این سه بانوی مکرم در تاریخ، مطالب زیادی پیرامون این افراد، در دسترس نیست. به همین علت، به زندگی نامه‌ی بسیار کوتاهی اشاره خواهد شد، امید است در دنیا و آخرت مورد، دعای، آن امامان عزیز (ع) قرار گیریم. انشا ا ...

حمیده (مادر امام موسی کاظم) ع

مادر بزرگوار امام کاظم (ع) حمیده بربریه بوده است که احتمالاً از مردم اندلس یا مغرب بوده و از زنان با فضیلت و صاحب علم بود، و به امر نشر روایات همسر بزرگوارش می‌پرداخت.
حمیده در لغت به معنای ستوده و پسندیده، می‌باشد. چنانچه امام صادق (ع) نقل می‌کنند که حضرت در وصف وی فرمودند: (حمیده مانند شمش طلا از هر آلودگی و خباثتی پیراسته بود و فرشتگان پیوسته او را پاسداری می‌کردند تا آنکه به دست ما رسید و این امر کرامتی از جانب خداوند در حقّ من و حجت پس از من بود).(2)

نحوه‌ی ازدواج امام صادق (ع) با حمیده

در تاریخ منقول است که وی یک جاریه (کنیز) بوده است، که امام باقر (ع) وی را خریداری نموده‌اند، نحوه‌ی خریداری وی، به این شکل است که: پدر عیسی بن عبد الرحمن می‌گوید: ابن عکاشه خدمت امام باقر علیه السلام آمد و امام صادق علیه السلام نزدش ایستاده بود، قدری انگور برایش آوردند، حضرت فرمود: پیر مرد سالخورده و کودک خردسال انگور را دانه دانه می‌خورد و کسی که می‌ترسد سیر نشود، سه و چهار دانه می‌خورد و تو دو دانه دو دانه بخور که مستحب است. سپس ابن عکاشه به امام باقر علیه السلام عرض کرد: چرا برای ابو عبد اللَّه (امام صادق علیه السلام) زن نمی‌گیرید؟ او که به سن ازدواج رسیده است. امام باقر علیه السلام که در برابرش کیسه پول سر به مهری بود، فرمود: بزودی برده فروشی از اهل بربر می‌آید و در (دار میمون) منزل می‌کند با این کیسه پول، دختری برده برایش می‌خریم، مدتی گذشت تا آنکه ما روزی خدمت امام باقر علیه السلام رسیدیم، به ما فرمود: می‌خواهید به شما خبر دهم از آن برده فروشی که به شما گفتم، آمده است؟ بروید و با این کیسه پول از او دختری بخرید. ما نزد برده فروش آمدیم. او گفت: هر چه داشتم فروختم مگر دو دخترک بیمار که یکی آن‌ها از دیگری بهتر است [امید بهبودیش بیشتر است] گفتیم: آن‌ها را بیاور تا ببینیم، چون آورد، گفتیم: این نیکوتر را [نزدیک بهبودی را] چند می‌فروشی؟ گفت به هفتاد اشرفی، گفتیم : احسان کن (تخفیفی بده) گفت: از 70 اشرفی کمتر نمی‌دهم. گفتیم: او را به همین کیسه پول می‌خریم هر چه بود، ما نمی‌دانیم در آن چقدر است مردی که سر و ریش سفیدی داشت نزد او بود، گفت: باز کنید و بشمارید، برده فروش گفت: باز نکنید، زیرا اگر از 70 اشرفی دو جو کمتر باشد نمی‌فروشم، پیر مرد گفت: نزدیک بیائید، ما نزدیکش رفتیم و مهر کیسه را باز کردیم و اشرفی‌ها را شمردیم، بی‌کم و زیاد 70 اشرفی بود، دختر را تحویل گرفتیم و نزد امام باقر علیه السلام بردیم، جعفر علیه السلام نزدش ایستاده بود. امام باقر علیه السلام سرگذشت ما را به خود ما خبر داد، سپس خدا را سپاس و ستایش کرد و به دختر فرمود: نامت چیست؟ گفت: حمیده، فرمود: حمیده باشی در دنیا و محموده باشی در آخرت، سپس حضرت فرمودند : بگو بدانم دوشیزه هستی یا بیوه؟ گفت: دوشیزه‌ام، فرمود: چگونه تو دوشیزه ای، در صورتی که هر دختری که دست برده فروشان افتد خرابش می‌کنند؟ دختر گفت: او نزد من می‌آمد و در وضعی که شوهر با زنش می‌نشیند می‌نشست، ولی خدا مرد سر و ریش سفیدی را بر او مسلط می‌کرد و او را چندان سیلی می‌زد که از نزد من برمی خاست، او چند بار با من چنین کرد و پیر مرد هم چند بار با او چنان کرد سپس فرمود: ای جعفر این دختر را نزد خود ببر که بهترین شخص روی زمین، از او متولد شود. (3) هم چنین نوشته‌اند: وقتی امام باقر ایشان را به امام صادق (ع) هدیه دادند فرمودند: الحمد لله، این کنیزی است که بزرگ کنیزها است، نظیر یک قطعه طلا از پلیدی‌ها پاک و پاکیزه است، صاحب‌های او همیشه او را نگاه داری کرده‌اند تا از طرف خدا نزد تو فرستاده شده است. (4)

تولد امام موسی کاظم (ع)

از ابو بصیر روایت شده که گفت: من در آن سالی که موسی ابن جعفر علیه السّلام متولد شد با صادق آل محمّد (صلی اللّه علیه و آله) حج بجا آوردم، وقتی که به منزل أبواء (منزلی است بین مکه و مدینه) رسیدیم طعامی برای ما آماده شد. در آن موقعی که ما غذا می‌خوردیم، قاصد حمیده آمد و گفت: حمیده می‌گوید: من خود را گم کرده‌ام، تو مرا دستور دادی که درباره حادثه این نوزاد بر شما سبقت نگیرم. امام صادق علیه السّلام برخاست و از نظر ما غائب شد، (پس از لحظه‌ای) نزد ما آمد، ما جلو پای آن حضرت بلند شدیم و گفتیم: خدا تو را خوش‌حال نماید و ما را فدای تو کند، حمیده چه کاری داشت؟ فرمود: خدا او را به سلامت نگاه داری کرده و پسری از او به من عطا کرده که بهترین اهل زمانه خود خواهد شد. حمیده به من خبری داد که گمان می‌کرد من از آن موضوع خبر ندارم در صورتی که من از حمیده به آن موضوع عالم‌تر بودم. گفتیم: حمیده چه خبری به تو داد؟ فرمود: به من گفت: موقعی که موسی بن جعفر علیه السّلام متولد شد دیدم دست‌های خود را به زمین نهاده و سر خود را به سوی آسمان بلند کرد. من به حمیده گفتم: این موضوعی که تو دیدی علامت پیغمبر خدا و امیرالمؤمنین علیهما السّلام است، علامت وصی آن است که هرگاه متولد شود دست خود را بر زمین بگذارد و سر خود را بطرف آسمان بلند نماید و از جائی که کسی نشنود بگوید: شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ. موقعی که این دعا را خواند خدای سبحان علم اوّل و آخر را به او عطا می‌کند و در شب قدر استحقاق زیادی روح را که ملکی بزرگ‌تر از جبرئیل است پیدا خواهد کرد. (5)
روایت معروف حمیده از امام صادق (ع)، پیرامون سبک نشمردن نماز
عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ الْمِیثَمِیِّ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أُمِّ حَمِیدَةَ أُعَزِّیهَا بِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ ع فَبَکَتْ وَ به کیتُ لِبُکَائِهَا ثُمَّ قَالَتْ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَوْ رَأَیْتَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عِنْدَ الْمَوْتِ لَرَأَیْتَ عَجَباً فَتَحَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ اجْمَعُوا إِلَیَّ کُلَّ مَنْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ قَرَابَةٌ قَالَتْ فَلَمْ نَتْرُکْ أَحَداً إِلَّا جَمَعْنَاهُ قَالَتْ فَنَظَرَ إِلَیْهِمْ ثُمَّ قَالَ إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاة. (6) ابو بصیر گوید خدمت ام حمیده رفتم که او را در مرگ امام صادق تسلیت دهم گریست و از گریه‌اش گریستم و پس از آن فرمود ای ابا محمد اگر امام صادق را وقت مرگ می‌دیدی شگفتی دیده بودی، دو دیده‌اش را گشود و فرمود همه خویشانم را گردم جمع کنید و کسی نماند که او را جمع نکردیم گفت به آن‌ها نگاهی کرد و فرمود به راستی شفاعت ما نرسد به کسی که نماز را سبک شمارد.

وصی امام صادق (ع)

منصور دوانقی، خلیفه‌ی زمان، دستور داده بود که وصی امام صادق (ع) که علی‌الظاهر، جانشین وی نیز می‌باشد را گردن بزنند، تا به نوعی نسل امامت را قطع نماید، به همین دلیل امام صادق (ع)، وصی‌های خود را 5 نفر اعلام نمود که نام همسر حضرت در آن‌ها به چشم می‌خورد و آن حضرت به نوعی دشمنان را با این کار، از این فتنه بازداشت. نام این 5 نفر عبارت است از : خلیفه و محمّد بن سلیمان والی مدینه و دو پسر خود عبد اللّه و موسی و حمیده، لذا تاریخ می‌نویسد: چون نامه را منصور خواند گفت: این‌ها را نمی‌توان کشت. (7)

سمانه (مادر امام رضا) ع

تاریخ نشان می‌دهد، مادر امام رضا (ع)، نخست یک کنیز بوده‌اند، لکن در زندگی وی، اختلافاتی وجود دارد، چنانچه، نقل شده است، که امام موسی کاظم (ع)، فرد را مأمور خرید وی کرده و در جایی دیگر آمده است، مادر امام موسی کاظم (ع) وی را به ایشان هدیه داد، در این قسمت به این اختلاف تاریخی اشاره خواهد شد :
1-از هشام بن حمران روایت شده که گفت: امام کاظم به من فرمود: مرد برده فروشی از مصر آمده بیا تا نزد او رویم؛ نزد او رفتیم، عده‌ای از کنیزان را به آن حضرت عرضه کرد که حضرت کاظم علیه السّلام از زیبائی آنان تعجب کرد، به من فرمود: از این شخص برده فروش پرسش کن آیا کنیز دیگری داری؟ من از او پرسش نمودم؟ گفت: یک کنیز علیل و مریضی دارم؛ ما آن برده فروش را رها کردیم و برگشتیم. امام علیه السّلام به من فرمود: برگرد و آن کنیزک را از او به هر قیمتی که می‌گوید خریداری کن، او به تو می‌گوید: (80) دینار، تو هم قبول کن و مضایقه مکن. موقعی که نزد آن برده فروش آمدم دیدم همان طور بود که امام کاظم علیه السّلام فرموده بود، آن کنیز را به من فروخت و گفت: تو را به خدا آیا این کنیزک را برای خودت خریدی؟ گفتم: نه، گفت: پس برای که می‌خواهی؟ گفتم: برای مردی هاشمی. گفت: به تو خبر دهم که من این کنیزک را از دورترین شهرهای مغرب زمین خریدم، زنی از اهل کتاب مرا ملاقات کرد و گفت: این کنیزی که با تو است از کیست؟ گفتم: او را برای خودم خریدم، گفت: این کنیز سزاوار بهترین اهل زمین است، چندان طولی نکشید آن کنیز که نامش تکتم بود به امام رضا علیه السّلام حامله شد؛ و هم چنین روایت شده: موقعی که امام کاظم علیه السّلام آن کنیز را خریداری کرد یاران خود را جمع کرد و فرمود: من این کنیز را نخریدم مگر به وحی و اجازه خدا؛ از معنی این سخن پرسش کردند؟ فرمود: در عالم خواب دیدم که جد و پدرم (علیهما السّلام) آمدند، با آنان یک قباره ابریشم بود، وقتی آن را باز کردند دیدم آن قطعه ابریشم پیراهنی است و عکس این کنیز را در آن دیدم، جد و پدرم به من فرمودند: از این کنیز پسری برای تو به وجود می‌آید که بعد از تو بهترین اهل زمین خواهد بود. جد و پدرم مرا دستور دادند که هر وقت آن فرزند متولد شود نام او را علی بگذارم. به من فرمودند: خدای سبحان به واسطه این مولود عدالت و مهربانی را (در بین مردم) رواج خواهد داد، خوشا به حال کسی که او را تصدیق نماید، بدا به حال کسی که با او دشمنی کند و او را تکذیب نماید. -(8)
2- در روایت دیگری آمده است که علی بن میثم از پدرش روایت می‌کند حمیده مادر موسی بن جعفر هنگامی که نجمه مادر حضرت رضا علیه السّلام را خرید حضرت رسول (صلی اللَّه علیه و آله) را در خواب دید که فرمود: ای حمیده این کنیز را به فرزندت موسی هبه کن، به زودی خداوند از وی فرزندی که بهترین اهل روی زمین است ظاهر کند، وی پس از این خواب، کنیز را به فرزندش بخشید، هنگامی که حضرت رضا متولد شد، آن کنیز را طاهره نام گذاشت. (9) هم چنین آمده است : بیهقیّ از... و او از کندیّ و او از ابو الحسن علیّ بن میثم- که کندیّ در به اره‌اش گوید: «کسی را در باره تاریخ ائمّه از او آگاه‌تر ندیده‌ام».- نقل کرده‌اند که: مادر امام کاظم یعنی جناب حمیده مصفّاة که از اشراف و بزرگان عجم بود، کنیزکی مولّده به نام تکتم خریداری نمود، تکتم از نظر عقل و دین و احترام به مولی و بانویش- حمیده- جزء بهترین زنان بود به گونه‌ای که از زمانی که در ملک جناب حمیده در آمد، از روی احترام و ادب، در مقابل آن بانو نمی‌نشست، لذا جناب حمیده به فرزندش حضرت موسی بن جعفر (علیهما السّلام) گفت: پسرم، تکتم کنیزی است که بهتر از او کنیزی ندیده‌ام و شکّ ندارم که اگر نسلی از او به وجود آید خداوند آن نسل را پاک و مطهّر قرار می‌دهد؛ او را به تو بخشیدم، با او به نیکی رفتار کن. زمانی که جناب تکتم حضرت رضا علیه السّلام را به دنیا آورد. (لازم به ذکر است کنیز مولّده) جاریة مولّدة، به کنیزی می‌گویند که :وی در بین عرب‌ها متولّد شده و با اولاد آنان بزرگ شده و با آداب و رسوم ایشان پرورش یافته باشد. (10) در روایت مشابهی، علی بن میثم، همین نقل را برمی گزیند و در ادامه‌ی همین بحث می‌گوید : که از پدرم شنیدم که می‌گفت: از مادرم شنیدم: زمانی که حمیده نجمه را خرید، او دوشیزه بود. (11)

