بهترین هتل عجیب و غریب ماریگلد

دبورا مگش، نویسنده ی 64 ساله ی انگلیسی است که تاکنون 16 رمان و چندین داستان کوتاه نوشته است؛ او همچنین چندین فیلمنامه برای سریال های تلویزیونی و فیلمنامه ی فیلم
پنجشنبه، 23 شهريور 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بهترین هتل عجیب و غریب ماریگلد
بهترین هتل عجیب و غریب ماریگلد





 
THE BEST EXOTIC MARIGOLD HOTEL
کارگردان: جان مدن
فیلمنامه: اُل پارکر براساس رمانی نوشته ی دبورا مگش
فیلمبرداری: بن دیویس
موسیقی: توماس نیومن
بازیگران: جودی دنچ، تام ویلکینسون، مگی اسمیت، دِو پتل، رونالد پیکاپ، بیل نایی، سلیا ایمری
محصول: انگلستان، 2012
مدت زمان: 124دقیقه
بهترین هتل عجیب و غریب ماریگلد

آنچه گذشت

دبورا مگش، نویسنده ی 64 ساله ی انگلیسی است که تاکنون 16 رمان و چندین داستان کوتاه نوشته است؛ او همچنین چندین فیلمنامه برای سریال های تلویزیونی و فیلمنامه ی فیلم تحسین شده ی غرور و تعصب به کارگردانی جورایت را هم نوشته است. مگش رمان این چیزهای احمقانه را در سال 2004 نوشت که داستان آن درباره ی چندین زن و مرد بازنشسته است در هتلی مخصوص بازنشسته ها در هند. جان مدن، کارگردان فیلم، پیش از این با ساخت فیلم شکسپیر عاشق به شهرت رسیده بود. ابتدا قرار بود پیتر اوتول و جولی کریستی در این فیلم بازی کنند، اما در نهایت رونالد پیکاپ و سلیا ایمری جایگزین آنها شدند.

نظر منتقدهای خارجی

دیوید دنبی که فیلم را دوست داشته، درباره ی بازی جودی دنچ نوشته است:« جودی دنچ به شکل ویژه ای خوب است؛ او که برخلاف همیشه، نقش یک کاراکتر آسیب پذیر را بازی می کند، اجازه می دهد سرسختی معمولش جای خود را به بلاتکلیفی، وحشت و لحظاتی از اراده ی فزاینده بدهد؛ و یکی از تأثیرگذارترین و دامنه دارترین نقش هایش را ایفا می کند.»راجر ایبرت هم که سه ستاره و نیم به فیلم داده است، نوشته:« وقتی ما آنها را می بینیم که در اتوبوسی که از فرودگاه می آید چپیده اند، به این مشکوک می شویم که فیلم درباره ی مشکلات مختلف آنهاست و این که آن هتل شبیه به آنچه برایش تبلیغ شده، نیست. چیزی که انتظارش را نداریم این است که بهترین هتل... یک فیلم مسحورکننده، بامزه و دلگرم کننده باشد، یک سرگرمی راحت ساخته شده که استفاده ی خوبی از هفت بازیگر کارآزموده ی فوق العاده اش می کند». جیمز براردینلی که دو ستاره و نیم به فیلم داده، نوشته است:« بهترین هتل... یکی از آن فیلم های انگلیسی خوشایند بی آزار است که دو ساعت خوب سرگرم کننده ارائه می دهد بدون آن که دست مایه هایی فراهم کند که عصبی یا مهیج تفسیر شود. مشکل می تواند این باشد که فیلم کمی زیادی خوشایند و بی آزار است. اواسط فیلم ملایم است و آن همه پایان های خوش را به دست نمی آورد. سیر داستانی کاراکترها جوری تاب خورده که نیازهای طرح داستانی را پاسخ گو باشد، نه به این دلیل که در سیر پیشرفت داستانی فیلم منطقی است. فیلم پر است از لحظات طنز مضحک، که همه شان آشنا هستند و در نتیجه خیلی بامزه نیستند. بهترین هتل... برای آنهایی است که به درام های شاد پیش بینی پذیری علاقه دارند که تعدادی از بهترین بازیگرهای امروز انگلیس را در خود دارند». امتیاز این فیلم در سایت IMDb تاکنون 7/4 از 10 است و در سایت متاکریتیک 62 از 100.
بهترین هتل عجیب و غریب ماریگلد

