نماز، مهمترین راه کار خود سازی(2)

در مجامع حدیثی، روایات زیادی در مورد فضیلت جماعت و مذمت ترک کننده آن، نقل شده است که ما به چند نمونه از آن اشاره می کنیم
شنبه، 14 مرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نماز، مهمترین راه کار خود سازی(2)
نماز، مهمترین راه کار خود سازی(2)

 

نویسنده: احمد نادری عفیف



 

نماز جماعت

در مجامع حدیثی، روایات زیادی در مورد فضیلت جماعت و مذمت ترک کننده آن، نقل شده است که ما به چند نمونه از آن اشاره می کنیم:
1. نابینایی خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و عرض کرد: یا رسول الله! من مرد نابینایی هستم، چه بسا صدای اذان مؤذن را می شنوم و می خواهم برای شرکت در نماز جماعت به مسجد بیایم ولی به تنهایی نمی توانم به مسجد بیایم و کسی را نیز پیدا نمی کنم تا مرا در آوردن به مسجد و حضور در نماز جماعت مسلمین کمک نماید؛ چه کنم؟ حضرت فرمود:
«شُدّ من منزلک حبلاً و احضر الجماعة؛ ریسمانی از منزلت تا مسجد قرار بده و به کمک آن در مسجد و صفوف نماز جماعت حاضر شو»(1).
2. امام صادق (علیه السلام) فرمود:« نمازی که با جماعت خوانده شود، بیست و چهار بار برتر از نمازی است که به تنهایی خوانده شود. بنابراین یک نماز جماعت، بیست و پنج نماز است.«الصلوة فی جماعة تفضل علی الصلوة الفرد؛ ای الفرد بأربع و عشرین درجة»(2).
3. آن حضرت از پدر بزرگوارش نقل می کند که:« رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با همسایگان مسجد شرط کرد که به نماز جماعت، حاضر شوند و فرمود:« بی تردید اگر کسانی که به نماز جماعت نمی آیند، از کار خود دست برندارند، به مؤذن دستور می دهم اذان و اقامه گفته، آنگاه به مردی از اهل بیتم- که همان علی (علیه السلام) است- دستور می دهم، بسته های هیزم آورده و به خاطر نیامدن به نماز جماعت، خانه های آنها را آتش بزند».
در روایات که یک نمونه آن گذشت، برای افرادی که نماز جماعت را بدون عذر و از روی بی اعتنایی ترک گویند، مجازات شدیدی در نظر گرفته شده است. شیخ صدوق در این رابطه، پنج حدیث آورده است(3).
4. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:« کسی که به قصد شرکت در نماز جماعت به سوی مسجد گام برمی دارد، خداوند متعال در مقابل هر گام او، هفتاد هزار حسنه به او پاداش می دهد و به همین میزان نیز درجات وی بالا خواهد رفت و اگر در چنین حالی بمیرد، خداوند متعال هفتاد هزار فرشته را مأمور می نماید تا در قبر به دیدار او رفته، وی را بشارت دهند و در تنهایی قبر انیس او باشند و تا روز قیامت برایش طلب آمرزش کنند».(4)
5. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در یک روایت جامع- که ما به طور خلاصه آن را نقل می کنیم- فرمود: « جبرئیل با هفتاد هزار فرشته بعد از نماز ظهر پیش ما آمد و گفت: ای محمد! همانا خداوند بر تو سلام می فرستد و دو هدیه برای شما فرستاده که برای هیچ پیامبری تاکنون نفرستاده است. سؤال کردم: ‌آن دو هدیه چیست؟ جبرئیل گفت:
1. سه رکعت نماز وتر( دو رکعت شفع و یک رکعت وتر).
2. نمازهای پنجگانه( یومیه)‌به صورت نماز جماعت.
پرسیدم: ای جبرئیل! نماز جماعت برای امت من چه فایده ای دارد؟ جبرئیل براساس تعداد شرکت کننده در نماز جماعت، ثواب آن را از طرف خداوند بیان کرد تا به ده نفر رسید سپس فرمود:
« وقتی تعداد افراد از ده نفر گذشت، در این صورت اگر آسمان، کاغذ و درختان، قلم و جن و انس و ملائکه، نویسنده باشند، نمی توانند ثواب یک رکعت آن را بنویسند. ای محمد! درک تکبیر اول نماز با امام جماعت، فضیلت دارد بر 600 هزار حج و عمره و 70 هزار بار بهتر است از دنیا و آنچه در دنیا هست. و یک رکعت نماز پشت سر امام به جماعت خواندن، بهتر است از 100 هزار دینار صدقه به مساکین دادن و یک سجده مؤمن با امام در نماز جماعت، بهتر است از صد بنده آزاد کردن»(5).

