چگونگی حفظ کارکردهای انتظار

گقتنی است که خداوند هرگز نعمتی را از بندگان خود نمی گیرد مگر آن که خود چنین عقوبتی را فراهم نمایند. هم چنین زمانی که موانع نزول
شنبه، 21 مرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چگونگی حفظ کارکردهای انتظار

چگونگی حفظ کارکردهای انتظار
 




 
پس از آن که تأثیرات و کارکردهای انتظار را بر شمردیم، اکنون این سؤال مهم و اساسی پیش می آید که برای این که بتوانیم این اثرات را به کار اندازیم و آن را پویا کنیم چه باید کرد؟ و این مهم به وسیله چه کسانی فراهم گردد.
گقتنی است که خداوند هرگز نعمتی را از بندگان خود نمی گیرد مگر آن که خود چنین عقوبتی را فراهم نمایند. هم چنین زمانی که موانع نزول فیض الهی برطرف شده و جامعه استحقاق آن نعمت عظیم را پیدا کند بلافاصله رحمت الهی نازل می شود و حال اگر برطرف نمودن این موانع تنها از طریق اراده ی مستقیم خداوند تحقق گردد و ما در آن هیچ نقشی نداشته باشیم، آن قوت این سؤال پیش می آید: برای او که امروز و فردا و آسانی و مشکل مطرح نیست و قادر است هر آن، که بخواهد همه موانع را بر طرف نماید پس چرا...؟
معلوم می شود مانع از ناحیه مقدس او نیست، باب رحمت او همیشه گشوده است ماییم که باید موانع دریافت رحمت الهی را کنار بزنیم. به واقع همان طور که غیبت و محرومیت از این نعمت به دست بشر بوده، ظهور او هم این چنین است. ماییم که هر گاه زمینه را فراهم نموده استحقاق این فیض عظیم الهی را پیدا کنیم. قطعاً خداوند ظهور ولیّ اش را از ما دریغ نخواهد ورزید. این بدان جهت است که تکامل انسان تنها با یک سیر طبیعی و گذرا از امتحانات و تحمل مشکلات و مصایب تحقق می گردد و سنت تغییر ناپذیر الهی بر این است که حتی تحقق انقلاب های بزرگ آسمانی هم وابسته به شرایط و اوضاع نا مناسب و زمینه های طبیعی باشد.
اما آن چه که بیش از همه می تواند ما را در تأمین شرایط و زمینه های تحقق آن آرمان مقدس یاری دهد، همانا بیداری ملت های تحت سلطه جهان و آگاهی آن ها به عمق فجایع و جنایاتی است که در حق بشریت می رود و در کنار آن ارائه ی الگوی مناسب و عملی و نشان دادن یک راه نجات و دست آویز محکمی است که ملت های به ستوه آمده را امیدوار نموده و به سوی خود جلب نماید. در واقع قدم اول این است، که ملت های مستضعف، دوستان و دشمنان واقعی خود را بشناسند. مردم جهان باید بدانند که این همه بدبختی ها و فشارها و ظلم و ستم ها که جان آن ها را به لب آورده است از ناحیه کیست؟ هستند ملت هایی که تحت شدیدترین محدودیت ها و فشارها قرار دارند اما دست های پلید و پنهان استکبار را نادیده گرفته و شاید، تنها نقش واسطه ها و عمّال استکبار را مورد توجه قرار داده اند و چه بسا تصور می کنند که بسیاری از این بدبختی ها ناشی از شرایط طبیعی و اجتناب ناپذیر جامعه و منطقه جغرافیایی آنهاست.
اگر مقطع قبل از پیروزی انقلاب اسلامی را به خاطر آوریم قضایا روشن تر می شود؛ همان زمانی که پرچم دار حقوق بشر را سفّاک ترین انسان های تاریخ به عهده داشتند، زمانی که گرگ ها لباس چوپان به تن کرده بودند که همه این ها خود محصول قدرت شیطان و سلطه فکری، فرهنگی و خبری نظام سلطه جهانی بر افکار عمومی جهان بود. آیا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ملت های مستضعف جهان و حتی ملت ما تا این حد به عمق جنایت استکبار و چهره ی کریه امپریالیسم جهانی واقف بودند؟ این بیداری و دشمن شناسی نعمت بزرگی است که انقلاب اسلامی برای ملت های جهان به ارمغان آورده است.
اما گام دیگری که باید برای فراهم نمودن زمینه های ظهور برداشت معرفی دوستان واقعی بشریت و در واقع نشان دادن راه نجات به ملت های محروم و مستضعف جهان است. یعنی آن گاه که کاسه ی ملت ها لبریز شده و همه راه ها را بر روی خود بسته می بینند و در می یابند که همه احزاب و اندیشه ها و مکاتب ساخته فکر بشر با شعار دفاع از حقوق انسان و تأمین سعادت او سال های سال بشریت را فریب داده اند و با احساس پوچی، خود را در بن بستِ شدید دیده وبی خبرانه به دنبال راه نجاتی می گردند، بهترین موقعیت است که با معرفی اسلام ناب محمدی صل الله علیه و آله که شفا بخش واقعی همه دردها، بدبختی ها و تنها راه سعادت و نجات بشر از پرتگاه نابودی می باشد، فطرت ها بیدار و تشنه انسان ها را سیر اب کنیم.
بی شک در این مقطع، نقش انقلاب اسلامی در ارائه ی یک الگوی موفق از حکومت اسلامی به جهانیان بسیار مهم و سرنوشت ساز خواهد بود و این جاست که با تمام وجود احساس می کنیم چه مسئولیت حیاتی و خطیری در قبال اسلام و ملت های مستضعف جهان بر عهده داریم، چرا که موفقیت ما در داخل بازتاب های عمیق و تعیین کننده بین المللی خواهد داشت به لطف الهی انقلاب اسلامی موفقیت های چشم گیری در ارائه ی یک الگوی مناسب به ملت های مظلوم داشته است. اگر چه هنوز راه درازی در پیش داریم باز هم برای ارائه ی تصویر بهتر، چاره ای نداریم جز این که به فضای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بازگردیم. آن وقت به یاد می آوریم که حتی در بین مسلمانان، این باور و اعتماد به نفس وجود نداشت که اسلام می تواند دنیای پیشرفته و پیچیده امروز را اداره کند و جواب گوی همه نیازهای بشری باشد و تفکر جدایی دین از سیاست نه تنها افکار عمومی جامعه اسلامی را در برگرفته بود بلکه بسیاری از علما و روشن فکران ما هم تسلیم این تفکر شده بودند.
وقتی چنین تفکری بر جامعه اسلامی حکم فرما باشد طبیعی است که دیگران چه دیدگاهی نسبت به نقش اسلام یا به طور کلی نقش دین در جامعه خواهند داشت. چرا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تفکرات مارکسیستی و یا اندیشه های ملی گرایی و یا ناسیونالیستی این قدر جولان می کردند و حتی افکار جوانان دانشجو و مسلمان را به سمت خود جلب کرده بود؟
چرا مارکسیست ها خود را پرچمدار مبارزه ضد امپریالیستی دانسته و گروه گروه ملت های تحت ستم را فریب می دادند؟ امروز به برکت انقلاب اسلامی نه تنها پوچی و فریب کاری مارکسیست ها بر ملا شده بلکه دیگر حنای اندیشه های ناسیونالیستی و ملی گرایی، لیبرالیستی و همه ایسم ها و افکار وارداتی و ساخته و پرداخته افکار ناقص بشر بی رنگ است.
اگر شما قبل از پیروزی انقلاب اسلامی خطاب به مردم دنیا فریاد می زدید که داروی شفابخش شما نزد ماست و تنها اسلام است که شما را از بدبختی ها و بیچارگی ها نجات می دهد، آیا واقعاً در سطح جهان و افکار عمومی پذیرش داشت؟ آیا به ما نمی گفتند که خود شما از ما گرفتارترید و بیش از ما زیر بار ظلم و ذلت بیگانگان هستید؟ امروز، با وجودِ تبلیغات مسموم استکبار جهانی، ملت های محروم و مستضعف دنیا تا حد زیادی متوجه شده اند که تنها یاور محرومان عالم کیست؟ حتی کشورهایی که به سبب اختناق شدید ظاهراً هیچ جنب و جوش در آن ها وجود ندارد، اما انقلاب اسلامی افکار آن ها را متأثر نموده است و این خود پیروزی بزرگی است.
این جاست که باید با افتخار اعلام کنیم که انقلاب اسلامی بهترین الگوی انتظار و امام و رهبر انقلاب اسوه منتظرین واقعی انقلاب جهانی حضرت مهدی علیه السلام می باشند و به حق بهترین عبادت کنندگان خدا در عصر حاضرند.
کوتاه سخن این که در عین حال نمی توان حوادث و شرایط زمان ظهور را بازگو کرد، اما در پرتو روایات و احادیث و توجه به سنت های تغییرناپذیر خداوند و نیز تجربه انقلاب های بزرگ الهی می توان دریافت که آن انقلاب عظیم جهانی به وقوع خواهد پیوست؛ انقلابی که پس از بروز یک خلأ عظیم معنوی که بر اثر گسترش بی رویه ظلم و تباهی و فساد و در کنار آن بروز سرخوردگی و تنفر جامعه بشری از همه مکاتب پوچ تنها باقی ماندن یک راه آن هم مطابق با فطرت پاک الهی و برخاسته از شعور باطنی انسان ها و بهره گیری از کارکردهای مثبت انتظار و در نهایت پس از پدید آمدن زمینه کامل روحی و روان و تشنگی بیش از حد ملت ها برای پذیرش آن مصلح جهانی و موعود همه انبیا و اولیای الهی تحقق خواهد یافت. به فضل پروردگار، انقلاب اسلامی به میزان زیادی جوامع بشری را به سمت این باور و نیاز حیاتی سوق داده است.

توطئه ها علیه کارکردهای انتظار

بر اساس تعالیم همه مکاتب آسمانی «انتظار» در همه انسان ها وجود دارد و زمینه آن در همه جوامع بشری از متمدن و غیر متمدن به چشم می خورد، ولی استکبار پیشه گان، پیوسته کوشیده و می کوشند تا مبانی اعتقادی جامعه ها را بی اعتبار سازند. چنین تبلیغ می کنند که «انتظار» عامل رکورد و سستی است و ایمان به یک آینده روشن بازتابی از محرومیت های طبقه شکست خورده و یک آرامش موقت است که در لباس مذهب خودنمایی می کند.
به نظر ما یکی از مسائل مهم اعتقادیِ اسلام که در طول چهارده قرن تاریخ اسلام بی رحمانه مورد هجوم دزدان عقیده قرار گرفته است، همین مسئله «انتظار» و عقیده به ظهور آخرین حجت خدا حضرت مهدی علیه السلام است، زیرا استعمارگران از هنگامی که این عقیده زیر بنایی را سد راه منافع خود دیده اند، پیوسته کوشیده اند تا با انواع دسیسه ها، آن را از کار انداخته و بی ثمر سازند و گروهی هم ندانسته به پیروی از آنان پنداشته اند که انتظار فرج و عقیده به ظهور امام غایب، عامل رکورد و عقب ماندگی است. در حالی که بررسی این آرمان اصیل و سازنده، نادرستیِ بینش و روش هر دو دسته رابه خوبی روشن می سازد.
در امریکا کتابی با نام Aplan - to divis and - desnoylte - tbeology چاپ شده که در آن مصاحبه ی مفصل دکتر «مایکل برانت»، رئیس سابق سیا (BAB WOODWORDS) و عضو مهم بخش شیعه سازمان سیا، منتشر شده است. وی در این مصاحبه از اسرار تکان دهنده ای پرده برداشته است و کارکنان سیا را به فساد مالی در نهصد میلیون دلار بودجه ی اختصاص داده شده علیه شیعیان متهم کرده و گفته است: کارکنان سیا در کلمبیا و افغانستان نیز پول های هنگفتی را در مسائل شخصی صرف کرده اند. گفتنی است که دکتر «مایکل برانت» سال های طولانی در بخش مذکور فعالیت داشته و لکن چندی پیش به خاطر فساد مالی و اداری از کار برکنار شده و ایشان هم از باب انتقام جویی خیلی از اسرار محرمانه را فاش کرده است.
ما ترجمه نکاتی از مصاحبه طولانی ایشان را می آوریم تا امت اسلامی از فعالیت های شوم علیه خود آگاه شود. دکتر برانت می گوید:
عالم اسلام از قرن ها پیش تحت تسلط دولت های غربی بوده است، گرچه در قرن گذشته اغلب کشورهای اسلامی آزاد شده اند، ولی غرب بر همه ی آزادی، استقلال، سیاست تعلیم و فرهنگ آن ها مسلط بوده است؛ به ویژه نظام سیاسی و اقتصادی این کشورها در کنترل ما بوده است و بعد از آزادی این کشورها، به تمدن و فرهنگ خود هیچ توجهی نکرده و نظام غرب را در جامعه خود ترویج کردند.
در سال 1989 انقلاب اسلامی ایران به سیاست های ما ضررهای فراوانی زد، افراد ما ابتدا خیال می کردند که این، نتیجه ی سیاست های ناقص و غلط و خفقانی بی نهایت شاه ایران است، و یک انعکاس طبیعی ملت است که عناصر مذهبی نیز در حال بهره گیری از آن هستند که بعد از برکناری شاه ایران ما افراد مطلوب خود را روی کار می آوریم و سیاست های خود را تداوم خواهیم بخشید. بعد از ناکامی شدید آمریکا در دو - سه سال اول (گروگان گیری سفارت آمریکا و نابودی هواپیمای آن در صحرا) و بعد از رشد روزافزون بیداری اسلامی، نفرت علیه غرب و بعد از ظهور اثرات خروش و ولوله انقلابی در میان شیعیان کشورهای مختلف بالاخص لبنان، عراق، کویت، بحرین، پاکستان، در نهایت گروه هایی بزرگ، از مقامات بلند پایه «سیا» تشکیل شد که در آن نماینده ی سرویس اطلاعات مخفی انگلیس به نام MIX نیز شرکت نمود (انگلیس تجربه وسیع کار در کشورها را دارد). در این گروه ها تصویب شد که انقلاب ایران فقط نتیجه انعکاس طبیعی سیاست های شاه ایران نبوده است بلکه در باطن عوامل و حقایق درگیر نیز وجود دارد که محکم ترین آن عوامل حصول رهبری سیاسی ایران برای مرجع کل مذهبی توسط اسلام شیعی و شهادت [امام] حسین نوه ی پیامبر اسلام در 1400 سال پیش است که شیعه از مسلمان های دیگر بیشتر فعال و متحرک دیده می شوند. در همین گردهمایی تصویب شد که برای مطالعه اسلام شیعی و برای برنامه ریزی و کار بر روی این پروژه، یک شعبه ی جداگانه مستقلی تأسیس شود و نخستین بودجه چهل میلیون دلار آمریکایی (حدود 34 میلیارد تومان) برای آن اختصاص یافت.
به قول دکتر مایکل برانت طبق برنامه ریزی برای تکمیل این پروژه، سه مرحله در نظر گرفته شد:
1. جمع آوری اطلاعات (Datacolection)؛
2. اهداف کوتاه مدت (Short term Target) با تبلیغات علیه شیعه و راه اندازی آشوب های بزرگ شیعه و سنی، آنها را با اکثریت سنی درگیر کردن تا توجه آنها از آمریکا برگردد؛
3. اهداف دراز مدت (long term - targt) خاتمه شیعیت با عمل بر اهداف دراز مدت طبق مرحله ی اول محققان آنها با تمام جهان اعزام شدند که از آنها شش نفر فقط به پاکستان رفتند که اسامی آنها در مقاله نوشته شده و از جمله آنها دکتر شومویل است. وی درباره ی عزاداری مردم کراچی در ماه محرم تحقیق کرده و مدرک دکترای خود را اخذ کرد و در منطقه شیعه نشین کراچی به عنوان PAYING - GUEST مقیم بود. یک خانم ژاپنی هم به نام «نکومه» در کویته ی بلوچستان درباره ی قوم هزاره و شیعه تحقیق کرد و دکترای خود را تکمیل نمود. در نظر سنجی اول سؤال های آنها چنین بود:
1. شیعیان جهان در کدام مناطق جهان ساکن اند و تعدادشان چه قدر است؟ آداب و رسوم و نحوه ی معاشرت و عقاید ویژه ی آنها چیست؟
2. چگونه می توان تضادهای داخلی شیعیان را آشکار کرد؟
3. با چه روش هایی می توان اختلافات شیعه و سنی را بیشتر کرد؟
دکتر مایکل برانت می گوید: بعد از نظر سنجی های اولیه و جمع آوری اطلاعات در مورد شیعه تمام کشورها، نقاط مشترک زیر به دست آمد:
مراجع شیعه سرچشمه ی اصلی قدرت این مذهب اند که در هر زمان از دین صیانت می کنند. آنان در تاریخ طولانی تشیع هیچ وقت با حاکم غیر اسلامی بیعت نکردند. یک مرجع وقت آیة الله شیرازی با صدور فتوایی از نفوذ انگلیس در ایران جلوگیری کرد. شهر نجف در عراق که بزرگ ترین مرکز علمی شیعه است صدام با تمام توان و کوشش خود نتوانست آن را تابع خود کند. حال این که مراکز علمی دیگر در جهان همیشه با حکام وقت همراهی کرده اند. هم چنین حوزه ی علمیه قم در ایران توانست حکومت شاهنشاهی را برچیند و با ابرقدرت امریکا نبرد کند. در لبنان نهضت آیة الله صدر ارتش های انگلیس فرانسه و اسرائیل را مجبور به فرار از لبنان کرد. بعد از آن، بزرگ ترین مزاحمت را به شکل «حزب الله» به وجود آورد.
با مطالعه ی این نمونه ها به این نتیجه رسیدیم که تصادم مستقیم با شیعه، ضررهای زیادی دارد و امکان پیروزی کم است، لذا باید پشت پرده کار کرد و به جای اصل قدیم انگلیسیِ «تفرقه بینداز و حکومت کن» اصلِ دیگرِ «تفرقه بینداز و نابود کن» را پیش بگیریم.
ما باید افرادی را که با شیعه اختلافات عقیدتی دارند علیه آنان منظم و متحد کرده، شایعه کافر بودن شیعیان را گسترش دهیم و آنها را با تبلیغات منفی از جامعه جدا کنیم. باید علیه آنها مطالب نفرت انگیز نوشته شود، افراد کم سواد و بی سواد را جمع کرده آنها را تقویت کنیم.
وقتی آنها به مقدار کافی رسیدند علیه شیعیان جهاد مسلح شروع شود. از سوی دیگر، یک جبهه ی تمام عیار علیه مراجعین تشیع گشوده شود که از آن به عنوان ستون پنجم باشد و سیمای شیعیان مسخ شود تا اینها در عوام غیر مقبول شوند و مورد نفرت قرار گیرند.
در همین باره دکتر مایکل برانت می نویسد:
شیعه ها در مراسم عزاداری به یاد واقعه کربلا جمع می شوند و یک نفر سخنرانی می کند و واقعه کربلا را بیان می کند و مستمعین آن را گوش می کنند و بعد از آن، طبقه جوان سینه زنی و ماتم می کنند این سخنرانی ها و مستمعین آنها برای ما مهم هستند، زیرا از همین عزاداری و مجالس در شیعیان جوش و خروش و تحریک آنها به جنگ با باطل و آزادی به وجود می آید. لذا ما بودجه ده ها میلیون دلاری خود را برای در دست گرفتن این سخنرانی و مستمعین آنها اختصاص داده ایم.
برای این کار در مرحله اول به دنبال افرادی از شیعیان می رویم که پول پرست باشند و سست عقیده باشند و پول و شهرت در آنها رسوخ کند، ما به وسیله آنها در عزاداری ها نفوذ پیدا می کنیم و از آنها می خواهیم کارهای زیر را انجام دهند:
1. به وجود آوردن و یا سرپرستیِ مداحانی که به عقاید شیعه آگاهی ندارند.
2. یافتن ناآگاهانی که بتوانند با نوشتار عقاید و مراکز شیعه را هدف قرار دهند و بنیان های شیعه را خرافی جلوه دهند.
3. در عموم جامعه سیاسی، عزاداری طوری مطرح شود که در آن یک گروه جاهل و تو هم پرست در محرم مزاحمت هایی برای انسان های عادی به وجود می آورند. برای تشریح این برنامه ها پول های هنگفتی خرج شود و مداحان خوب تشویق شوند.
بدین ترتیب شیعه که یک مذهب دارای قوت منطقی است تبدیل به مذهب درویشی محض می شود و از درون پوک می گردد. هم چنین با این برنامه در خود شیعه افتراق و انتشار گسترش می یابد و در نهایت توسط نیروهای نظامی به آنها تیر خلاص زده می شود.
4. علیه مرجعیت، مطالب فراوانی جمع شوند و بعد این مطالب به دست نویسنده های پول پرست و بی نام داده شود و بر نشر و اشاعه ی آن پول خرج شود و میان مداحان و عوام شیعه این مواد زیرزمینی پخش شود. در مرحله نهایی این برنامه، صدای خود شیعیان را علیه مرجعیت بلند کرده تا سال 2010 میلادی مرجعیت شیعه را نابود و شیعه های باقی مانده را پراکنده کرده و این طور مرجعیت را که تا امروز سدِّ اصلی بوده است به دست های خود شیعه خاتمه دهیم.
در پایان، دکتر مایکل می گوید: به بعضی از این برنامه ها عمل شده و برخی در حالِ عمل شدن است و باقی مانده در آینده عمل خواهد شد. (1)

غرب و مهدویت

اصولاً این بحث مطرح است که چرا مهدویت برای غربی ها مهم است و سطح شناخت آنها در این باره تا چه اندازه است؟ این موضوعی بسیار مهم و در عین حال مفصل و حدود 800- 900 سال اسلام شناسی و شرقی شناسی غربی ها را به خود اختصاص داده است و برای یافتن پاسخ می باید مدتی طولانی آثار اسلام شناسی و شرق شناسی مورد مطالعه و نقد و بررسی قرار گیرد و سپس مجموعه تحقیقات گسترده به ویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران که توسط برخی محققان و سازمان های مطالعات غربی صورت گرفته بازشناسی شود.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که از دیدگاه برخی از محققان غربی غیر منتظره بود و از یک مبانی شهودی و نظری بهره می برد سعی کردند با شناسایی برخی مفاهیم که به نحوی عقبه نظریه انقلاب را پوشش می دهد، در جهت تخریب آنها عمل کنند، به هیمن دلیل اولین مصداق رسانه ای علیه مهدویت به عنوان یکی از جدی ترین محورهای پویایی سیاسی شیعه یکی - دو سال بعد از پیروزی انقلاب توسط کمپانی «وگلدِن میره» آلمانی ساخته شده فیلمی است تحت عنوان «مردی که فردا یا آینده را دید» یا در عرف جهانی «پیش گویی های نوستر داموس»، این فیلم این طور آغاز می شود که ما در جهان سه ضد مسیح داریم: ناپلئون، هیلتر و King of massagrd - مردی که نام پیامبری را که آخرین پیامبر است را به خود دارد. در این فیلم سعی وافری صورت گرفت این که چهره ای بسیار مخرب از موعود شیعه در جهان ارائه بشود، چون مفهوم انقلاب اسلامی ایران را اعتقاد به منجی گری امام زمان می دانستند چیزی که بعدها (سه سال بعد) در کنفرانس شیعه شناسی تل آویو شکل بسیار بارز آن را دیدیم.
در دایرة المعارف بریتانیکا، در واژه ی مهم اسلام و زرتشت آمده است: «اسلام، دینی نیست که در آن، ظهور انتظار برود و جایی برای مسیح نجات بخش در آن وجود ندارد و این همه، به طور تدریجی و شاید تحت تأثیر مسیحیت مطرح گردید. قرآن، اشاره ای به آن ندارد به هیچ حدیث - گفته منسوب به پیامبر صل الله علیه و آله قابل اعتمادی نیز در مورد مهدی عجل الله تعالی فرجه نمی توان استناد کرد.» (2)
در دایرة المعارف دینی و اخلاق - مارگلی پوت (اسلام شناس بزرگ اروپایی) در مقاله خود درباره ی مهدی در سال 1915، این تفکر را وارداتی و برگرفته از یهود و مسیحیت تلقی می کند، جیمز دار مستر همین نظریه را ارائه می دهد.
منیر بعلبکی در موسوعة المورد ذیل واژه ی «مهدی المنتظر» آورده است: «در قرآن و روایات نبوی، هیچ اشاره ای به مهدی نشده است».
نوستر داموس درباره ی جهانی شدن انقلاب اسلامی ایران مطالبی دارد. شاهزاده عرب، مریخ، خورشید، ناهید، شیر، حکومت کلیسا را از طریق دریا از پای در خواهد آورد از جانب ایران (پرشیا) بیش از یک میلیون پرهیزگار به بیزانس و مصر، به سوی شمال هجوم خواهند آورد. (3)

هالیوود و مهدویت

جهان امروز جهان تصویر است و عمده ترین مصداق تصویر سینماست. از طریق تصویر جذاب ترین، مؤثرترین، کارآمدترین و ماندگارترین اطلاعات به مخاطب منتقل می شود و ذهنیت وی نیز چنین قدرت و جایگاه پذیرش را داراست؛ یعنی تصویر کارآمدترین عامل نه تنها برای انتقال معلومات بلکه تأثیرگذاری روی شخصیت و روان افراد قرار می دهد.
هالیوود به عنوان مرکز فیلم سازی آمریکا در سال هفتصد فیلم تولید می کند و سالانه 16 و 15 میلیارد دلار سود خالص دارد و نزدیک به 78% سینماها و تلویزیون های جهان از آن تغذیه می شوند.
غرب فیلم خنثی ندارد، و قدرت عظیم سینمایی بوده و هست، به همین دلیل مهم ترین کاری که می کند این است که مبانیِ نظری خویش را، که محصول ایده ها و اهدافش است، به زبان تصویر ترجمه می کند.
رسانه، مهم ترین و اصلی ترین ابزار تسلط فرهنگی غرب است، چون تصویر یک زبان، بین المللی است و با بهره گیری از این زبان سعی در ترویج این مطلب دارد که نظام فرهنگی حاکم بر غرب تنها سیستمی است که جهان را از خطراتی که وجود دارد حفظ می کند.
«روز استقلال» از فیلم هایی است که به خوبی در پی این پیام است. بحث آینده نگری در غرب جدی است و به عبارتی جدی تر از فضای ما و علتش هم این است که ما با مسئله انتظار در بعد مذهبی و دینی خودمان روبه رو می شویم، اما در غرب بحث آینده نگری در تمامی ابعاد، فوق العاده جدی است.
برای غرب، شناخت محورهای اسلام - به ویژه شیعه - خیلی مطرح است، برای آنها آینده بسیار مهم است و اکنون صدها فیلم با محوریت «آینده» در دست تولید دارند (نوسترداموس، روز استقلال، ماتریکس، آرماگدون و...) وقتی بازی جهنم خلیج فارس (یا مهدی) در غرب ساخته می شود یعنی آینده برای آنها مهم است.
در این بازی خلیج فارس را مرکز حرکت های تروریستی جهان جلوه می دهند و در بُعد روان شناسی افراد را نسبت به امام زمان و لفظ یا «مهدی» شرطی می کند.
غرب تلاش می کند مدینه فاضله ی خویش را فقط از طریق تصویر به وجود آورد تا بتواند افکار عمومی را با خویش همراه کند، زیرا در فضایی که دموکراسی اصل می شود برای افکار عمومی قدرت ساز است و به هیمن دلیل باید روی آن کار کرد.
اکنون «تربیت»، جای «تهاجم» را می گیرند و همه اینها بیانگر آگاهی از نقش محوریِ مهدویت در دویست سال گذشته در تکوین حرکت های اجتماعی و سیاسی در متن شیعه است. غرب هر جا پا گذاشته تأثیر انقلاب اسلامی را مشاهده کرده، لذا اکنون تخریب مفهوم مهدویت در جهان کار می کند. از یک سو مهدویت ما را می کوبد و از سوی دیگر، مهدویتِ تخیّلی خود را ترویج می دهد و ماتریکس و Zion را می سازد.
در هند گوتمه را طلب می کنند، زرتشتی ها که معتقدند دنیا در حال تمام شدن است و زمان ظهور «سوشیانت» دارد می آید. در یهود و مسیحیت هم این مسئله بسیار حساس است. این انگیزه ها و پذیرش جهانی برای پذیرش مسئله «منجی» وجود دارد.
رسالت شناساندنِ امام زمان، امام حسین و امام علی علیهم السلام به جهان برای ما بسیار مهم است. امیدواریم مسئولان ما اهمیت این قضیه را احساس کرده باشند.
بعد از ظهر صفویه در ایران و اوج گیری اهداف استعماری غرب نسبت به شرق و این که ایران را می خواست دروازه هند کند مسئله ی مذهب برای آنها جدی بود، عثمانی ها سنی بودند و ایرانیان شیعه، آنها به طور جدی وارد شناخت مبانی مذهبی ما شدند که از آن برای خود استفاده کنند که یکی از مواردی که به آن پی بردند مسئله «باب» بودن بود، که در اعتقادات اسلامی ما وجود دارد، یعنی همان منجی داریم که زمانی ظهور می کند، لذا سعی کردند که از این موضوع برای رسیدن به اهداف سلطه جویانه خود استفاده کنند.
در خاطرات «مستر همفر» در مورد «محمد علی باب» آمده است که غرب نسبت به تأثیر و اوج دادن و حضور این اندیشه در تمدن اسلامی شناخت پیدا کرده است.
«در دسامبر 1984 م (1356 ش) در دانشکده تاریخ تل آویو با همکاری مؤسسه مطالعاتی شیوهه - که یک مؤسسه مطالعاتی غیر انتفاعی است و متصل به صهیونیسم است - کنفرانسی با حضور سیصد شیعه شناس درجه یک جهان برگزار شد و ظرف مدت سه روز در آن سی مقاله ارائه شد و به قول مارتین کرامر یکی از شیعه شناسان جهان که دبیر این کنفرانس بود، هدف اصلی از بر پایی این کنفرانس، شناخت مفاهیم محوری در تمدن شیعه اثنی عشری و بعد بالطبع شناسایی انقلاب اسلامی ایران بود». (4)
مارتین کرامر دبیر کنفرانس گفت: ما این کنفرانس را برپا کردیم که ریشه ها و مبانی انقلاب ایران و آثار و نتایج آن را در جهان بررسی کنیم.
در این کنفرانس شاهد هستیم که چقدر مسئله امام زمان برای آنها مهم است و بعد بازی کامپیوتری یا مهدی ساخته شد. مقالات مختلفی نوشته شد. فیلم های مختلفی ساخته شد، منتها از دهه نود به بعد، سبک کار را عوض کردند، چون می دیدند اگر امام زمان شیعیان را نفی کنند به نحو دیگر اثباتش کرده اند، زیرا در جهان این رویّه وجود دارد که چیزی را که غرب نفی کند حتماً یک ارزشی است، افکار عمومی جهان این زیرکی را هم دارند و در عین حال اگر این رویّه ادامه پیدا کند به نحوی تبلیغ هم هست، لذا در دهه نود در فیلم های صهیون، تریاگدون یک بعد اثباتی برای آن طرف مطرح شد.
دکتر «فرانسواتوال» می نویسد:
برنامه مذهب [شیعه] در جلوه ی ظاهری اش این گونه است: زندگی در انتظار بازگشت امام، همراه با مبارزه به خاطر عدالت بر روی زمین.
هر کس در خواهد یافت که تشیع، با چنین طرح و نقشه اعتقادی و ایدئولوژیکی است که می تواند به صورت اهرم نیرومندی در جهت برهم زدن ثابت جهان ظاهر شود. تشیع هر چند از نظر جغرافیایی در یک منطقه پراکنده اما خیلی محدود قرار گرفته، ولی مبارزه ای را دنبال می کند که ادعای جهانی دارد. رسالت شیعه تا حدودی قابل مقایسه با رسالت و پیام کمونیسم است که در آن، طبقه کارگر برای آزادی کل بشریت مبارزه می کرد.
نه تنها بر ناظرین و خبرگان، بلکه بر مسئولان سیاسی است که این واقعیت را به خوبی درک کنند. صلح در خاورمیانه و حتی در جهان به طور اساسی، به اداره این نیروی جدی بین المللی، یعنی جوامع شیعی بستگی دارد. اخبار روز نشان می دهد که شیعه، علی رغم خشونت ها، شکنجه ها یا جنگ ها، ضعیف و مضمحل نشده است.
بالأخره ژئوپولتیک شیعه تنها به جهان اسلام با تمام وسعتش مربوط نمی شود. «ژان پی یر شونمان» در کتابش به نام «سبز و سیاه» اشاره کرده است که: مرکز ثقل جهان عرب از بیست سال پیش، از مدیترانه به خلیج [فارس] منتقل شده است و اگر بخواهیم به تعبیر دیگر بگوییم به نظر می رسد که مرکز ثقل جهان عرب از مناطق کاملاً سنی به طرف مناطق شیعی - سنی کشیده شده است. در این راستا، تنش های موجود، به دلیل گسترش طلبی شیعه و یا صف بندی های انجام شده در برابر آن به ورای جهان اسلام سرایت پیدا کرد و به تمام سیستم بین المللی مربوط می شود. (5)

پی‌نوشت‌ها:

1.مدیر بقیة الله اسلامیک سنتر.
2. «مجله موعود»، ش 19.
3. پیش گویی های نوسترداموس، قسمت چهارم.
4. تهاجم یا تفاوت فرهنگی، حسن بلخاری، ص 93.
5. ژئوپولتیک شیعه، ترجمه ی دکتر علیرضا قاسم آقا، ص 14- 15.

منبع: نقش اجتماعی انتظار، شماره ی نشریه: 2100





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.