یادداشت منتقد

در حالی که تیزر فیلم به تعدادی کهن سال در سرزمین هند اشاره دارد هیچ دلیل و جاذبه ای برای وقت گذاشتن و صرف هزینه برای تماشای فیلم وجود ندارد مگر نام کارگردانش جان مدن که اثبات کرده چنته اش پر است و خوب! نتیجه غیرمنتظره است.
هفت مرد و زن کهنسال انگلیسی که یک زوج در میان آنهاست هریک به دلیلی، راهی هتلی در هندوستان برای اقامت طولانی می شوند تا زندگی جدیدی را آغاز کنند. در لحظه ی ورود به هتل درمی یابند که تبلیغاتی که براساس آن، هتل را انتخاب کرده اند صحت نداشته و در واقع آنجا مخروبه ای است که پسری جوان از پدرش به ارث برده و به رغم نظر سایر اعضای خانواده که در اندیشه ی فروش آن هستند او هر طور که هست می خواهد آنجا را به یاد پدرش حفظ و نوسازی کند در حالی که استعدادی هم در امور مالی و مدیریت بیزینس ندارد. روزهای اول همه چیز غیرقابل تحمل به نظر می رسد اما به مرور برخی از آنها گم شده های خود را می یابند و در می یابند اشتباه نکرده اند در حالی که هتل هم پا به پای مهمانانش جان می گیرد.
بارها اشاره کرده ایم که با بالا رفتن متوسط سن ساکنان کشورهای غربی، توجه به موضوعات و مسائل آنها در سینما روز به روز بیشتر می شود. فیلم حاضر هم در واقع، همین موضوع را دست مایه قرار داده است؛ یعنی بیان طیفی از مشکلات کهن سالان نظیر مشکلات زنی که همه ی امور بیرونی خانه، وظیفه ی شوهر مرحومش بوده و حالا باید هر طور شده دست و پایش را جمع کند یا زوجی که اندوخته ی دوران کهن سالی شان را به پای کسب و کار ناموفق فرزند قربانی کرده اند یا مردی که عذاب وجدان ناشی از عواقب احتمالی اقدامی در نوجوانی هیچ گاه رهایش نکرده و... در ادامه معرفی یک راه حل برای آنها:« شجاعت آغازی تازه». در این سرزمین جدید برخی از طریق همین روش سامان می یابند ولو آن که زنده نمی مانند! و برخی چاره ای جز بازگشت ندارند.
بازی دلچسب هنرپیشه ها به کمک متن خوبی که تغییر تدریجی قهرمانانش را با مایه های طنز و کمدی رقیق و متناسب با واقع نمایی درهم آمیخته به فیلمی دیدنی با ریتمی خوب تبدیل شده که تا لحظه ی پایانی به هیچ وجه خسته کننده نیست. شاید اگر تیم بازیگران هندی هم که چون همیشه، اغراق عنصری جدایی ناپذیر از بازی آنهاست می توانستند همپای بازیگران کارکشته ی انگلیسی ظاهر شوند، بر ارزش های کار به مراتب افزوده می شد. به نظر می رسد که به دلیل همین اختلاف در بخش هایی از فیلم، به جای این که شاهد مکالمات بین بازیگران محلی و شخصیت های اصلی باشیم، صدای نریشن قصه را جلو می برد.
اما حقیقت این است که فیلم ترکیبی از چندین ایده ی تبلیغاتی و علایق اسپانسرهاست که خیلی هنرمندانه پرداخت شده اند. باور این که بشود هندوستان را کشوری این قدر جذاب برای زندگی نشان داد بسیار دشوار است، اما می بینیم بعد از چند لحظه ی اولیه ی ورود به شهر جدید و تحمل بوها، مناظر و طعم های غیرقابل تحمل، چگونه به مرور همه چیز جا می افتد و البته این، بیش از بالا رفتن ظرفیت شخصیت ها به سفارش های اسپانسر باز می گردد. این نکته به خوبی از نحوه ی فیلمبرداری سکانس استحمام مردم در رود مقدس یا نمایش بی خانمان ها یا ... مشخص است. اما این همه پرده پوشی و حتی جذابیت دادن به صحنه هایی که می دانیم چنین نیستند با پیام فیلم که« جور دیگر نگریستن» و « آغازی دوباره» است تضادی ندارد و به همین دلیل قابل پذیرش است و لحن تبلیغاتی آن به شدت تلطیف شده است. فیلم ضعف هایی هم دارد؛ مثلاً نحوه ی بسیار کلیشه ای مرگ گراهام( تام ویلکینسون) هم زمان با پرواز پرنده و یا سکانس مجادله ی مادر سانی با محبوب سانی و سخنان درشت و اهانت آمیزی که ناگهان با یادآوری سرنوشت مشابه مادر توسط مستخدم پیر هتل به شدت به الگوهای فیلم های هندی عامه پسند نزدیک می شود( و البته می توان تا حدودی آن را تعمدی و نمایشگر بخشی از فرهنگ عامه ی مردمان این سرزمین دانست)که هیچ کدام هم وزن بقیه ی فیلم نیستند.
می توان برای فیلم به صورت کلی یک جنبه ی نمادین هم در نظر گرفت. رابطه ی سانی با اقامت کنندگان در هتل را می توان به وضعی که جهان امروز در خصوص بحران جمعیت و مهاجرت دارد شبیه کرد که غرب پیر شده و در آستانه ی از کارافتادگی به جست و جوی شادی و نشاط جوانی کشورهایی چون چین و هند برآمده اما فرجام این رابطه ی متقابل می تواند خیلی پیش تر از این رود: ‌آرامش روحی برای غرب و فراگیری مدیریتی برای شرق. ایده ای که به همان اندازه ی باورپذیر بودن می تواند دست مایه ی فیلم های هندی هم بشود.
منبع: نشریه همشهری 24، 3 تیر 1391.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.