منبع:راسخون
مقدمه :
در این مقاله که پیرامون اصلاح الگوی مصرف در فرهنگ اسلامی است، مفهوم الگوی مصرف یعنی داشتن معیار جهت درست مصرف کردن مورد بررسی قرار میگیرد. مصرف درست جهت جلوگیری از بسیاری از کمبود ها و اسرافها میشود، به طوری که چه بسیار مسائل سخت اقتصادی که با مصرف صحیح قابل حل میباشد. در این مقاله با استفاده از آیات و روایات و کتابهای موجود به بحث و بررسی موضوع مصرف پرداخته شده است. ضرورت این موضوع از آن جهت است که در جامعه امروز پدیده ناهمگون مصرف زدگی دامن گیر افراد جامعه شده است. به نحوی که مردم برای مصرف کردن به دنبال الگوپذیری هستند پس چه الگویی بهتر از دین مبین اسلام تا راه سعادت دنیا و آخرت برای اجتماع فراهم گردد. موانع این تحقیق از جمله کم بودن منابع پیرامون اقتصاد اسلامی و مسائلی از این دست میباشد. موارد مطرح شده در این مقاله، قواعد مصرف در فرهنگ دینی چیست؟ معیارهای تشخیص اسراف و تبذیر را نام ببرید؛ و ... عناوین جزئی مطرح شده از جمله رعایت اعتدال در مصرف یعنی چه؟ اسراف و تبذیر به چه معناست؟ مصرف کالا به چه معنایی است؟ آیا مصرف کالای زیان بار برای بدن اسراف است؟ و ...رعایت اعتدال
همان طور که در قبل گذشت، یکی از اصول حاکم بر عموم دستورات اسلام، اصل اعتدال و میانه روی است و مصرف نیز از این قانون مستثنی نیست. البته اگر انسان به حدی از اعتدال روحی دست یابد که بتواند با زهد و قناعت زندگی کند، بدون شک بهتر و به سعادت نزدیکتر است، لکن اگر نتوانست خود را به چنین مرحله ای برساند لازم است لااقل در بهره گیری از امکانات و نعمتهای الهی، جانب اعتدال و قوام را از دست ندهد. «قوام» میزانی است که اسلام برای مصرف اموال تعیین نموده و به معنای «حد وسط» میباشد. (1) در دو سوی قوام، «اسراف» و «تقتیر» قرار دارد که هر دو نوع در آموزه های دین ممنوع میباشد؛ به این معنا که انسان، در مصرف امکانات، نه مجاز است که بر خود و خانوادهاش چنان سخت بگیرد که زندگی، دشوار و تحمل ناپذیر شود که همان «اقتار» است و نه حق دارد در مصارف خود مرتکب «اسراف و تبذیر» گردد. خداوند «قوام» بودن را از ویژگیهای بندگان صالح خود دانسته و میفرماید: وَ الَّذینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَم یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً (فرقان/67) و آنان که هنگام انفاق اسراف نمیکنند و بخل هم نمیورزند بلکه میان این دو راه میانه را میگیرند. برای روشن شدن بیشتر معنای قوام، ناگزیر باید دو طرف آن (اسراف و تبذیر) معنا و بررسی میشود.اسراف و تبذیر
«اسراف» به معنای زیادهروی و تجاوز از حدّ وسط است. (2) اسراف در مصرف به معنای مصرف نمودن بیش از نیاز و شایستگی و نیز مصرف مال در راه معصیت خداوند، دانسته شده است. (3) «تبذیر» از ریشهی «بذر» به معنای پراکندن و پاشاندن دانه است و این تعبیر، نوعی استعاره برای کسی است که مال خود را تباه و ضایع و به اصطلاح ریخت و پاش میکند. (4) بر این اساس، اسراف با تبذیر، معنای نزدیکی دارد؛ با این تفاوت که اسراف بیشتر در زیادهروی در مصرف به کار میرود و حتی ممکن است در ظاهر چیزی هدر نشود، ولی تبذیر، هدر دادن مال و اتلاف آن میباشد و کاربرد آن زمانی است که امکانات بسیاری، بیهوده نابود گردد. (5)دو ملاک کلی میتوان موضوع و مصداق اسراف را شناسایی کرد:
معیارهای تشخیص اسراف و تبذیر
تشخیص تبذیر، با توجه به مفهوم آن دشوار نیست، زیرا هرگونه هدر دادن و اتلاف ثروت و کالا، تبذیر به شمار میرود، ولی اسراف، چنان که گفته شد، به معنای تجاوز از حدّ و گذر از میانه روی و به افراط گرایی است. آنچه مهم است و باید بدان پرداخته شود ملاک و معیارهای شناخت اسراف است. از مجموع آموزه های دینی چنین بر میآید که با
الف. تحدید شرعی
از نگاه دین، تمام واجبات و محرمات دینی، حدود الهی است و هرگونه تفسیر در احکام یا عمل به آن، خروج از حد و ممنوع میباشد؛ چنان که مفهوم لغوی اسراف، این معنا را تأیید میکند. بنابراین ترک واجبات، گناه کاری، تذهیر و تبعیض در احکام الهی از مصادیق اسراف به شمار میرود. این نوع کاربرد در قرآن، فراوان استعمال شده که به برخی از آنها اشاره میکنیم. رَبَّنَا اغْفِرلَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فی أَمْرِنا ... (آل عمران/147) بار پروردگارا از گناهان ما و ستمی که درباره خود کرده ایم درگذر ... قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ الله... (زمر/53) بگو ای بندگانم که بر نفس خود اسراف و ستم کردید از رحمت خدا ناامید مباشید . وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسرِفْ فِی الْقَتْل... (اسراء/33) و کسی که مظلوم کشته شود برای ولی از سلطه قرار دادهایم اما در اسراف نکنید ...بنابراین، مصرف هر گونه کادویی که حرمت شرعی دارد، هرچند به میزان اندک، نوعی اسراف به شمار میرود. (6)ب. تحدید عرفی
ملاک دیگر در موضوع شناسی اسراف، مصرف میباشد. تشخیص موضوعات احکام، بیشتر، بر عهده عرف و مکلّف نهاده شده است و در عین حال برای ضابطهمند کردن تشخیص عرف، معیارهایی ارائه شده است. پیش از بررسی معیارهای یاد شده، شایان ذکر است که بر اساس برخی روایات، اسراف در امور مالی (به مفهوم تجاوز از حد وسط) امری نسبی شمرده شده است که نسبت به افراد و شرایط اقتصادی آنان، زمانها و مکانها تغییر مییابد. به عبارت دیگر، مصرف مقداری مشخص از یک کالا، ممکن است برای فردی اسراف به شمار آید و برای دیگری، میانه روی. روایت امام صادق (ع) که در زیر میآید ناظر به همین نکته میتواند باشد: فإنّه ربّ فقیر أشرف من غنیّ، فقلت: کیف یکون الفقیر أشرف من الغنیّ؟ فقال: إنّ الغنیّ ینفق ممّا أوتی، و الفقیر ینفق من غیر ما أوتی (7) چه بسا فقیری که از مردمان ثروتمند بیشتر اسراف میکند. راوی میپرسد: چگونه فقیر، اسراف کارتر از غنی میشود؟ فرمود: زیرا توانگر، از آنچه دارد خرج میکند، ولی فقیر، بدون دارا بودن مال، هزینه مینماید. آری، فقیر ممکن است کالا و وسیله ای خریداری کند که با توجه به درآمد محدودش، تعادل میان دخل و خرج وی بر هم خورد و در نگاه عرف، چنین کاری اسراف باشد، در حالی که برای توانگر خرید همان کالا، انتقاد عرف را در پی نخواهد داشت. اینک به برخی معیارهای عرفی برای تشخیص اسراف میپردازیم:مصرف کالا به گونه ای که بخشی – هرچند اندک- بیهوده هدر رفته و ضایع گردد.
امام صادق (ع) در این باره میفرماید:إنّ القصد أمر یحبّه الله عزّ و جلّ و إنّ السرف أمر یبغضه الله حتّی طرحک النواه، فإنّها تصلح لشیء و حتیّ صبّک فضل شرابک (8)میانه روی چیزی است که خدای بزرگ آن را دوست دارد و اسراف را ناخوش، حتی دور انداختن هستهی خرما (9) را؛ زیرا آن نیز به کاری آید و حتی دور ریختن نیم خورده آب. تضییع کیفی کالا که با استفاده نادرست از آن صورت میگیرد، نوعی دیگر از اسراف میباشد. امام صادق (ع) : إنّما السرف أن تجمع ثوب صونک ثوب بذلتک (10) اسراف آن است که لباس نو (و آبرومندانه) را در جایی که باید لباس فرسوده (و لباس کار) پوشید، بپوشی.
نتیجه گیری: بر اساس آنچه گذشت، دور ریختن مواد غذایی و پوشاک مصرفی، یا نابودی آن بر اثر نگهداری نادرست، هدر دادن مواد اولیه و ضایعات فلزات و مواد پلاستیکی، و حتی نابود کردن زباله های بازیافتنی در عصر حاضر، از مصادیق اسراف به شمار میرود.
مصرف کالای زیان بار برای بدن
امام صادق (ع) در این باره میفرماید:لیس فیما أصلح البدن إسراف... إنّما الإسراف فیما أفسد المال و أضّر بالبدن (11) در آنچه مایه تندرستی بدن شود اسراف نیست... بلکه اسراف در چیزی است که مال را تلف میکند و به بدن آسیب میرساند. مراد امام صادق (ع) از جمله (در آنچه مایه تندرستی است، اسراف نیست)، تجاوز از حدّ میانه نیست، زیرا که در احادیث دیگر آمده است که «آنچه از حد میانه تجاوز کند، به بدن و سلامتی آسیب میرساند» (12)استفاده از امکانات مادی بیش از نیاز
متأسفانه بسیاری از تصرفاتی که انسان امروز، در زندگی روزمره خود انجام میدهد، بر مبنای نیازهای واقعی نیست، بلکه بر اثر نیاز سازی و نیاز کاذب صورت میگیرد، مانند: خوردن بیش از اندازه نیاز، ساختن منزلی بسیار وسیع که به همهی آن، هیچ گونه نیازی ندارد، خرید لباسهایی که اضافه بر نیاز و شأن خریداری میشود، یا مانند کسی که مرکب سواری مناسب و با کیفیتی که نیازش را به راحتی پاسخگو باشد دارد، با وجود این مرکب سواری کیفیت بالاتر نیز تهیه میکند و آنها را بدون استفاده میگذارد. به همین خاطر در روایات زیادی، زیادهروی در خوراک، پوشاک، وسائل منزل و مسکن نکوهش شده است؛ چنانچه مفسران، یکی از مصادیق بارز اسراف در آیه «... کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لاتُسْرِفُوا...» (اعراف/31) را مصرف بیش از حد نیاز دانسته اند. (13) این سخن امام علی (ع) نیز ناظر بر همین معیار است:ما فوق الکفاف إسراف (14)مصرف کالا و تصرف در امکانات بالاتر از شأن افراد
امام علی (ع) در این باره میفرماید: للمسرف ثلاث علامات 1- یأکل ما لیس له 2- و یلبس ما لیس له 3- و یشتری ما لیس له. (15)اسراف کار سه نشانه دارد: 1- آنچه مال او نیست میخورد 2- آنچه مال او نیست میپوشد 3-آنچه مال او نیست میخرد.به عنوان مثال کسی که درآمد ناچیزی دارد و با زحمت، هزینه های عادی خود و خانوادهاش را تأمین میکند، اگر همهی درآمد خود را صرف خرید یک دست لباس یا یک قطعه جواهر کند، اسراف کرده است، در حالی که چه بسا همین کار برای کسی که تمکن مالی بیشتری داشته باشد اسراف نیست.
اقتار
چنان که اشاره شد «اقتار» به معنای خودداری از مصرف و نیز امساک از انفاق مال است، به همان اندازه که زیادهروی در مصرف مورد نکوهش اسلام قرار گرفته، از نقطه مقابل آن، اقتار و سخت گیری در مصرف نیز منع شده است. اقتار به طور کلی مورد نکوهش است، اعم از این که انسان به خاطر دلبستگی به نعمتهای دنیا، خود و خانوادهاش را از مصرف و استفاده از آنها محروم کند، یا این که در اثر حرص و بخل، از پرداخت حقوق الهی از قبیل زکات و خمس و نیز انفاق به مستمندان خودداری ورزد. قرآن کریم سرنوشت بدی را برای چنین افرادی پیش بینی کرده است:وَ لایَحْسَبَنَّ الَّذینَ یَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَهِ... (آل عمران/180) و آنان که خدا به فضل خویش به انها داده بخل مینمایند گمان نکنند که این و منفعت آنها خواهد بود بلکه به ضرر آنها است بزودی آن مال که در آن بخل ورزیدهاید در روز قیامت زنجیر گردن آنها شود. گفتنی است که «قناعت» و «اقتار» در ظاهر، خیلی به هم شبیه اند و چون هر دو نوعی پرهیز و اعراض از مصرف را در خود دارند، ممکن است با هم اشتباه گرفته شوند. از این رو، باید دانست که آنچه در قناعت، انسان را از بهره برداری از مواهب دنیوی باز میدارد، بی رغبتی به دنیا و مظاهر مادی و دل بستگی شدید انسان به کمال معنوی و قرب الهی است؛ ولی آنچه انسان مقتر را به سختگیری و پرهیز از مصارف ضروری وادار میکند، علاقه شدید به جلوه های مادی این جهان است؛ همان که قرآن کریم از آن به «الشح...»(16) و جانها را بخل فرا گرفته است، یاد میکند.تدبیر زندگی
از دیگر اموری که مناسب است در ارتباط با موضوع مصرف، مورد بحث قرار گیرد، بحث «تدبیر زندگی» است، از آنجا که نیازهای مادی انسان دامنه وسیعی دارد و در اغلب موارد، با توان، امکانات و درآمدهای او هماهنگ نیست، شایسته است آدمی در زندگی، تدبیر و تقدیر داشته باشد و با محاسبه و برنامه ریزی دخل و خرج خود را با هم هماهنگ سازد، امام محمد باقر (ع)، برنامه ریزی و نگه داشتن اندازه در زندگی را یکی از ارکان مهم کمال آدمی دانسته، میفرماید:الکمال کلّ الکمال: التفقّه فی الدین، و الصبر علی النائبه، و تقدیر المعیشه (17) تمام کمال، بصیرت یافتن در دین و پایداری در سختیها و مصائب و اندازه گیری و تدبیر در امور زندگی است، البته منعی ندارد که انسان در صورت امکان به زندگی و خانوادهاش توسعه دهد؛ به عنوان مثال غذای بهتر بخورد، لباس فاخرتر بپوشد، در خانه وسیعتری زندگی کند و...؛ لیکن این وسعت دادن به زندگی نباید، توجه انسان را به خدا و گرایش او را به معنویات و نیز عزت و آزادگی او را تحتالشعاع قرار دهد و ناچار شود به خاطر افزون بر هزینه های غیرضروری زندگی، از سر ایمان، آبرو، آسایش فکری و آرامش روانی خویش بگذرد، همچنین منظور از تدبیر زندگی، این نیست که انسان از اوامر و نواهی شرعی پیروی نکند و خود با تکیه بر دانش و بینش محدود خویش به طور مستقل برنامه ریزی کند، بلکه منظور از دخالت دادن تدبیر شخصی در امور زندگی و چگونگی مصرف این است که انسان، بر مبنای قواعد اخلاقی و اقتصادی دین، برای جهت بخشیدن به وضع زندگی خود و رفع مشکلات و نابسامانیهای اقتصادی؛ برنامه ای هماهنگ و متناسب با درآمدها و تواناییهایش تهیه و اجرای آن را در زندگی شخصی و اجتماعی خود مدّ نظر قرار دهد.الگو نگرفتن از بیگانگان
از اصول مهم مصرف در آموزه های دینی، پرهیز از الگو قرار دادن بیگانگان و به ویژه دشمنان جامعه اسلامی در مصرف میباشد.امام صادق (ع) در این باره میفرماید:أوحی الله عزّ و جلّ إلی نبیّ من الأنبیائه قل للمؤمنین: لاتلبسوا لباس أعدائی و لاتطمعوا طعام أعدایی و لاتسلکوا مسالک أعدائی، فتکونو أعدائی کما هم أعدائی (18)خداوند بزرگ، به پیامبری از پیامبرانش وحی نمود که به مؤمنین بگو: لباس دشمنان مرا نپوشید، غذای آنان را نخورید و از راه آنان نروید (آنان را الگوی خود قرار ندهید)، که در این صورت از دشمنان من محسوب میشوید، همان طور که آنان دشمنان من هستند. الگوپذیری از بیگانگان در نوع و مقدار کالاهای مصرفی، از جنبه های گوناگون، به جامعه اسلامی زیان میرساند؛ از جنبهی اقتصادی، باعث ترویج مصرف کالاهای خارجی و بی توجهی به تولیدات داخلی میشود، که این امر افزون بر خارج ساختن سرمایه از کشور، بر تولید و اقتصاد ملی نیز ضربه میزند. از جنبه اجتماعی و فرهنگی نیز نوعی تبلیغ علمی و ترویج بیگانه است و تهدیدی برای اصالتهای فرهنگی و حتی دینی در جامعه به شمار میرود، به ویژه این که الگوپذیری در مصرف، ناخواسته الگوپذیری در اخلاق و رفتار را نیز به همراه خواهد داشت. رسول اکرم (ص) در این باره میفرماید:لایتبه الزیّ بالزیّ حتّی یشبه الخلق بالخلق، و من شبّه بقوم فهو منهم (19)نتیجه :
جمع بندی این مقاله با توجه به موضوع آن که اصلاح الگوی مصرف در فرهنگ اسلامی میباشد ما را به این نتیجه میرساند که اگر در جامعه یک الگوی صحیح اسلامی پیرامون مصرف حاکم شود ما نیازی به واردات بی رویه کالا نخواهیم داشت به صورتی که تمام بودجه کشور در راه تأمین کالاهایی مصرف شود که هیچ جنبه کاربردی نداشته بلکه نوعی تجمل به حساب میآید. به امید روزی که معیارهای حقیقی حکومت مهدوی در جامعه شود. ان شاء ا...پینوشتها:
. تفسیر نمونه، ج 15، ص 152.
2. لسان العرب، ج 9، ص 148.
3. عواید الایام، ج، ص 217.
4. مفردات راغب، ص 113.
5. اخلاق اقتصادی، ص 241.
6. مجمع البیان، ذیل آیه 31 اعراف، ج 3-4، ص 638.
7. کافی، ج 4، ص 55.
8. بحارالانوار، ج 4، ص 55.
9. مواردی از قبیل دور انداختن هسته میوه ها، در عصر امروز، از مصادیق روشن اسراف محسوب نمیشود از این رو میتوان روایت فوق را حمل بر کراهت کرد. ر. ک: درآمدی به اقتصاد اسلامی، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، ص 394.
10. الحیاه، ج 4، ص 310.
11. الحیاه، ج 4، ص 311.
12. همان.
13. مجمع البیان، ج 3-4، ص 638.
14. غررالحکم، ص 359.
15. بحارالانوار، ج 72، ص 304.
16. نساء/128.
17 بحارالانوار، ج 75، ص 172.
18. علل الشرایع، ج 2، ص 348.
19. الفردوس بماثور الخطاب.
1. قرآن کریم
2. الحیاه، حکمی، محمدرضا، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی، قم،1360
3. بحارالانوار، مجلسی، محمدباقر، دار الحیاه التراث الربی، بیروت،1403 ق
4. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب السلامیه، تهران،1372
5. علل شرایع، صدوق، ابنبابویه قمی، تحقیق محمّد جواد ذهنی تهرانی، انتشارات مؤمنین، قم،1380
6. غررالحکم، تیمی آمدی، عبدالواحد، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1377، بی تا
7. کافی، کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، دارالکتب الاسلامیه، تهران
8. لسان العرب، جمال الدّین ابن منظور، نشر الادب فوزه، قم، 1363 ه .ش
9. مفردات راغب، اصفهانی، دمشق، دارالقلم، بیروت، دارالثامیه،1412 ه. ق
10. مجمع البیان، طبری، انتشارات دارالمعرف، قم، 1367
/ج