ایمانی به شکل دیگر

تاریخ در وصف ایشان اینگونه می‌گوید: حضرت رضا علیه السّلام بسیار شیر می‌نوشید و نوزاد درشتی بود، لذا مادر ایشان در جستجوی دایه‌ای بر آمد؛ اطرافیان سؤال کردند: آیا شیر شما کم شده است؟، فرمود: «نه، به خدا سوگند شیر کم نشده است ولی نمازها و اذکاری برای خودم دارم که از زمان تولّد این نوزاد نمی‌توانم به تمام آن‌ها برسم». علی بن میثم می‌گوید : من شنیدم از پدر خود که می‌گفت: من شنودم از نجمه مادر امام رضا (ع) که می‌گفت که: چون من پسرم را حامله شدم، سنگینی حمل را احساس نمی‌کردم و هم چنین می‌شنیدم در خواب تسبیح و تهلیل و تحمید را از شکم خود. پس می‌ترسانید مرا، و چون بیدار می‌شدم نمی‌شنیدم چیزی را. وقتی که وضع حمل نمودم، دستش را روی زمین قرار داد و سرش را بالا گرفت؛ و لبانش را حرکت داد و سخن می‌گفت، در این هنگام پدرش امام کاظم (ع) جلو آمد و فرمود: گوارا باد ترا ای نجمه کرامت پروردگار تو. پس داد او را به پدر در پارچه‌ی سفیدی پیچیده، پس آن حضرت در گوش راست وی اذان و در گوش چپ وی اقامه گفت، و بعد از آن آب فرات را طلب فرمود و کام او را به آن گرفت. بعد از آن رو کرد به مادرش و فرمود که: بگیر این را که بقیة اللَّه است در زمین او. (12)

نام تکتم

همان گونه که در مقدمه نیز به آن اشاره شد، مادر امام رضا (ع)، نام‌های متعددی داشتند که علت تکراری نشدن مباحث از ذکر مجدد آن‌ها خودداری می‌کنیم. یکی از این نام‌ها، نام زیبای تکتم بوده است، که البته تاریخ نویسان، دلیل این نام گذاری را یک شعر می‌دانند که شاعری در مدح امام رضا (ع)، وی را با نام تکتم نامیده است حاکم ابو علیّ از قول صولی گوید: «و دلیل بر اینکه نام مادر حضرت رضا علیه السّلام تکتم بوده است، این شعر است که شاعری در مدح آن حضرت سروده است:»
ألا إن خیر الناس نفسا و والدا و رهطا و أجدادا علی المعظم أتتنا به للعلم و الحلم ثامنا إماما یؤدی حجة الله تکتم- (13)
1- بهترین مردم، علیّ بزرگوار است که بهترین پدر و اجداد و قوم و عشیره را داراست.
2- تکتم او را زاده است که هشتمین پیشوا باشد در علم و حلم، و حجّت الهی را بر مردم تمام کند. (14)
لذا آمده است آخرین اسم ایشان تکتم بوده است

مادر امام هادی (ع)

پس از بیان زندگینامه ای کوتاه از مادر امام رضا (ع)، به زندگینامه ای مختصرتر از مادر امام هادی (ع) اشاره خواهد شد :
امام هادی (ع) از زنی به نام، سمانه (مغربیه) متولد شده است، سمانه‌ام ولد بود. ام ولد به کنیزی گفته می‌شود که از صاحب خود باردار گردد. اگر کنیزی از صاحب خود باردار گردد، پس از مرگ صاحب خود، آزاد می‌گردد چون دارای فرزند است و فرزند نمی‌تواند مالک مادر گردد، امام هادی (ع) درباره‌ی مادرش سمانه فرمود: مادرم، عارف به حق من بود و اهل بهشت می‌باشد. شیطان سرکش به او نزدیک نمی‌شود. خداوند، حافظ اوست. او در زمره‌ی مادران صدیقین و صالحان قرار دارد، مادر برخی از امامان، ام ولد بوده‌اند. سابقاً در جهان برده وجود داشت. این برده‌ها مانند کالاها خرید و فروش می‌شدند. در میان این برده‌ها انسان‌هایی والا مقام یافت می‌شدند. امامان اینگونه برده‌ها را می‌شناختند. افرادی را می‌فرستادند تا آن برده‌ی مورد نظر را خریداری کنند. آن برده را می‌آوردند و امام مالک او می‌شد. از همین برده، انسان کاملی همچون امام هادی (ع) به دنیا می‌آید. البته برای برده، مایه‌ی خرسندی است که تا این حد مورد توجه مالک خود گردد چون برای برده دست کم دو نفع بزرگ دارد: یکی اینکه علاقه مولا به او زیاد می‌گردد و دومی اینکه آزادی او تضمین می‌گردد. مادر امام هادی (ع) را سمانه مغربیه می‌نامند و گاهی او را سیده و ام الفضل می‌گفتند.
زن اصلی امام جواد (ع)، دختر مأمون بود به نام زینب ام الفضل، ام الفضل (دختر مأمون)، با تحریک معتصم، امام جواد (ع) را مسموم کرد، وی، به علت اینکه از امام جواد (ع) بچه دار نمی‌شد، به سمانه‌ی مغربیه، حسد می‌کرد، چون می‌دانست که او با وجود اینکه کنیز است، نزد امام محبوبیت بیشتری دارد، این گونه همسر را که کنیز است و کسی او را خریداری کرده و با او ارتباط محبت آمیز دارد، سریه نیز می‌نامند. (15)
از محمّد بن فرج و غیر او روایت شده که گفت: امام جواد علیه السّلام مرا خواست، فرمود: قافله‌ای آمده که در بین آن یک نفر برده‌فروش است آن برده فروش بندگان زرخریدی دارد. امام جواد کیسه پولی به من داد که (60) دینار در آن بود، نشانی صورت و لباس آن کنیز را به من داد، مرا مأمور کرد که او را خریداری کنم. من رفتم آن کنیز را به قیمتی که برده فروش گفت خریدم، قیمت آن کنیز همان مبلغی بود که امام علیه السّلام به من داده بود، آن کنیز مادر حضرت امام علی النقی (علیه السّلام) بود، نام آن بی‌بی: جمانه یا سمانه بود، آن بی‌بی نزد زنی بود که او را بزرگ کرده و پرورش داده بود و برده فروش او را خریده بود، دست برده فروش به آن بی‌بی نرسید تا او را به همان حال فروخت، این موضوع را خود آن بی بی نقل کرده. (16)

فرزندان امام جواد (ع) و سمانه‌ی مغربیه

تاریخ نشان می‌دهد، از ازدواج امام جواد (ع) با سمانه‌ی مغربیه، هشت فرزند متولد شد، که ظاهراً کل فرزندان حضرت در همین هشت نفر خلاصه می‌شود که نام‌های آنان عبارت است از 1.ابو الحسن امام علی نقی 2.ابو احمد موسی مبرقع 3. ابو احمد حسین 4 .ابو موسی عمران 5.فاطمه 6. خدیجه 7.ام کلثوم 8. حکیمه. (17)
نتیجه گیری: نتیجه ای که می‌توان از این مقاله گرفت این است که مادر در تربیت و پرورش کودک خویش نقش به سزایی را ایفا می‌کند، لذا ائمه‌ی اطهار ما به این امر کاملاً توجه داشته لذا سعی می‌کردند به این مهم، دقت نموده و نتیجه‌ی آن فرزندانی بوده که هر کدام پیشوا و مقتدای عالمیان به حساب می‌آیند.

پی‌نوشت‌ها:

1.عیون أخبار الرضا علیه السلام / ترجمه غفاری و مستفید، ج 1، ص: 30
2- قصص الأنبیاء (قصص قرآن - ترجمه قصص الأنبیاء جزائری)، ص: 797
3- اصول الکافی / ترجمه مصطفوی، ج 2، ص: 385
4- ترجمه إثبات الوصیة، متن، ص: 356
5- همان، ص: 356-357
6- بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج 47، ص: 2
7- منتهی الآمال فی تواریخ النبی و آل علیهم السلام (فارسی)، ج 2، ص: 1409
8- ترجمه إثبات الوصیة، متن، ص: 378
9- زندگانی چهارده معصوم علیهم السلام / ترجمه إعلام الوری، متن، ص: 423
10- عیون أخبار الرضا علیه السلام / ترجمه غفاری و مستفید، ج 1، ص: 27
11 –همان ج 1، ص: 31
12- کشف الغمة ترجمه و شرح زواره‌ای، ج 3، ص: 131
13- زندگانی حضرت امام رضا علیه السلام، ص: 6
14-عیون أخبار الرضا علیه السلام /ترجمه غفاری و مستفید، ج 1، ص: 28
15- نرم افزار پرسمان
16- ترجمه إثبات الوصیة، متن، ص: 427
17- الخصال / ترجمه مدرس گیلانی، ج 2، ص: 326

منابع :
1. عیون أخبار الرضا علیه السلام، ابن بابویه، محمد بن علی، مترجم: مستفید، حمید رضا و غفاری، علی اکبر، نشر صدوق، 1372-چاپ اول
2.الخصال / ترجمه مدرس گیلانی، ابن بابویه، محمد بن علی، مترجم: مدرس گیلانی، مرتضی، سازمان چاپ و انتشارات جاویدان، 1362، چاپ اول.
3.زندگانی حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام (ترجمه جلد 49 بحار الأنوار)، مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، مترجم: خسروی، موسی، ناشر: اسلامیه، 1380، چاپ اول
4.کشف الغمة فی معرفة الأئمة (ط- القدیمة)، اربلی، علی بن عیسی، ناشر: بنی هاشمی،1381، چاپ اول
5.زندگانی چهارده معصوم علیهم السلام، طبرسی، فضل بن حسن، ترجمه إعلام الوری، ناشر: اسلامیه،1390، چاپ اول
6.ترجمه إثبات الوصیة، مسعودی، علی بن حسین، مترجم: نجفی محمد جواد، ناشر: اسلامیه،1362، چاپ دوم
7. نرم افزار سوال و پاسخ پرسمان، (پاسخ و پرسش‌های دانشجویی)
8.قصص الأنبیاء علیهم السلام (للراوندی)، قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، محقق / مصحح: عرفانیان یزدی، غلامرضا، ناشر: مرکز پژوهش‌های اسلامی، 1409 ق، چاپ: اول
9.بحار الأنوار (ط- بیروت)، مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، 1403 ق، چاپ : دوم
10. أصول الکافی / ترجمه مصطفوی، کلینی، محمد بن یعقوب، مترجم: مصطفوی، سید جواد، ناشر: کتاب فروشی علمیه اسلامیه، 1369 ش، چاپ: اول
11.منتهی الآمال فی تواریخ النبی و الآل علیهم السلام (فارسی)، حاج شیخ عباس قمی، ناشر: دلیل، 1379 ش، چاپ: اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.