علما و مشروطه

در آن زمان درباره ی مشروطیت دو دیدگاه مختلف در میان عالمان اسلامی پدید آمده بود و هر دیدگاه گروه هایی از مردم را به خود جلب کرده بودند. تاکنون کتاب ها و مقاله های بسیار
دوشنبه، 10 مهر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
علما و مشروطه
علما و مشروطه

نویسنده: محمود حکیمی



 

اختلاف عالمان دینی درباره ی مشروطیت

در آن زمان درباره ی مشروطیت دو دیدگاه مختلف در میان عالمان اسلامی پدید آمده بود و هر دیدگاه گروه هایی از مردم را به خود جلب کرده بودند. تاکنون کتاب ها و مقاله های بسیار در این زمینه منتشر شده است. آخوند خراسانی و میرزا محمد حسین نائینی (صاحب کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله)، آخوند ملاعبدالله مازندرانی، طباطبایی، بهبهانی و حاج میرزا حسین تهرانی از جمله عالمان طرفدار مشروطیت و شیخ فضل الله نوری از مخالفان سرسخت مشروطیت بود. در این میان خودکامگانی چون محمدعلی شاه از این اختلاف و تفاوت اندیشه نهایت استفاده را می کردند. پادشاه قاجاریه با استفاده از نظریات عالمان ضد مشروطه، مخالفت با مشروطه و به توپ بستن مجلس و دستگیری آزادی خواهان را دفاع از مبانی اسلامی می دانست.(1) طرفداران استبداد محمدعلی شاه تلاش می کردند که در تهران و شهرستان ها مردم عوام را پشتیبان خود سازند و شعار «ما دین نبی خواهیم، مشروطه نمی خواهیم» به عنوان شعاری در مقابل فریاد «آزادی و مساوات» مشروطه خواهان پررنگ شود.
اختلاف دو دیدگاه مراجع دینی در آن دوران در نظریات دو عالم روحانی محمدحسین نائینی و شیخ فضل الله نوری نمودار می شد. مرحوم شیخ فضل الله نوری به شدت با حریت و آزادی و مساوات و برابری انسان ها مخالف بود وی تصور می کرد که آزادی و حریت با «عبودیت» که در اسلام به شدت تبلیغ می شود در تضاد است. مرحوم نائینی و دیگر عالمان مشروطه تلاش بسیار کردند که شیخ فضل الله و یارانش را متوجه این امر کنند که در فرهنگ اسلامی عبودیت به مفهوم عبودیت خداوند و آزادی انسان از بندها و اسارت خودکامگانی چون محمدعلی شاه است. اما شیخ همچنان بر اندیشه های خود پای می فشرد و حریت را با عبودیت در تضاد می دید در مجموعه رسائل شیخ می خوانیم:
«ای برادر عزیر، اگر مقصودشان (مشروطه خواهان) اجرای قانون الهی بود و فایده مشروطیت حفظ احکام اسلامیه بود، چرا خواستند اساس را بر مساوات و حریت قرار دهند که هر یک از این دو اصل موذی خراب نماینده ی (کننده ی) رکن قدیم قانون الهی است، زیرا قوام اسلامی به عبودیت است نه به آزادی و بنای احکام آن به تفریق مختلف است نه به مساوات.»
در مورد اصل حریت شیخ عقیده داشت که: «وای برادر عزیز، مگر نمی دانی آزادی قلم و زبان از جهات کثیره منافی با قانون الهی است». وی برابری و مساوات را در قانون اساسی-که آن را ضلالت نامه می نامید-مخالف قوانین الهی می دانست: «یکی دیگر از موارد آن ضلالت نامه این است که افراد مملکت متساوی الحقوقند» و در طبع آخر رسائل به این عبارت نوشته شد: "اهالی مملکت ایران در مقابل قانون دولتی متساوی الحقوق خواهند بود."» شیخ فضل الله بعد از اشاره به احکامی که نسبت به مکلفان مختلف است-عاقل و دیوانه، غنی و فقیر، زن و مرد، مسلم و کافر و...- چنین می آورد: «اسلامی که این قدر تفاوت می گذارد بین موضوعات مختلفه در احکام، چگونه می شود گفت که مساوات است؟ جز آنکه خیال باشد که دکانی در مقابل صاحب شرع باز کند و احکام جدیدی تأسیس کند.(2)»
مطالعه ی رسائل شیخ فضل الله نشان می دهد که آن مرحوم برداشت درستی از مفهوم «حریت» و «مساوات» نداشته است. مرحوم نائینی در کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله این برداشت از «مساوات» و حریت را مغلط می داند و اسلام را جانبدار آزادی مردمان و برابری آنان می داند و می نویسد:
«اساس ولایتیه و عادله بودن نحوه ی سلطنت چه آنکه به حق تصدی شود یا به اعتصاب، به آن دو اصل طیب و طاهر-حریت و مساوات- مبتنی و حفظ شورویت و محدودیت و سایر مقوماتش هم به ترتیب اساسی و عقد مجلس شورای ملی متوقف است.»
نائینی سپس در دو فصل «اول-مغلطه راجعه به اصل مبارک حریت» و «دوم-مغلطه راجعه به اصل طاهر مساوات» مو به مو سخنان نوری را طرح و پاسخ می گوید و حتی مثال هایی را هم می آورد.»(3)
تنبیه الامه در ربیع الاول سال 1327هـ.ق (1909 میلادی) نوشته شد. یعنی حدود 10 ماه پس از بستن مجلس شورای ملی و 4 ماه پیش از فتح تهران و بازگشت مشروطه، چاپ نخستین کتاب به سال 1327ق. در چاپخانه ولایت بغداد انجام شد. یک سال بعد، چاپ سنگی آن در ایران بیرون آمد. آقای سید مسعود نوری در مقاله «فلسفه ی سیاسی شیعه در اندیشه ی میرزای نائینی» پس از بحثی مفصل درباره ی ارزش این کتاب می نویسد:
گذشته از خصوصیات کتاب تنبیه الامه و روح زمانه، آنچه در شهرت آن و نامدارتر شدن نگارنده اش سخت مؤثر افتاد، تفریظ دو مجتهد مشهور زمان، آخوند خراسانی و مازندرانی بود. آن دو مرجع سترگ در نامه های هواخواهانه ی خود در آغاز تنبیه الامه آورده شده است، خامه و آرای نائینی را ستودند و این دو شهادت شاهد آن است که تنبیه الامه تجلی گاه آرمان عالمان مشروطه ورز است و نائینی در آنچه نوشته، بی باور نیست.(4)»
آقای سید مسعود نوری سپس محتوای این اثر ارجمند را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد و می نویسد:
«نائینی در مقدمه ی کتاب، حکومت را به دو گونه ی استبدادی و مشروطه تقسیم کرده، درباره ی معنای آزادی، برابری، قانون اساسی و مجلس شورای ملی نیز سخن گفته است. در فصل نخست کتاب این نکته مطرح شده که در اسلام و دیگر ادیان و حتی بنا به نظر فیلسوفان و مردانی که پیرو هیچ مذهبی نیستند استبداد مردود و محکوم شناخته شده و حکومتی معتدل و محدود بر شالوده ی قانون سفارش گردیده است.
در فصل دوم آمده است که دوره ی غیبت کبرای امام عصر (عج) تأسیس حکومتی آرمانی ممکن نیست، بنابراین مردمان باید در پی ایجاد حکومتی باشند که دست کم بر پایه ی استبداد شالوده ریزی نشده باشد.(5)»
کتاب نائینی پاسخ محکمی به مخالفان مشروطه بود. حسن یوسفی اشکوری در مقاله ای «اندیشه ی سیاسی میرزای نائینی» به بخش مهمی از کتاب نائینی اشاره می کند و می نویسد:
«[مرحوم نائینی] در بخش آخر کتابش بحثی دارد پیرامون "نگهبانان استبداد" یعنی در باب این که چه چیزهایی سبب پیدایش و دوام استبداد می شود که در آنجا نائینی از جمله به جهل مردم اشاره می کند که می گوید مهمترین عامل ایجاد استبداد جهل مردم است و تا زمانی که مردم بیدار نشوند و آگاه نشوند و به حقوق خود آشنا نگردند استبداد همراهشان خواهد بود و آخرین نکته ای که در باب نوآوری های نائینی باید گفته شود در مقوله ی استبداد دینی است و ایشان می گوید هر استبدادی قابل علاج است به غیر از استبداد دینی برای تحکیم پایه های خود از دین استفاده می کند و چون اکثر مردم مذهبی اند و مدعیان دینداری به نام خدا و دین می توانند اعمال انجام دهند و به نام دین آنها را به خورد ملت دهند.»(6)

تاریخ تطور مفهوم عدالت در فقه اسلامی

سید علی حسینی در مقاله ی «علی و عدالت اجتماعی» در مجله ی آینه ی پژوهش (شماره ی 66) بخشی را به «تاریخ تطور عدالت در فقه» اختصاص داده است و دیدگاه های تطور عدالت در فقه اختصاص داده است و دیدگاه های شیخ طوسی، محقق حلی، علامه ی حلی، شهید اول، کرکی، شهید ثانی، اردبیلی، ملامحمد باقر سبزواری، مجلسی، وحید بهبهانی، شیخ مرتضی انصاری، میرزای شیرازی و عبدالحسین لاری را نسبت به مقوله ی عدالت بررسی کرده است. سیدعلی حسینی چون به بررسی عقاید دو فقیه نامدار شیعه محمد کاظم خراسانی و محمد حسین نائینی می رسد قبل از هر چیز از نهضت مشروطیت سخن می گوید:
«نهضت مشروطه ایران در اوضاع و احوال کشور و روحانیت شیعه تحولی چشمگیر پدید آورد. مشروطه خواهان در پی اصلاحات اساسی در نظام سیاسی کشور بودند و دخالت روحانیون تراز اول شیعه همانند آخوند خراسانی و... در جنبش مشروطه زمینه برای اظهار و تبیین مسائل سیاسی و حکومتی تشیع فراهم آورد. فقیه نامدار شیعه، محمد کاظم خراسانی و عبدالله مازندرانی در نامه ای کوتاه و پرمحتوا که در تفسیر مشروطه نوشته بودند، اجرای عدالت و ستم ستیزی را از اهداف اصلی آن دانسته و در این باره چنین نگاشته اند: «چون مذهب رسمی ایران همان دین قویم اسلام و طریقه ی حقه ی اثناعشریه (ص)است، پس حقیقتاً مشروطیت و آزادی ایران عبارت از عدم تجاوز دولت و ملت از قوانین منطبقه بر احکام خاصه و عامه مستفاد از مذهب... و اشاعه ی عدالت و محو مبانی ظلم...خواهد بود.(7)» از این نامه ی کوتاه و بسیار مهم استفاده می شود که حکومت مورد نظر آخوند خراسانی آن است که احکامش برگرفته از شرع مقدس اسلام باشد و بر طبق احکام سیاسی اسلام، گسترش عدالت اجتماعی در جامعه و ریشه کن کردن اسباب ستم از مهمترین اهداف و مبانی حکومت است که حاکم هماره باید آن را نصب العین خود قرار دهد.
همو در رساله اندرزنامه ای که برای محمدعلی شاه نوشته ده رهنمود بسیار مهم فراروی شاه قاجار نهاده که به اعتقاد آخوند می تواند زمینه ی پیشرفت و توسعه کشور را فراهم آورد. در این رساله ی کوتاه آخوند خراسانی ضمن تأکید بر توسعه صنعتی، علمی و اقتصادی، یادآور می شود که توسعه تنها در این فرض سودمند و مؤثر خواهد بود که توأم با عدالت اجتماعی باشد و شاه می باید هوشیارانه اقتصاد، صنعت و دانش را در دامن عدالت اجتماعی بگستراند و رواج دهد. در بند ششم اندرزنامه چنین آمده است: «در توسعه ی عدالت اجتماعی و مساوات حقیقی بکوشید و این امر امکان پذیر نیست مگر آنکه شخص شاه با ضعیف ترین افراد ملت از نظر حقوق اجتماعی برابر باشد، احکام شرعی اسلامی باید بر جمیع افراد مملکت بدون استثنا حاکم باشد و اگر شخص شاه در این امر ثابت قدم باشد و در اجرای این تکلیف بکوشد بی تردید دشمنان ایران سرشکسته خواهند شد و اساس عدالت مستحکم خواهد شد. البته این امر مهم نباید فقط جنبه حرف و وهم داشته باشد.»
لازم به یادآوری است که مرحوم آخوند با تقریطی که بر کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله نائینی زد در واقع آن را تأیید کرد و در این کتاب بر اجرای عدالت و ریشه کن کردن ظلم تأکید بسیار شده است.
محمد حسین نائینی از فقهای بزرگ دوره ی مشروطیت است. وی نیز ضمن ارائه ی تعریفی از عدالت... بر مساوات و اجرای عدالت تأکید می ورزد و آن را از مبانی اصلی مشروطه و از احکام بسیار مهم اسلام می داند. وی از سویی معتقد بود که سیره ی مبارکه ی پیامبر خدا و امام علی (ع) بر اجرای عدالت و برقراری مساوات بوده و آنان به این اصل به طور کامل و در بالاترین درجه ی ممکن جامه ی عمل پوشاندند.
وی در این باره می نویسد:
«اما مساوات تمام افراد ملت با شخص والی در جمیع حقوق و احکام و شدت اهتمام حضرت ختمی مرتبت (ص) در استحکام این اساس سعادت است، از سیره ی مقدسه ی حضرتش توان فهمید.(8)»
آنگاه ضمن یاد کرد نمونه هایی از عدالت پیامبر (ص) علی (ع) می نویسد:
«الی غیر ذلک از آنچه در کتب سیر مسطور و موجب سر به زیری تمام مدعیان بسط عدالت و مساوات است.(9)
بدین سان نائینی عدالت را تفسیر و تعریف کرده و آن را سیره و روش پیامبر و علی دانسته و از مبانی اصلی حکومت اسلامی که حاکمان باید در همه تصمیمات خود آن را در نظر داشته باشد، قلمداد کرده است. از این روی قانون مساوات و عدالت از فضیلت و ارزش بسیار والایی برخوردار است. نائینی در این باره می نویسد:
«قانون مساوات از اشرف قوانین مبارکه مأخوذه از سیاسات اسلامیه و مبنا و اساس عدالت و روح تمام قوانین است. شدت اهتمام شارع مقدس در استحکام این دومین اساس سعادت است در مقدمه اجمالاً مبین.(10)»
آنگاه پس از تعریف مساوات و عدالت می نویسد:
«این است حقیقت مساوات و معنی تسویه. اساس عدالت و روح تمام قوانین سیاسیه، عبارت از این مساوات می باشد و قیام ضرورت دین اسلام و عدم جواز تخطی از آن از بدیهیات است و انطباق فضل دستور ملتین اسلامیتین هم که متحد المفاد و هر یک به منزله ترجمه ی دیگری و متکفل بیان این روح سیاست اساس عدالت است بر همین معنای ضروری می باشد.(11).»

پی نوشت ها :

1.برخی از عالمان مخالف مشروطه در هنگام انتشار اندیشه های خویش که آنها را مبانی اسلام می دانستند دقیقاً مطلع نبودند که چگونه عوامل استبداد از اندیشه هایشان برای تثبیت قدرت خویش استفاده می کنند. شاید به راستی هدف آنان برای دفاع از مبانی اسلام بود. بی خبر از آنکه «اشرار» منتظر فتوای آنها در تحریم آزادی و مساوات هستند. متأسفانه حتی پس از خلع محمدعلی شاه، مخالفان و طرفداران مشروطه به جای بحث علمی به مجادله های ناصواب دست زدند. اعدام مرحوم شیخ فضل الله نوری به نظر اینجانب از اشتباهات بزرگ و غیرقابل جبران افراد سرمست از باده ی پیروزی بود. عملی که نتایجی بسیار مصیبت بار برای نهضت نوپای مشروطیت به دنبال داشت. (م.ح)
2.برای آگاهی بیشتر از تفاوت اندیشه شیخ فضل الله و میرزای نائینی رجوع کنید به مقاله ی «زندگی شیخ فضل الله نوری و مقایسه ی اندیشه ی سیاسی او با دیدگاه های میرزای نائینی» از آقای سید مسعود نوری عضو هیأت علمی دانشگاه در کتاب ماه علوم اجتماعی (آبان و آذر 1382). به گفته از مرحوم شیخ فضل الله نوری به ترتیب از صفحات 59، 60 و 108 مجموعه رسائل وی نقل شد.
3.میرزا محمد حسین نائینی، تنبیه الامه و تنزیه المله، (تهران: انتشارات امیرکبیر، 1381)، صص 62-73. این کتاب در سال های قبل از انقلاب اسلامی و در اوج استبداد شاهنشاهی با مقدمه و توضیحات مرحوم سید محمود طالقانی منتشر شد (تیرماه 1334). بعد از انقلاب اسلامی این کتاب با شرح و توضیحات مرحوم طالقانی بارها توسط شرکت سهامی انتشار منتشر گردید.
4.کتاب ماه علوم اجتماعی، شماره های 73 و 74 (آبان و آذر 1382)، ویژه اندیشه ی سیاسی در اسلام، ص33. برای آگاهی بیشتر در این زمینه رجوع کنید به: عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران (تهران امیرکبیر، 1364).
5.همان.
6.کتاب سال 1378، روزنامه ی همشهری، ص 406، مقاله ی «اندیشه ی سیاسی میرزای نائینی». از پژوهشگر نام آور حسن یوسفی اشکوری.
7.به نقل از کتاب: مقصود از مشروطیت در ایران، وسایل مشروطیت، صص 485-486.
8.محمدحسین نائینی، تنبیه الامه و تنزیه المله، ص 51.
9.همان.ص58.
10.همان، ص 99.
11.همان، ص 100.

منبع: حکیمی، محمود، (1383)، زندگی نامه، اندیشه ها و مبارزات سید عبدالحسین لاری، تهران: قلم، 1383.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط