شهادت در میان آب و خون

چند روزی بود که از طرف لشکر مأموریت یافته بودیم تا محلی را برای استقرار آتشبار در نزدیکی محورعملیات آماده کنیم. شب ها به منطقه می رفتیم و
چهارشنبه، 25 مرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شهادت در میان آب و خون
شهادت در میان آب و خون (1)

نویسنده: مسعود نادری



 
چند روزی بود که از طرف لشکر مأموریت یافته بودیم تا محلی را برای استقرار آتشبار در نزدیکی محورعملیات آماده کنیم. شب ها به منطقه می رفتیم و تا نزدیک صبح با بولدوزر کار می کردیم و قبل از طلوع سپیده محور را ترک می کردیم، چون نیروهای بعثی روی ارتفاع 1830 مستقر بودند و از آنجا دید کاملی روی مناطق اطراف داشتند. در فاصله حدود 200 متر جلوتر از ما دیدگاه «سرسول» قرار داشت که از نظر راهبردی از اهمیت بسیاری برخوردار بود و دیده بان های دشمن روی این محل ثبت تیر(2) کرده بودند.
سرانجام پس از سه شب تلاش مستمر و 48 ساعت قبل از شروع عملیات، موضع آتشبار آماده شد و نیروهای خودی شبانه در آن استقرار یافتند، اما به علت ناامنی منطقه، تدارکات موضع به وسیله چند رأس قاطر انجام می گرفت. در مدخل ورودی موضع هم تک درختی قرار داشت که جوی آب کوچکی از کنارش می گذشت و برای مصارف غیرآشامیدنی از آن استفاده می کردیم.
این محل نیز از مناطقی بود که دشمن روی آن ثبت تیرانجام داده بود. بچه های ما بارها هنگام برداشتن آب، هدف گلوله های نیروهای بعثی قرار گرفته بودند. به دلیل نزدیکی به زمان شروع عملیات، عبور و مرورخودروها
قطع شده بود. سکوت سنگین حاکم بر منطقه، نیروهای بعثی را دچار تردید کرد به طوری که ساعت ها مواضع را زیر آتش خود گرفتند، اما چیزی عایدشان نشد.
نیمه های شب، نیروهای پیاده خودی از کنار آتشبار ما گذشته و درمحل های از پیش تعیین شده، در خطوط مقدم مستقر گشتند. سرانجام عملیات رزمندگان اسلام در ساعت 2 بامداد 1364/6/18 با رمز «یا مولای متقیان» آغاز شد. بچه ها در همان ابتدا به اهداف از پیش تعیین شده دست یافتند و آمارگیری همچنان ادامه داشت.
از ساعات اولیه ی صبح بالگردهای دشمن، «هلی برن»(3) نیروهای تازه نفس و مهمات خود را آغاز کردند. هواپیماهای دشمن یک لحظه هم حملات خود را قطع نمی کردند. بچه ها هم با بستن ماسوره زمانی به توپ ها، رعب و وحشت عجیبی در دل خلبان های بعثی ایجاد کرده بودند. آتشبار ما هم شناسایی شده بود و گلوله های توپخانه دشمن همچون بارانی از آتش بر سرما می بارید. هوا رفته رفته گرم تر می شد. جاده ی تدارکاتی هم بسته شده بود و خودروها به هیچ وجه نمی توانستند از جاده عبور کنند. یکی از آمبولانس ها نیز در حین تخلیه مجروحین، هدف قرار گرفت و تعدادی از بچه ها به شهادت رسیدند.
مهمات و آذوقه ی ما رو به اتمام بود. خستگی وتشنگی به تدریج بر بچه ها غلبه می کرد. من همراه چند نفر دیگر، در سنگر مخابرات سرگرم برقراری ارتباط با دیده بان ها و فرمانده گردان بودم. در کنار سنگر مخابرات هدایت آتش قرار داشت که بچه ها در آن به شدت مشغول دریافت و ارسال عناصر تیر به پای قبضه بودند. به فاصله دو مترجلوترازما خاکریزی قرار داشت که بر اثر اصابت گلوله های مستقیم تانک های دشمن، به تدریج از ارتفاع آن کاسته شده بود. یکی از سربازان مخابرات به نام «جاوید جهانبانی » در حال پر کردن گونی های خاک و چیدن آن در جلوی سنگر مخابرات بود تا حفاظتی برای سنگرایجاد کند.
درهمین حین خودرویی توجهم را جلب کرد تا با سرعت از زیر آتش سنگین دشمن می گذشت و به ما نزدیک می شد. گلوله های توپ و خمپاره با فاصله کمی دراطراف خودرو به زمین اصابت می کرد، ولی خودرو همچنان به سوی مواضع ما پیش می آمد. پس ازچند دقیقه، خودروی تویوتا، که حامل تانکرآب بود، جلوی سنگر مخابرات توقف کرد. گروهبان «اسماعیل سلیمی » و «سرباز سلیمی» با رشادت تمام تانکر آب را از زیرآتش بر حجم دشمن بعثی عبور دادند تا لب های تشنه رزمندگان اسلام را سیراب کنند.
از کنار هر قبضه یک نفر به پای تانکر آب می رفت تا برای بقیه نیز آب ببرد، اما هنوز چند لحظه ای نگذشته بود که انفجار شدیدی مرا به دیوار سنگر کوبید. عینکم را در اثر شدت ضربه خرد شد و خون از سرو صورتم جاری شد. به خاطر موج انفجار و برخورد با دیوار، سرم گیج رفت. درد شدیدی داشتم. پس از چند دقیقه به خودم آمدم. نگاهی به بدنم انداختم. هیچ زخمی بر تن نداشتم. خونی هم که ازسر جاری بود متعلق به کس دیگری بود.
به طرف تانکر آب برگشتم. صحنه دلخراش و درد آوری را در برابر خود مشاهده کردم ؛ اصابت مستقیم گلوله خمپاره به تانکر آب، آن را تکه تکه کرده بود و بچه ها در میان آب، در خون خود غلتیده بودند.
همه ی بچه ها برمظلومیت آنها می گریستند. آن شب دریکی از سنگرها شام غریبان این شهدای عزیز برگزار شد؛ شهدایی که با لب عطشان از دنیا رفتند.

پی نوشت ها :

1. جعفری، مجتبی، در محاصره، ص 121-118؛ محمد رسول شیرازی، سروان توپخانه.
2. ثبت تیر : استقرار مرکز مستطیل پراکندگی روی نقطه تنظیم (نقطه ثبت تیر) که شامل ثبت تیر عرضی و زمانی می باشد.
3.هلی برن : پیاده کردن نیرو به وسیله بالگرد در پشت نیروهای دشمن.

منبع : نادری مسعود /در خاطرت دفاع مقدس/ انتشارات ایران سبز جاپ اول / تهران 1386-

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.