10 فیلم بزرگ سال 90 با ذائقه بازیبازها!

تک تک کارشناسان سینمایی چشم به عملکرد و فروش فیلم های بهاری و تابستانی امسال دوخته اند. تا بلکه کابوس رکود پارسال تکرار نشود.
پنجشنبه، 26 مرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
10 فیلم بزرگ سال 90 با ذائقه بازیبازها!
 10 فیلم بزرگ سال 90 با ذائقه بازیبازها!
 

نویسنده: یاشار ذولفقاریان



 
Coming soon

سال پر دردسر

تک تک کارشناسان سینمایی چشم به عملکرد و فروش فیلم های بهاری و تابستانی امسال دوخته اند. تا بلکه کابوس رکود پارسال تکرار نشود. سال گذشته فیلم های نظیر iron man و A-Team همگی پایین تر از حد انتظار ظاهر شدند. به ویژه اثر جنجالی مارول که از نظر کیفی نیز در وضع ناخوشایندی قرار داشت. در همین دوره «ام. نایت شیامالان» در قالب Airbender Last بدترین فیلم کارنامه اخیراً نه چندان درخشانش را نمایش داد که جز فروش قابل قبول هفته اول، چیزی عاید وی و استدیو نکرد. البته جدای تمشک طلایی بدترین فیلم سال هم چنین مشخص شد قرار ندادن دو فیلم - بازی Tekken و King of Figthere در فهرست 10 فیلم سال گذشته حرکتی به جا بوده؛ چرا که این دو به راحتی در زمره بدترین های تاریخ سینما و حتی پست تر از دیگر فیلم های ساخته شده بر اساس عناوین مبارزه ای چون Fighter street و Mortal kombat قرار می گیرند. پیش بینی اشتباهی که دست کم به نگارنده این مقاله محدود نشده و حتی خود هالیوود را هم غافلگیر کرد. فیلم Prince of persia بود که با وجود اکران نیمه تابستانی، حضور تهیه کننده ای چون بروکهیمر و حتی بودجه و تبلیغات بسیار گزاف، در بعد فروش اصلاً نتوانست توقع ها را برآورده کند.
از دید کیفی نیز کارگردان کم کارش زمین و زمان را به هم بافته و همه تقصیرها را گردن بازی اصلی of time sands انداخت. البته وقتی کسی یک دقیقه هم شاهکار مکنر و ubisoft را بازی نکرده باشد، معلوم است که ضعف های دراماتیک و رمانتیک کارش را به ناحق به گردن آن جواهر هنر هشتم بیندازد. عنوانی که از بُعد تقابل دو شخصیت اصلی اش حتی از برخی اسطوره های دنیای سینما جلوتر است.
در شرایطی که عموم بلاک باسترهای پر امید هالیوودی یکی از یکی کم فروش تر و بدتر ظاهر شدند. دو عنصر خوش سابقه یعنی کریستفر نولان و استدیوی پیکسار به کمک Inception و Toy story3 نه تنها با فروش شان کمی زخم های صاحبان سینماها را التیام بخشیدند، بلکه در پایان سال خود را به فهرست 10 کاندیدای جایزه اسکار بهترین فیلم رساندند. البته اعضای مسن آکادمی بار دیگر بیگانگی خود با دنیای مدرن و نسل حاضر را به اثبات رسانده و به انتخاب های کلیشه ای بسنده کردند. و اما امسال، بیشتر گزینه های لیست امسال در یک بازه مشخص و بسیار نزدیک به هم اکران می شوند. این که چرا همه تهیه کنندگان می خواهند آثار پرهزینه شان در فاصله ی ماه های اردیبهشت، خرداد و تیر اکران شود. بحث دیگری است. البته حداقل امسال از ابرغول های سینمایی ویژه در فصل تابستان خبری نیست. خدا سال بعد را به خیر کند که فیلم Avengers با حضور بیشتر قهرمانان مارول، دنباله Dark knight و بالاخره Reboot مرد عنکبوتی احتمالاً در یک دوره زمانی فشرده به نمایش درخواهند آمد و حتی ممکن است قسمت بعدی ماجراهای Wolverine هم به آن ها بپیوند!؛ طبق معمول هر سال باید یادآوری کنیم گزینش فیلم های این مقاله بر اساس فاکتورهای مختلف و نه صرفاً کیفیت و فروش احتمالی صورت گرفته است. تعدادی از آثار درجه یک و خوب سال هم به دلیل های مختلف به جرگه 10 تای حاضر راه نیافته اند که این امر نشان از بد یا ضعیف بودن آن ها ندارد. اول از همه Mission Impossible با زیرعنوان Ghost protocol وجود دارد که قرار است سکوی پرتاب تام کروز به دوران اوجش باشد. کارگردان کارتون های تحسین شده پیکسار مثل Incredibles و Ratatouille یعنی بِرَد برد (Brad Bird) پشت دوربین این فیلم زنده قرار گرفته و جرمی رنر، ستاره Hurt Locker هم در ماموریت جدید، ایتن هانت را همراهی خواهد کرد. متأسفانه به دلیل نبود عکس، پوستر و اطلاعات کافی از این عنوان در زمان نگارش مقاله، از گنجاندن آن صرف نظر کردیم؛ اما اگر خدا بخواهد در آینده و سر فرصت مفصل در موردش بحث خواهیم کرد. ساخته اخیر دیوید فینچر یعنی Girl with هم وضعیتی مشابه دارد. بزرگ ترین غایبان لیست که شامل شرایط اشاره شده نمی شوند. Immortals (نامیراها) و super 8 هستند. نامیراها پیش تر به نام War of the Gods شناخته می شد که عملاً آن را به یک اقتباس غیر رسمی از God of war تبدیل می کرد. نهایتاً در پی همین بحث های شباهت عنوان به سری معروف سونی و فیلم clash of the Titans، نام آن به Immortals تغییر یافت. عاملی که مانع ورود نبرد افسانه های یونان قدیم به جمع 10 تای نهایی شده، حضور دو تن از تهیه کنندگان فیلم ضعیف و بی محتوای 300 در پشت آن است. کارگردان نامیراها یعنی تارسم سینگ هم مثل زک اسنایدر شهرتش را مدیون ظاهر و قالب بصری فیلم هایش است و نه داستان های آن ها. به امید این که به لطف موضوع خدایان المپ و محوریت نبرد با Hyperion، جنبه های توهین آمیز و نژادپرستانه اثر قبلی در تهیه کننده از بین رفته باشند. این فیلم همزمان با بازی عظیم یک دنیای فانتزی دیگر یعنی Skyrim در تاریخ 11-11-11 به نمایش درمی آید. غایب دیگر فهرست ما یعنی سوپر 8 تا چندی پیش صرفاً یک تکنیک فیلمبرداری محسوب می شد اما به تازگی کارگردان جدیدترین star Trek یعنی جی جی آبرامز آنرا به یک داستان سینمایی تبدیل کرده است. حاصل کار وی ادای دینی است به آثار قدیمی استیون اسپیلبرگ چون ET و برخورد نزدیک از نوع سوم. اما پیش از آمدن موجود فضایی و ناشناخته ی این فیلم جدید آبرامز، سینما دوستان باید خود را برای یک سفر دریایی جدید آماده کنند.

دزدان دریایی کارائیب، سوار بر موج های ناشناخته

جانی دپ برای بار چهارم در کالبد کاپیتان جگ اسپارو قرار می گیرد؛ ولی این بار نه از کارگردان آثار قبلی خبری هست و نه بازیگران دو نقش ویل الیزابت (اورلاندو بلوم و کایرانایتلی). در ماجرای چهارم، کسی جک را همراهی می کند که خلق و خویی مشابه او دارد. آنجلیکا با بازی «پنه لوپه» در سفر جدید جک به دنبال فواره جوانی (Fountain of Youth) او را همراهی می کند. جستجو برای منبع جوانی ابدی که در پایان قسمت سوم دزدان دریایی با سرقت کشتی جک آغاز شده بود، جوانی آبدی که در پایان قسمت سوم دزدان دریایی با سرقت کشتی جک آغاز شده بود. با حضور همکار قدیمی دپ یعنی جفری راش در نقش کاپیتان باربوسا ادامه پیدا می کند. شرکت های اروپایی و سربازان ملکه ی انگلیس هم گوشه چشمی به این گنج ماورایی داشته و در قبالش حتی حاضرند به جک کمک کنند. البته ظهور دزد دریای افسانه ای یعنی Blackbeard با هنرنمایی ایان مک شین بازیگر سریال تحسین شده Deadwood، مشکلات قهرمانان دو چندان می شود. اوضاع خیلی سریع از قبل هم پیچیده تر می شود؛ چرا که رسیدن به مقصد نیاز به شکار یک پری دریایی دارد. البته این موجودات برخلاف نمونه های مهربان کارتون های دیزنی، عموماً خطرناک و مرگبار هستند. تعدادی زامبی هم در این سفر ظاهر می شوند تا فیلم تا حدی به pirates vs undead تبدیل شود! کارگردان فیلم شیکاگو و خاطرات یک گیشا یعنی راب مارشال در پشت دوربین جانشین «گر وربینسکی» شده؛ اما جری بروکهیمر همچنان تهیه کننده این سفر دریایی است.

ماشین های 2 و کونک فو پاندای 2

در پله نهم، کمی تقلب کرده و دو فیلم را در یک رتبه قرار داده ایم. علت این کار، نگرانی سینما دوستان از عملکرد هر دو اثر است. Cars 1 تنها اثر عموماً منفور و پایین تر از حد انتظار pixar محسوب شده و هیچ کس توقع دیدن دنباله اش را نداشت. قسمت دوم با حضور دوبلورهای جدیدی چون مایکل کین و بروس کمپبل داستان جاسوسی محور دارد و آمده تا فرصتی برای جبران اشتباه گذشته استدیو باشد. مک کوبین و میتر این بار وارد رقابت های جهانی شده و به کمک ماشین های مرموز جدید باید یک توطئه جهانی را خنثی کنند! از بخت بد قهرمانان چهارچرخ، تریلرها و کلپ های نمایش داده شده از این عنوان اصلاً امیدوارکننده نیستند. بر همین اساس است که پیکسار باید از خودش بپرسد آیا می تواند موفقیت دو دنباله اسباب بازی محور را برای این ماشین ها تکرار کند؟ در سوی دیگر جنگ کارتون ها، اثر جدید استودیوی works-Dream دنباله ای است بر یکی از موفق ترین و به نوعی تحسین شده ترین کارهای آن ها یعنی کونگ فو پاندا که برخی حتی آن را با بهترین پیکسار مقایسه کرده اند. ماموریت جدید پاندا و یارانش، دفاع از روح کونگ فو در برابر دشمنی است که می خواهد خود روح و فلسفه ی این هنر رزمی را نابود کند. جالب ترین امتیاز داستان قسمت دوم؛ استفاده از صدای «زان کلود ون دام» به جای یک استاد کروکودیل است! مشکل این کارتون اینجاست که دیگر دنباله های دریم ورکس مثل شرک 2-4 و ماداگاسکار 2 بشدت نسبت به اصلی ها افت کرده و کلیپ های نمایش داده شده از این پاندای جدید هم اصلاً طراوت قسمت اول را ندارند.

Green Lantern (گرین لنترن)

شرکت DC که تاکنون فقط به پشتوانه شوالیه سیاه در جنگ فیلم های کامیک بوکی باقی مانده، قصد دارد با Green Lantern یکی دیگر از شخصیت های قدیمی خود را به سینما دوستان معرفی کند. رایان رینولدز (olds-Ryan Reyn) در نقش هل جردن ظاهر می شود، کسی که طی یک حادثه شگفت، حلقه ای سبز رنگ را از دست یک بیگانه در حال مرگ می گیرد. این حلقه به گروهی از نگهبانان جهان به نام گرین لنترن ها تعلق دارد و صاحبش می تواند فکر را به واقعیت تبدیل کند. بازی دوستان احتمالاً انسانی است که به جمع نگهبانان کهکشانی پیوسته و باید علاوه بر مبارزه با موجود ماورایی و جهان خواری به نام parallax، با حسادت و برخورد سرد برخی یاران بیگانه و جدیدش کنار بیاید. علاوه بر رینولدز، مارک استرانگ (kiss-Ass و شرلوک هلمز) به عنوان یکی دیگر از گرین لنترن ها در فیلم حضور دارد. مسوولیت ساخت این عنوان را مارتین کمپبل برعهده گرفته، کسی که آخرین جیمز باندش یعنی کازینو رویال ( casino Royale) دل بیشتر سینماروها را به دست آورد. تریلر نخستین نمایش داده شده از این فیلم، با انواع شوخی های مشابه آثار مایکل بی خیلی ها را ناامید کرد. بسیاری از DC دوستان هم از نحوه بازی رینولدز در نقش جردن راضی نیستند و از افکت مصنوعی و کامپیوتری نقاب وی بجای نمونه واقعی شکایت دارند. خوشبختانه کلیپ 4 دقیقه ای پخش شده از سوی استدیوی برادران وارنر در جریان نمایشگاه Wondercon، به لطف حضور سیاره افسانه ای Oa و برخی سکانس های جذاب ادای سوگند ویژه گرین لنترن ها، کمی خیال خوانندگان کامیک بوک ها را راحت کرد؛ ولی بعید است کمپبل بتواند خاطره کارهای DC محور نولان را زنده کند.

Thor (ثور)

از DC به Marvel برویم. در پاسخ یک قهرمان DC، مارول با 2 قهرمان خود آمده که در این جا ارباب رعد برق افسانه های نورس یعنی ثور برای نبرد کامیک بوکی برگزیده شده است.
در فیلم ثور، Chirs Hemsworth در قالب ابرقهرمان پتک به دست ظاهر می شود. او جوانی است بسیار قدرتمند اما کله شق و مغرور که با بی توجهی خود، صلح میان غول های یخی و خدایان Asgard را به خطر انداخته است. این دنیای مخصوص خدایان مانند سیاره عجیب oa، در فیلم Green Lantern، بیشتر با تمرکز بر جلوه های ویژه کامپیوتری کار شده؛ اما انتقادهای کمتری نسبت به فیلم DC دریافت کرده است. پدر او odin با بازی آنتونی هاپکینز، قدرت های ثور را به عنوان مجازات از او گرفته و پسرش را به کره زمین تبعید می کند. در این بین برادر حیله گر وی یعنی لوکی (loki) جای ثور را گفته و با مرگ پدرش به قدرت می رسد. او که سال ها زیر سایه برادر بزرگترش به دام افتاده بود، با قدرت ها و موقعیت جدید خویش، نظم همه کائنات را به خطر می اندازد. در سوی دیگر کهکشان، زن پژوهشگری به نام جین فاستر (ناتالی پورتمن) ثور را روی زمین پیدا کرده و شروع به پژوهش در مورد این مرد شگفت و ادعاهایش می کند. البته نیک فیوری با بازی ساموئل ال جکسون و گروه S.H.I.E.L.D هم به دنبال او و پتکش می رود. د پایان بخش Credits فیلم Iron Man 2، اشاره ای کوتاه به ماجرای سقوط ثور و Mjollnir وجود داشت که نقش آن عنوان و فیلم حضور را در شکل گیری اثر نهایی مارول یعنی The Avengers نشان می دهد. فیلمی که با حضور همه قهرمانان Marvel از جمله مرد آهنین، ثور، هالک و ... هم اکنون در حال فیلمبرداری است. نکته جالب در پشت دوربین ثور، به کارگردان تئاتری آن یعنی کنت برانا برمی گردد که پیش تر فیلم هایی نظیر هملت و هنری پنجم را ساخته است. نقدهای نخستین اثر عموماً مثبت بوده و نوید اثری را می دهند که حداقل بتواند لکه iron man2 را از پیشینه کارهای داخلی مارول پاک کند.

شرلوک هلمز، بازی سایه ها

ساخت یک فیلم اکشن کمدی در سال 2009 بر اساس شخصیت کلاسیک شرلوک هلمز سر و صدای خیلی از طرفداران کتاب های سر آرتور کنن دوبل را درآورد. هرچند باید به خاطر ایجاد تغییرات ریز و درشت در کتب اصلی، تاحدی حق را به معترضان داد، اما از جذابیت و روحیه سرگرم کننده فیلم گای ریچی هم نباید گذشت. رابرت داونی جونیور که با انرژی مخصوصش به هولمز جان داده بود، در فیلم دوم باید با دشمن اصلی خود دست و پنجه نرم کند؛ همین طور که بتمن در دنباله Batman Begins با جوکر زورآزمایی کرد. البته زورآزمایی هولمز و پروفسور موریارتی (Moriarty، با بازی جرد هریس) از نوع ذهنی خواهد بود. همان طور که Adler در پایان فیلم اول اشاره کرد، موریاتی از بعد هوش و ذکاوت چیزی از خود هولمز کم ندارد؛ اما در پلیدی و زیرکی بی نهایت از وی سرتر است. متأسفانه این پروفسور بدجنس، ابزار مخصوص کنترل از راه دور به کمک امواج الکترومغناطیسی را هم از لرد بلک وود در پایان فیلم قبلی دزدیده تا نقشه شومش را عملی کند. این جاست که هولمز باید علاوه بر یار همیشگی اش، دکتر واتسون (با بازگشت جود لا)، از برادر بزرگ تر خود هم کمک بگیرد. استفن فرای که پیش تر در فیلم هایی چون V for vendetta ظاهر شده و نقش گوینده راهنما را در هر دو بازی Little Big planet برعهده داشته، در اینجا به Holmes Mycroft جان بخشیده؛ کسی که قدرت تشخیص و تحلیلش حتی از برادر نابغه اش فراتر می رود. Noomi Rapace، بازیگر نسخه سوئدی دختری با خالکوبی اژدها هم به گروه بازیگران گای ریچی پیوسته است. جوئل سیلور و گای ریچی همچنان پشت دوربین به عنوان کارگردان و تهیه کننده حضور دارند.

کابوی و بیگانه ها

یک خبر بد: جان فاورو وظیفه کارگردانی Iron Man3 را برعهده نخواهد داشت. یک خبر خوب: او فیلمی تحت عنوان کابوی ها و بیگانه ها ساخته است. این کارگردان خوش ذوق موجودات فضایی را به جان دولت های مدرن نیانداخته و در عوض آن ها را بر سر گاوچران های بی تمدن چند قرن پیش خراب می کند! جیمز باند کنونی سینما یعنی دانیل کریگ در این فیلم ناگهان در محیطی دورافتاده به هوش آمده و خود را به نزدیک ترین شهر ممکن می رساند. او همه چیز را فراموش کرده و نمی داند که قطعه عجیب و الکتریکی مانند دور دستش از کجا آمده است. قهرمان داستان در ابتدا با دشمنی کلنل دلرهاید روبرو می شود. بازیگر قدیمی، هریسون فرد در نقش این فرد بدخلق فرو رفته که بزودی مجبور می گردد خصومت خود با جیک (شخصیت کریگ) را کنار بگذارد. موجودات بیگانه با سفینه های عجیب در آسمان ظاهر شده و زندگی همه ساکنان شهر را به خطر می اندازند. داستان وقتی جالب تر می شود که جیک به کمک شلیک انرژی عجیب دستبندش، یکی از شبه بشقاب پرنده های مهاجم را منهدم کرده و موفق می شود در برابر دشمنان ماورایی قد علم کند. در این میان زن مرموزی به نام «الا» در شهر زندگی می کند که جیک را شناخته و ارتباط ویژه ای با گذشته تراژیک و آینده شگفت او دارد. بازیگر زن فیلم Tron Legacy یعنی اولویا وایلد در نقش «الا» ظاهر شده، کسی که در کنار سایر عوامل کابوی ها و بیگانه ها مجبور به امتحان بازی Red Dead Redemption شده است. فاورو که خودش بازیبازی قهار است، عموم بازیگران و همکارانش را برای هر چه بیشتر فرو رفتن در جو یک دنیای وسترن، وادار به این کار کرده است! نکته مهم به استدیوی پشت این فیلم یعنی Universal مربوط می شود که در چند سال اخیر به جز سری Fast & Furious ، هیچ فیلم زنده و پرفروش و موفقی نداشته و کابوی ها و بیگانه ها می تواند شانش بازگشت این شرکت به جرگه رقبای اصلی هالیوود باشد.

ترنفسفرمرز: تاریکی ماه

چه اتفاقی افتاده است؟ چطور دنباله ترنسفرمرز 2 که تعداد زیادی تمشک بدترین فیلم سال 2009 را شکار کرده است و در مجله خودمان هم آن قدر از آن بد گفتیم، به فهرست امسال راه یافته است؟ دلیل این پدیده شگفت به عذرخواهی علنی مایکل بی و همکارانش در مورد فیلم دوم مربوط می شود. آن ها با صراحت به افتضاح بودن آن اثر اعتراف کرده و قول داده اند فیلم سوم را جدی تر، محکم تر و صد البته سیاه تر از قبل بسازند. حتی گروه Linkin park هم این بار آهنگی آرام و غم انگیز را به جای تم های سریع و شاد فیلم های قبلی برای ساندترک این اثر برگزیده است. در این فیلم، رازی که دولت آمریکا سال ها از مرد جهان مخفی نگه داشته لو می رود. قضیه از این قرار است که بقایای تعدادی روبات عظیم الجثه و یک پایگاه پیشرفته، سال ها پیش روی ماه کشف شده بودند. در پشت پرده و در اعماق ماه زمین، گنجینه ای از رازهای Cybdrtorn مخفی شده بود که اکنون همه از وجودش باخبر شده اند. این بار دیگر از جنگ های کوچک خبری نیست و فیلم حاضر به سبک Battle LA و جنگ دنیاها، با حمله گسترده و همه جانبه بیگانگان (Decepticon ها) به زمین آغاز می شود. ظاهراً مایکل بی روبات shockwave را به عنوان شخصیت منفی اصلی برگزیده و در عوض sentinel prime را برای کمک به آپتیموس وارد داستان کرده است. نکته بسیار جالب به کنار گذاشته شدن جنجالی مگان فاکس و استخدام بازیگری جدید به جای او برمی گردد. بسته به این که بیشتر به ظاهر یک هنرپیشه اهمیت بدهیم یا هنر بازیگری وی، این حرکت می تواند خبری بسیار بد یا بسیارخوب باشد، شیا لابوف و دیگر هنرپیشگان اصلی فیلم سر جای شان باقی مانده و حتی بازیگری چون جان مالکوویچ به آن ها پیوسته است. این عنوان به شکل 3 بعدی فیلمبرداری شده و کسانی که گزیده سکانس های اکشن آن را دیده اند، حسابی شیفته اثر جدید بی گشته اند.

مردان X- نختسین کلاس

جهش یافته ها آغاز می کنند! هرچند این فیلم روند Reboot های موسوم این روزها مثل spider - Man Amazing را طی نکرده و با پیروی از مسیر کلی 4 فیلم پیشین X-Men ساخته شده؛ اما تقریباً تمام بازیگران آن جوان و کم سن و سال تر هستند. هدف این تازه واردان، پرداختن به روزهای نخست شگل گیری تیم های جهش یافتگان است. جیمز مک آووی و مایکل فسبندر، جای پاتریک استوارت و پان مک کلن را گرفته اند، و بازیگران مسن تری چون کوین بیکن و اولیور پلت هم تیم بازیگران جوان تر First class را همراهی می کنند. Brotherhood مخصوص و مرگبار مگنتو در این فیلم هنوز شکل نگرفته و در عوض او به همراه پروفسور X قصد کمک به همه ساکنان زمین اعم از جهش یافته غیرجهش یافته را دارد. کارگردان نخستین کلاس یعنی متیو وان، از مگنتوی اثرش به عنوان نوعی جیمز باند با قدرت های ماورایی یاد کرده است؛ کسی که به جنگ مأموران و تسلیحات شوروی رفته و باید با رقبایی عجیب در قالب Hellfire club پیکار کند. بدبختانه تمثیل های وان به داستان های باند محدود نشده و او حتی حاضر شد فیلمش را ترکیبی از آن عناوین و Twilght بخواند. البته با دیدن واکنش های منفی دوست داران X-Men، تهیه کنندگان خیلی سریع قسمت دوم تشبیه وی را کم رنگ جلوه داده و با کلیپ ها و تریلرهای جدی و جذاب، به جبران خسارت پرداختند دو فیلم پیشین وان، یعنی stardust و kick-Ass با وجود اقتباس از آثار محبوب و تحسین شده، هرگز به عناوین پرفروش و موفقی از لحاظ تجاری تبدیل نشدند. امیدواریم این پیشینه تجاری نه چندان درخشان موجب سوء استفاده دستکاری فاکس در کار این فیلمساز نشده باشد. در زمان باقی مانده تماشای 2 تریلر نهایی این فیلم را به همه خوانندگان عزیز توصیه می کنم.

هری پاتر و یادگاران مرگ

فیلم های هری پاتر رفتاری شبیه یک خط با شیب ثابت روی منحنی X-Y را دارند. نخستین فیلم سری، تم و ظاهری شدیداً کودکانه و شاد داشت اما هر بار که بر شماره ی قسمت داستان های پسرک جادوگر افزوده شد، دنیای وی تیره تر و قصه هایش همانند وی بزرگسالانه تر شدند تا این که در قسمت های پنجم و ششم عملاً فضاسازی و رنگ بندی فیلم از حالت فانتزی آثاری پیشین جداشده و در سیاهی مطلق غرق شد. قسمت اول داستان پایانی هری پاتر با نام Hallows Deathly سال گذشته به اکران درآمد و هرچند از دید منتقدان عنوانی خوب لقب گرفت؛ اما بیشتر دوستداران کتاب و سینما عاشق تم و داستان فوق العاده تاریک آن شدند. رخدادهای عجیب و دور از انتظار کتاب و فیلم پایانی به قدری تأثیرگذار بودند که برخی حتی آن را با Dark knight مقایسه کردند! فارغ از این مقایسه غیرعادی، خود فیلم بیشتر حکم مقدمه چینی برای نبرد نهایی میان ولد مورت پلید و پسر جادوگر را دارد که باید همه چیز را در راه شکست ارتش تاریکی فدا کند. در واقع اصل داستان و رخدادهای مهم کتاب در این دنباله پایانی رخ می دهد. استدیوی وارنر همحساب ویژه ای روی عنوان نهایی باز کرده را که از یک طرف در غیاب Inception و Batman ها، هری پاتر مهم ترین فیلم تابستان آن هاست و از سوی دیگر این آخرین فرصت برای پول درآوردن از داستان های فوق محبوب جی.کی.رولینگ محسوب می شود. این فیلم برخلاف قسمت قبلی به صورت سه بعدی اکران خواهد شد که از بعد قیمت بالای بلیت، کمک شایانی به فروش آن خواهد کرد؛ اما سه بعدی سازی پس از فیلمبرداری احتمالاً با انتقاد روبرو خواهد شد آیا David Yates می تواند این سری پر فراز و نشیب و طولانی را با موفقیت به پایان برساند؟ شنیده ها و کیفیت دو تجربه پیشین او نوید پاسخی مثبت به پرسش مطرح شده را می دهند.

ماجرهای تن تن، راز تک شاخ

تن تن را بیشتر ایرانی ها را می شناسند. کارتون های این شخصیت بارها از تلویزیون پخش شده و کتاب هایش هم در کشورمان طرفداران قابل توجهی دارد. البته شهرت مخلوق پرطرفدار Georges Remi تنها دلیل حضور او در رأس فهرست نیست. راز صعود این تک شاخ، وجود دو تن از بهترین فیلمسازان حال جهان یعنی پیتر جکسون و استیون اسپیلبرگ در پشت دوربین مجازی این اقتباس سینمایی است. اما چرا دوربین مجازی؟ این فیلم نه به صورت زنده، بلکه با فیلمبرداری دیجیتال به سبک آثار اخیر رابرت زمکیس ضبط شده است. نگران نباشید! برخلاف ظاهر شخصیت های Beowulf یا Achritmas carol که در انتهای Uncanny valley به دام افتاده بودند (توضیحات بیشتر در شماره 32 و مقاله فیلم Avatar)، اثر جدید جکسون و اسپیلبرگ با همکاری ابر استدیوی جلوه های ویژه Weta خلق آن همانند Navi ها باورپذیر جلوه کنند. نزدیک 3 سال کار پس از تولید روی این پروژه ی سنگین Jami Bell نقش اصلی اش را ایفا می کند، صورت گرفته است. بل که ظاهرش با کمی گریمی شدیداً به خود تن تن شبیه می شود، در این داستان برای اولین بار با کاپیتان هداک ملاقات می کند. یار همیشگی جکسون یعنی اندی سرکیس به جای کاپیتان محبوب هنرنمایی کرده و ستاره Hot fuzz، یعنی سایمون پگ هم در نقش دو کارگاه دست و پا چلفتی دوپونت ها فرو می رود. البته دوپونت ها در نسخه های غیر فرانسوی نظیر این فیلم، به تامسون ها بدل شده اند. تیم تازه متحد شده قهرمانان ما رهسپار سفری جهت کشف گنج گمشده و مخفی جد بزرگ کاپیتانی به نام سرفرانسیس می شوند که مطمئناً هیچ نسبتی با سرفرانسیس بازی های Uncharted ندارد. هرچند این فیلم اثری است دو نفره اما کار اصلی کارگردانی توسط اسپیلبرگ انجام شده و در عوض این جکسون است که مسوولیت پررنگ تر را در فیلم دوم بانام احتمالی زندانیان خورشید برعهده دارد. به امید این که این دو فیلمساز به کمک استدیوی Weta و تکنیک های مدرن جیمز کامرون بتوانند بالاخره بازیگران مجازی را از دره ی آزار دهنده ی Uncanny خارج ساخته و تن تنی شایسته بر پرده نره ای ترسیم کنند.
منبع: نشریه بازی رایانه، شماره 42.

 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط