نویسنده: دکتر سید عیسی مسترحمی (1)
ششم:صحنه ای آراسته
آسمان شب یکی از جلوه های زیبای طبیعت است. فضایی قیرگون و سیاهی که در آن نقطه هایی نورای همانند چراغ هایی چشمک می زنند. هر از چند گاهی شهابی صفحه ی آسمان را در می نوردد و این زیبایی را دو چندان می کند وآن را نشانه ای بر عظمت خویش می داند.«انا زینا السماء الدنیا بزینهٍ الکواکب» ( صافات، 6) در حقیقت ما آسمان نزدیک را با زیور سیارات آراستیم.
«فقضاهن سبع سماواتٍ فی یومین واوحی فی کل سماءٍ امرها و زینا السمائ الدنیا بمصابیح و حفظا ذلک تقدیر العزیز العلیم» (فصلت، 12) و آسمان پست [دنیا] را با چراغ هایی آراستیم.
در آیات (ملک، 5)، (حجر، 16)، (ق،6) نیز از زینت آسمان ها سخن گفته شده است.
فعل «زینا» از ماده ی «زین» و به معنای آراستن، نیکو و زیبا نمودن است (فیومی، 261؛ ازهری، 255/13) و در مقابل «شین» به کار می رود (خلیل بن احمد، 774/2؛ ابن فارس، 541/1)
آیه ی اول، تزیین آسمان رابیان می کند، بدون اینکه آسمان خاصی اشاره داشته باشد، اما سه آیه ی بعدی آراسته شدن آسمان دنیا را مطرح می کند و آیه ی سوم از تزیین آسمان بالای سر انسانها سخن می گوید. این آیات، بروج «بنابر احتمالی »، کواکب و مصابیح را به عنوان زینت آسمان معرفی می کنند. این تفاوت ظاهری آیات، سبب اختلاف مفسران شده و پرسش های زیر را به دنبال داشته است.
1. مراد از آسمانی که تزیین شده کدام آسمان است؟
2. جایگاه ستارگان و سیاراتی که زینت آسمان شمرده شده اند، کجاست؟
3. آیا فقط در آسمان اول قرار دارند و یا در تمام آسمان ها پراکنده اند و از آنجا بر آسمان اول می تابند و موجب زیبایی آن شده اند؟
و از آنجا که در این آیات روی سخن با اهل زمین است، مراد از «السماء الدنیا» [نزدیک ترین آسمان]، آسمان اول است و مفرد آمدن «السماء» نیز شاهدی بر این مطلب می باشد (صادقی، ستارگان از دیدگاه قران، 241؛ مصباح ،245)که ستارگان همچون قندیل هایی در آسمان اول آویزانند (طباطبائی، 123/17) و باعث زینت آن شده اند و اگر در همه ی آسمان ها پراکنده بودند، نه تنها زینت آسمان اول، بلکه زینت دیگر آسمان ها شمرده می شدند، در حالی که قرآن می گوید: آنها زینت آسمان دنیا هستند. افزون بر آن از ظاهر آیات قرآن به دست می آید که آسمان اول، همین عالم نجوم و کواکب بالای سر ماست. (همو، 369/17) و از طرفی چشمک زدن زیبای ستارگان به خاطر قشر هوایی است که اطراف زمین را فرا گرفته است و آن ها را به این کار وامی دارد، اما در بیرون جو زمین ستارگانی خیره خیره نگاه می کنند و فاقد تلالو هستند و تعبیر «السماء الدنیا» [آسمان پایین] بسیار مناسب با این ویژگی آسمان است.
با نگاهی با فرضیه ی حاکم در زمان نزول قران که فلک هشتم [آسمان هشتم] را دارای ستارگان صواب می دانست، عدم پیروی قران از آن فرضیه ی نادرست را می توان معجزه ی زنده ی قرآن دانست. (مکارم، تفسیر، 17/19)
برخی از نویسندگان از قید «للناظرین» در این آیه این نکته را استفاده کرده اند که این ستارگان و کواکب فقط برای ناظران زمینی زینت هستند و اگر از خارج از جو به آن ها نگاه شود، به این زیبایی دیده نمی شوند. (حنفی، 155) در مقابل، برخی بر این نظر که ستارگان در تمام آسمان ها وجود دارند و زینت برای هر تماشاگری هستند، چه زمینی چه غیر زمینی.(قرطبی، 44/15)
یکی از نویسندگان با استناد به واژه ی «الدنیا» در این آیات، مراد از آسمان را کهکشان راه شیری می داند (سعدی، 132) وقید «للناظریت» را در آیه ی 26 سوره ی حجر اشاره به این آیه می داند که ستارگان برای کسانی که بدون شناخت و تفکر به آن ها نگاه می کنند، فقط زیبایی هستند، ولی برای کسانی که در آن تفکر و دقت کنند، در بردارنده ی رازهای بزرگی هستند. (همو، 106)
در نظر یکی از نویسندگان، مراد از کواکب در آیه ی 6 سوره ی صافات، سیارات است و از این که خداوند فرموده است: «ما آسمان رابا زینت سیارات تزیین کردیم» و نفرموده «ما آسمان را با سیارات تزیین کردهایم» فهمیده می شود که نور سیارات تزیینی برای آن ها بوده و عارضی است و در حقیقت انعکاس نور ستارگان دیگر است. (حنفی، 155)
بررسی
پراکندگی ستارگان و سیارات در تمام آسمان، آن هم به صورت های مختلف، درخشش و تلالو و نیز حرکت آن ها در مداری مشخص، زینت خاصی به آسمان بخشیده است و با دقت در تعبیر «السماء الدنیا» که آسمان به صورت مفرد آمده و به دنیال آن واژه ی دنیا ذکر شده است، می توان دریافت کرد که این آسمان دنیا و نزدیک، آسمان اول است که ستارگان و دیگر اجرام در آن شناورند و آنچه از فضا تاکنون کشف شده، همه جزو این آسمان است. در آیه ی 6 سوره ی صافات از نظر ترکیبی «الکواکب» بدل از «زینت» است و این احتمال نیز وجود دارد نه مصدری و در کتاب های ادبی آمده است که هر گاه نکره بدل از معرفه باشد، باید با وصف همراه گردد، ولی در عکس آن لازم نیست. بنابراین آنچه حنفی احمد از ترکیب کلمه زینت با الکواکب استفاده نمود و گفته است که آیه اشاره به عارضی بودن نور ستارگان دارد، صحیح به نظر نمی رسد.هفتم: مکانی محفوظ
نظم حاکم بر آسمان ها و محفوظ بودن آن از هر گونه تغییر و دگرگونی، نشانه ی قدرت، تدبیر و عظمت خدای متعال است، چرا که اوست که با واسطه ی برخی عوامل طبیعی و غیر طبیعی، مانع از بروز کوچک ترین خلل و بی نظمی در جهان می شود. به گفته ی قرآن، آسمان ها از ورود شیاطین نیز حفظ شده اند تا اسرارشان فقط برای اهل آن آشکار بماند و نیز از هرگونه دخل وتصرفی شیاطین دور باشند.«وجعلنا السماءسقفاً وحفوظاً و هم عن آیاتها معرضون» (انبیا، 32) و آسمان [جو] را سقف محفوظی قرار دادیم.
«فقضاهن سبع سماواتٍ فی یومین واوحی فی کل سماءٍ امرها و زینا السماء الدنیا بمصابیح و حفظًا ذلک تقدیر العزیز العلیم» (فصلت، 12) و آسمان پست[دنیا] را با چراغ ها [ستارگان] آراستیم.
در آیات 225 بقره، و 17 حجر، و 7 صافات، نیز مساله ی حفظ آسمان ها بیان شده است.
کتب لغت، «توجه و مراعات کردن» را به عنوان معنای اصلی ماده ی «حفظ» بیان کرده اند (ابن فارس، 309/1) که لازمه ی آن، حراست و نگهبانی (فیومی، 142) و جلوگیری از تلف و خرابی (جوهری، 912/2) و هر گونه کاستی در شیء است. این معنا با اختلاف موارد متفاوت می شود مثل حفظ مال از تلف شدن، حفظ امانت از خیانت، حفظ نماز از فوت شدن، حفظ مطلب از فراموشی و...
در مورد مراد از آسمان در این آیات و این که از چه چیز حفظ شده است، تفاسیر و دیدگاه های متفاوتی ارائه شده است.
برخی دانشمندان با بیان نکاتی پیرامون جو و تاثیرات آن بر کره ی زمین، آن را به عنوان سقفی معرفی می کند که در آیه ی 32 سوره ی انبیا به آن اشاره شده است. ایشان مراد از حفظ بودن آسمان را، حفظ شدن زمین در برابر پرتوهای مضر آسمانی و نیز شهاب های آسمانی می داند که روزانه میلیون ها عدد از آن ها به طرف زمین جذب می شوند، ولی جو مانع برخورد آن ها به زمین می شود. (معرفت، 120/6؛ سمیر، 46؛ سلیمی، 188) نویسندگان دیگری نیز با مطرح کردن همین تفسیر از آیه ی شریفه، آن را اعجازی علمی از قرآن دانسته اند. (محمد راتب 49؛ محمود بن عبد الرئوف، 100)برخی دانشمندان معاصر، پس از ارائه ی بحث مفصلی پیرامون این آیات، تفسیر گذشته را درباره ی آیه 32 سوره ی انبیا نمی پذیرند و می نویسند: «اگر این مطلب درست می بود، می بایست گفت: «وجعلنا السماء سقفاً حافظاً» یعنی جو حافظ زمین شد، نه محفوظ. ظاهراً منظور از آسمان در این آیه دست کم جو نیست و برخی بر حسب تعبیر قرآن، آسمان سقفی است که بر این جهان محسوس کشیده شده است و این جو، یا محفوظ از نابودی است و یا محفوظ از سقوط و ریزش که ظاهراً این معنا مناسب تر است؛ زیرا خطر سقف همان فرو ریختن است واین برای انسان شگفت انگیز است که روی سر آن، چنان موجودات سترگی باشند و فرو نریزند». (مصباح، 245)
گروهی دیگر از مفسران نیز مراد از آسمان در این آیات را منحصراً جو نمی دانند، بلکه فضای بالای جو را نیز شامل شود که ریزش و نابودی (محمد کامل، 61، میبدی، 231/6) آن گونه که در آیه ی 65 سوره ی حج بیان شده است و از دستیابی کسی (طوسی، 245/7؛ قرطبی، 189/11) یا شیطانی (طباطبائی، 280/14؛ میبدی، 231/6) به آن حفظ شده، همان گونه که در آیه ی 17 سوره ی حجر آمده است.
اما بسیاری از مفسران و دانشمندان مراد از آسمان را در آیه ی 32 سوره ی انبیاء، جو می دانند که هم چون سقفی محکم و پایدار اطراف زمین را فرا گرفته است و خداوند آن را از نابودی و تباهی حفظ می نماید (مکارم، تفسیر، 398/13؛ محمد السید ارناووط، 192؛ سعد حاتم، 152) و اوست که با قرار دادن نیروی جاذبه مانع پراکنده شدن جو ازاطراف زمین و از بین رفتن آن می شود.
جمع بندی و بررسی
در مورد آیه ی 32 سوره ی انبیاء می توان گفت: اگر مراد از سماء در این آیه، تمام آسمان ها باشد حفظ آن به معنای جلوگیری از نابودی آن است، که این خود نشانگر قدرت و تدبیر الهی است؛ و اگر مراد از آن جو زمین باشد که همچون آسمانی بالای سر ما قرار گرفته است، محفوظ بودن آن از فساد و پراکنده شدن از اطراف زمین، مراد است.البته با توجه به این که جو زمین از پراکندگی و نیز از ورود و عبور شهاب ها و اشعه های مضر حفظ شده است و از طرفی این امر باعث شده جو، همانند سقفی، زمین را در برابر این مشکلات محفوظ کند، می توان گفت این آیه ی شریفه هم به محفوظ بودن جو اشاره دارد و هم به حافظ بودن آن. واژه ی «محفوظ» در آیه می تواند به معنای «حافظ» به کار رفته باشد؛ زیرا استعمال اسم مفعول در معنای اسم فاعل و بلعکس درزبان عربی و نیز قرآن (هود، 43؛ اسراء، 45) شایع است.
هشتم: بدون شکاف
به عقیده ی برخی مفسران و صاحب نظران، وجود نداشتن شکاف و حفره در آسمان، از دیگر ویژگی هایی است که خلق هستی آن را در کتاب شریفش با عبارت «ما لها من فروج» بیان میکند. البته برخی دیگر از دانشمندان با استناد به بعضی دلایل ادبی و علمی، این سخن خداوند متعال را بیانگر وجود شکاف هایی در آسمان می دانند. با نقل این دو دیدگاه به بررسی و نقد آن می نشینیم.«افلم ینشروا الی السماء فوقهم کیف بنیناها و زیناها و ما لها من فروجٍ» (ق، 6)
و آیا به سوی آسمانی که بر فرازشان است نظر نکرده اند که چگونه آن را ساختیم و آن را [با ستارگان] بیاراستیم، در حالی که در آن هیچ شکافی نیست؟!
«و اذ السماء فرجت» (مرسلات، 9) هنگامی که آسمان شکافته شود.کتب لغت، شکاف، سوراخ و فاصله ی دو چیز را به عنوان معنای ماده «فرج» ذکر کرده اند. (فیومی، 465؛ ابن فارس، 352/2)
آیه ی اول از آیات فوق بیانگر ویژگی های آسمان در این دنیا است و انسان ها را به نگاهی همراه با اندیشه و تفکر دعوت می کند تا به قدرت عظیم آفریدگار این آسمان پهناور و شگفتی هایش آشنا سازد و آیه ی دوم از شکافته شدن آسمان در آستانه ی قیامت سخن می گوید.
گروهی مفسران و دانشمندان، عبارت «ما لها من فروج» را نفی کننده ی هر گونه شکاف و خللی در آسمان می دانند و بنا بر نظر آنها «ما» در این آیه حرف نهی است. گروهی دیگر «ما» را موصوله و آیه را بیانگر وجود شکاف هایی در آسمان می دانند.
طرفداران دیدگاه اول برای تبیین شکاف نداشتن آسمان شواهدی ارائه داده اند:
1- شکافی در جو زمین (که آسمانی است به دور زمین) وجود ندارد تا شهاب ها و اشعه های مضر وارد شوند. (الدباغ، 146)
2- نظریه ی «اتر» [ اثیر] که قائل است تمام عالم هستی و فواصل ستارگان پر است از ماده ای بی رنگ و بی وزن به نام «اتر» که حامل امواج نور است و آن را از نقطه ای به نقطه ی دیگر منتقل می کند، طبق این نظریه که هنوز به طور قطعی به اثبات نرسیده است و قابل استناد نیست، هیچ شکافی در تمام عالم آفرینش نیست و سیارات و ثوابت دراتر غوطه ورند. (مکارم، نمونه، 334/22)
3- شکافته شدن آسمان در آستانه ی قیامت.
4- کیهان شناسان به مناطقی از آسمان که بسیار تاریک است و در آن محدوده ستاره ای دیده نمی شود، مجازاً «شکاف ها و سوراخ های آسمان» می گویند.
5- خالی نبودن سیاه چال ها از مواد؛ چرا که سیاه چال ها از مواد اولیه ی تشکیل دهنده ی ستارگان و برخی انواع اشعه پر شده اند.
6- همراهی زمان، مکان، ماده و انرژی، خالی بودن قسمتی از فضا را رد می کند.
7- وجود « ضد ماده» در آن شکاف ها می تواند توجهی برای خالی بودن آن ها باشد.
8- مراحل هفتگانه ای که در فیزیک برای خلق جهان مطرح می شود نیز مخالف وجود جای خالی در فضا است.
9- وجود برخی مواد بین ستاره ها و کهکشان ها نیز این مسئله را نفی می کند. (ذغلول، السماء فی القرآن الکریم، 355)
در مقابل، طرفداران دیدگاه دوم قائلند شکاف هایی در آسمان وجود دارد و برای بینندگان به صورت سیاهی خالص دیده می شود. دانشمندان کیهان شناس امروزه پی برده اند که این شکاف ها، سیاه چال های بزرگی هستند که هرچه در اطرافشان باشد، می بلعند (المحجری، 97)
برخی از نویسندگان عبارت «مالها من فروج» را از مواد اعجاز لغوی قرآن می دانند. چرا که هم از عدم وجود شکاف در آسمان [ که قبلاً مورد قبول بود] و هم با وجود شکاف در آسمان [ که هم اکنون مورد پذیرش است] سازگاری دارد. (همان)
پی نوشت ها :
1- دکترای علوم قران و حدیث و عضو هیات علمی جامعه المصطفی العالمیه
نشانی الکترونیکی:mostarhami@yahoo.com
*تاریخ دریافت مقاله: 88/8/10
*تاریخ پذیرش مقاله: 88/9/11