سرکوب روزنامه های عصر رضاخان

وابسته نظامی آمریکا ضمن تشریح کتک زدن رضاخان به مدیران روزنامه‌ها، به توقیف سریع روزنامه‌های تهران نیز اشاره می‌کند: «از وقتی که رضاخان به
يکشنبه، 26 شهريور 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سرکوب روزنامه های عصر رضاخان
سرکوب روزنامه های عصر رضاخان

 




 
وابسته نظامی آمریکا ضمن تشریح کتک زدن رضاخان به مدیران روزنامه‌ها، به توقیف سریع روزنامه‌های تهران نیز اشاره می‌کند: «از وقتی که رضاخان به مقام رئیس‌الوزرایی رسیده است [اکتبر 1923] چندین روزنامة عمده تهران توقیف شده‌، و برخی دیگر نیز کاملاً ساقط شده‌اند. با سر کار بودن رژیم کنونی، انتظار نمی‌رود که از سی و چند روزنامه فارسی‌زبانی که در طول دو سال گذشته شروع به کار کرده‌اند، بیشتر از ده تای عمده‌شان هم بتوانند به کار ادامه بدهند. می‌توان فرض کرد روزنامه‌هایی هم که باقی می‌مانند فقط به لطف طرفداری از رضاخان، و یا شاید هم عدم انتقاد از دولت بتوانند به کار ادامه بدهند.» رضاخان خیلی پیش از آنکه رئیس‌الوزرا شود سرکوب روزنامه‌ها را شروع کرده بود؛ ولی فضای وحشتی که بریتانیایی‌ها به دست رضاخان ایجاد کردند و همچنین روند ساکت کردن روزنامه‌ها بسیار اختناق‌آورتر از فضایی بود که دو یا سه سال پیش از آن وثوق‌الدوله ایجاد کرده بود. گزارشی که سی. وان اچ. انگرت، کاردار موقت آمریکا، در تاریخ 1 مارس 1922 ارسال کرده است، شامل «خداحافظی نسبتاً ترحم‌انگیز روزنامه نجات ایران با خوانندگانش است. این روزنامه همراه با تعدادی از روزنامه‌های دیگر تهران، به دستور وزیر جنگ توقیف شدند؛ زیرا قدری آزادانه درباره نقش رضاخان در کودتای سال گذشته نظر داده بودند. یکی دوتایی از دبیران روزنامه‌ها نیز شلاق خوردند.» متن نامه اینطور ادامه می‌یابد:
هموطنان:
الوداع! روزنامه‌های ستاره ایران و ستاره شرق رفتند. ما نیز قلم‌ها را زمین می‌گذاریم و خودخواسته انتشار روزنامه نجات ایران را متوقف می‌کنیم و این وظیفه را بر عهده همکارانمان می‌گذاریم. در سالروز [کودتای] 21 فوریه 1921، ما هم منتظر حبس و سرکوب هستیم. امروز ما می‌رویم، و فردا شما! اگر جرئت کنید و به دنبال رهبر اصلی کودتا بگردید، دستگیر می‌شوید، به زندان می‌افتید و مجازات می‌شوید. شما، وکلای مجلس، که گهگاه به شلاق خوردن دبیران روزنامه‌ها در اصفهان و تهران می‌خندید! اگر چنین وضعی ادامه یابد، خودتان را نیز در جلوی مجلس فلک می‌کنند! آنوقت مردم هستند که به شما می‌خندند! آقای مشیر‌الدوله، در طول ریاست وزرایی شماست که ما را تحت فشار و محدودیت قرار می‌دهند. این لکه ننگ همیشه بر تارک شما خواهد بود، و تاریخ آن را به یادها خواهد سپرد. سانسورِ همین هوایی هم که تنفس می‌کنیم اجازه نمی‌دهد نظراتمان را از این فاش‌تر بیان کنیم. هموطنان! الوداع!
یک ماه بعد، انگرت بریده‌ای از روزنامه حقیقت مورخ 3 آوریل را برای وزارت امور خارجه فرستاد.
چه امروز و چه دیروز، آیا قانون به دولت نظامی اجازه می‌دهد سخنرانان و روزنامه‌نگاران را به «بریدن زبانها» و «شکستن قلمها»یشان تهدید کند؟ آیا قانون دولت نظامی را مجاز به حبس و تخطئه مدیران روزنامه‌ها می‌کند؟ آیا چاپخانه‌ها به موجب قانون باید از چاپ مقالاتی که به دولت نظامی حمله می‌کنند، خودداری کنند؟ آیا قانون اجازه می‌دهد که یکی از اعضای کابینه [رضاخان] هم مقام وزارت جنگ را داشته باشد و هم فرماندهی کل قوای ارتش و ریاست کل مالیات‌های غیرمستقیم، و هم به نام حکومت نظامی در امور قضایی و سایر امور حکومت مداخله کند؟ آیا قانون اساسی چنین حقی را داده است؟ آیا این استبداد نیست؟ آیا قانون بود که به هنگام غارت مال و اموال مردم تبریز پس از شکست لاهوتی، حق شکایت را از آنها سلب کرد؟ آیا قانون است که مخبر‌السلطنه، قاتل شیخ محمد خیابانی، رهبر فقید حزب دموکرات آذربایجان، را بخشید و یک کرسی در مجلس به او اعطا ‌کرد؟ این همان واکنشی است که فرّخی، مدیر روزنامه توفان، و فلسفی، مدیر روزنامه حیات، را مجبور به پناهندگی به سفارت شوروی و مرقد شاه عبدالعظیم می‌کند. ما می‌گوییم قانون اساسی، که به بهای ریختن خون شهدای وطن‌پرست ما در راه آزادی به دست آمده، نباید پایمال شود. ما می‌گوییم که یک عضو کابینه نباید اختیارات خودسرانه‌ای داشته باشد.
در آخر، روند ساکت کردن روزنامه‌های ایران با قتل وحشیانه شاعر و روزنامه‌نگار ضد انگلیسی، میرزاده عشقی، در ژوئیه 1924 به هنگام خروج از منزلش کامل شد اگرچه سه قاتل نقابدار او موفق به فرار شدند، کمتر کسی درباره هویت قاتل اصلی شک و تردید داشت. با ساکت شدن روزنامه‌ها، یکی از موانع بزرگی که بر سر راه دیکتاتوری کامل رضا شاه وجود داشت، برداشته شد. انگلیسی‌ها اهداف خود را در ایران تقریباً تحقق‌یافته می‌دیدند: یعنی در دست گرفتن کنترل کامل سیاسی ایران، بهره‌کشی و غارت آزادانه منابع نفتی کشور، و توسعه اقتصاد ایران در مسیری منتهی به منافع انگلیس.
منبع: رضاشاه و بریتانیا ، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، ص 51 تا 53



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط