حیا در فرهنگ دینی

در این آیه برای نشان دادن حالت حیا نزد دختر شعیب، کلمه استحیاء به صورت نکره آمده که منظور، تجلی عفت و نجابت و دوری از هرگونه دلبری در راه رفتن
يکشنبه، 15 مرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حیا در فرهنگ دینی
حیا در فرهنگ دینی

 

نویسنده: زهرا نساجی زواره



 
در قرآن کریم در مواردی به مفهوم « حیا» تصریح شده از جمله در سوره بقره می فرماید:
« خداوند شرم نمی کند از آنکه به پشه( کوچک) و چیزی بزرگتر از آن( عنکبوت)، مثال بزند». در اینجا منظور بیان حقیقت در مقابل دشمنان و معاندان و شرم نداشتن از تمثیلی ابتدایی برای بیان مفاهیمی عالی است. در آیه دیگری از سوره قصص به بُعد کاربردی حیا توجه شده و راهکاری عملی برای انسان های خدا ترس ارائه می گردد و آن مربوط به رعایت حیا از جانب دختران شعیب در دیدار با حضرت موسی است:
« فجاءته إحداهما تمشی علی استحیاءٍ قالت إنّ ابی یدعوک»؛« یکی از آن دو که با کمال حیا راه می رفت، باز آمد و خطاب به موسی گفت: پدرم تو را خوانده است».
در این آیه برای نشان دادن حالت حیا نزد دختر شعیب، کلمه استحیاء به صورت نکره آمده که منظور، تجلی عفت و نجابت و دوری از هرگونه دلبری در راه رفتن و عینی شدن حیاست، که وجه شرم دختران از نامحرم و پرهیز از کوچک ترین خطای اخلاقی مدنظر می باشد.
علاوه بر قرآن، در منابع غنی روایی به تعریف و کاربرد ویژگی حیا برای مسلمانان پرداخته شده و سنت پیشوایان دین در این زمینه بهترین الگو می باشد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) که خود باحیاترین مردم روزگار می باشد، فرمود:« ایمان، پیکری است برهنه که لباسش حیاست»(1). مطمئناً اگر حیا از بین افراد جامعه رخت بربندد، ایمانشان دستخوش دگرگونی و بی ثباتی می شود و آثار زیانبارش روابط سالم انسانی و خانوادگی را متزلزل می سازد.
« حیا» منشأ هر چیزی است و به فرموده امام صادق (علیه السلام):«اگر حیا نباشد، هیچ مهمانی احترام نمی شود و به هیچ وعده ای وفا نمی شود و هیچ حاجتی برآورده نمی شود». پس باید در نهادینه شدن این عنصر و حالت درونی کوشید و سعی کرد فرهنگ جامعه را به سوی فضای عاری از زشتی ها هدایت کرد؛ طوری که حالت شرم و حیا سبب شود انسان ها به دلیل کرامت خدادادی، نظارت الهی و ثبت اعمالشان، از ارتکاب هر زشتی و گناهی بپرهیزند و صفت حیا را بیش از پیش زنده و پویا نگه دارند.

کمرویی، حیا نیست

خیلی از اوقات در جامعه، « کمرویی» به حیا تعبیر شده و بار ضد ارزشی آن بر حیا حمل می گردد.برای روشن شدن مطلب گفته می شود اگر صفت حیا را نقطه تعادل در نظر بگیریم، عبور از آن و یا نادیده گرفتنش، بی حیایی نامیده می شود و عقب ماندن از آن یا انحراف از هدف اصلی را کمرویی و خجالت زدگی می نامند. شخص کمرو نه به دلیل پاکدامنی بلکه براساس خود کم بینی، جهالت و ضعف نفسانی ممکن است به این عارضه دچار شود، در حالی که فرد با حیا از انجام کارهای قبیح دوری می کند. ولی انسان کمرو به جهت انگیزه های یاد شده، عمل نیکی را در مقابل دیگران ترک می گوید و جرأت اظهار وجود یا استقلال عمل را ندارد.
فعل انسان با حیا، ترک عمل زشت و آن یک ارزش به حساب می آید اما عمل فرد کمرو، ترک فعل نیک و حاصلش نوعی ضدارزش است.
امام سجاد (علیه السلام) در بیان ویژگی های مؤمن، به کار خیر اشاره کرده و می فرماید:« مؤمن کار خیر را نه به خاطر ریا انجام می دهد و نه به خاطر کم رویی ترک می کند»(2).
ریشه های کم رویی در افراد متفاوت است و با اینکه یکی از وجوه مشترک حیا و کم رویی ترس است اما بروز این حالت در افراد کمرو در خیلی از اعمال و رفتارشان مشهود است و بدون هدف و منظوری آنان را با ترس و خجالت، هنگام راه رفتن، حرف زدن و پرسیدن و معاشرت با دیگران گرفتار می نماید.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در بیان ریشه شرم می فرماید:« الحیاء حیاءان، حیاءُ عقل و حیاءُ حمق، فحیاء العقل، هو العلم و حیاء الحمق، هو الجهل(3)؛ حیا بر دو قسم است: حیای عقل و حیای حماقت؛ حیای عقل، همان علم است و حیای حماقت، همان جهل».
بنابراین نادانی، یکی دیگر از ریشه های کمرویی است. چنین افرادی غالباً از اجتماع گریزان اند و در هنگام حضور، قادر به بیان نیاز خود نبوده و دچار شرمی ناپسند می شوند.
علاوه بر جهل ممکن است فرد کمرو از نوعی ناتوانی رنج ببرد. امیرمؤمنان علی (علیه السلام) آفت حیا را ناتوانی شمرده و شخصی را که به دلیل کمرویی، زمینه محرومیت خویش از خیرات، نیکی ها و دانش را فراهم نموده، نکوهش می کند و می فرماید:« هرکس کم رو باشد، محروم خواهد بود». در بیانی واضح تر پیرامون کمرویی با ریشه ناتوانی باید گفت: اگر ویژگی حیا در اختیار فرد صاحب علم و توانا قرار بگیرد، وجه مثبتش به کار می افتد و نتیجه اش بازدارندگی در موقعیت های خطرساز گناه است ولی نزد انسان ضعیف النفس، کارکردش منفی شده و باعث کمرویی و عدم توفیق می شود. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) حیا را این گونه معرفی کرده و می فرماید:
« حیا دو گونه است: یکی، حیای ضعف و دیگری، حیای قدرت؛ اسلام و ایمان»(4).
و چه بسا این ضعف و ناتوانی، عامل تسلیم شدن و کوتاه آمدن فرد شود و در برابر دیگران از موضع خود عقب نشینی کند و به خواسته اش نرسد و یا اجازه دهد دیگران به قلمرو وی وارد شوند و به جایش تصمیم گرفته، از او سوء استفاده کنند.

حیا و عفت ورزی

واژه حیا و عفت در بسیاری از متون کنار هم آمده اند و دلیلش آن است که استمرار حیا، آدمی را به عفت و پاکدامنی سوق داده و در نهایت، انسان را از ارتکاب گناهانی چون: خوردن مال حرام(عفت شکم)، فحشا( عفت جنسی) و دشنام( عفت زبان) باز می دارد.
البته باید اذعان کرد که قلمرو حیا، فراگیر و مربوط به موضوع خاص و محدودی نمی باشد. زندگی اولیای الهی همواره با حیا و عفت قرین بوده و بهترین الگو برای مشتاقان کمال جو و طالبان سعادت است. جلوه ای از حیا در عفت ورزی حضرت یوسف (علیه السلام) مشاهده می شود، آن گاه که همسر عزیز مصر درباره اش می گوید:« من از او تقاضای مراوده کردم و او عفت ورزید». آری شرم و حیای یوسف (علیه السلام) او را از تن دادن و تسلیم شدن در برابر درخواست شیطانی همسر عزیز مصر(‌زلیخا) مصون داشت و به زیور پاکدامنی آراست.
در زندگی حضرت موسی (علیه السلام) نیز آمده است که وقتی حضرت شعیب (علیه السلام) از آن حضرت به پاس خدمت به دخترانش قدردانی نمود، دخترش گفت: او را استخدام کن که بهترین فرد، قوی و امین است. شعیب (علیه السلام) در جواب اظهار داشت: قوی بودن او را در موقع آب کشیدن از چاه دیدی، ولی امین بودنش را از کجا فهمیدی؟ دختر گفت: وقتی از وی خواستیم به حضور شما بیاید، من برای نشان دادن راه خانه از جلو حرکت می کردم و موسی از پشت سر می آمد، هنوز مسافتی راه نیامده بودیم که او خواست جلو برود و من از پشت سرش حرکت کنم و دلیل تقاضایش این بود که باد، لباس مرا تکان می داد و ممکن بود با دیدن این وضع، از او عملی برخلاف عفت صورت گیرد(5).
حضرت زهرا (علیهما السلام) که مصداق واقعی حیا، عفت و اسوه زنان جهان است، هنگامی که در بستر بیماری قرار گرفت،‌ از « اسما» خواست برایش تابوتی تهیه کند که در موقع حمل، بدنش پیدا نشود. اسما پیشنهاد ساخت تابوتی را داد که مردم حبشه برای حمل جنازه از آن استفاده می کردند و به خاطر دیواره بلندش، جسم میت پنهان می ماند.
حضرت فاطمه (علیهما السلام) از این نظر بسیار خوشحال شد و دستور داد برایش تدارک ببینند. در این ماجرا، حیا و عفت ورزی حضرت حتی پس از رحلتش قابل توجه است.
قلمرو حیا بسی گسترده است و اولیای الهی بهترین نمونه رعایت حیا، عفت و تقوا هستند. حضرت ابوطالب در وصف حالات مأخوذ به حیای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: هیچ گاه پیامبر را برهنه ندیدم، و هیچ کس نیز او را در حال قضای حاجت ندید.

حیا و پوشش

هرگاه صحبت از پوشش می شود، ساده ترین چیزی که به ذهن می رسد، لباس است. کارکردهای لباس گسترده اند، اما وظایف اصلی آن، محافظت بدن از سرما و گرما و آراستگی و زیبایی ای است که به تن می دهد. پوشیدگی، عامل زیبایی است و در مقابل، برهنگی با عرضه زیبایی در تعارض و تقابل می باشد. همان گونه که پوشش، نقش مهم در زیباسازی دارد، حیا هم خلعت و پوشش زیبای انسانیت است و هدفش حفظ قامت رعنای بشر از گناه است.
امام علی (علیه السلام) فرمود:« حیا، لباسی بلند و حجابی منع کننده و پوششی نگه دارنده از بدی هاست»(6). آن حضرت بهترین لباس دین را حیا می داند که به زیبایی، آراستگی و جذبه دین کمک می کند. همان گونه که از حیا به عنوان ارزش یاد می شود و پوشیدگی، نشان وقار و حیاست؛ بی حیایی، ضد ارزش و شخصیت انسان بی حیا، دریده و عریان معرفی گردیده است.
از رابطه تنگاتنگ مفهوم «حیا» و « پوشش» در می یابیم که حیا، با ستر، قرین است و بی حیایی، با برهنگی در احوال حضرت موسی (علیه السلام) آمده است: چنان بر پوشیدگی خویش محافظت می نمود که مردم فکر می کردند بیماری جسمانی دارد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در این رابطه فرموده است:« همانا موسی (علیه السلام) مردی باحیا و پوشیده بود که به دلیل حیایش هیچ نقطه ای از بدن وی دیده نشد»(7).
حضرت علی (علیه السلام) فرمود:« پیامبر گروهی را دید که برهنه استحمام می کردند بدون آنکه لنگی بسته باشند؛ به همین جهت ایستاد و با صدایی رسا فرمود: چرا برای خدا احترام و تعظیمی قائل نمی شوید؟!»(8)
احتمالاً این واقعه مربوط به زمانی بوده که مردم در فضاهای عمومی شستشو می کردند و حتی در مواقع دیگر به پوشش تن اهمیت نمی دادند و چه بسا در حین کار پوششی که به کمر داشتند، می افتاد و عریان می شدند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به شخصی که چنین وضعیتی داشت، فرمود:« لباست را بپوش و عریان راه نرو!»
بی توجهی به امر پوشش- خصوصاً عورت در مردان و تمام بدن زن از دیگران- باعث شد با نزول آیه «حجاب» پوشش زنان مسلمانان تغییر نماید و زنانی که تا آن هنگام فقط سر خود را می پوشاندند و گوشواره، بناگوش و گردن و سینه شان باز می ماند، ملزم به رعایت حجاب شوند و با فرمان قرآن که:« روسری های خود را بر سینه افکنید» چارچوب حیا و پوشش در آنان محکم تر و کامل تر شد تا از تیررس نگاه مردم بیگانه دور مانند و از خودنمایی و جلوه گری نیز بپرهیزند.
بنابراین هرچه حیا و پوشش رعایت گردد و مصداق های پوشش در نوع دوخت و جنس لباس از حیث تنگی و چسبندگی و نازکی اصلاح گردد، جامعه به سوی امنیت، آرامش و سعادتمندی می رود. حضرت علی (علیه السلام) بر تن کنندگان لباس نازک را دیندار نمی داند و می فرماید:« بر شما باد پوشیدن لباس های ضخیم(غیرنازک)؛ چرا که هرکس لباسش نازک باشد، دینش ضعیف است»(9).
پوشش های ناقص، چسبان و نازک - که مبتلا به جامعه اسلامی گردیده- ناشی از رقت حیا می باشد که می تواند فرد و جامعه را به سوی انحطاط و گمراهی بکشاند؛ زیرا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:« هلاکت زنان امت من، در دو چیز نهفته است: طلا و لباس نازک»(10).

حکمت حیا در پوشش و نگاه

مطمئناً پوشیدگی برای زنان مصونیت است و از آنجایی که بی حیایی- مربوط به نگاه و بدن- سرچشمه بسیاری از انحرافات است، غالباً هرگاه سخن از حیا به میان می آید، ذهن ها متوجه این دو موضع می شود و توضیح درباره آنها در بحث حیا اجتناب ناپذیر است. آفریدگار مهربان با شناخت ساختار روحی و جسمی زنان، به آنها فرمان داده که خود را از دید بیگانگان مستور داشته و با حفظ حیا و پوشش در بالا بردن ضریب ایمنی، ساحت خانواده و جامعه را از هر گزندی محفوظ دارند.
بر فرمان حجاب، آثاری مترتب است که فشرده بدان اشاره می گردد:
1. ارزش و احترام زن: زن مسلمان باید در جامعه تجسم عفت و حیا باشد و این ویژگی به دلیل مقام ارزشمندی است که اسلام برایش رقم زده و گوهر وجودش را از دسترس نگاه های ناپاک و دل های آلوده مصون نگه داشته است. حیا در نگاه و پوشش، به زن منزلت و احترام می بخشد؛ زیرا مطابق با فرمایش حضرت زهرا (علیهما السلام):« بهترین زن، زنی است که مردی او را نبیند و او هم مردی را نبیند.»
2. استحکام روابط اجتماعی: زنان بخش عظیمی از نیروی فعال جامعه را تشکیل می دهند و با حضور در صحنه های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نقش مؤثری در گردش چرخه پیشرفت و تعالی ملت ها دارند. و حتی اگر حضور آنان در محیط کار و فعالیت با پوشش و حیا همراه باشد، با امنیت و توجه لازم به وظایف خویش می پردازند. مشاهده شده در فضاهایی که معاشرت مردان و زنان آزاد است و گوهر شرم و حیا فراموش گشته و ستر و پوشش کنار گذاشته شده است،‌ بی بند و باری بر فعالیت های اجتماعی سایه افکنده و نتیجه مثبتی عاید جامعه و انسان ها نگردیده است!
3. تحکیم پیوند خانوادگی: منع لذت جویی های نامشروع در محیط اجتماعی، با تمسک به حیا و حجاب واقعی، به پایداری و استحکام روابط گرم خانوادگی می انجامد. آمارها نشان داده است بی حیایی و التزام نداشتن به پوشش اسلامی، یکی از مؤلفه های سردی و جدایی همسران نسبت به یکدیگر است. بنابراین رعایت پوشش و حفظ عفت، در کاهش آسیب های خانوادگی مؤثر است.
4. امنیت و آرامش روانی: سست شدن حریم حیا و عفاف بین زنان و مردان در اجتماع، سبب هیجانات و تقاضاهای فزاینده جنسی می شود و به دنبال آن، «امنیت» از جامعه سلب می گردد. دین اسلام برای جلوگیری از به وجود آمدن جوّ ملتهب احساسات و ارتباطات نادرست، توصیه نموده با سپر حیا و عفت، راه را بر بی شرمی ها ببندند و از فرو افتادن به باتلاق گناه و سقوط ابدی نجات یابند.
اسلام علاوه بر حفظ پوشش، به زنان و مردان سفارش کرده در «نگاه» جانب حیا را نگه دارند و در « برخورد با یکدیگر» غضّ بصر نموده و با کاهش نگاه، از چشم چرانی بپرهیزند؛ زیرا فردی که در نگاه کردن حیا نورزد، دلش به انحراف کشیده شده و به عاقبتی سخت دچار می گردد. امام صادق (علیه السلام) در این زمینه می فرماید:« نگاه های پیاپی، شهوت را در دل می کارد و برای بیننده، فتنه لغزش خواهد بود»(11).
ترویج بی حیایی در رفتار و برخورد زنان و مردان در جامعه و از بین رفتن قبح ارتباطات ناصحیح نامحرمان، به اعتقادات آنان لطمه زده و موجبات فساد، گسیختگی و بی دینی را فراهم می سازد. قرآن کریم افزون بر حیا در پوشش و نگاه، زنان مسلمان را مخاطب قرار داده و از آنان می خواهد در صحبت کردن خویش نزد نامحرمان حیا کنند و از روی ناز و کرشمه سخن نگویند تا دل های بیمارگونه مردان وسوسه گر، تحریک نگردد و عفت و پاکدامنی آنان را نشانه نگیرد.
امید آنکه با یادآوری و آموزش خصلت زیبای «حیا»، فرهنگ جامعه از پرده دری ها، عیب جویی ها و آنچه با حیا در تضاد است، برهد و به کمال و سعادت واقعی برسد. ان شاءالله تعالی.

پی‌نوشت‌ها:

1. مشکاة الانوار، طبرسی، ح1391.
2.تحف العقول، ابن شعبه حرّانی، ص 280.
3. مشکاة الانوار، ح1383.
4. تحف العقول، ص 360.
5.تفسیر نمونه، ج16، ص 64.
6. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج20،‌ص 272.
7. پژوهشی در فرهنگ حیا، عباس پسندیده، ص 180، به نقل از مسند احمد، ج3، ص 596.
8. الدرالمنثور، عبدالرحمن سیوطی، ج6، ص 268.
9. تحف العقول، ص 113.
10. پژوهشی در فرهنگ حیا، عباس پسندیده، به نقل از تنبیه الخواص، ج1، ص 3.
11. وسائل الشیعه، حر عاملی، ج14، ص 140.

منبع:نشریه فرهنگ کوثر، شماره 85.



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.