اهمیت عبادت در صبح و عصر

جایگاه صبح و سحر در قرآن

واژه صبح در سوره های (مدثر/34)، ( تکویر/18) و (هود/81) و مشتقات آن نیز در آیات زیادی آمده است. و واژه های دیگری در قرآن به کار رفته که عبارت اند از:« بکره»( مریم /11 و 62)، «اشراق»(ص /18)، «فلق»(فلق/1)، «غداة»(انعام/52)و (کهف/28)، «ضحی»(ضحی/1)، « حین تسرحون»(نحل/6)و «وجه النهار»(آل عمران/72).
و نیز واژه « سحر» در سوره ( قمر/34) و جمع آن « اسحار» در ( آل عمران/17) و ( ذاریات/18) آمده است.
اهم عناوین در قرآن در ارتباط با این زمان، عبارت اند از: تسبیح در صبح، ذکر خدا در صبح، سوگند به صبح و عذاب در صبح.

1. تسبیح در صبح

در قرآن می خوانیم:« سبحوا بکرة و عشیا»(6)« صبح و شام، خدا را تسبیح گویید».
صبح، از اوقات مناسب برای تسبیح و تقدیس خداست که آیات زیادی در قرآن بر آن دلالت دارد:( آل عمران/41)،‌(مریم/11)، (نور/36)، ( روم/17)، ( احزاب/42)، ( ص/18)، (غافر/55)، ( فتح/9) و(ق/39)./
و نیز این عناوین در قرآن قابل توجه است:
1. خانه های عظمت یافته به اذن خداوند، محل تسبیح خدا در صبح و شام است(نور/36).
2. مؤمنان موظف اند به تسبیح خدا در صبح و شام.(احزاب/41 و 42).
3. توصیه خدا به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برای تسبیح، همراه با حمد خدا در هر صبح و شام.( غافر/55؛ ق/39).
4. تسبیح، همراه با حمد خدا در صبح و شام، راهی برای دستیابی به صبر در برابر ناملایمات. (طه/130؛ غافر/55؛ ق/39).
5.تسبیح خدا در صبحگاهان، راه دستیابی به مقام فناست.(طه/130)
6. تسبیح خدا در هر صبح و شام، از جانب داود (علیه السلام)(ص /17 و 18).
7.همراهی کوه ها و پرندگان با داود (علیه السلام) در تسبیح خدا، در هر صبح و شام.(ص /17 و19).
8. تسبیح خدا در هر صبح و شام، سبب قدرتمندی داود (علیه السلام)(ص/17 و 18).
9. تسبیح خدا در هر صبح و شام از سوی مردم، از اهداف رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است.(فتح/8 و 9).
10. تسبیح خدا در هر صبح و شام، نشانه ی انابه و موجب ستایش خداوند است.(ص/17و18).
11. دعوت زکریا (علیه السلام) از قومش برای تسبیح خدا در هر صبح و عصر.(مریم/7-11).
12. توصیه خدا به زکریا (علیه السلام) برای تسبیح خدا در هر صبح و شام.(آل عمران/38-41)(7).
این همه تأکید به تسبیح و تنزیه خدا در هنگام صبح، بیانگر اهمیت آن می باشد و نماز که روح آن عبارت است از: تکبیر و تحمید و تهلیل و تسبیح خدا، بهترین تجلی گاه این معانی ارزشمند است؛ به ویژه نماز صبح، چنان که در قرآن می فرماید:« ان القرآن الفجر کان مشهوداً»(8)« قرآن فجر( نماز صبح) مورد مشاهده( فرشتگان شب و روز) است».
در پایان ذکر این نکته لازم است که: سجده و خضوع موجودات عالم هستی در برابر فرمان خدا، مخصوص صبح و عصر نیست؛ بلکه همیشگی و در همه ساعات است. ولی ذکر این دو موقع در آیات«غدو»( صبح و آغاز روز) و «آصال»( عصر و پایان روز)، کنایه از دوام این موضوع است؛ مثل اینکه می گوییم: فلان کس هر صبح و شام مشغول تحصیل علم است؛ یعنی همیشه تحصیل علم می کند(9).

2. ذکر خدا در صبح

چنان که گفته شد، صبح و عصر از بهترین اوقات برای ذکر و یاد خدا در قرآن معرفی شده است:« و اذکر اسم ربک بکرة و اصیلاً»(10)« و نام پروردگارت را هر صبح و شام به یادآور».
«بکرة»( بر وزن نکته) به معنی آغاز روز است و «اصیل» نقطه مقابل آن؛ یعنی شامگاهان و آخر روز است و در سوره های ( اعراف/25؛ انعام/52)نیز همین مضمون مطرح شده است. عناوین دیگر:
1. توصیه الهی به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برای یاد خدا در صبح و عصر.( اعراف/205)و (انسان/25).
2. لزوم یاد خدا با دل و جان و زبان از روی تضرع، در صبح و عصر.(اعراف/205).
3. ذکر خدا در صبح و شام، از نشانه های آخرت طلبان دنیا گریز.(انسان/25 و 27).
4. ذکر خدا در صبح و عصر، سبب بیرون آمدن از زمره غافلان.(اعراف/205).
5. یاد خدا در صبح و شام،‌ یاری دهنده انسان در شکیبایی، برای انجام دادن دستورهای الهی.(انسان/24 و 25).
6. خانه های عظمت یافته به اذن خدا، محل ذکر خدا در صبح و شام.(نور/36).
7. یاد خدا در صبح و شام، راه پرهیز از اطاعت گنهکاران و کفر پیشگان.(انسان/24 و 25).
امام خمینی (قدس سره) در بحث تعقیب نماز می فرماید:
« و چون صبح افتتاح، اشتغال به کثرات و ورود در دنیاست و با مخاطره اشتغال به خلق و غفلت از حق، انسان مواجه است؛ خوب است انسان سالک بیدار، در این موقع باریک، برای ورود در این ظلمتکده تاریک، به حق تعالی متوسل شود و به حضرتش منقطع گردد و چون خود را در آن محضر شریف آبرومند نمی بیند، به اولیای امر و خفرای(11) زمان و شفعای انس و جان؛ یعنی رسول ختمی (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین (علیهم السلام )متوسل گردد و آن ذوات شریفه را، شفیع و واسطه قرار دهد.
و چون برای هر روزی، خفیر و مجیری است، پس روز شنبه به وجود مبارک رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و روز یکشنبه به حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و روز دوشنبه به امامان همامان سبطان (علیهما السلام) و روز سه شنبه به حضرات سجاد و باقر و صادق (علیهم السلام) و روز چهارشنبه به حضرات کاظم و رضا و جواد و هادی (علیهم السلام) و روز پنج شنبه به حضرت عسکری (علیه السلام) و روز جمعه به ولی امر- عجل الله فرجه الشریف- متعلق است.
مناسب آن است که در تعقیب نماز صبح، برای ورود در این بحر مهلک ظلمانی و دامگاه مهیب شیطانی، متوسل به خفرای آن روز شود و با شفاعت آنها- که مقربان بارگاه قدس و محرمان سراپرده انس اند- از حق تعالی،‌ رفع شر شیطان و نفس امارة بالسوء را طلب کند و در اتمام و قبول عبادات ناقصه و مناسک غیر لایقه، آن بزرگان را واسطه قرار دهد.
البته حق- تعالی شأنه- چنانکه محمد صلی الله علیه و آله و دودمان او را وسایط هدایت و راهنماهای ما مقرر فرموده و به برکات آنها، امت را از ضلالت و جهل نجات مرحمت فرموده، به وسیله شفاعت آنها، قصور ما را ترمیم و نقص ما را تتمیم فرماید و اطاعات و عبادات ما را قبول فرماید،‌« انه ولیّ الفضل و الانعام». و تعقیبات مأثوره در کتب ادعیه، مذکور و هرکس مناسب با حال خود انتخابی کند و این سفر شریف را به خیر و سعادت به اتمام رساند.»(12)

3. سوگند به صبح

خداوند در قرآن به سپیده صبح و روشنایی آن- که شکافنده ی تیرگی و تاریکی شب است- سوگند یاد کرده:« و الصبح اذا تنفس»(13)؛ « سوگند به صبح، هنگامی که تنفس می کند».
چه تعبیر جالبی! صبح را به موجود زنده ای تشبیه کرده که نخستین تنفسش با طلوع سپیده آغاز می شود و روح حیات در همه موجودات می دمد. گویی، در زیر دست و پای لشگر زنگی شب، نفسش بریده بود و با درخشیدن اولین شعاع نور، از زیر چنگالش آزاد می شود و نفس تازه می کند!
این تعبیر، شبیه تعبیری است که در سوره ( مدثر/34)بعد از سوگند به شب آمده است:« و الصبح اذا اسفر»؛ « سوگند به صبح، هنگامی که نقاب از چهره برمی گیرد». گویی ظلمت شب همچون نقاب سیاهی، بر صورت صبح افتاده و به هنگام سپیده دم نقاب را کنار می زند و چهره نورانی و پرفروغ خود را- که نشانه زندگی و حیات است است- به جهانیان نشان می دهد(14).
علامه طباطبایی در ذیل آیه ( تکویر/18) می فرماید: با یک نوع استعاره، طلوع صبح از تاریکی شب، به آزادی و رهایی شخص احاطه شده به اعمال شاقه، تشبیه شده است که گویا صبح با روشن کردن افق و دفع تاریکی شب، نفس تازه می کند(15).
و نیز در آیه دیگری می خوانیم:« قل اعوذ برب الفلق»؛ «بگو پناه می برم به پروردگار سپیده صبح»(فلق/1).
«فلق» از ماده فلق، در اصل به معنی شکافتن چیزی و جدا کردن بعضی از بعضی دیگر است و از آنجا که به هنگام دمیدن سپیده صبح، پرده سیاه شب می شکافد، این واژه به معنی «‌طلوع صبح» به کار رفته، همان گونه که « فجر» به همین مناسبت بر طلوع صبح، اطلاق می شود(16).
و نیز در این رابطه عناوین ذیل از قرآن استفاده است:
1. سوگند خدا به صبح و هنگام گسترش آفتاب.(شمس/1-3؛ لیل/2 و ضحی/1).
2. سوگند خدا به صبح و لحظه بالا آمدن و گسترش خورشید، برای اهمیت تزکیه نفس(شمس/3 و 9).
3. سوگند خدا به صبح، برای بیان عظمت و اهمیت آتش جهنم.(مدثر/34 و 35).
4. سوگند خدا به صبح، جهت بیان مختلف بودن تلاش و کوشش آنها(لیل /2و 4).
5. سوگند خدا به صبح و هنگام بالا آمدن خورشید، برای تأکید بر قطع نشدن ارتباط او با پیامبر.(ضحی/1 و 3).
6. سوگند خدا به صبح، برای بیان حقانیت قرآن و مأموریت جبرئیل در ابلاغ آن به پیامبر(تکویر/18 و 19 و 22)(17).

4. عذاب در صبح

از آیات قرآن استفاده می شود که عذاب و یا تهدید به عذاب گنه کاران و ستم پیشگان و مشرکان و کافران از اقوام تعدادی از انبیای الهی، در هنگام صبح می باشد.
در این رابطه عناوین ذیل از قرآن قابل استفاده است:
1. در معرض نزول عذاب الهی بودن گنه پیشگان، در شبانگاهان یا صبحگاهان.(اعراف/97 و 98).
2. تهدید مشرکان عصر بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به عذاب صبحگاهی از سوی خداوند(اعراف/98).
3.هلاکت و نابودی قوم ثمود در صبحگاهان.(اعراف/73 و 78؛ هود/66 و 67؛ فجر/80-83).
4. هلاکت و نابودی قوم عاد در صبحگاهان.(احقاف/21، 24 و 25).
5. نابودی کافران و ستم پیشگان قوم شعیب (علیه السلام) در صبحگاهان.(هود/94؛ عنکبوت/36 و 37؛ غافر/46).
6. صبح، وقت تعیین شده برای عذاب و نابودی قوم لوط.(هود/81).
7. ابلاغ وعده نابودی قوم لوط در صبح، به لوط (علیه السلام) از جانب فرشتگان.(هود/81).
8. تحقق عذاب و هلاکت قوم لوط در صبحگاهان.(هود/81 و 82؛ حجر/61، 63، 66و 73؛ قمر/33 و 38؛ صافات/174، 176 و 177)(18).

2. جایگاه صبح و سحر در روایات

در روایات نیز واژه « صبح»، «فجر»، «بکور»، «غدو» و مشتقات آنها، مورد توجه خاصی قرار گرفته و آنچه در شروع صبح، سزاوار و ناسزاوار است، برای انسان بیان شده است که ما در اینجا به نمونه هایی از آنها اشاره می کنیم.

نبایدهای صبح

الف) غم و اندوه دنیوی

امام صادق (علیه السلام) فرمود:« فی التوراة: من اصبح علی الدنیا حزیناً اصبح علی الله ساخطاً؛ در تورات آمده است: هرکسی صبح خود را با غم دنیا آغاز کند، با خشم و نارضایتی از خدا، آغاز کرده است».(19)
و نیز فرمود:« من اصبح مهموماً لسوی فکاک رقبته فقد هون علیه الجلیل و رغب من ربه فی الربح الحقیر؛ هرکس صبح خود را با همّ و غمی جز آزاد کردن خود ( از آتش دوزخ) شروع کند، امر بزرگ(‌آخرت) را ناچیز شمرده و به خاطر بهره اندک(دنیا) از پروردگارش رویگردان شده است.»(20).

ب) جز خدا را در نظر داشتن

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:« من اصبح و همته غیرالله اصبح من الخاسرین المعتدین؛ هرکه صبح خود را آغاز کند در حالی که اندیشه و خواسته ای جز خدا در سر داشته باشد، از زیانکاران تجاوزگر باشد.»(21)

ج) بی توجهی به امور مسلمین

پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:« من اصبح و همه غیرالله فلیس من الله فی شیء و من اصبح لا یهتم بالمسلمین فلیس منهم؛ هرکه روز خود را آغاز کند و قصدش غیر خدا باشد، بر خدا هیچ حقی ندارد و هرکس روز خویش را آغاز کند و به کار مسلمانان همتی نگمارد، مسلمان نیست»(22).

د) خواب صبحگاهی

پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:« ان الصُبحة تمنع بعض الرزق؛ خواب در صبحگاهان، بخشی از روزی را می برد»(23).
واژه« صُبحه» به معنای « خواب بامدادی» است.(24)

بایدهای صبح

الف) یاد خدا بودن

علی (علیه السلام) در فرازی از خطبه متقین می فرماید:« یمسی و همه الشکر و یصبح و همه الذکر یبیت حذراً و یصبح فرحاً، حذراً لما حذر من الغفله و فرحاً بما اصاب من الفضل و الرحمة(25)؛ انسان پرهیزگار روز را شام می سازد و همتش سپاسگزاری است و شب را به روز می آورد و تمام فکرش، یاد خداست. می خوابد، اما ترسان است و برمی خیزد در حالی که شادمان است؛ ترس او از غفلت و شادمانی اش به خاطر فضل و رحمتی است که به او رسیده است.»
حاج شیخ عباس قمی(ره ) یک رساله را به دعاهایی که در صبح و شام وارد است، اختصاص داده و در ابتدای این رساله می گوید:« بدان ایدک الله، که تحریص و ترغیب بی شمار بر محافظت این دو وقت، در آیات و اخبار شده است؛ لهذا در این دو وقت، ادعیه و اذکار بسیار از رسول خدا و ائمه اطهار- صلوات الله علیهم اجمعین- مأثور گردیده و ما در این رساله به ذکر مختصری از آنها تبرک می جوییم»(26).
با توجه به مضامین عالی این دعاها- که معارف بلندی را در بر دارند- انسان به این نقطه سوق داده می شود که سعادت و شقاوت دنیوی و اخروی انسان، مرهون ارتباط داشتن و نداشتن با خداوند متعال است.

ب) اخلاص

پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:« من اخلص لله اربعین صباحاً ظهرت ینابیع الحکمة من قبله علی لسانه؛ هرکس چهل روز برای خدا خالص شود، چشمه های حکمت از قلبش بر زبانش جاری می شود».(27)
در بعضی از تعبیرات « جرت ینابیع الحکمه» نقل شده است.(28)

ج) نگهداری زبان از گناه

مرحوم کلینی در اصول کافی یک باب را به صورت مستقل تحت عنوان « الصمت و حفظ اللسان؛ سکوت و نگهداری زبان» اختصاص داده است و در این رابطه «21 روایت» را از پیامبر و ائمه معصوم (علیهم السلام )نقل کرده است؛ از جمله آنها این که امام زین العابدین (علیه السلام) می فرماید:« در هر بامداد زبان آدمی زاد، بر تمام اعضایش مشرف شود و گوید: چگونه هستید؟ گویند: اگر تو ما را رها کنی، خوبیم. و می گویند: خدا را خدا را نسبت به ما بیاد آور. و سوگندش دهند و گویند: ما به سبب تو، ثواب و عقاب ببینیم.»(29).
و پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:« آن گاه که صبح فرا می رسد، همه اعضای بدن، در پیشگاه زبان سر فرود می آورند و می گویند:«درباره ما از خدا بترس که عاقبت ما به دست تو است. اگر به راستی بگردی، ما نیز به راستی می گردیم و اگر به کجی درآیی، ما نیز به کجی درمی آییم».(30)

د) تقوا داشتن

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:« هرکس روز خویش را آغاز کند با این تصمیم که پرهیزگاری کند و در این میان گناهی کند، خدایش می آمرزد»(31).

ه) ستم نکردن به کسی

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:« برترین جهاد آن است که کسی روزش را آغاز کند بی آنکه در اندیشه ستم به کسی باشد»(32).

و) اطاعت از پدر و مادر

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:« هرکه روز خویش را آغاز کند، به حالی که درباره پدر و مادرش مطیع باشد، دو دروازه بهشت برایش می گشایند و اگر یکی از پدر و مادرش زنده باشند، یک دروازه برایش می گشایند.»(33)

ز) دانش طلبی

پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:« من غدا فی طلب العلم اظلت علیه الملائکه و بورک فی معیشته و لم ینقص من رزقه؛ هرکس صبحگاهان در پی علم باشد، فرشتگان خدا بر او سایه می افکنند و زندگی او با برکت توأم می شود و از روزی او کاسته نمی شود»(34).
و امام صادق (علیه السلام) خطاب به ابوحمزه فرمود:« یا دانشمند باش، یا دانشجو و یا دوستدار دانشمندان و چهارمی( دشمن اهل علم) مباش که به سبب دشمنی با آنها، هلاک شوی».(35)

ح)‌برکت و توفیق

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:« اغدوا فی طلب العلم فانّ الغدو برکة و نجاح؛ برای طلب علم، صبحگاهان زود برخیزید که زود خیزی، مایه برکت و کامیابی است»(36).
و فرمود:« باکروا فی طلب الرزق و الحوائج فانّ الغدو برکة و نجاح؛ صبح خویش را با طلب روزی آغاز کنید و در پی نیازهایتان بروید که سحرخیزی، مایه برکت و توفیق است»(37).

ط) صدقه دادن

پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:« باکروا بالصدقة فانّ البلاء لا یتخطی الصدقة؛ بامداد خویش را با صدقه آغاز کنید که بلا، از صدقه نتواند گذشت»(38).

پی‌نوشت‌ها:

1. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج5، ص 377، ح9.
2. همان، ص 371، ح1.
3. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، (ترجمه)، ص 499.
4. وسائل الشیعه، ج5، ص 272.
5. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج85،‌ص 14 و 15.
6. مریم/11.
7. فرهنگ قرآن، اکبر هاشمی رفسنجانی، ص 229.
8. اسراء/78.
9. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج10، ص 158.
10. انسان/ 25.
11. خفیر که جمع خفراء است، به معنای راهبر، نگهبان، حامی و پناه دهنده است و مجیر، به معنای پناه دهنده، فریادرس و دستگیر است.( فرهنگ معین، ج1، ص 1432 و ج3، ص 3885.
12. آداب الصلوة، امام خمینی(ره)، ص 379 و 380.
13. تکویر/18.
14. تفسیر نمونه، ج26، ص 202.
15. المیزان فی تفسیر القرآن، ج20، ص 327.
16. تفسیر نمونه، ج27، ص 493.
17. فرهنگ قرآن، ج18، ص 236 و 237.
18. همان.
19. میزان الحکمة، محمد محمدی ری شهری، ج6، ص 2950، ح10001.
20.همان، ح10010.
21.همان، ح10008.
22. نهج الفصاحه، ح2955.
23. همان، ح 643.
24. فرهنگ لاروس؛ ترجمه:‌سید محمد طبیبیان، ص 1306.
25.نهج البلاغه، خ193.
26. مفاتیح الجنان، ادعیه:« صباح و مساء».
27. نهج الفصاحه، ح2836.
28. سفینة البحار، شیخ عباس قمی، واژه «خالص».
29. اصول کافی، ج2، ص 115، ح13؛ خصال، شیخ صدوق، ج1، ص 6 و 5، ح15.
30. نهج الفصاحه، ح182.
31. همان، ح 2954.
32. همان، ح 395.
33.همان، ح 2956.
34. محجة البیضاء، فیض کاشانی، ج1، ص 21.
35. اصول کافی، ج1، ص 34، ح3.
36. رهگشای انسانیت، هاشم صالحی، ترجمه:‌ابراهیم احمدیان، ص 264، ش 2389.
37. همان، ش 2392.
38. همان، ش 2393.

منبع:نشریه فرهنگ کوثر، شماره 85.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط