تحلیل تاریخی تقیه (6)

وقتی با دیده ی تأمل به تاریخ اسلام پس از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می نگریم به مسأله ای می رسیم که آموزه ی معروف تکرار تاریخ را تداعی می کند و
دوشنبه، 20 شهريور 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تحلیل تاریخی تقیه (6)
 تحلیل تاریخی تقیه (6)

 




 

واهمه ی قدرت حاکم از ظهور مهدی در دوره ی عسکریین (علیه السلام)

وقتی با دیده ی تأمل به تاریخ اسلام پس از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می نگریم به مسأله ای می رسیم که آموزه ی معروف تکرار تاریخ را تداعی می کند و آن واهمه ای است که در قدرت حاکم از ظهور منجی رخ می دهد و تلاش های مذبوحانه ای که برای جلوگیری از وقوع حادثه توسط آن انجام می گیرد. با این نگاه راز تشدید تدریجی فشار بر امامان شیعه (علیهم السلام) نیز خود به خود روشن می شود، زیرا هرچه زمان به تولد و ظهور فرزند انسان نزدیک تر می شود، درد زه نیز افزون تر می شود و دشمن را هراس بیشتری می گیرد؛ چه آن که در اخبار پیشگویانه ی دینی مژده ی حاکمیت عدل و اضمحلال ستم داده شده، که برچیده شده بساط حاکمان خودکامه در لفافه ی آن پیچیده شده است.
از این رو ضرورت می یابد نسبت به سیر و سلوک امام هادی (علیه السلام) و شیوه ی خشن برخورد متوکل در قالب اقدامات ضد شیعی و تأسیس ارتش نوین موسوم به «شاکریه»، که به ضد علوی معروف بودند، توجه لازم به عمل آید، که چگونه از سویی منافقانه با امام (علیه السلام) از در مهرورزی و شفقت وارد شده (1) و از سوی دیگر انواع شکنجه ی روحی و فشار اجتماعی بر ایشان وارد می نمود؛ یاران و وکلای اما را دستگیر و شکنجه و به شهادت می ساند و از هیچ کوششی در جهت محو آثار نبوت و ولایت فروگذار ننمود.
پس از مرگ واثق، در سال 232 هجری قمری، جانشین معتصم، متوکل خلیفه ی ضد شیعی، به حکومت رسید. متوکل از قدرت شیعیان در هراس بود و بنای سخت گیری را بر آنها نهاد. او سوگند خورد علی بن جعفر را به دلیل شیعه بودن و وکالت امام هادی (علیه السلام) زندانی کند و آن قدر در زندان نگه دارد تا بمیرد (مسعودی، 1409ه، 44/4).
تلاش های ضد شیعی متوکل معروف است. از آن جمله به همه ی عوامل خود دستور داده بود تا کسانی را که به تشیع معروف بودند شناسایی و مورد آزار و نهب اموال و قتل قرار بدهد. او تصمیم گرفت نماد بزرگ تشیع، یعنی مزار امام حسین (علیه السلام) را تخریب نماید، زیرا آن مکان شریف محل تجمع شیعه و بیعت آنان با اهل بیت (علیهم السلام) بود.
خضری بک، در کتاب تاریخ خود به نام الدولة العباسیة، متوکل را سرشناس ترین فرد خاندان عباسی نسبت به دشمنی با امام علی (علیه السلام) و خاندان او و ضدیت با تشیع دانسته است. وی در این رابطه خاطر نشان می سازد که متوکل به محض اطلاع یافتن از تشیع شخصی دستور غارت اموال و ریختن خون او را می داد. متوکل بنا بر نقل او از کسانی در مشاوره و همنشینی استفاده می نمود که به دشمنی علی (علیه السلام) و خاندانش (علیه السلام) شهرت داشتند. اینان نیز او را بیشتر از نزدیک شدن به اهل بیت (علیهم السلام) می ترساندند و او را به تبعید و آزار و اسائه ی ادب نسبت به آنان تشویق می نمودند.
اقدامات متوکل لطمات جدی به نظام ارتباطات در شبکه ی نهاد وکالت وارد کرد، ولی مانع از فعالیت امام هادی (علیه السلام) نشد، زیرا امام (علیه السلام) همه ی فعالیت های خود را با تحفظ کامل و رعایت موازین تقیه عملی می ساخت، تا این که خداوند با قتل وی توسط دست پروردگان ترک او شرش را دفع گردانید و ترکان پس از او پسرش منتصر را خلیفه گردانیدند.
در زمان منتصر، اگر چه اوضاع کمی بهتر شده بود، ولی این وضع بیش از شش ماه دوام نیاورد و پس از او دوباره اوضاع به همان سمت و سو گرایید و امام هادی (علیه السلام) و امام عسکری (علیه السلام) در سخت ترین شرایط به زندگی تبعیدی خود ادامه می دادند.
با این توصیف می بینیم که دوره ی امام هادی (علیه السلام) همراه با پدیده ی هولناکی بوده است، از جمله سلطه ی ترکانی که بر تمامی شؤون حکومت استیلا یافته بودند و کم ترین نفوذی را برای خلفا در امر حکومت باقی نگذاشته بودند.
ترکان غز و خزر و قفقاز و خوارزم، که در فتوحات اسلامی این دوره اسیر و به بغداد منتقل گردیده بودند در اثر رشادت های خود، مرکز حکومت را در قبضه ی اختیار گرفته بودند، هراز گاهی که به مصلحت نمی دیدند و یا خلیفه با آنها هم آوا نبود وی را عزل نموده، و یا می کشتند و دیگری را به جای او می نشاندند (قرشی، 1408ه، 10؛ قمی، 1333، 259-243)؛ چنان که در مدت عمر این امام بزرگوار (علیه السلام) چندین خلیفه (معتصم، متوکل، منتصر، مستعین، معتز و مهتدی) روی کار آمدند.

ملاحظه و تأمل

به نظر می رسد درشت نشان دادن سلطه ترکان بر خلفا در دوره ی عباسی - هر چند که اصل وقوع آن صحت دارد - دسیسه ای باشد که از دیرزمان، از سوی معاندان اهل بیت (علیهم السلام) رواج یافته و تثبیت شده است تا در زیر آن هسته ی توطئه ی ضد تشیع - اعم از خلفای غاصب عباسی یا عناصر دیگر پنهانی - تبرئه گردد.
البته در حال حاضر این یک ذهنیت ناشی از حس کنجکاوی است و اثبات قطعی این گمانه نیاز به تحقیق بیشتری دارد، لیکن اگر کلیت این گمانه اثبات شود باید در مورد تشکیلات شیطانی پنهان در پشت دستگاه خلافت عباسی مطالعه شود.
واقع امر نشان می دهد که در این دوره دو سپهبد بزرگ به نام های بغا و وصیف مسؤولیت ارتش را برعهده داشته اند و چنان که نوشته اند، بغا نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) ارادت داشته، محبت و احسان او به آنان بسیار بوده است. وی در طول خدمتش در مواقع حساسی عامل نجات علویون از قتل و آزار خلیفه نیز گردیده است.
مجلسی، به نقل از مروج الذهب، داستانی را نقل می کند که بغا علی رغم فرمان معتصم مبنی بر افکندن یکی از علویون سرشناس به آشیانه ی درندگان، او را نجات می دهد. وی می گفت: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی (علیه السلام) در خواب به خاطر این عمل به عمر من برکت دادند (برای آشنایی بیشتر با تفصیل آن، ر.ک: مجلسی، 1404ه، 9/50-218؛ مسعودی، 1409 ه، 76/4). جز این قرینه ی دیگر نیز بر بی طرفی او (اگر تشیع وی اثبات نشود) و دست نداشتن در ستم کاری های خلفای عباسی دوره ی خود، رهبری گروه ترور متوکل است که به وسیله ی باغر و یغلون و اوتامش و گروه ضربت آنان انجام شد (سیبویه، 1389، 124 و 128).
گمانه ی دیگری نیز که این مدعا را تقویت می کند، تعدد خلفا در طول دوره ی امام هادی و امام عسکری (علیه السلام) (2)، و اختلاف میزان علاقه یا دشمنی خلفای عباسی نسبت به اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) است. مثلاً اگر متوکل دشمن خونی آنان است، ولی مستعین از مریدان اهل بیت (علیهم السلام) است و معتز و مؤید و برخی دیگر به گونه ی بینابین هستند. با این حال جریان عداوت ورزی با امامان (علیهم السلام) و شیعیان بر اساس سیاست ثابتی، به یک منوال و روال پیش می رود و این امر قابل تأمل بسیار است.
با این رویکرد دو فرضیه به ذهن نزدیک می شود:
الف- احتمال وجود تشکیلات مخفی ضد شیعه ای تبادر به ذهن پیدا می کند که دارای بازوهای عملیاتی به قرار زیر باشد:
- نیروی نظامی و انتظامی ترکان به عنوان بازوی قهریه؛
- دستگاه خلافت به عنوان بازوی سیاسی و اجرایی؛
- دستگاه روحانیت عامه به عنوان بازوی مشروعیت دینی.
با این حال گزینه های مورد مطالعه نیز می توانند هر کدام از این دسته ها باشند:
•نفوذی های خوارج (با توجه به بروز فتنه های آنها در یمن، خوزستان، سیستان و جاهای دیگر احتمال آن تقویت می شود).
• نفوذی های غالیان و طرفداران مسلک های انحرافی شیعه همچون کیسانیه، اسماعیلیه، واقفیه، فطحیه و ...
•نفوذی های اموی و مروانی(ناصبین).
توضیح آن که در فرقه های مزبور عقلانیتی برای ائتلاف علیه تشیع امامیه وجود دارد، و آن مباینت شدید اعتقادی شیعه ی راستین یا همه ی آنان است. بدین تعبیر که نه آنان با جریان خالص امامت شیعه می توانند کار بیابند، و نه تشیع واقعی با آنان. بنابراین یک وجه مشترک تعیین کننده برای اتحاد و ائتلاف میان آنان در تاکتیک ضد شیعه ی امامیه وجود دارد، هرچند که در درازمدت به تاکتیک دیگری نیازمند بوده است.
گزینه های اعتقادی معتزله، اشعریه و متصوفه با التفات به ثبوت سوژه (جریان فشار علیه امامان (علیهم السلام)) در عهد حاکمیت اعتقاد اعتزال (دوره ی مأمون) و اشاعره و متصوفه (دوره ی معتصم به بعد) طبعاً جز این که ناآگاهانه از آنان سوء استفاده شده باشد.
ب- احتمال وجود تسنن غالب حاکم بر جامعه، که توسط حاکمان عباسی برای ابقای خود در اریکه ی قدرت به طور مستمر تحکیم و تقویت می شده است.
در این فرضیه وجود تشکیلات سیاسی پیچیده پنهانی وجود ندارد، لیکن وجود عناصر سود طلب هر یک از جریان های یاد شده در کانون طبیعی ای از توطئه علیه تشیع نفی نمی شود. البته این فرض احتمال از جهتی هم تأیید می شود، چه آن که می بینیم چندی بعد جریان تشیع (آل بویه) از مازندران (فعلی و دیلمستان آن زمان) حرکت می کند و مرکز قدرت را در بغداد تسخیر می نماید و به شهادت تاریخ، جز نیروهای نظامی خلیفه قدرتی در برابر آن قرار نمی گیرد.
با این حال، دامن خلفای عباسی به هیچ وجه از آلودگی عناد و دشمنی با اهل بیت (علیهم السلام) مبرا نیست، زیرا باری به هر روی، آنان عامل حق کشی و اجرای ستم نسبت به شیعه و اهل بیت (علیهم السلام) بوده اند.

امام عسکری (علیه السلام) صدق شکست ناپذیر گوهر امامت

بعد از شهادت امام هادی (علیه السلام)، دیدگاه محتاطانه ی حکومت نسبت به شیعه ی امامیه در طول دوره ی امام عسکری (علیه السلام) تا اندی پس از شهادت ایشان ادامه یافت.
محتاطانه بدین معنا که در طول دوره ی امام جواد (علیه السلام) تا امام عسکری (علیه السلام) چندین مرحله قیام علیه دولت عباسی از سوی علویون - و گاهی دیگران - به وقوع پیوست و ضربه های هولناکی بر آن وارد شد (مسعودی، 1409ه، 70/4- 63).
ضربه های پیاپی و در هم تنیده ی معارضان بر پیکر تنومند حکومت عباسی در این دوره اگرچه موجب ضعف قدرت و سلطه ی آنان در بسیاری از مناطق آزاد شده و غیره می شد، لیکن این متاعی بود که به قیمت بسیار گرانی به دست آمد و گاهی نیز به بهای پرداخت شده ی خود نمی ارزید.
امامان شیعه (علیهم السلام)، به دلیل منزلتی که نزد گروه های شیعه و سایر مردم داشتند، و احترام فوق العاده ای که رهبران گروه های معارض نسبت به آنان ابراز می نمودند، همواره در معرض تیر بلای حکومت بودند، زیرا الهام دهی و رهبری پشت پرده ی قیام ها را از آنان می دانستند، و این امر در دوره ی امام عسکری (علیه السلام) بیشتر محسوس بود؛ زیرا این بزرگوار صدف شکستن گوهر ولایتی بود که بر اساس پیشگویی های دینی به عنوان مهدی موعود ظهور می نماید. با این توصیف معنای محتاطانه خود به خود روشن می شود. محتاطانه یعنی مراقبت و تحت نظر داشتن با حساسیت بیشتر.
استاد عادل ادیب وضعیت فشار حکومت بر امام عسکری (علیه السلام) و شیعیان را این گونه توصیف می کند:
در آن محیط و جوی که حکومت ناتوان شده بود، این انتظار می رفت که فشار و شکنجه و آزار به امام (علیه السلام) و یارانش تخفیف یافته باشد، اما چنین نشد، بلکه موج سختگیری و فشار و آزار بالا گرفت و با دست خلیفه معتمد به اوج خود رسید. بیم و وحشت از امام و فعالیت امام و حرکت امام تنها منحصر به خلیفه نبود، بلکه در خط عمومی اجتماعی نمودار گردید که خلیفه جز یکی از آن افراد نبود. آن خط اجتماعی، همه گیر و پیوسته، در مقابل خط امام (علیه السلام) و برنامه ی فکری و سیاسی او بود و با طرح حاکم که در این خط اجتماعی عام و طبقه ی ذینفع منحرف نمودار می گردید متمایز و متناقض بود. از این جا بود که پیوسته میان آن دو خط متناقض کشمکش وجود داشت و کوشش های حاکم برای دور داشتن طرح و برنامه ای امام (علیه السلام) و رهبری او از صحنه ی اجتماعی و سیاسی بازخواست از او در هر عمل فعالانه و یا هر حرکت دخالت می کرد؛ حتی برای کوچک ترین فعالیت و تحرک یا سخن چینی بی معنی یا خبری بی اهمیت، قدرت حاکم به دست و پا می افتاد (ادیب، 1374، 267).
این دوره، چنان که مسعودی به آن اشاره می کند (مسعودی، 1409ه، 95/4)، نه تنها برای امام عسکری (علیه السلام) خفقان بار و کشنده بوده است، که حتی شیعیان و طرفداران اهل بیت (علیهم السلام) نیز از تعرض و ناامنی نسبت به جان و مال و عرض خود در امان نبوده، بسیاری از سران و زعمای شان توسط دستگاه حکومت در بدترین وضعی به شهادت رسیده اند.
در ارتباط با میزان فشار وارد شده بر امام عسکری (علیه السلام) و اهل بیت شریف ایشان، کافی است تنها در عنوان لقبی که به ایشان اعطا شده است تأمل نماییم، زیرا با این که امام هادی و امام عسکری (علیه السلام) هر دو بزرگوار به دلیل تحت نظر عسکر بودن به این عنوان خوانده می شدند، لیکن به خاطر نهایت محدودیت از ناحیه ی حکومت، به این لقب به امام حسن بن علی الهادی (علیه السلام) اختصاص یافته است؛ چنان که برای امنیت شیعیان از شناسایی توسط دشمن، امام (علیه السلام) آنان را از تماس با خود نیز برحذر می داشته است.

نتیجه گیری

روشن شدن مسأله نیمی از حل آن است. در موضع نتیجه گیری به دو نقطه توجه داریم؛ یکی این که چه گفتیم و چه باید از آن نتیجه بگیریم، دیگر آن که با روشن شدن زمینه ی عمل و سطح کار، نوع وظیفه، چگونگی و چند و چون آن، پیش از آن که بخواهیم روبروی مخالفانی در مقام پاسخ گویی و دفاع از عقیده و رفتار خود برآییم، به آشنایی ما نسبت به صحت عمل و پرهیز از خطای رفتاری نیز کمک می کند. بسا حملاتی که بر ما شده است و می شود ناشی از سوء عمل ما در اثر بدفهمی از متن دستور بوده است. تقیه راهبرد امانی برای حفظ محترمات مشروع است و در راس آنها دین و آئین، لیکن زمانی که انسانی وجود نداشته باشد کدام دین و کدام ایمان وجود خواهند داشت تا محترم باشند. با این نگاه واقع بینانه حفظ شخص متدین واجب تر به نظر می آید، اما نه به بهای محو زدوده شدن دین از ضمیر انسان. پس چه باید کرد؟ این جاست که راهبرد تقیه به کمک مسلمان می شتابد. پس به این نتیجه می رسیم که تقیه یک راهبرد نجات اضطراری است، نه یک راهبرد عادی و روزمره که هر آن و برای هر چیز و در هر وضعیتی بسان خوردن و نوشیدن از آن استفاده شود.
التفات به این خصوصیت معنایی پاسخ این سؤال را نیز می دهد که چه عاملی باعث آن بوده است که امامان شیعه (علیهم السلام) آن قدر روی تقیه برای شیعیان تأکید می ورزیده اند. نگاهی هر چند گذرا به اوضاع سیاسی - اجتماعی زمانه ی آنان به خوبی راز آن را برملا می سازد.

پی‌نوشت‌ها:

11- یکی از نویسندگان در کتابی که اخیراً منتشر ساخته، به جمع آثار نسبتاً کاملی در این رابطه دست یافته است. وی در بخشی که به احضار امام هادی (علیه السلام) از مدینه به سامراء پرداخته است، علت آن را سعایت بریحه یا عبدالله بن محمد نزد متوکل می داند که به او هشدار داده بودند اگر حرمین را می خواهی باید علی بن محمد (علیه السلام) را از مدینه برانی. وی سپس در این بخش به تفصیل این واقعه پرداخته است که چکیده ی آن عبارت از این است که پس از آن امام (علیه السلام) عامل مدینه را عزل کرده و به امام اظهار ارادت و دلجویی می نماید و ضمناً از ایشان می خواهد که همراه با هرثمه و سپاه او برای تجدید دیدار به سامراء کوچ نماید. با همه ی این احترام های ساختگی، برای خرد کردن روحیه ی امام (علیه السلام) و پایین آوردن وجهه ی ایشان نزد مردم، ایشان را در سامراء در محله ی گدایان (خان الصعالیک) فرود می آورند و بعد از آن خانه ای برای امام (علیه السلام) تدارک می بینند که در احاطه ی نظامیان است. برای آگاهی کامل رجوع کنید به: سیبویه، 1389، 127-93).
2) واقعاً جالب توجه است که پس از هلاکت متوکل در مدت زمان کوتاهی چندین خلیفه روی کار آمدند:
1) منتصر پسر متوکل (247 تا 248: شش ماه)؛ 2) مستعین (248 تا 250: سه سال و نه ماه)؛ 3) معتز (251 تا 255: چهار سال و نیم)؛ 4) مهتدی (255 تا 255: یازده ماه)؛ 5) معتمد (256 تا 279: 23 سال) و جالب تر آن که اکثر اینان در سنی حدود 20 تا 25 سالگی خلیفه می شدند (منبع: مروج الذهب، مسعودی، جلد چهارم، صص 142-50).

منابع و مآخذ
1) قرآن کریم.
2) ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید (1404ه)، شرعی نهج البلاغه، 20 جلد در 10 مجلد، قم، انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشی.
3) ابن شهر آشوب، رشید الدین، محمد مازندرانی (1379ه)، مناقب آل ابی طالب (علیه السلام)، 4 جلد، قم، مؤسسه انتشارات علامه.
4) ابن منظور (بی تا)، لسان العرب، ج13، بی جا.
5) ادیب، عادل (1374)، زندگانی تحلیل پیشوایان ما، ترجمه ی اسدالله مبشری، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ پانزدهم.
6) اسد حیدر (1390ه)، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، بیروت، دارالکتاب العربی، ط2.
7) اصفهانی، ابوالفرج (بی تا)، مقاتل الطالبین، ترجمه ی سید هاشم رسولی محلاتی، نشر صدوق.
8) القرشی، باقر شریف (1408ه)، حیاه الامام علی الهادی دراسه و تحلیل، ایران، دارالکتاب الاسلامی.
9) شیخ صدوق، محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی (1378ه)، عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، 2 جلد در یک مجلد، انتشارات جهان.
10) شیخ صدوق، محمد بن علی بن حسین بن بابوبه قمی (1378ه)، الخصال، جلد 2، قم، انتشارات جامعه ی مدرسین، چاپ دوم.
11) شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان بن عبدالسلام بن جابر بن نعمان بن سعید بن جبیر (1413ه)، الارشاد، 2 جلد در یک مجلد، قم، انتشارات کنگره ی جهانی شیخ مفید.
12) سیبویه، محمدرضا (1389)، لمحة من حیاة الامام الهادی (علیه السلام)، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ دوم.
13) عاملی، جعفر مرتضی (1403ه/ 1362)؛ الحیاه السیاسیه للامام الرضا (علیه السلام)، نشر جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه بقم، چاپ دوم.
14) قمی، حاج شیخ عباس (1397ه)، تتمه المنتهی فی ایام الخلفا، قم، انتشارات کتاب فروشی داوری، چاپ سوم.
15) قمی، حاج شیخ عباس (1333)، تتمه المنتهی، تهران، کتابفروشی مرکزی چاپ سنگی.
16) کراجکی، ابوالفتح (1410ه)، کنزالفوائد، (2 جلد)، قم، انتشارات دارالذخائر.
17) کشی، محمد بن عمر (1348)، رجال الکشی، یک جلد، مشهد، انتشارات دانشگاه مشهد.
18) کلینی، محمد بن یعقوب (1365)، الکافی، تهران، دارالکتاب الاسلامیه.
19) گروه نویسندگان (1369)، فرهنگ اندیشه ی نو، ترجمه ی گروهی، به ویراستاری ع. پاشایی، تهران، انتشارات مازیار.
20) مجلسی، محمدباقر(1404ه)، بحارالانوار، 110جلد، بیروت، مؤسسه الوفاء.
21) محمد کامل حسین (بی تا)، الموطأ لمالک بن انس، ج1 (المقدمه)، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
22) مسعودی، علی بن الحسین بن علی (1409ه)، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج4-3، تهران، مؤسسه ی دارالهجره، چاپ دوم.
23) مظفر، محمدحسین (1368)، تاریخ شیعه، ترجمه ی دکتر سید محمد باقر حجتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
24) معارف، مجید (1374)، پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه، تهران، مؤسسه ی فرهنگی و هنری ضریح، چاپ اول.
25) مغنیه، محمد جواد (1992م)، الشیعه و الحاکمون، بیروت، نشر دار مکتبه الهلال، دارالجواد.
سایت HYPERLINK"http://rbc.najva.ir" 10 آوریل، 2009 (ناصر66، کانون وبلاگ نویسان مذهبی).
سایت تاریخ و سیره
HYPERLINK"http://mfz1378.blogfa.com/post-16.aspx"
تاریخ 16 سپتامبر 2010.
HYPERLINK
"http;//www.tafrihi.com/Ahlebeit/ImamJavad/shahadat/zendegin"
ameh.htm تاریخ 1389/7/6.
نشریه امامت شناسی 88-87.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.